پارت ۳..
سردردمم با استامینوفن اروم نمیشد دیگه شب ساعت ۱۰ رفتم زایشگاه معاینه کردن گفتن همون ۲ سانتی گفتن برو خونه دیگه اعصابم خورد شد رفتم خونه گفتم تا دردام شروع نشده نمیرم دیگه جمعه هم تحمل کردم ولی داشتم از سردرد میمردم صبحش رفتم پیش متخصص زنان گفته بودن عفونت گرفتی تا زایمان گفتن درمان شو رفام گفتم سردرد دارم گفت اونا موظفن تورو بستری کنن نامه داد بعد ساعت ۹ نیم شب رفتم زایشگاه نامرو دادم

۴ پاسخ

خب عریزم؟بقیشو بزار

تبریک میگم عزیزم قدم نورسیده مبارک انشالله خوشنام باشند گل پسرمون😍😘😘😘

عزیزم لطفا بگو وزن نینیت هم چقدر بوده
اخه گفتی ۳۳هفته ۲۴۰۰بوده میخوام بدونم تا موقع بدنیا اومدن چند هفته چند‌شده‌

زودتر بزار منتظریم🫠

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
شیاف استامینوفن ۱۲۵ برای کودکان | میزان، نحوه مصرف
شیاف استامینوفن ۱۲۵ برای کودکان | میزان، نحوه مصرف
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
درمان گرفتگی بینی در کودکان
گرفتگی بینی کودکان - درمان گرفتگی بینی کودکان در شب

