مامانا من امروز سر یه موضوعی خیلی خیلی کلافه و ناراحت بودم،، بعد از این طرفم پسرم نق میزد و شیر نمیخورد یه لحظه نتونستم خودمو کنترل کنم داد زدم گفتم زهرمار شیرتو بخور دیگه🙄الان که خوابیده من خیلی عذاب وجدان گرفتم پیش اومده برای شماهم یا من باید خودمو کنترل میکردم😔😔😔😔

اره منم،خصوصا وقتی یه ریز داد و فریاد میزنه
واقعا اعصابم بعضی روزا از کنترلم خارج میشه

آبجی من ۲ یا ۳ سالش بود . از یه جایی عصبی بودم یکم
اومدم گفتم بلوزتو بپوش (میترسیدم سرما بخوره ) یه چند بار گفتم می‌گفت نه و فلان
یهو با لهن تند سرش داد زدم گفتم مگه نمیگم بپوش
نگام کرد ، یهو بغضش ترکید جوری گریه میکرد بی صدا هنوزم یادم میوفته جیگرم کباب میشه😓😓😓

درکت میکنم چی میگی منم هزار بار تو این شرایط تو قرار گرفتم بعد عذاب وجدان مادریم دیه

😂😂😂😂😂 آره برای منم پیش اومده خیلی کفری بودم خیلی بهش چیزی گفتم بعدش از عذاب وجدان داشتم میمردم خدا میدونه یه مادر چقدر بچشو دوست داره گرفت نمیکنه😂

اره برا منم پیش اومده ولی دختر من نخندید که هیچ همینجوری نق میزد و اصلا توجه نمی‌کرد چی میگم

آره آخرین بار همین امروز 💔

اره گلم برای منم پیش اومده. آدمیم سنگ که نیستیم. بغلش کن بهش محبت کن وقتی بیدار شد نوزادها یادشون نمی‌مونه. تو مادر خوبی هستی وگرنه عذاب وجدان نمیگرفتی. دیگه پیش نمیاد نگران نباش

عزیزم برای هممون پیش اومده ما مادرا هم یوقتایی عصبی میشیم
ناراحت نکن خودتو سعی کن اینجور مواقع خودتو آروم کنی

ن عزیزم ب هر حال تو هم مادری کلی فشار سختی تحمل میکنی واقعا مادر بودن سخته

البته اینم بگم آرسین فکر کرد دارم باهاش شوخی میکنم خندید 🥲