۲۷ پاسخ

خداروشکر عزیزم خیلی مبارکا ایشالا همه ی ما هم همینطور عکس نی نی مونو بزاریم و خیالمون از همه اضطرسا راحت شه

سلام عزیزم خوبی هزینه بیمارستان و دکتر چقدر شد کلا

الهی شکر بهتگفتم نگران نباش قابل تحمله

خداروشکر بارداریت تموم شد اون همه دلشوره و نگرانی

خداروشکر عزیزم ❤️❤️

مبارکه عزیزم
دقیقا چند هفته بودی؟

سلام مبارکت باشه بسلامتی
دکترشما کی بوده؟

سلام عزیزم به سلامتی مبارک باشه
دردش چجوریه؟ شبیه چیه؟ سوزشه؟

خداروشکر عزیزم واقعا خیلی خیلی خوشحالم برات عزیزم ک ب سلامتی تموم شد و کوچولو تو توی بغلت گرفتی😘❤️‍🔥

خداروشکر عزیزم

سلام عزیزم تبریک میگم خوش قدم باشه

خداروشکر مبارک باش

مبارک باشه ‌گلم وزنش چه قدر بود؟

مبارک باشه عزیزم
کدوم بیمارستان ؟
بچت چند کیلو بود

مبارکه عزیزم

مبارکه عزیزم بسلامتی 🌹

خداروشکر مبارکت باشه عزیزم🥰

مبارك باشه گلم وبلاخره فسقل اومد ب دنياي قشنگ عزيزم انشالله زود سر ﭘا ميشي اين دردا همشون ميره

