۱۰ پاسخ

منم دارم ولی انگار ندارم شوهرم و پسرم شدن همه کَس.شوهرم تا میاد میگم فقط بشین باهات حرف بزنم .دوست که اصلا ندارم .خانواده هم به خاطر حرف و حدیث قطع رابطه کردم

سلام گلم ادیت عکس نمی‌خوای برات انجام بدم
هر نوع ادیتی فقط ۳۰ هزار
تخفیف یلدایی

ادیت هر نوع عکس
ماه‌گرد
یلدایی
دندونی
تولد
ادیت عکس قدیمی ب بهترین کیفیت
هر نوع لباس و تم مطابق سلیقه شما
نمونه هم هر چی بخوای می‌فرستم

من که اصلانمیتونم تنهایی بگذرونم اقام کارش جوریه که صبح تاظهرسرکارعصرامیره روستاشون کمک باباش
۶ تاخواهرشوهردارم بزنم به تخته😂😂 ارتباطمون خوب باهاشون مث مامانم وانگارخواهربزرگم هستن هم اونااحترام‌نگه میدارن هم من ،اهل جروبحث وقهرنیستم گاهی عصرامیان یانوبتی مامیریم خونشون بادوسه تاارتباط بیشتری داریم گاهی عصرادورهم اش میکنیم همینجورمیگذرونیم،واقعادوسشون دارم‌ همیشه میگم اکه نبودن من چطورمیگذروندم،پدرشوهرم‌تنهاست گاهی میادخونمون میمونه بچه هام سرگرم میشن باهاش همینجورمیگذرونیم

اره ماهایی که بچه هامون زلزلن‌ جایی نمی‌تونیم بریم تو خونه می‌پوسیم 🥲🥲 من امروز انقد دلم گرفته بود کلی گریه کردم انقد دلم میخواست برم جایی

منم والا دارم ولی انگار ندارم حالا باز مامانم هست اگه کاری داشته باشم بیاد پسرمو نگه داره ولی نمیبرم خونشون چندباری گفت به وسایلام دست میزنه ممکنه خراب کنه منم بدم میاد مثلا خونه مامانم برم ولی از ترس اینکه یه وقت چیزیو دست نزنه نتونم یکم استراحت کنم خانواده شوهرمم که هیچی اصلا به درد چیزی نمیخورن یه خواهر شوهر دارم افریطه پسرش ۲۴ ساعته اونجاست دیگه وقتی برای بچه من نیس

منم پا شدم زنگ زدم شوهرم گفتم بیا بریم مادرشوهرم پدرشوهرم دعواش کردن اما اون هنوز داشت فحش میداد شوهرمم ناراحت شد ک من گفتم بریم خونه

من همش میرم خونه مامانم اینا خونه مادرشوهرم ک میریم خواهرشوهر م هنوز مجرده تا یکمی بچه از جاش پاشه دست ب چیزی بزنه دعواش میکنه بچمو چیزی بهش نمیده بچس دگ دست ب همه چی میزنه دلش میخادبازی کنه یبار رفتم اونجا خودشون دعوت کردن گفتن بیاین شوهرمم کار داشت مارو رسوند گفت یک ساعت دیگ میام پدرشوهرم بنده خدا با مادرشوهرم خوبن اصلا ن من کاریشون دارم ن اونا بچم رفت دست کرد تو کیف خواهرشوهرم من حواسم نبود این دیگ جیغ فحش چرا اینکار کردی

پسر منم حوصلش سر میره میفرستمش طبقه بالا خونه مادر شوهر ۴_۵ساعتی اونجاس در طول روز

فقط راهش خونس الا که هوام سرده تا هوا گرم بشه

خونه بابا هرچی هم باشه بلاخره خسته میشن ازم 💔

سوال های مرتبط

مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن