۴ پاسخ

عریزم هر چی سنش رو داره
تا دوسالگی از سرش میفته
من بچه پنج ساله دیدم که میمکه .اونا فکشون آسیب میبینه

اره خواهرمنم ازبچگی میخوردفکش اومده جلو

اگر منظورت دختر ۱۴ ماهته که پستونک بده ولی اگر بچه بزرگتر داری حتما با روانشناس کودک صحبت کن که ببینی دلیلش چیه

ببین گلم درسته ممکنه این اتفاق بیافته حالا اگه میتونی پستونک بده بهش تا شصت خوردن یادش بره پسر منم شصتشو میخوره چون الان نمیفهمه نمیتونم ازش بگیرم ولی بزرگتر بشه نمیزارم بخوره ولی خب خیلی ها هم بودن چیزشون نشده اما پیشگیری بشه برای خودش بهتره

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱۶ ماهگی
ما امشب رفتیم خونه مادرشوهرم خواهرشوهر یک پسر دوساله داره خب بعد دختر منم الان همش تب داره و دارو میخوره یکم ناز نازی شده خب بعد پسر خواهرشوهرم ظرف دستش بود چرخید خورد به صورت دخترم دخترم نفسش رفت هرچی میگم مامان چیزی نشد ک اینا کلی گریه کرد به هق هق افتاد بعد دوباره بازی میکردن سراشون خورد بهم دختر من تعادلشو از دست داد به پشت سر افتاد رو سرامیکا خب بعد من ازش دور بودم گفتم وای همین و زود رفتم بچمو بغل کنم مادر شوهرم گفت از مامانش ترسید میگم وای نگین تورو خدا خب بچه هم پیشونیش ضرب دید هم پشت سرش دیگه گذشت مواظبش بودم چیزی نشه ،اومدیم خونمون شوهرم همش تو اینستا بود من مواظب دخترم بودم بعد بهش میگم یکم تو مواظبش باش من دراز بکشم بعد من اصلا حواسم به این نبود خب نمیدونم چیکار کرد سر بچه رو زده بود به چوبای مبل من نگا کردم دیدم بچم دهنش بازه و صدا نداره خب ترسیدم زود پریدم میگم کجا خورد و فوت کردم تو صورتش بعد شوهرم باهام دعوا کرد جلو مامانم این چه اخلاقیه تو داری بچه از تو میترسه ک گریه میکنه یکسره میوفته سرصدا میکنی الکی میگه ها😭اینقد ناراحت شدم میگم تو راست میگی تقصیره منه من چیکار دارم مگه چیکار کردم خدا نگذره ازشون من مادرم ازم چه توقعی دارن بعدم مگه من جیغ زدم حرفی زدم 😭
امشب خیلی دلم از شوهرم شکست حس میکنم دیگه هیچ حرمتی نمونده بینمون منم دیگه حوصلشو ندارم دلم میخواد بذارم برم این روزا اینقد اذیتم کرده سر همه چی ها همه چی از پول ندادنش دارو نخریدنش با منت میخره دیگه حوصله ای نمونده برام همه موهام سفید شده🥲