۱۱ پاسخ

منم دیشب داشتم بابت تموم شدن دونفره های قشنگمون گریه میکردم🥲به همسرم گفتم روز قبل از زایمان کلا بریم بیرون دوتایی خوش بگذرونیم ولی خب بابد بپذیریم که خودمون خواستیم ایشالله خدا کمک کنه سخت نگذره🥲🥲

من از همین الان خیلی دلم دونفره هامون رو میخواد فیلم دیدن خوراکی های مضر خوردن 😅
ولی از وقتی این بچه اومده کلا همه چی رفته حتی خواب شب هام ..من خیلی خواب الود بودم الان ۲۰ روزه یه خواب درست حسابی ندارم دیشب دیگه گریه ام دراومد

وقتی بچه میاد اصلا دنیات یه رنگ جدیدی میگیره...یه بوی خوش یه حس تازگی یه حسی انگار تازه خودت دوباره به دنیا اومدی با چالش های شیرین و قشنگ...مسئولیت داری اما مسئولیت و همه کارهاشون کنار یه شوهر خوب عالیه...من منتظر نی نی دومم هستم...شور و هیجانی که همراهشونه پر از خوشی و امنیت و شادیه ...افکار منفی و از خودت دور کن

مال من که ۲تا میشن همش از خدا میخوام توانشو بهم بده

بچه اول ک میاد تا حداقل سه چهارماه خیلی سخته تاعادت کنی ازاون بی دغدغه بودن میگفتی تو مسئولیت مادرشدن
من تامین‌ها باخودم میگفتم این چ کاری بود کردم تااخرعمر آسایشم رفت همش نگران یه موجود کوچولویی ولی بعد از یه تایمی عادت میکنی
ولی اولش سخته واقعا تا بتونی تعادل زندگی رو برقرارکنی

تاچهل روزگی ینی تادوماهگی بچه زندگی خیلی سخت میشه خودت خسته وداغونی ،یکم که میگذره روال زندگی دستت میاد و میتونی برای زندگیت برنامه ریزی کنی
من الان دومی رو باردارم
دیگه میدونم چی درانتظارمه
اما بچه انقدرباخودش حال خوب وانرژی مثبت میاره که ادم یادش میره قبل اون چطوری زندگی میکرد

من فک کردم فقط منم ک اینجوری ام بیاین حرف بزنیم آروم شیم من ی هفته دیگ زایمانمه استرس دارم بیقرارم

منم این حس ودارم احساس میکنم سخته .

ما که با همسرم حتی خواهر و برادر هم نشدیم مستقیم غریبه شدیم از روز بیمارستان

وای منم همینطور😭

من هم دقیقا این حس و دارم علاوه بر استرس زایمان

سوال های مرتبط