سلام مامانا ، پسر من خیلی وابستست و جدایی از وابستگیش از بچه ها میترسه مهد میره ولی من همش هستم بچه ای میاد سمتش میترسه کلی با مشاوره های مختلف صحبت کردم فایده نداشته نمیدونم چی کار کنم کسی راه کاری داره؟

منم همین مشکلو دارم از انواع دوره های اضطراب تا مشاوره و کلاس های مادر کودک رفتم فعلا خیلی تغییر خاصی نکرده

پسرم من تا دو ونیمه سالگی تقریباهمینطوری بود، کسی از در خونه میومد داخلش اونقد گریه میکرد که طرف بره، دیدم نمیشه اونطوری رفت و آمدم رو با همسایه باز کردم یه مدت ادا درمیورد لوس میکرد اما خوب شد پارک زیاد بردیم بیشتر از طریق بازی هم باید وارد بشی، بهتره از الان همینطور کم کم پیش بری، الان من که پسرمو میذارم مهد یه بچه پیش دبستانی هرروز مادرش باید جلو چشمش باشه خون گریه میکنه ها مهدکودکو میذاره روی سرش اگه مادرشو نبینه

دقیقا منم همین مشکل رو دارم
اگه بریم پارک و پسرم روی سرسره باشه و بچه دیگه ای بیاد روی سرسره پسرم میگه من دیگه خسته شدم نمی‌خوام بازی کنم و کلا میگه بریم...گفتم بزارمش کلاس زبان یکم ازم دور شه و با بچها ارتباط بگیره ولی بی فایده بود و من هر جلسه میرم سر کلاس میشینم و پسرمم با هیچ کدوم از بچها صحبت نمیکنه و فقط در حد چند کلمه و به اصرار من با معلمش صحبت میکنه..واقعا دیگه کلافه شدم منم نمیدونم چیکار کنم.

وای دختر منم همینه.حتی از بچه ۱ساله میترسه قایم میشه

مهد هم ک اصلا حاضر نشد داخل کلاس بره