خیلی خستم دیگ نای زندگی ندارم نه کسیو دارم نه میتونم حرفامو ب کسی بزنم تنها افتادم ت غربت پسرمم همش اذیت میکنه نمیدونم اصلا زندگی چطوریه تو این نه ماه زندگی کردن یادم رفته ی دیقه نمیتونم برا خودم باشم نه خاب درست نه خورد خوراک درس پسرم بیش از حد اندازه شاوغه خیلیی فقط باید ببینید درکم کنید اگه پسرم نبود همین الان خودمو میکشتم قبلا رگمو زدم ولی متاسفانه رسوندن بیمارستان گاهن خسته میشم ولی کسی نیس ک درکم کنه ب هیچ عنوان دیگ بچه دوم نمیارم ب هیچ وجه
همسرم کمک میکنه ولی وقتی من باهاش خوبم امروز صب پاشده رفته بیرون دید ک خستم خابم میاد بی حوصلم شبو نخابیدم نموند خونه پسرمو سر گرم کنه من کمی بخابم اومده میکه ی روز خونم نرم بیرون خاک تو سر من خب من نه ماهه برا خودم زندگی مکردم تکلیف من چیه الانم دعوا کردیم رفت پشت بوم پیش کبوتراش میگه نمیتونی نگه داری خیته شدی براش پرستار میگرم نمیدونم چی بگم واقعا ب چی پناه ببرم حتی قرص افسوردگیم خوردم سرترالین ولی حوابگو نیس

۱۱ پاسخ

اوه دختر سخت نگیر
منم شهر غریب تنهام ولی نمیذارم فشار روحی داغونم کنه
اوایل بشدت افسرده شده بودم ولی الان یاد گرفتم خودمو چطور با هر چیزی وفق بدم
شده دو شبانه روز و یک روز فقط دو ساعت بخوابی؟ بعد مهمون هم داشته باشی و کل کار؟ من شده
ولی سخت نگرفتم. تو هم سخت نگیر
بخدا همه بچه ها تو این سن دقیقا همینن
من که شوهرمم همیشه حتی جمعه ها سر کاره
از ساعت ۶ صبح میره تا ۶ عصر بعد میخوابه تا ۸
۸ تا ۱۰ هم برای خودش میچرخه یا یه کم بچه رو سرگرم میکنه و تمام

سرترالین تنها اصلا جوابگو نیست.مرتب میخوری؟

عزیزم همه بچه ها شلوغن ، پسر منم خیلی می‌ره دست به پریز میزنه ولی چاره ای نداریم باید صبوری کنیم ، آنقدر به جا سیب زمینی پیاز دست میزنه که نگو ، باروسری سبد پوشوندم حالا دست نمیرنه، کشو میز دراور کمد جا کفشی باز می‌کنه ، چسب زدیم ، همش شلوغی می‌کنه

منم دقیقا مثل توام با این تفاوت که من مامانم هست و کمکم میکنه تنها راه‌حلش اینه که سخت نگیریم من بیشتر سر غذا و شیر نخوردن بچمم افسرده شدم تا ۶ ماهگی ک رفلاکس داشت وزن نمیگرفت بعدش ک غذا خور شد اولش خوب بود ولی الان از ۸ ماهگی تا الان به زور میخورد

روزی چند ساعت پرستار بگیر خیلیم بهتر میتونی ب بچت برسی حتی

عزیزم دقیقا حرف دل منو زدی ولی باید تحمل کنیم گلم دقیقا منم همین شرایطو دارم ولی چکارمیشه کرد بچه هم باید باشه دیگه چاره ای نیست😪

عزیزم بچه همینه من خودم یک ثانیه استراحت ندارم حتی شبا تا صبح بیدارم دخترم یک ثانیه نمیشینه همش میره سمت جیزای خطرناک ولی ۹۰درصد جاهارو گرفتم ک دست نزنه لباس تا پهن میکنم همرو میریزه رو زمین این روند ده بار تکرار میشه تا بتونم پهن کنم الان دیگ گیره میزنم کمتر اذیت میکنه یه دسشویی نمیتونم بدم میاد مشت در گریه نیکنه تا درم باز میکنن دستشو میماله رو سرامیک سرویس باید بشورم دستشو و هزار داستان دیگ ولی این راهی ک خودم انتخاب کردم و فقط از خدا صبر بیشتر میخوام ک نه دعواش کنم ن خسته بشم و کم بیارم

بچه داری سخته واقعا مخصوصا اینکه تنها باشی تحمل میخواد یکم صبر کن بزرگتر میشه اوضاع بهتر میشه کم خوابیات جبران میشه منم همش خسته ام گردنم و پشتم دردمیکنه تنها هم هستم شهرغریبم کسی نیست یه روز بچه رو نگه داره چندوقته میخوام ارایشگاه برم نمیشه ولی چون تجربه شو دارم برای بچه اولم میدونم این سختیا هم تموم میشه و دوباره روند زندگی خوب میشه.شماهم به همین فکر کن زندگی همیشه یه جور نیست بازم خداروشکر میگی گاهی همسرت کمکت میکنه.اصلا سمت داروهای افسردگی نرو بدترمیکنن که بهتر نمیکنن از طریق طب سنتی دنبال درمان باش البته افسردگی بعد از زایمان رو همه دارن یه مدت بگذره خوب میشه ولی پیگیرش باش.خواهشا اصلا اصلا به خودکشی فکر نکن که اونایی که اینکاروکردن اومدن توی خواب بقیه گفتن دردسراشون تموم که نشده هیچ حالا بخاطر قتل نفس اوضاعشون بدترم شده برنامه ی زندگی پس از زندگی رو نگاه کنی دیگه هیچوقت این حرفو نمیزنی.حتی به خاطر فکر کردن به خودکشی اون دنیا از طرف جواب خواستن چه برسه استغفرالله به انجامش.کسی نیست خدا که هست بااون درد و دل کن از ائمه کمک بخواه واقعا بیجواب نمیزارنت.صلوات زیاد بفرست هروقت ناراحتی لااله الاالله بگو💚

