خستممممم از یه طرف استرس مواظبت از بچه
فکر و خیال اینکه مشکلی واسش پیش نیاد اتفاقی نیفته شب نخوابی
از یه طرف هم فکر و خیال بابت حرف هایی که مادرشوهرم پست سرم بهم زده
خدایا تو بزرگی تو کمکم کن بچه مو بدون هیچ استرس و ناراحتی بزرگ کنم
منتظر کمک دیگران نباشم
خدایا هر کی هم پشت سر من حرف میزنه میسپارمش دست خودت بهم قدرتی بده خودم تنهایی بتونم بچهمو بزرگ کنم

منم شرایطم من شماس عزیزم کاری باهامون کردن دیشب شوهرم زنگ زد بهشون گفتم میخاییم‌جدا شیم بس که شما دخالت کردین

عزیزم خداکمکت میکنه تو بچه بزرگ کردن منم کرج تقریباغریبم خانوادم اینجا نیستن بادوتابچه یکم سخته ولی خدا کمو میکنه راستی کجای کرجی؟

چ گفته

بی توجه باش
بدترین کتکه خودش

به فکر حرفا بقیه نشو من هیچکس ندارم حتی بعد از این که از اتاق زایمان بیرونم کردن نه مادر داشتم نه مادرشوهر خودم پا شدم با اون وضعیت لباس بچم تنش کردم خدا بزرگه نگران نباش بسپار بخودش

عزیزدلم میفهمم چقد الان استرس داری برا همه مامانا این حس هست نگران نباش قرار نیست اتفاق خدای نکرده بدی بیفته همه چی کم کم درست میشه انشالله حرف مفت هم زیاده منم تا دلت بخواد شنیدم می‌دونم توی این شرایط سخته ولی فقط خودت و بچت مهمه گور پدر دیگران