تروخدا رد نکنید خیلی تنهام

دلم داره میترکه از اول زندگیم‌همش چالش داشتم و من خاک بر سر جدا نشدم و چاله های زندگیم شدن گودال های بزرگ که هر سری تو یکی افتادم و گیر کردم نتونستم جدا شم حتی بعد پسرم از بعد تولد پسرم شکاف عمیقی بین منو شوهرم افتاد که هر روز بیشتر میشه هرکاری کردم بهتر شه درست شه نشد و الانم دوساله که مدام قهریم و شاید در سال ۱۰ روزش و باهم خرف بزنیم یا سکس داشته باشیم پسرم همش دعا میکنه خانواده خوشبختی باشیم😭 دلم برا بچم کباب میشه که چرا خدا کاری نمیکنه دل شوهرمو نرم نمیکنه مردش نمیکنه خودم شهرستانم کسیو ندارم حتی دوستبا خانواده شوهرمم قطع رابطه ایم طفلک بچم میگه مامان جایی دعوت نمیشیم؟ خسته شدم از تنها شوهرم صبح زود میره اسنپ وقت خواب میاد خسته شدم ازین مدل زندگی حتی میوه فروش یا ‌وانتی بهتر از شوهرم باهام حرف میرنه
نمیدونم زندگیم طلسم شده یا چی
تروخدا یه جمله یه حرف بزنید دلم داره میترکه