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۴ ماهگی
پارت 2

بعده اون دیگه اومدم خونه کلی ورزش کردم دو سه بار رفتم دوشه آبگرم گرفتم و تو لگن نشستم حدود یه ساعت هم پیاده روی داشتم دیدم دردام خیلی شدید شدن دوباره رفتم بیمارستان اونجا دیگه گفتن سه سانتی گفت برو یه ساعت دیگه بیا خلاصه از ساعت 12 شب تا 1نیم شب پیاده روی و چرخش لگن داشتم تا که دیگه 4نیم سانت شدم و بستریم کردن.....
مشاهده ۵ پاسخ
مامان فندوق مامان فندوق ۳ ماهگی
سلام مامانا من اومدم تجربه زایمان براتون بگم خلاصه شو
من از پنج شنبه صبح بیدار شدم گفتم بزار چای با زعفران با خرما بخورم شاید دیدی دردام شروع شد 39هفته 3 روز بودم خوردم شب که شد دردام شروع شد و ب 5 دقیقه رسید ساعت 1 شب رفتم بیمارستان گفت هنوز 1 سانتی و بستری نمی‌کنیم میخوای برو نوار قلب بگیر بیار رفتم آبمیوه خوردم ساعت 3 رفتم نوار قلب خوب بودم ولی درد داشتم گفت برو ساعت 6 باز بیا معاینه کنم باز 6 رفتم گف 1 نیم سانتی وای خیلی حالم بده بود دردام ولی دهانه رحم باز نمیشد گفت بری خونه راحت تری اینجا اذیت میشی دیگه اومدم خونه یکم خوابیدم گفته بودن شب بیا باز انقد پیاده روی کردم رفتم تو وان 10 دقیقه نشستم با آب گرم خیلی خوب بود دردم کم میکرد دیگه از شدت درد ساعت 10 شب رفتم باز بیمارستان گفت 2 سانتی وای خیلی دیگه حالم بده بود گفت ساعت 5 صبح باز بیا بستری میکنیم دیگه اومدم خونه نمی‌تونستم دردام کنترل کنم ساعت 1 رفتم گف 3 سانت 40 درصدی زنگ زدن ب دکترم کف بستری کنید دیگه بستری شدم
بقیه پارت بعدی
مشاهده ۲ پاسخ
مامان ساحل و سهیل 🤍 مامان ساحل و سهیل 🤍 ۷ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان بچه دومم
من روز ۱۲ صبح حالم خوب بود پاشدم خونه جمع کردم رفتم خونه مامانم از اونجا اومدم یکم درد داشتم فقط رفتم صدا قلب بچه گوش دادم گفت ۱ سانتی خوبه قلبش برو پیاده روی کن
من اومدم خونه یکم ورزش کردم و پیاده روی کردم و رفتم ی دوش گرفتم
اومدم آماده شدم تا برم ان اس تی
رفتم ان اس تی و همه چی خوب بود معاینه کردن گفتن دو سانتی بستری نکردن گفتن هنوز زیاد مونده تا زایمانت برو خونه هر چی گفتم بستری کنید بستری نکردن راهم دور بود
اومدم خونه خمین ک رسیدم خونه نیم ساعت بعدش ی چی انگار ت دلم افتاد پایین تق صدا داد کیسه آبم پاره شد
و راه افتادیم تا بیمارستان ۱ ساعت راهه دردام‌داش شروع میشد رسیدم بستری کردن معاینه گفتن ۳ سانتی
دردام اولش قابل تحمل بود رفته رفته با سرم بیشتر شد هر ۱ دقیقه ۱ بار بود دیدن دردام زیاده اومدن سرم قطع کردن
گفتن ببینم درد عادی خودت چقد خر ۵ دقیقه ی بار شد گفتن اگه حس مدفوع داشتی مارو صدا کن صدا زدم اومدن دیدن گفتن ۴ سانتی
کردم از درد انقد جیغ داد زدم
رفتم سرویس واسه ادراد ک وقتی اومدم دردم بیشتر شد جیغ زیاد شد گفتم ی چی داره میاد بیرون انگار ک اومدن نگا کردن گفتن ۷ سانتی بردن زایشگاه انقد روز زدم میگفتن نمیخوایم پاره بشی ولی انقد زور زدم خودم پاره شد پوستم بدون اینکه اونا تیغ بزنن
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه پسرم ب دنیا اومد همه دردام ر راحت شدم اون لحظه بعد اینکه اومد بخیه بزنه بهم یکم درد داشتم فقط
پسرم ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه ب دنیا اومد دادن بغلم الانم فعلا بستریم تا فردا سر زایمانم برای همه مادرا دعا کردم انشالله همه بسلامتی راحتی زایمان کنن بچه اشون بغل کنن
من ک با اینکه بچه دومم بود سخت زایمان کردم
مشاهده ۱۶ پاسخ
مامان محمدحیدر مامان محمدحیدر روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
من ۴۰ هفته و ۵ روز بودم ولی هیچ طوری دردام شروع نشد دکترم گفت بیا تا معاینه کنم ببینم چطوری رفتم مطب معاینه کرد گفت دهانه رحمت بسته است و بیشتر از این هم نمیشه بمونی من گفتم میخوام طبیعی باشم گفت با آمپول فشار هم فک نکنم بتونی زایمان کنی سزارین میشی گفتم اشکال نداره من تلاشمو میکنم دیگه نامه داد گفت برو بیمارستان نوار قلب بگیر ببینم امشب بستری بشی یا فردا رفتم بیمارستان معاینه کردن و نوار قلب گرفتن گفتن امشب باید بستری شی ساعت شیش بود بستریم کردن تا کارمو کردن ساعت ۸ شب معاینه کرد گفت یه سانتی دیگه دوز اول رو برام شروع کردن دردای کمی میومد سراغم منم پاشدم پیاده روی کردم و ورزش کردم ساعت دوازده شب بود زنگ زدن دکترم گفت تا ساعت یک شب سرم بگیرم بعد استراحت بدن تا شیش صبح ، ساعت یک که سرم رو قطع کردن دیگه منم دردی نداشتم یکی دو ساعت خوابیدم دیگه ساعت ۶ اومدن دوز دوم رو برام وصل کردن اینم بگم شب معاینه کرد گفت همون یه سانتی ولی دهانه رحمت خیلی نرم شده
دوز دوم رو که صل کردن دیگه دردام شدید تر بود منم مدام راه میرفتم و ورزش میکردم وقتی دراز میشدم دردام خیلی بیشتر میشد همراهم کمرمو ماساژ میداد خوب بود برام تا ۱۱ و نیم ظهر که معاینه شدم گفتن ۴-۵ سانتی دیگه دکتر گفت یه ساعت استراحت بدیم سرم که قطع شد بازم درد داشتم ولی با فاصله بیشتر
ادامشو پارت بعد مینویسم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان علی😘 مامان علی😘 روزهای ابتدایی تولد
رفتم زایشگاه معاینه کردن گفتن سر بچه بالاست یکی دو سانت بازی گفتن برو ورزش کن دو ساعت دیگه باز بیا چه ورزشهایی انجام بدم
مشاهده ۷ پاسخ
مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲
دیگه گفتن هنوز دهانه رحمت خیلی باز نشده دردات شروع شد بیا گفتن نرو روستا شهر بمون منم رفتم خونه خواهر شوهرم خیلی انقباض داشتم دیگه تا صب دردام تموم شد صب رفتم پیاده روی ولی کمر درد داشتم ولی درد زایمان نداشتم.
مشاهده ۲ پاسخ
مامان آراد💙 مامان آراد💙 ۶ ماهگی
پارت اول از تجربه زایمان طبیعی
من ت 36هفته دردای زایمانم شروع شد ک رفتم زایشگاه بهم گفتن انقباض داری و ضربان قلب بچه هم ضعیفه ک گفتن یا با دارو دردات کم میشه یا باید زایمان کنی سه شب بستری بودم تا بهتر شد دردام
مشاهده ۳ پاسخ
مامان مهوا🤰🏻❤️ مامان مهوا🤰🏻❤️ روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من👇🏻
به وقت ۴۰ هفته و پنج روز.