چرا عزیزم مگ چکارت داره پسرت

وضع مالیش خوبه؟
بگو پرستار بگیره خودتم که هستی حداقل با بچه بازی میکنه تو به کارات برسی و یکم استراحت کنی

خب بگو اره پرستاربگیر

سوال های مرتبط

مامان جوجه کوچولو 🐣 مامان جوجه کوچولو 🐣 هفته بیست‌وسوم بارداری
مامانا بیاین درد و دل
خیلی خسته شدم ۹ ماه بچه رو خودم تنهایی بزرگ کردم هیچکس پیشم نبود نه واکسن هاش ن سرما خوردگی نه دندون درآوردنش حتی کسی نبود ی ساعت نگه داره بخابم
دو هفتس بچم یوبسه
سه هفته جواب آزمایشش اومده میگم ببریم ب دکتر نشون بدیم میک باشه حالا
میگم یوبسه اینو بدم اونو بدم میک نه
نه میزاره گیاهی بدم نه شیمیایی نه دکتر رفتیم
از اینورم مامانم زنگ زده میگه ازکایششو بردین دکتر میگم نه
میک زبون نداری ب اون شوهرت بگی ببریم
وقت خابش نیومد پسرمم بهانه شیر گرفته بود
گفتم بیا بغلش کن میگ بابا بیا
پسرم بیا من رفتم اینک هی گریه
میگم بابا غش کرد از گریه بیا بگیرش دیگ
خودم بلند شدم یکم سر سنگین گرفتم
الان میبینم انگار بهش ناسوز زدی بادش کردی
جسمی ، روحی ، بدنی خسته شدم
از هیکلم بدم میاد ، از قیافم بدم میاد ، هیچ جا نمیرم چون تنهام ، هوا هم گرمه نمی‌دونم چ مرگمه آفتاب بهم میخوره اصلا همش سرگیجه و تاری دید دارم
از اینورم خسته شدم
دیگ نمی‌کشم
بخامم ب خانوادم زنگ بزنم بیان اولا موقع امتحاناس ، آبجی مدرسه ای دارم نمیان دوما شوهرم قهره باهاشون ، دوبار اومده از خونه رفته بیرون
منم رو ندارم زنگ بزنم بیان
خودمم شنبه نوبت جراحی دندون دارم از الان چهار ستون بدنم داره می لرزه
از تاریخ پریودم گذشته
نمی‌دونم موهام شپش داره یا ن
فکرای کنفی ک ب سراغم میاد ک اصلا بحثشو باز نکنم

خلاصه ک دو روز دیگ دختر و پسراتونو عروس و دوماد کردین اولا ب ی آدم بدین ، دوماه شما هم باهاشون خوب باشین
من مردم 😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨
مامان یاسین مامان یاسین ۱ سالگی
خدایا نمی‌دونم چمه همش سردرد می‌خوابم سردرد بیدار میشم سردرد کلا خستگی وقتی خوابمم خسته میشم البته پسرم خیلی بدخوابه شاید به این ربط داره قبلا ها مامانم و بابام خیلی بحث و دعوا داشتن حرسم می‌گرفت از دست مامانم ولی خودم الان از مامانمم بدتر شدم به شوهرم همش گیر میدم سرش همش غر میزنم دعوا میکنم تو بچه داری کسی نیست که حتی موقع دسشوییی رفتن بزارم پیشش پسرمم نمی‌دونم ازم چی میخواد کلا به خودم چسبیده شاید باور نکنید بخدا اصلا حتی رو زمین نه میشینه نه دراز می‌کشه رو شکم میخوابونمش که حداقل سینه خیز رفتن رو یاد بگیره همین که میزارمش گریه می‌کنه و جیغ میزنه که برش دارم وقتی میخواد با اسباب بازی هاش یکم بازی کنه هم باید بین پاهام بشینه و بازی کنه وگرنه نمیشینه تا شب بدجور خسته میشم بعدش با شوهرم دعوا میکنم که کمکم نمیکنی اونم باهام دعوام می‌کنه که درکم نمیکنی کارام سنگینه ولی باز وقتایی که بتونم کمکت میکنم منم خسته میشم . اصلا به کمک شوهرم احتیاجم ندارم فقط دلم میخواد که شبا حداقل وقتی خستم و از خستگی بغض کردم بهم یکم آرامش بده بگه می‌دونم خسته می‌دونم تو هم تو این زندگی زحمت می‌کشی ولی بجاش شبا که پسرم خوابه میگه نوازشم کن تا خوابم ببره منم وقتی میگم خسته بهم میگه فلانی میگه زنم هرشب نوازشم می‌کنه تا بخوابم منم شروع میکنم به جیغ داد که من آشغال به درد نخورم برو با هرکی دلت میخواد ازدواج کن و .....