۱۳ پاسخ

برای معاینه نفس های عمیق بکش اصلا بهش فک نکن و خودتو شل بگیر
هرچی سفت بگیری دردش بیشتر میشه

باید ترس بزاری کنار تو روند زایمان بیفتی معاینه زیاده دیگه

خداروشکر که ختم بارداری ندادن اما خیلی مراقب باش

فک کن من طی ۲۴ ساعت هر یک ساعت معاینه م میکردن ببینن چقدر بازم😑 که آخرم پیشرفت نکردم و بردنم سزارین😂😂

عریزم خدتروشکرمشکل خاصی نداشتی ایشالابخیربگذرونی

معاینه خیلی سخته بعد معاینه هم درد زایمان سخت تر من دکترگرفته بودم رفتم زایمان یکم دکترم دیر اومد چن تاسگ اومدن معاینه مردمو زنده شدم بعد که دکترم اومددیدم اون کارشو بلده مث اونا معاینه نمیکنه شکنجه نمیده اوناخیلی زجرم دادم باناخن های مصنوعیشان فکرشو بکن . من الان که برابچه بخوام فک کنم بیشتراززایمان برامعاینه هاش یادم میفته سکته میکنم

حالا خوده بیمارستانم ماماهمراه داره هااا
فک میکنم شمس شرق هم داشته باشه بازم سوال کن تحقیق کن

ماما همراه نگرفتی یا نمیگیری؟!
بنظرم اگ شرایطشو داری حتما بگیر
اگ نداری هم قسطی صحبت کن ببین راضی نمیشن بیان ماماهمراهت بشن !!

معاینه در مقابل زایمان طبیعی که چیزی نی....منم چند روز پیش معاینه شدم کلز دردم اومد

فک کن برا من که طبیعی بود بچه اولم
۲۰بار این معاینه هاروکردن
ینی ببخشیدا کس .واسم نذاشتن

ینی خیلی درد داشت معاینه 🥴🥴🥴

طبیعی میخوای زایمان کنی؟کی بود پزشک شیفت؟!

فردا هم باید برم سنو واسه اب دور جنین

سوال های مرتبط

مامان نون خامه ای🩷🧁 مامان نون خامه ای🩷🧁 ۵ ماهگی
داستان زایمان
من از شنبه ۷ تیر ماه یخورده درد خفیف پریودی گرفتم و خب بعدش استراحت ک میکردم بهتر میشدم یدونه از پاهام سِر شده بود و گز گز می‌کرد خلاصه دیدم این علائم رو دارم و خب چون آسپرین استفاده می کردم و آمپول آنوکساپارین و اینا رو ۳۶ هفته تمام( ۶تیر ماه روز جمعه) قطع کرده بودم دکترم گفتاگر حتی درد کوچیک داشتی برو ان اس تی بده...
خلاصه منم شب ۹ تیر ماه دردم یکم عجیب شد و فقط کمرم درد حس داشتم و رفتم ان اس تی دادم وقتی پرستار اومد نتیجه ان اس تی رو ببینه گفت دوتا انقباض خیلی کوچیک هم داشتی این رو ک گفت من واقعا استرسی شدم و فشارم رفت رو ۱۴ ک سر همین و علائمی ک داشتم من رو بستری کردن...
از اورژانس مامایی منقل شدم بلوک زایمان و یخورده ک ریلکس کردم دستگاه آن اس تی دیگ انقباضات نشون نداد و منتقل شدم بخش بستری...
هر روز آن اس تی میدادم و فشارم چک میشد در همین حال هم علائمی ک داشتم پیشرفت می‌کرد و خبر از مسمومیت بارداری(پره اکلامپسی) میداد علائم ک داشتم سردرد،سرگیجه،دو بینی و تاری دید،گز گز یک پا اما فشارم نسبتا نرمال شده بود خلاصه دکترم دید ک من وضعیت خطرناکی دارم برام ختم بارداری داد به تاریخ ۱۲ تیرماه و صبح من رو منتقل کردن به لیبر تا با قرص زیر زبانی میزو انقباضات شروع کنن ک مثلا زایمان طبیعی انجام بدم ولی خب من اونجا هم به سرم هایی ک میزدن واکنش نشون داد بدنم و قفسه سینه م سنگین شده بود و تنگی نفس گرفتم و سرگیجه و تاری دید و دوبینی و سردردم بیشتر شد از صبح تا ظهر هرچی سرم تراپی کردن نتونستن شرایطم رو اوکی کنن
مامان آیلین🩷 مامان آیلین🩷 ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
من از روز اول ک باردار شدم میگفتم باید طبیعی زایمان کنم و همونطور بود ک بچم سفالیک بود و لگنمم برای زایمان طبیعی خوب بود روز جمعه با درد از خواب بیدار شدم فهمیدم دردام مث دردای قبلا نیست زیر شکمم درد داشتم بیدار شدم رفتم دوش گرفتم وقتی از حموم اومدم بیرون ترشح خونی ازم اومد مطمئن شدم دیگه باید برم بیمارستان ساعت ۳بعدازظهر بود ک رفتم بیمارستان وقتی معاینه داخلی کردن گفتن دردت درد زایمان ولی فعلا دو سانت رحمت بازه برو بگرد راه برو دو ساعت دیگه بیا منم رفتم بعد دو ساعت ک اومدم هنوز دو سانت بودم و دردام شدیدتر میشدن فاصله بین دردام هم کم تر میشد ولی هربار معاینه میشدم فقط دو سانت بودم اخرش دیگه به گریه افتادم من درد شدید داشتم ولی اینا میگفتن ما با این دردا بستری نمی‌کنیم حداقل باید ۴یا۵سانت رحمت باز بشه ک بستریت کنیم خلاصه ساعت ۱۱ شب بود ک با درد زیاد رفتم واسه معاینه گفت تازه رحمت ۳ سانت باز شده گفت برو بگردم رفتم دو ساعت دیگه گشتم وقتی اومدم هنوزم سه سانت بود با درد های شدیدتر بلاخره ساعت ۳شب یکی از ماماها گفت من معاینه تحریکی میکنم تا ۳ سانتت حداقل یشه ۴سانت ک بستری بشی بعد معاینه تحریکی شدم ۴ سانت کیسه آبمم پاره کرد و لباس تنم کردم رفتم تو یکی از اتاق های زایمان از ساعت ۴تا ۶ صبح همون ۴سانت بودم بعد ساعت ۶با معاینه های تحریکی شدم ۷سانت دیگه از درد زیاد به هیچ جا بند نبودم اینقد حالم بد بود ن میتونستم بشینم ن پاشم ن دراز بکشم فقط همه جا رو چنگ مینداختم