دلم میخواد اینقدر سرم رو بکوبم به دیوار تا دلم خنکشه
تا می‌خوابه جونت رو میگیره یه ماگ پر آب میخوره بعضی وقتا دوتا لتز دستشوییش میگره باز گشنش میشه یادش میاد عروسک میخواد یا.... فقط واسه نخوابه
هی میخوام دعواش نکنم مهربون بخوابیم نمیذاره که عصبی میکنه
عصبی شدم یکی زدمش 😭

دقیقا ما هم همینیم

بخاطر اینکه خسته نمیشه باید یجوری خسته بشه واسه خواب التماس کنه

الان من‌تو همون وضعیتم ،اصلا دست به مداد نمیزنه حالا داره برام نقاشی میکشه

من کلا خاموشی زدم پاشد هر چی لامپ بود روشن کرد

من بعضی وقتا که نمیخاد بخابه میگم مامان جون بخواب وقت خوابت گذشته قلبول های سفیدت ضعیف میشنا خستن زود میره میخابه اونم تو اتاق خودش حالا چشمش نزنم خخ

من خودم خوابو دوس دارم دخترامم عین خودمن الان اونا خوابن منم میخابم الان صب پامیشه برا شیر باز میخابیم تا ۱۱ خخخخ

طبيعي نشد هنوز برات؟!؟!! واسه من ك خيلي وقته عادي شده حرصم نميخورم بابتش . حالا حرص بخوريم چي ميشه بيخيالي طي كن

دقیقا الان تو این وضعیتم
همینکه میخواد بخوابه انرژیش زیاد میشه
دیگه انرژی واسه آدم نمیمونه
از هر چی بچه سیر شدم

من آنقدر گذاشته ام رو پاهام زانو هام پاشنه هام داغون شده از درشون نمیتونم راه برم

اوووف همه همینطورن یعتی ظهرم نمیخوابونم که شب زود بخوابه

دختر منم هنوز داره برای خودش می‌خنده
هی منو سوال پیچ می‌کنه دیگه جوابشو نمیدم

دختر منم تا تشک میندازی از همه چی یادش میاد

دقیقا من متوجه شدم همشون دارن این خرکت رو موقع خواب پیاده میکنن عزیزم تنها نیستی😬