یه کانال زایمان عضوم که هروقت میرم داخلش تموم وجودم غم میشه.....
مال یه ماما هست که کمک میکنه به زایمان طبیعی و انجام ویبک..
هنوزم اون احساس شکست بعد از نوع زایمانی که دلخواهم نبود(سزارین) و اتفاقای بیمارستان و ناراحتی هایی که سر قضایایی که پیش اومد از اطرافیانم دارم ولم نمیکنه
گاهی اوقات همه چی رو تو ذهنم مرور میکنم.. و باز میرسم به نقطه دردناکش و سر خونه اول..
حتی ته مغزم میگم همین الان باردار شم تا ویبک کنم و از شر افکارم راحت شم بعدش میگم نه بابا این چه حرفیه انگیزه زاییدن که نباید این باشه نگاه این بچه چه قدر هنوز زحمت داره و کوچیکه.. 🫠
چند وقتی هم هستش که یهو زیر قسمت بخیه های سزارینم شروغ میکنه به دردی شبیه درد پریود و این درد تا بالای نافم و کل رحمم میپیچه... اصلا هم دلم نمیخواد برم دکتر تحمل دکتر ندارم ولی واقعا میترسم انقدر غصه خوردم بیماری لاعلاجی دور از جون گرفنه باشم که این درد میاد سراغم دائم 😓😓😓

عکسا همینطوری تزئینی از یه کانال میگذارم تا دلتون باز شه

تصویر
۷ پاسخ

دقیقا منم همین حال رو داشتم .سر زایمان دومم از اول حاملگی میگفتم باید وی بک کنم اینقد تحقیق و آمادگی و دکتر خوب پیدا کردم و ... خیلی مطمئن بودم خیلی ورزش و ... یهو ۳۱ هفته کیسه آبم سوراخ شد بستری شدم تا ۳۵ هفته بستری بودم بعدم گفتم الا و بلا می‌خوام طبیعی زایمان کنم . بردنم طبیعی دو سه ساعت درد شدید کشیدم شدم چهار پنج سانت قلب بچه اوفت کرد گفتن اورژانسی سز بشه ‌ . تا منو ببرن تو راه سه بار قلب بچه وایسادو دوباره زد که میگفتم تروخدا زودتر سزارینم کنین چ غلطی کردم . سزارینم هم طول کشید چون سر بچه تو کانال زایمان بود . خلاصه دکتر گفت شانس آوردم چون اگر ادامه می‌دادیم زخم قبلی رحم پاره میشد چون بچه بزرگ بود و ... خلاصه هنوز هم مثل یه حسرت موند تو دلم . 🥺🥺🥺

منم سراین دخترم زایمانم ویبک شد
دردم گرفت ده روز زودتر وگرنه سزارین میشدم
سر پسرم سزارین شدم

من یه ماما رو دارم که همیشه میگه زایمان طبیعی خوبش خوبه همه قرار نیست طبیعی زایمان کنن یا زایمان طبیعی خوبی داشته باشن در اپن صورت بهترین کار سزارینه منم تجربه خوبی از زایمانم ندارم ولی به خودت حق بده و سعی‌کن بپذیری مسیرت این شکلی بوده عزیزم

منم برنامه ریزی کرده بودم برای طبیعی کلاسم میرفتم ولی شرایط جوری بود ک مجبور شدم ب سزارین خیلیم اذیت شدم هم خود روند زایمان هم شرایط بعدش خیلی سخت بود منم از ذهنم پاک نمیشه هیچ کدومش
این افکار مث موریانه همش تو مغزمه ولی دائم سعی میکنم حواسمو پرت کنم غسل صبر میکنم تا صبور بشم فراموش کار بشم بخاطر اول خودم که بتونم زندگیمو جمع کنم بعدم همسرم و پسرم اخه دلخوشیشون ب منه
توهم سعیتو کن تا فراموش کنی

فک میکنی زایمان طبیعی اینایی که برا سزارین گفتی رو نداره؟! من دوتا زایمان رو تجربه دارم اگه خواستی تا از بدبختی‌های طبیعی برات بگم

زدی نه ماهگی نمیدونم بچه دیگه ای داری یا ن اما بی وی بک باید حداقل چهار تا پنج سال از سزارینت بگذره
نوع زایمان برمیگرده ب شرایط بدنی خودتو درگیرش نکن حتما صلاح بدنت سزارین بوده

ویبک چیه؟

سوال های مرتبط

مامان ویهان مامان ویهان ۱۶ ماهگی
یه موضوعی هست شاید خنده دار باشه ولی معضل شده واسم😅
ویهان نوزاد که بود خیلی بد شیر میخورد میگفتن از رفلاکس پنهانه ولی کاریش نمیشد کرد چون داشت وزن می‌گرفت دکترا دارو‌ نمیدادن
اینجوری شیر میخورد که هی به ذره مک میزد میکشید دوباره می‌گرفت دوباره یه ذره میخورد میکشید هم خیلی پر تکاپو بود کلی عرق میکرد خسته میشد هم کم شیر میخورد مامانم هی بهم میگفت بچه اینجوری می‌کنه که سینتو عوض کنی اون یکیو بهش بدی این یا زیاد میاد یا غلیظ میاد که نمیتونه بخوره اونو بده، خلاصه سرتون درد نیارم منم اینقدر این سینه اون سینه کردم که الآنم که بزرگ شده این عادت از سرش نیفتاده و میگه باید دوتاش بیرون باشه هی یکم از این میخوره یکم از اون، جایی باشم که مکافات دارم حتی توی خونه هم چون درازکش شیر میخوره می‌خوابه خستم می‌کنه خیلیییییی، این وسطا یه عادت بد دیگم پیدا کرده وقتی از یکی میخوره اون یکیو جوری با دوتا انگشتش میپیچونه که اشکم درمیاد ولی نباید جیک بزنم چون یه اوف هم بگم چشاشو باز می‌کنه میزنه زیر گریه😐 نمی‌دونم چجوری از سرش بندازم واقعا با یکی نمی‌خوابه گریه می‌کنه که اون یکی هم دربیار ، هی میگم بزرگ بشه بهتر میشه ولی واقعا داره شدیدتر میشه 😮‍💨