سلام مامانا پسرم دو روز دیگه میشه دوسالش ولی هنوز موفق نشدم از شیر بگیرمش خیلییییی وابسته ده دقیقه یه بار شیر میخوره چیکار کنم بنظرتون کسی هست مثله من باشه شرایطش؟؟؟

من تازه دو هفته است گرفتم دیگه هم یادش رفت
تلخک از عطاری خریدم با چند قطره اب مخلوط کردم و مالیدم به نوک سینه ام اومد شیر بخورد این تلخک خورد کلی گریه کرد که چرا تلخه و اینا ولی دیگه آرومش کردم برای خوابشم یا روی پام میزارمش و پستونک بهش میدم و تکونش میدم تا بخوابد تا تو گهواره میزارم و تابش میدم میخوابد .
برای اینکه کمتر بیاد سمتم بیشتر پیش مامانم بود از ظهر تا ۱۰شب سه روز اینکار را کردم کمتر بهونه میگرفت .
تو خونه هم بیشتر غذا میوه تنقلات بهش میدم و با بازی کردن سرشا گرم میکنم یک سری انیمیشن هم همسرم دانلود کرد ریختم روی فلش و تو تلویزیون براش میزارم سرگرم میشد یک هفته وقت بزاری و اینکار را انجام بدی از سرش میوفتد یادش میرد .
چسب زخم هم بزن و با خودکار قرمز یکم رنگش کن دیگه نمیاد بخورد برای خواب بیشتر اذیت میکنند ولی سعی کن صبور باشی تا بگذره .
سوره حمد با آیت الکرسی و سوره والعصر بخون و به آب فوت کن و بهش بده تاثیر دارد یک بطری بردار آب کن و اینا که گفتم را بخون و هر وقت اب خواست از این بطری بهش بده .
بیشترم سعی کن ببریش جایی که بچه کوچیک هست تا باهاشون بازی کن شهر بازی خانه بازی دوست فامیل خونه مامانت ببرش تا دورش شلوغ باشد کمتر بهونه بگیرد تو خونه هم شبها سعی کن همسرت بگیردش خودتون برید سرگرم کار بشید کمتر شما را ببیند بهتره هر چی شما را ببیند یاد شیر میوفتد برای خوابم بزار اول همسرت بخوابوندش اگر دیدی خیلی گریه کرد او بیقرار بود بعدش خودت برو پیشش.

شبا سختشونه اول شب باباش برد بیرون خسته شد با گریه خوابید آورد خونه تو خواب بهش یک پستان دادم قشنگ تا صبح خوابید صبح قبل اینکه بیدار بشه اینکی پستان داشت میترکید جلو خواب اونم برا راحتی خودم بهش دادم دیگه روز اصلا نمی‌خواست شبم که می‌خواست نگاش میکرد دست میزاشتم رو ممه باهاش بازی می‌کرد خوابش می‌گرفت خودم ۵ شب جلو خواب بهش دادم کم کم شبی یکبار بهش دادم دیگه شیر هم خیلی کم بود. ممه پر نمیشد اذیت بشم فقط شب اول شیرم پر شد

همین که تصمیم میگیری حکم خدا آسون میشه منم سختم بود دلم نمیومد تلخک براش آورده بودم تا ده روز استفاده نکردم دلم نیومد تا اینکه یه شب تا صبح همش ممه دهنش بود خسته شدم تلخک زدم ممه که خواست درآوردم بهش دادم گفت تلخه گفتم چرا بخور به به گفت بشور تلخه چندبار ناراحتی کرد هر وقت میخواست نشون میدادم با استرس می اومد طرفش میگفت تلخه.. ولی دوسه روز قبل قط کردن بهش میگفتم مامان تو دیگه بزرگی ممه بده. اخ. کثیفه. می‌گفت نه نهههه

ینی جفت پسر منه
ولی راحت گرفتم خدایی اذیتش دوشب بود اصلا فکرش نمیکردیم بتونیم حدا کنیمش

دخترمنم بکشنبه تولدشه دکتر گف قبلش روزی یبار و ۲سالگی قطع کن ،حالا انگار بیشتر ازقبل وابسته شده میاد لباسمو میزنه بالا ،دراز ک اصلآ نمیتونم بکشم وگرنه .....🤭

من هنوزم نگرفتممم
نمیتونم دلم نمیاد

من تازه از شیر گرفتم قطره میخاستم بگیرم تلخکامی متوجه نشه دیگ رژ قرمز زدم گفتم خراب شده بو میده بقیه تایید کردن گفتن بالا میاری بعدم خخخ خودم هرروز دنبالش میکنم میگم بیا بخور خراب شده فرار میکنه میگه اعع