من از وقت زایمانم گذشته بود و با نامه بستری رفتم بیمارستان عصری؛قصدم طبیعی بود و رفتم زایشگاه معاینه کردن و گفتن یک سانت ب زور بازی.
و اصلا هیچ دردی نداشتم.nst گرفتن و گفتن خوبه و گفتن برو سونو بیوفیزکال بده جوابش بیار اگه خوب بود صبح چهارشنبه بیا دکتر بستریت می‌کنه.رفتم سونو انجام دادم و خداروشکر مشکلی نداشت و صبح چهارشنبه رفتم ساعت ۸ کنیم زایشگاه
دوباره معاینه کردن و گفتن ی سانتی و لگنت مناسب نیست ولی با این حال گفتن کاراش کنید همراهش صدا بزنید ک بستری شه
مشاهده ۴ پاسخ
مامان ارسلان مامان ارسلان ۸ ماهگی
رفتم معاینه .نامه بستری داد .زنگ زدم ماما همراه گفت ساعت ۶ بیا گفت راه برو تا اون موقع بعد بیا هر دوهم ماما .هم دکتر گفتن تا شب ب دنیا میاد
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان آیهان👶💙 مامان آیهان👶💙 ۲ ماهگی
سلام مامانای عزیز بلاخره بعد ۹ روز اومدم درباره زایمانم بهتون بگم
من ۳۸ هفته و ۱ روز زایمان کردم به دلیل فقط شکمم خارش داشت آزمایش دادم گفتن یدونه از آزمایش هات بالاس باید بستری بشی منم ظهر اول مهر بستری شدم ساعت ۲ ظهر بدون درد رفتم بلوک زایمان ساعت ۳ و نیم بعد از ظهر بهم قرص زیر زبونی دادن که دردام شروع بشه دردم گرف کم کم ولی قابل تحمل بود تا ساعت‌ ۶ و نیم که دیگه انقباض هام به دقیقه رسیده بود اومدن معاینه کردن گفتن ۳ سانتی ساعت یه رب به ۹ شب بود دیگه ۴ سانت شدم و ماماهمراه خودم اومد بالاسرم دردام شدت گرفته بود بردتم حموم و اونجا ورزش کردیم اومدم رو تخت بعد ۱۰ دقیقه حس کردم یکم ازم آب اومد بهشون گفتم معاینه کردن کیسه آبم پاره شده بود بعد اومدن آمپول و سرم بهم زدن واسه زور تا اینکه گفتن فول شدی رفتم رو تخت زایمان ساعت ۱۰ شب زایمان کردم بچم ۳ کیلو ۱۵۰ گرم بود و اینم بگم ماماهمراهم واقعا عالی بود خدا خیرش بده 😘♥️
مشاهده ۱۹ پاسخ
مامان ماهورا مامان ماهورا ۸ ماهگی
مامانا رفتم زایشگاه ماینه کردن گفتن یک سانت نیم بازی برو خونه دردات زیاد شد بعد بیا گفت رحمت هم سفته الان اومدم خونه چکارکنم🥺
مشاهده ۷ پاسخ
مامان لیمو🍋‍🟩 مامان لیمو🍋‍🟩 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من پارت ۱
وارد ۳۶ هفته که شدم لکه بینی من شروع شد و ترشحات موکوسی رو دیدم رفتم آن اس تی دادم گفتن اوکی همه چیز منم نذاشتم معاینه کنن تا دردام شروع نشه رفتم خونه بعد دو روز که وارد ۳۷ هفته شدم از شب دردام شروع شد ولی چون تجربه ای نداشتم گفتم حتما عادیه کل شبو درد کشیدم تا اینکه صبح ساعت ۵ دردای من منظم شد و دقیقا هر ۵ دقیقه یک بار مرتب درد داشتم رفتم بیمارستان معاینه شدم گفتن ۶ سانتی و سریع بستریم کردن تا به حال تو کل عمرم دردی به این وحشتناکی ندیده بودم خییییلی غیر قابل تحمل بود اینم بگم که من قرار بود سزارین بشم و دقیقا همون روزی که دکترم میخواست نامه بده دردای من شروع شد
بقیش پارت ۲....
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دریا مامان دریا ۴ ماهگی
پارت ۳
تجربه زایمان طبیعی
همون شب درد داشتم فرداش هم این درد ها رو ب همین صورت داشتم ولی بیمارستان نرفتم تا ساعت ۳ شب ک درد هام شدید شد و تقریبا هر ۵ دیقه تا ۷.۸ دیقه بود دیگه رفتم بیمارستان و معاینه شدم گفتن ۲ سانتی و زود اومدی برای بستری ولی بستری کردن منو و امپول فشار وصل کردن یه ۱۰ دیقه ک وصل بود دکتر اومد معاینه کرد گفت بچه بالاست و هنوز موقع زایمان نیست و امپول فشار و قطع کردن منم نموندم بیمارستان و رضایت شخصی دادم و اومدم خونه ولی همچنان درد داشتم و هی ام شدید تر میشد و غیر قابل تحمل تر
مشاهده ۱ پاسخ
مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
پارت ۱..
من ۱۱آذر سردرد شدید داشتم دیگه یه استامینوفن ساده خوردم
یکم سرم اروم شد هعی دندونام درد میکرد ول میکرد دیگه تا صب تحمل کردم رفتم بهداشت پیش ماما گفتش برو بیمارستانه حتما میخوای زایمان کنی دیگه شوهرم بار داشت تا اومد ساعت ۵ شد منو برد بیمارستان اونجا ی ان اس تی گرفتن گفتن خوبه ازمایش گرفتن گفت اوکیه بعد معاینه شدم گفتن دهانه رحمت ۱ سانت بازه..