۱ پاسخ

دعای مهرو محبت چمیدونم از این چیزا انجام بده شاید حل شد

سوال های مرتبط

مامان شاهان🌈 مامان شاهان🌈 ۵ سالگی
مامان پارسا مامان پارسا ۵ سالگی
چقدر سخته مادر بودن يه زماني با يه عطسه پسرم الشار اشكم حاري ميشد چن وقتيه قلبم داره ميترمه يه دره اشكم از چشمم نيومده امروز ديگه عحيب قلبم داره منفجر ميشه اما اصلا نميتونم گريه كنم نميدونم از گريه خسته شدم يا سنگ شدم ولي مطمئنا عاقل نشدم و قلبم داره ا حا كنده ميشه
امروز چشمتي پسرمو برديم عمل مردن و بچه ام از صبح داره از درد به خودش ميپيچيه و التماس ميكنه
وقتي هم خس كنه من ناراختم باهم ن حالت چشماي بسته شده با كريه ميگه مامان من بهت قول ميدم ميگه چه قولي ميگه قول ميدم خوب بشم تو ناراحت نشي من بميرم براي اين قلب كوچكش خدا نميدونم شكر كنم با كلايه ات كنم تا مي ميخاي من مادرو با صبر امتحان كني نميدونم اسمش امتحانه يا عذابه هرچي هست هر خامي ميخاي سر خودم بريز بذار بچه ام توو اين دنيا حداقل يه زندگي راحت داشته باشه😞😞
طفلكم از درد به بغلم پناه مياره و من خاك بر سر كاري از دستم برنمياد فقط يبار گفت مامان چرا منو بردي دادي به اون دكتر چشممو معاينه كنه😞😞
مامان الیاس مامان الیاس ۵ سالگی
سلام من پسرم خیلی کتک میزنم دست خودم نیست عصبیم می‌کنه توروخدا بهم بگین چیکار کنم همیشه میزنمش نمیتونم خودمو کنترل کنم تازه امروز ظهر داشتیم باهم تکلیفی که مربی داده بود مینوشتیم فقط یک خط مونده بود خط آخری پسرم میدونم خسته شد ولی من پافشاری کردم باید بنویسه اشتباه نوشت باهم دعوامون شد زدمش یهو حواسمون نبود برگه دفتر پاره شد کامل منم بیشتر زدمش آنقدر زدمش که خودم تعجب کردم نشستم فقط گریه کردم خسته شدم از بس زدمش از خودم متنفرم چون پسرم میزنم من نمیخوام بزنمش ولی نمیتونم دست خودم نیست آنقدر زدمش تو این چندسال که حتی زدن براش عادی شده پسرم بعد وحشی و پرخاشگر شده کمکم کنین چیکار کنم راه حلی دارین مشاور سراغ دارین معرفی کنین ... اگر قرصی هست که اعصاب و روانم آروم کنه هم معرفی کنین ولی خواب آور نباشه..بعد یه موضوع دیگه پسرم امسال پیش دبستان بازم قبول نمیکنه بره بزور میبرمش منم باهاش میمونم اونجا ولی حس میکنم دوست نداره بره مدرسه همش دلش میخواد تو خیابون بازی کنه من کلافه شدم حس میکنم روانی شدم نه صبری مونده نه حوصله الانم خیییییلی پشیمونم که زدمش ناجور هم زدمش زدنای دردناک 😞😞😞😞
مامان دو تا گردو مامان دو تا گردو ۵ سالگی
مامانا من دو تا بچه دارم یکی پنج سالشه یکی از چهار ماهشه هر روز تو خونه از صبح تا شب با بچه ها تنهام شوهرم ظهر میاد و باز می‌ره تا شب ساعت ۱۰ میاد دلم میخواد هر روز برم خونه مامانم پلی ناراحت میشن میگن بچه هات اذیت میکنند دیگه نمیرم هفته ای یکبار میرم و خونه مادر شوهر و خواهر شوهر هم کلا نه چون اصلا بهم رو نمی‌دن و بچه هامو اذیت میکنند فرق می‌زارم منم نمیرم کلا موندم تو خونه کاهی گریه میکنم از تنهایی کاش لااقل خونه ام ویلایی بود حیاطی چیزی داشتم البته آپارتمان حیاط داره ۴۰ متر ولی بازم تنهام الان باز گریه کردم از تنهایی دلم خیلی گرفته مادرم خیلی سنگ دره میگم بیام اونجا میگه نه بمون بچه هات بزرگ کن نمی‌خواد برا خواهرم فردا خاستکار میاد میگم مامان بزار الان بیام کمکت کنم مگه نمیگی کار دارم میگه نه نیا بمون بچه هات بزرگ کن یه خواهر هم دارم دو سال دیگه قراره کنکور بده به خاطر اون بابام و مامانم میگن زود زود نیا پسرت نمیزاره خواهرش درست بخونه خیلی دلم می‌شکنه از خرفاشون تو تنهایی گریه میکنم شما بگید من کجا برم خیلی تنها میمونم کاهی ماه ها میشه تو خونه میمونم میترسم افسرده شدم که فکر کنم شدم پسرمم خیلی شلوغه خیلی بیش از حد اذیتم می‌کنه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
ماهلین قشنگم که ماشالله به جکنش روز به روز داره خانوم تر میشه خاله ها😍🥰دخترم خیلی ماه شده همین نه هیچکس ازش انتظار نداشت الان از همه لحاظ داره از دلوین میزنه جلو مثلا با هم تمرین می کنیم دلی خانوم داره همش حرف میزنه این چند تا صفحه رو حل کرده خددش میشیمه غذا می خوره میره دستاشو میشوره کفشاشو خودش می پوشه و از اینجور کارا
بله این همون ماهلینمه که به خاطر تاخیرش خیلی از دکترا و روانشناس ها و گفتاردرمانگر ها ته دلمو خالی کردن و گفتن اتیسمه و مشکوکه حتی پارسال تو مهدشونم مهر اتیسم زدن به دخترم 😥😥شاید برای شما بی معنی و عادی باشه ولی واسه من و باباش وقتی یه کلمه حرف نی زنه یه جمله میگه از ته قلبمون خوشحال میشیم و می خندیم مثل امشب اومد گفت مامان کمرم درد نی کنه می خوام یه کم دراز بکشم 😂یا امروز برای اولین بار گفت خدایا شکرت هر روز به من میگه مامان خیلی دوست دارم شنیدم این جمله ها واسه مادری که هر روزش پر از استرس بود خیلی لذت بخشه خداروشکرت که تلاش های بی وقفم بی نتیجه نبوده تا الان و از این به بعدشم نیست می خوام به مادرایی که بچه هایی با خصوصیت اخلاقی ماهلین من دارن بهشون بگم نگران نباشید درست میشه همه چی با تلاش های شما 🥰🥰دختر منم اگه پی پی رو بگه که ویگه خیلی خیلی خوب میشه الان یک ماه بیشتره که دیگه کاملا بیخیالش شدم تا بالاخره خودش خسته بشه و بگه😥😥خواستم خوشحالیمو با شماها به اشتراک بزارم