مامان افرا مامان افرا ۶ ماهگی
مامان آرشیدا مامان آرشیدا هفته سی‌ودوم بارداری
مامان بچه هام مامان بچه هام ۵ سالگی
خانوماشوهرم اعتماد به نفس منو نابود کرده اگر این خانوم جاریم نبود یه غریبه بود منو حتی ثانیه ای هم باهاش‌ هم کلام نمی‌شدم چون هیچ نقطه اشتراکی با هم نداریم باورت میشه حتی بو خیلی بدی هم میده دهنش بدنش کلا . ببین کارم به کجا رسیده که به شوهرم میگم کم اسم کوچیک این جاریم رو بگو ، کم بپلک و باهاش حرف بزن. می‌ره ازش که عین تحصیلات و سوادی ندارع راجب مدرسه پسرمون می‌پرسه . جاریم هیچی نیستا هیچی از نظر شعور ، شخصیت ، سطح خانوادگیش و... وای خوب عش.وه میاد با چش و ابروش و اهل ل. ا س زدنه یا شوهرم .
خدا لعنت کنه شوهرمو .
بعدش هم موضوع فقط جاریم نیست ، مشکل و کرم از خود شوهرمه. ببین حتی به خانوم همسایه های بقیه واحد های آپارتمونم هم قشنگ گرم سلام و علیک می‌کنه . مثلا میبینی طبقه چهارمونو تو آسانسور روبه رو میشیم باهاش زودتر از من میپره به اون خانوم و دختر بزرگش سلام میده. در حالی شوهر اون خانم اگر منو ببینه تنها یجوری سرشو میندازه پایین و از خجالت آب میشه که نگو چه برسه سلام کنه . حتی اگر شوهرم و منو با هم ببینه شوهرش فقط به شوهرم نگاه می‌کنه و سلام میده . خب فقط این نیستا حتی همسایه طبقه پنجمون هم یه آقایی هست معلمه اونم باز منو شوهرم یا هم میبینه یه نگاه به من نمیندازه فقط و فقط یه شوهرم نگاه می‌کنه و سلام میده . در حالی که من خودمم خیلی سرسنگینم و اصلا تا به حال به مردای همسایه و واحد های طبقاتمون سلام اینا نمی‌دم دوست داشتم شوهرم مثل شوهر های بقیه این حجب و حیا رو داشت ولی ندارع
شوهر من این تعهد رو نداره این حجب و حیا رو نداره حالا دو تا علت داره حالا یا واقعا بی حیاعه و لا ابالی یا اینکه منو دوست نداره و تعهدی به من ندارع 😭😭😭💔💔💔 داره نابود میکنه منو