از تجربه هاتون واسه آرامش خودتون و جنین
که بعد تولد آروم باشن بگین چکار کردین
چجوری شاد باشیم
و حساسیت ها و ترس های قبلی رها کنیم

به نظرم هیچ چیز اندازه آرامش مادر اثرگذار نیست

من خودم همراه هر نمازی که میخونم چند صفحه قرآن میخونم معجزشو تو خونه زندگیم دیدم و واقعا نسبت به بارداری قبلیم که خب می‌دونی از دستش دادم نسبت به اون بارداری الان خیلی آرامش بیشتری دارم.
و یه چیزی که هست من بارداری قبلیم همش زود عصبی میشدم استرسی میشدم ولی به خودم قول دادم الان تو این بارداریم اجازه ندم آرامش بچم بهم بخوره چون اون کوچولو بی پناهه فقط خدا و منو داره اگر منم تو دلم یه محیط نا امن و پر از استرس براش بسازم اون به کی پناه ببره؟
براش لالایی میخونم و در طول روز هر کار کوچیکی که انجام میدم براش تعریف میکنم من با یه ماما ورزشهای بارداری شرکت میکنم اون بهم گفت فکر کن یه فرد نابینا تو منزل شما زندگی می‌کنه افکارت رو نمی فهمه اما هورمون استرس و کورتیزول از جفت رد میشه و بهش میرسه، گفت نمی بینه اما می‌شنوه پس اجازه بده فقط چیزای خوب بشنوه.
من هر روز براش از دونه دونه کارایی که میکنم میگم مثلا مامان جان صبح بخیر بریم وضو بگیریم نماز بخونیم؟ مامانی بریم قرآن بخونیم؟ یه صبحونه مادر دختری بزنیم؟ و از این حرفا
یا میگم بابا سرکاره کم کم میرسه داره برامون زحمت می‌کشه
اگر از دست هرکسی ناراحت باشم باهاش درد دل نمیکنم اصلا.
براش آهنگ و شعر میخونم.
بافتنی و کاموا خیلی برام موثر بود چند روزی که مشغول بودم واقعا زمان زود می‌گذشت برام.
سوبرا داخل موبایلم بازی میکنم و بعضی وقتا هم دانشگاه، و خوندن کتابهای بارداری و ذکر گفتن و این کارا و فیلم دیدن، داستان خوندن.
ان شإالله شهادت تموم شد روزی چند دقیقه آهنگ شاد و رقصیدن اینا خیلی روی روحیه جنین اثر گذاره

من خواهرم تو بارداری خیلی قران میخوند،الان بچه اش ماشالله هم خیلی فهمیده هم خیلی آروم هست

واقعا منم خیلییییی نگرانم و دلم آشوبه بخاطر تجربه قبلی

خودت ذاتا آروم باشی بچه هات آروم میشن
من ذاتا حرص و جوشی ام. دخترم خیلی نق‌نقو و غرغرو شد

دختر اولم اولاش افسرده شدم چون خیلی گریه میکرد بچه اولم بود چیزی سردر نمی اوردم چند ماه ک بالا رفت بهتر شدم اونم ارومتر شد بنظرم اگه عادتش بدی قنداق کنی بچه ارومتره هم پستونک بدی بهش جای خوابش شیب دار کنی داخل گهواره عادتش بدی شیر خودت اگه میدی غذای نفخدار نخوری اگه هم شیر خشک میدی شیر خوب بدی بهش امید دارم سر این یکی اوکی باشم چون هم تجربه دارم هم قوی تر شدم

خیلی از مامانا تابچه مریض نیشه میگن آی وای من مادر بری هستمو این حرفا، ماخودمون مگه مریض نشدیم تا بزرگ بشیم، پس دلیل نمیشه مادربدی باشی، وقتی بچه خوابه استراحت کن تا بچه بیداره انرژی داشته باشی، بزرگترم شد زیاد بهش گیر نده عوضش خونه رو امن کن بچه حق داره توخونه ای که هست مثل بقیه اعضای خانواده احساس راحتی کنه

والا کوسیقی‌گوش میدادم سریال میدیدم هرچی که باهاش حال میکردم رو انجام میدادم
تازه اون موقع زمان جنگ هم بود دوتا گوش گیر میذاشتم تو گوشم میخوابیدم که از خواب نپرم