چرا دوران بارداری و زایمانم با اون همه سختی تو ذهنم کمرنگ شده و به سختی یادم میاد؟؟😑

فرداش داخل آینه خودم دیدم باورم نمیشد. بهم گفتن الان که خوبی

گلم اصلا تنها نیستی . خدا میخواد امادت کنه برا بارداری بعدی😄. شوخی کردم .حتما حکمتی داره. منم فراموش میکنم باز میشینم فکر میکنم یادم میاد ادم حس یه خواب رو داره یه رویا بوده که گذشته. من به حدی نابود شدم سر زایمان که اومدم بیرون همه وحشت کردن وقتی دیدنم چه قیافه ای پیدا کردم. من میگم تنها خوبی اون روز داشتن پسرم هست واگرنه اون درد اون حال فکرش هم درد اوره. موقعی که بغلش کردم تمام درد ها رفت فقط مهو قیافه پسرم بودم حس میگردم خواب بودم قبلش

من حاضرم از خستگی بچه داری نابود بشم ولی ب اون دوران پراسترس برنگردم چون من بارداری خیلی سختی داشتم

منم اخرای بارداری میگفتم کی بزام خسته شدم الان انقدددد دلم برا بارداریم تنگ شدم دوس دارم دوبار باردار شم😮‍💨

من بارداری و زایمان بشدت سختی داشتم باتمام سختیای بچه داری حاضرنیستم برگردم به اون دوران .خداروشکر که یادت نیست ماهاهم کم کم یادمون می‌ره.واس همین بوده قدیما هی میزاییدن😂

خاطره های بد تو زهن نمیمونن

منم مثل توام واقعا چرا
حتی ماه های اول زایمانم یادم نمیاد

منم زیاد یادم نمیاد

خوشبحالت،من اینقدر اذیت شدم از نظر روحی ک اصلا یادم‌نمیره