۹ پاسخ

عزیزم همش بخاطر داداشه.خیلی شرایط سختیه کاملا درکت میکنم.منم این روزارو گذروندم.من سینا بچم انقدر عصبی شده بود شبا تاصبح دندون قروچه میکرد تو خواب،،،دقیقا سیناام داداششو خیلی دوس داشت مواظبش بود.ولی نسبت به من حساس بود همش میگفت تو دیگه مامان من نیستی،،،ولی خب میگذره بهم عادت میکنن بگه تنها تو خونه افسرده میشه.خوبه که براش همبازی اوردی خودتو سرزنش نکن

ای جانم بچم داره واکنش نشون میده از بع طرف هم تا هفت سالگی همشون همینن 😅🥰

بفرستش مهدزیادپیش رادسام نمونه بهتره

وای خدا عین چندماه پیش آرشا😢
و همه چی عوض شد بچم حالش بهتر شد ولی بزرگ شد مستقل شد چققققققققد ناراحت بودم و هستم

وای مث ماهان من از وقتی داداشش اومده دلم خیلی براش میسوزه مهد نوشتم یکماهیه میره و راضیم هفته ای ۳ روز ۱ تا ۷ بعدازظهر هم اون سرگرم میشه هم من ی استراحتی میکنم

سلام گلم اول مال سنش چون بادختر من همسن اونم خیلی رفتاراش همینطوره
ودلیل دیگشم همون هووشه😄

به خاطر سنش هم هست الان سن لجبازیشونه تا ۷ سالگی

بفرستش مهد تا دوست پیدا کنه ،،تو حال و هوایش تاثیر میراره

بخاطر داداششه دیگه ب قبل برنمیگرده شما عادت مبکنین

سوال های مرتبط

مامان جوجه👶 مامان جوجه👶 ۵ سالگی
خیلی اعصابم خرابه یه بچهه پنج سالشه تو پارک پسرم باهاش دوست شد بعدش متوجه شدم بچه مشکل حسی و ارتباط گیری داره، با پسرم جور شد طوریکه هر بار پسرم میرفت تو پارک میفتاد دنبال پسرم با هم دنبال بازی کنن پسرمم دوستش داشت.
حالا پریروز بچم داشت بستنی میخورد از دستش یهو گرفت کلی گریه کرد بعد دوباره واسش گرفتم افتاد دنبالش بستنی دومو بگیره بچمو هول پسرمم باهاش قهر کرد بعد بچهه هی میومد پسرمو هول میداد من نمیزاشتم پسرم هولش بده چون میدونستم متوجه نمیشه تا دیشب باز اومد چند بار حین بازی هولش داد ب این منظور ک بیا بازی کنیم پسرمم دو بار بدجور هولش داد و عصبی شده بود خیلی بد خورد زمین بار دومم افتاد تو شمشادا ک تیغ داشت ولی چون مشکل حسی داره دردو متوجه نشد، خیلی اعصابم داغونه یاد دو تا صحنه میفتم هر دو بارم دعواش کردم ولی خیلی عصبی شده بود طوریکه اومد خونه گفت مامان من از دوستم متنفرم همض منو میزنه بستنیمو میگیره، اگر از رو درک اذیت میکرد به مامانش تذکر میدادم
خیلی حالم بد میشه یاد صحنه ای ک انداختش تو شمشادا میفتم😭 اونم ده بار هول داد ولی یه هول اروم میداد میخندید ک بیا بازی کنیم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
مامانا یه مشورتی داشتم باهاتون البته راه حل گذتشتن جلوی پای من که دوقلو دارم خیلی سخته خیلی الان با شما در میان میزارم فرداکه می برمش پیش روانشناسش با اون هم مشورت می کنم که یه راهی رو جلوی پام بزاره
انروز در کمال ناباوری دیدم ماهلین بدون هیچ غلطی و اشتباهی ۱۱ صفحه از کتاب های هوشی رو انجام داد البته اینو بگم قبلا در این حد نبود حتی وقتی تنهایی کار می کردم باهاش بعد الان امشب که خودش تنها بود و خواهرش نیست در کمال تعحب دیدم ۱۱ تا صفحه رو بدون غلط حل کرد 😳اصلا هم لجبازی نکرد احساس می کنم وجود خواهرش خیلی اعتماد به نفسشو پایین میاره هنش یا میگه بلد نیستم یا به زور انجام میده خدا شاهده وقتی دلی باشه ماهلین ۲ صفحه به زور کار می کنم همش باید بکم‌زود باش انجام بده شاید رفتن دلوین دنبال باباش امشب یه تلنگری بود که من به مشکل اصلی برسم از اون طرف میگم‌نکنه وجود دلی هم باعث شده که اینجوری کنه و تو خودش پی پی کنه خلاصه سرتون رو در نیاره حسابی این بچه منو گیج و گنگ کرده حالا به نظرتون من دلوینو چی کار کنم وقتی اونم عست چه جوری با ماهلین کار کنم ؟؟دلوین به هیچ عنوان نمیزاره یکی یکی بشینیم جیغ و گریه که منم می خوام مشق بنویسم😃😃راه حل شما چیه؟؟