نگرانه شاهانم.سرشب باباش بیرون بود ما خونه‌ مامانم اینا از زنگ خونشون میترسه داشت بازی میکرد منم سرگرم حرف زدن با مامانم یهو باباش زنگ زد بچم انقد ترسید جیغ زد میخواست فرار کنه افتاد انگار دیگه پاهاش جون نداشت بلند شه رو زمین خودشو میکشید نمیتونست گریه کنه فقط میگفت ماما تا بهش رسیدم بغلش کردم تازه شروع کرد گریه کردن بچم رنگ مثل زردچوبه بود نمک بهش دادم ولی الان تو خواب گاهی میپره چیکار کنم؟

دختر منم میترسه نمیدونم دلیلش چیه

دختر منم موقعی ک خونمونو جا ب جا کردیم از زنگ خونه می‌ترسید تا باباش زنگ میزد گریه میکرد میومد بغلم ولی من همیشه زود میگفتم نترس باباست بابا اومده همینو ک میگفتم دیگ بغلم نمیومد خودش بدوبدو میرف سمت در و الان دیگ نمیترسه تو هم تو اون موقع سعی کن ایجوری آرومش کنی عزیزم

ناراحت شدم 😔😔 آیت الکرسی بخون صلوات بفرست

ترسش خودت بردار

چرامیترسه خوب به باباش زنگ میزدی میگفتی درو نزن به گوشیم زنگ بزن آیت آلکرسی بخون براش

براش آیت الکرسی بخون فوت کن بهش
پیشش باش که وسط خواب پرید تورو ببینه خیالش راحت شه