دستگاه نرفت بچه

خداروشکر بازم هر دو سالم و سرحال هستید ..بازم قدمش پرخیر🌱

خداراشکر عزیزم پس زایمان اسونی و خوبی داشتی

خداروشکر عزیزم

خداروشکر قشنگم ک نینی روصحیح وسالم بغل گرفتی❤🥺انشاالله زود سرپابشی

مبارکه عزیزم خیلی خوشحال شدم

به سلامتی عزیزم مبارک باشه، انشالله که زودسرپابشی

مبارک باشه عزیزم بسلامتی❤️🌹
دمت گرم مامان قوی 👌

خداروشکر قشنگم انقد خوشحال شدم تو. زایمان کردی دختر😍🤲🏻😉💖

سوال های مرتبط

مامان گیسو مامان گیسو ۵ ماهگی
تجربه سزارین من
هفته پیش یک شب قبل صلح انقدر ترسیدم که صبحش افتادم به خونریزی
سریع رفتیم بیمارستان و قرار شد که همون روز اورژانسی سزارین بشم
دیگه کارامو کردن و منو فرستادن اتاق عمل (اینم بگم بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم)
آمپول بی حسی اصلا هیچ دردی نداشت سندمم بعد از بی حسی بهم وصل کردن و هیچی از دردش نفهمیدم
کادر اتاق عمل بیمارستان عالی بودن من بعد از بی حسی نفس تنگی شدید داشتم سریع بهم اکسیژن وصل کردن نفس تنگیم بهتر شد هر حالتی که داشتم و بهشون میگفتم سریع آمپول میزدن و رسیدگی میکردن واسه همین اصلا بهم سخت نگذشت
ولی نگم از عوارض بی حسی من سر درد نگرفتم اصلا با اینکه خیلی ام سرمو تکون دادم ولی قفسه سینم میخواست از درد جدا شه از همدیگه خیلی درد وحشتناک و زیادی بود و غیر قابل تحمل قشنگ پدرمو درآورد
پمپ دردم نداشتم مسکن بهم میزدن و شیاف میزاشتن مرتب
و درد اولین راه رفتن که نگم چقدر سخت و طاقت فرسا بود برای من
من تا چند روز نتونستم صاف راه برم
با وجود همه اینا بازم برگردم سزارین رو انتخاب میکنم چون جون و بنیه زایمان طبیعی رو ندارم اصلا الانم که یک هفته گذشته خیلی بهترم و کلا حالم رو به
بهبودیه
مامان حامی مامان حامی ۱ ماهگی
پارت ۳ زلیمان
خلاصه دوتا دانشجو نابلد اومدن سوند بزارن منم از درد نمیتونستم دراز بکشم ایناهم هی میکردن تو در میاوردن تا اینکه سرشون داد زدم و نزاشتم ادامه بدن تا یه ماما اوند انجام داد سوند درد زیادی نداره ولی چون من خیلی درد داشتم برام عذاب اور بود...خلاصه گذاشتنم رو تخت و صدای داد من بود که کل بیمارستان و گرفته بود ماما ها بهم میگفتن خدا رحمش کنه رحمش داره میترکه...و بردنم اتاق عمل رو تخت عمل نشستم خم شدم که امپول بی حسی بزنه تا خم شدم کیسه ابم ترکید و خون اب بود که همینجور میرفت منم لرز کردم فشارمو گرفتن ۱۷ بود امپول بی حسی اصلا اصلا درد نداشت هیچی متوجه نشدم دراز کشیدم پاهام یخ کردن ولی هنوز هم تکون میدادمشون هم حس میکردم بتادین زدن و پرده رو کشیدن من میگفتم خانم من حس دارم هنوزا گف صبر میکنم یهو یکی از پرسنل اتاق عمل گف دکتر بچه داره از دست میره که تیغو کشید... همه ی دردشو فهمیدم جیغم رفت هوا درد وحشتناکی بود که دکتر گفت مخدر بزنین تا زدن من دیگه خوابم برد بیدار شدم داشتن ماساژ رحمی میدادن تو اتاق عمل و من گفتم بچم کجاست گفتن توی کانال زایمان گیر کرده بوده و اصلا تنفسش خوب نیست دیگه بردیمش دستگاه و تو ی ریکاوری هم شکممو ماساژ داد با اینکه بی حس بود پاهام خیلی دردم گرفت و بردنم بخش تا شب هی شیاف و مسکن زدن که دردام قابل تحمل بود تا امروز ساعت ۱۰ که گفتن راه برو خیلی سخت بود ولی به خاطر بچم بلند شدم و راه رفتم و رفتم شیر دوشیدم فقط ۲ سیسی شد کل شیرم بردم برا بچم دیدمش ولی هنوز حس نمیکنم که مال منه ....خلاصه اگه برمیگشتم عقب فقط فقط سزارین رو انتخاب میکذدم چون دردای بعدش با مسکن قابل تحمله ولی زایمان طبیعی خیلی سخته خیلی....
مامان کنجد مامان کنجد ۹ ماهگی
# تجربه زایمان سزارین
من خیلی خیلی ترس داشتم
ولی خب به دکترم اعتماد کردم
توی سزارین دکتر خیییلی مهمه
درد هایی که طبیعی قراره بکشید و خورد خورد پاس میکنید و این برای من بهتر بود
با پمپ درد و شیاف درد ها قابل کنترله اصلا نگران نباشید
سوند و برای من بعد بیحسی وصل کردن ( دکترم اجازه نمیداد وقتی بی حس نیستی سوند وصل کنن بهت )
فشار شکمی تو بی حسی ها بود
تنها چیزی که هنوووز دردش یادمه اولین راه رفتنه
خیلی دردناک بود ولی برای نیم ساعت کلا کم کم بهتر میشید
من ۲۴ ساعت بعد عمل مرخص شدم
۴ ساعت بعد عمل گفتن پاشم راه برم که خیلی زود بود
۴ ساعت ناشتا نگهم داشتن که اینش خوب بود من گشنم بود🤣
اتاق عمل :
هیچ دردی حس نمیکنید سوزن بی حسی اندازه امپول ساده درد داره
من داروی بی حسی تو اتاق عمل خیلی برام عوارض داشت حالم بد شده بود ولی تکنسین بیهوشی مدام بهم دارو میزد باهام حرف میزد و خیلی خوب بود اوکی میشدم
وقتی بچه رو از شکم میکشن بیرون احساس فشار میکنید که اصلا درد نداره ولی به شددددت دل تنگی داره انگار همه ی بدن غصه ی نبود بچه رو میگیره
بچه رو میذارن رو سینه خیییلی حس قشنگیه