بچه های شماهم اینجوری ان؟؟؟ دیگه رد دادم
هی جمع میکنم دوباره همینه



دیگه حوصله هیچ کاری ندارم
بی حس شدم
فقط نشستم نگاه میکنم 😭😭
از تو کمد کشو اسباب بازی و لباس و وسایل خونه هر چی دستش میاد میاره میریزه این وسط
انگار زلزله اومده

دختر منم اینجوریه

سیب ممنوعه چطورشد امروز؟😂

نه عزیزم ارومه خداروشکر اهل چیزی ریختن خرابکاری نیست

آره اینجوری شاید بدتر حتی
اما وقتی خودم رو میزارم جاش بهش حق میدم حتی خود منم ببره وسط اونا پهن کنه و بشینه روم و پیتکو پیتکو کنه
من روزی دو بار جمع میکنم کلا
یه بار قبل خواب بعدازظهر یه بار قبل خواب شب
تازه با همکاری خودش و با شعر خوندن

من حاضرم اینجوری باشه ولی با من کاری نداشته باشه

کارشون همینه دیگه😅😂😂 برن غذا بپزن یا برن سرکار فسقلی ها؟؟😂🤣

من از خدامه بچم بیاره بریزه بیرون ولی تا خودم نیارم سمتشون نمیره . 🫠 بیشتر گوشی میخاد

من یواش یواش جمع میکنم یا بعضی اسباب بازیاشو کلا میذارم باشن وقتی میبینم چند روز باهاشون دیگه بازی نمیکنه بعد جمع میکنم

اره بابا دختر من بدتر اینا باعث میشه ذهنشون خلاق تر بشه
من دخترم تازه کفشای بیرونشو میخاد بیاره تو خونه بپوشه یا مدام میخاد فشن شو راه بندازه در روز چند دست لباس میخاد عوض کنه و .......

فدای سرشون بذار بچگیشونو بکنن چند سال دیگه از این کارا نیست بعد آرزو میکنی کاش دپباره همین روزا برمیگشت و ریخت و پاش میکرد
من اصلا کاریش ندارم فقط شبا موقع خواب جمع میکنم

اره بدتر ازاین .تازه گچ دیوار ا رو هم کندن

من دیگه نا ندارم برای ادامه 🥲😂

اره ازین بدتر عزیزم😂

میگم بچه اینطوری لباس میپوشه تو خونه همیشه؟
سردش نمیشه؟
من همش استرس سرما خوردن و سردش شدن رو دارم برلی همین استین بلند داره همیشه

ببین یه سری قفل کابینت و کشو هست میتونی بزنی... من بعضی جاها که میشد اینجوری بستم..
چند تا رو دسته هاش رو درآوردم...
اگه هم دیگه نمیشه از پایه کمد یه بند محک گره بزن و وصل کن به دستگیره که نتونه باز کنه

عزیزم چاره اش اینه که در کمد رو یه جور قفل کنی یا ببندی تا نتونه بریزه...آخه این که نمیشه چقدر جمع کنیم...به خدا با همین هم که در دسترس هست دوستمون رو میکنند

بله دقیقا
من دیگه یه سریا ک اضافه بوده جمع کردم

ارع دختر منم همینه
من بیشتر وقتا جمع نمیکنم عصرا جمع میکنم اگ دایم بخوام جمع کنم دیگ کمر نمیمونه برام
یه بار صبح خونه رو مرتب میکنم یه بارم عضر

وای اره دوتاییشون جمع میکنم وسایلاشونو تا میرم تو آشپزخونه دوباره صحنه رو بازسازی میکنن