۸ پاسخ

یه سری ها کامنت گذاشتن وای چرا از این مرد بچه دار شدی
انگار شوهر های خودشون فرشته ن
همه مرد ها بدی دارن نوع بدی ها فرق داره
کاش یاد بگیریم اگه بلد نیستیم آرامش بدیم سکوت کنیم

تروخدا از این پدرا دیگه بچه نیارید

واقعا وقتی آدم باید از این مردا بچه دار بشه که غکر کنه خودش دوست داشت همچین آدمی پدرش باشه ؟؟؟؟

عزیزم لباس های پسرتو از کجا میخری انلاین یا حضوری؟

غصه نخورهمشون عصبین

غصه نخور شوهرمنم همین گوه هس ننش ازخودش عن تر

چرا اینکارو کرد بی ادب من بودم کنترلم از دست میدادم میزدمش

وااای دقیقا شوهر منم روانیه روانی
خدا لعنتشون کنه فقط پس انداخته نه تربیت نه شعور هیچی
هیچی که میگم واقعا هیچی

سوال های مرتبط

مامان آرین مامان آرین ۱ سالگی
مامانهای عزیز لطفا هر کس می‌دونه منو راهنمایی کنه چون خودم خیلی شکه شدم... امروز شوهرم بعد از ظهر خوابید منم پسرمو برداشتم بردم تو سالن و در اتاق خواب را بستم که صدا شوهرمو اذیت نکنه و بخوابه.. تو این مدت هم کارهامون کردم یه مقدار میوه تو یخچال بود که همه را برداشتم و شستم که بذارم تو یخچال ولی خوب وقفه افتاد و میوه ها نیم ساعتی بیرون یخچال موندن... شوهرم که بیدار شد بهش گفتم چیزی میخای برات بیارم... گفت آره میوه بیار منم رفتم تو آشپزخانه... پسرم کنار شوهرم رو کاناپه نشسته بود و باری میکرد یهو با نخ افتاد زمین به طوری که ملاجش رو زمین خورد و پاهاش بالا بود ... یه لحظه گفتم گردنش شکست ... حالا شوهر عوضبم شروع کرد فحش به من بده....که مادر فلان شده ت (یعنی من ) مقصره... حالا من هیچی نگفتم ... نشست میوه بخوره گفت چرا میوه ها داغه و شروع کرد به داد و بیداد ..اون نشسته بود رو کاناپه و من رو زمین کنار بچه م نشسته بودم که بهش میوه بدم .... بعد بند شد و با پاهاش محکم کوبید تو بازو چی من.یه جوری که انگار داره شوت می‌کنه یه توپ رو و بعد بهم گفت برو لباساتو بپوش کمشو از خونه من بیرون ... من بلند شدم برم تو اتاق دو باره با پاس زد به باسن من که یعنی تیرپایی داره میزنه بهم ...مدام هم می‌گفت میذارمت دم در و فلان.... من رفتن تو اتاق پسرم و همین طور شوکه بودم و نمی‌دونستم باید چیکار کنم چون شوهرم خیلی خرو گاوه و اگر میرفتم از خونه بیرون محال بود بذاره بچه رو ببرم و به هیچ عنوان هم نمی اومد دنبالم ... بعد چند دقیقه اومد گفت بیا بچه رو عوض کن چون پی پی کرده بود ...