بقیه شم بزارم یا فردا بزاررم؟؟
مشاهده ۴ پاسخ
مامان فرهاد مامان فرهاد ۵ ماهگی
پارت۲
ساعت ۱۰ رفتم بهداشت اونجا فشارم گرفتن ۱۲روی۶بود و گفتن زیاده چون فشار طبیعیم همیشه بین ۹ تا ۱۰ بود
همونجا منو ارجاع دادن بیمارستان و گفتن صدرصد بستری میشی منم خوشحال رفتم سمت بیمارستان
تا رسیدم بیمارستان نیم ساعتی طول کشید و رفتم داخل فشارم گرفتن ۱۲ بود و بعدش معاینه انجام دادن گفتن ۲ سانت۳۰ باز هستی و هنوز زایمانی نیستی برو نوار قلب و آزمایش خون بده اگ خوب بود برو خونه منم با حالت ناراحت کننده ایی رفتم و انجام دادم آزمایش و نوار قلبم خوب بودن و بستری نکردن ولی همونجا ک معاینه شدم دستکش خانمه خونی شد و گفت نترس بخاطر معاینه هست ...
وقتی برگشتم خونه عصرش یکساعت رفتم پیاده روی و بعدش اومدم خونه شام خوردم خوابیدم و همچنان فشارم بالا بود و سردرد و سرگیجه و کمردرد داشتم ...‌
پارت بعدی...
مشاهده ۱ پاسخ