شب دوم از شیر گرفتن الینا
حالم خیلی بده اشکام بند نمیاد اخه این دیگه چه رسمیه خدایا
این دلبستگی واسه شیر دادن خیلی اذیتم میکنه
از نوزادیش تا اخرین باری که شیرش دادم حلو چشمم
فکراینکه دیگه با دستای کوچولو سینم تو دستش نمیگیره تا شیر بخوره
فکر اینکه دیگه تو خواب چشم بسته و دهن باز دنبالش نمیگرده
روانیم کرده چجوری آروم بشم اخه
بچم خیلی مظلوم شده دیگه حتی اسم می می هم نمیاره

بخدا انقد بعدش راحت میشی ک اینا یادت میره😅 هم ب نفع خودته هم بچه

درخواستمو قبول کن عزیزم

عزیزم بعدش داستان جدیدتری داری نگران نباش دخترمن نزدیک سه ماهه گرفتمش . مث قبل ک دهنش بود الان مدام تو دستشه و هی نازمیکنه بوسش میکنه شبم تو بغلم دستاش روسینم میخابه

ممنونم

منم کم کم حذف کردم صبا نمیدم شبا میدم یه وقتا شب میخام ندم ولی بهونه میگیره جیغ میزنه

بعدشم طبیعه زیبا نگران نباش من تو غربتم دست تنها

مجبورم شبا بدم بهش تو رو خدا یه راه کار بدین

دختر من الان روزا اصن نمیخوره میگه می می ولی میگم ن دیگ سرگرم میشه ولی شبا یه وقتا خیلی بهونه میگیره

کم کم حذف کن نه یهویی

عزیزم این یه اتفاقیه که در نهایت باید بیوفته هر چی بگذره وابستگی جفتتون بیشتر میشه فقط

سلام عزیزم میشه بگی چجوری گرفتیش اذیت نشد گریه چی میشه بگی منم میخام بگیرمش از شیر یه راهنمایی کن

طبیعیه