بچهاا من خیلی خسته ام چیکار کنم بمیرم میترسم قرص بخورم ولی نمیرم بخدا زندگی با خانواده شوهر بدجور تحت فشارم گذاشته امروز از دست مادر شوهرم که میخواست منو بزنه و شوهرم که منو زد از خونه زدم بیرون با لباس خیس پنج ساعت توی بارون بودم قلبم درد میکنه ترو خدا دعا کنید برام یه معجزه بشه من صاحب خونه بشم چهار ساله زجر کشیدم تحملم تموم شده امروز قسم خوردم که اگه جدا نکنم خونمو از خانواده شوهرم یه بلایی سر خودم بیارم شوهرم گفت بیا با هم خودکشی کنیم با ماشین چنان تند رفت منکه گفتم تموم شد همه چی ولی اون وایستاد دوباره همه چی شروع شد هر چی ذکر و قل رب انزلنا میخونم جواب نمیگیرم بریدم بخدا شما بگید چیکار کنم راه فراری هست

بچتم حساس نباش روش از تخم و ترکه ی اوناست از خودت عزیزتر که نیست خیلی راحت فقط به فکر خودت باش هر جور که خودت راحتی

گلم این حرفارو نزن.با اعتماد به نفس کامل به شوهرت رک بگو من اینجا راحت نیستم میتونی خونه جدا بگیری بگیر نمیتونی همین قسمت رو جدا کن مستقل باشیم نمیتونی من طلاق بگیر نیستم میخوام زندگی کنم مثل بقیه راحت باشم نمیتونی مجبورم قانونی اقدام کنم

چرا نمیری شکایت کنی ازشون

برا بچه هات تحمل کن

عهههه این چ حرفیه میزنی دیوونه شدی؟
خودکشی کنی ک چی بشه هان؟؟؟؟؟
هیچکس به یورشم نمیشه دور ازجون ۴ روز گریه زاری تمام
این فکرای پوچ از سرت بیرون کن دختر

برو دادگاه شکایت کن تا خونتو جدا کنن،حرص خوردن نداره