۷۱۹ پاسخ

خوبین

سلام

هیچی

استراحت نداشته باشی

اینکه اگه بجه ی چیزیش بشه میگن بلد نیستی بچه بزرگ کنی و این چیزا اما من اهمیت نمیدم ولی خیلی عصبیم میکنه و میریزم تو خودم بعضی وقتام جواب قانع کننده ای بهشون میدم

😐من همیشه اینطوری نگاهشون میکنم البته اونایی که چرت بگنا وگرنه خیلیا از سره تجربه خدایی چیزای مفیدی میگن

هرکاری که بچه می‌کنه روازچشم مادرا می‌بینند و انتظار دارن بچه روبزنیم

مثلا اینکه بچه تا یک یک ونیم بیداره من تا کارهام و بکنم و بخوابم دو دو و نیم شده یکی دو بارم برا شیر بیدار میشم بعد انتظار دارن ساعت هفت پا شم تا بچه خوابه کارا خونه و انجام بدم. میگن چرا خونت بهم ریخته است

۲۴ساعته درموردبچم امرونهی میشم دیگه خودمم خسته شدم حتی خاله شوهرمم که فقط چندساعت کارای مادرشوهرمودیدبهم میگه دیگه بچه نیارکه خواهرم خونتوباهمین یکی توشیشه کرده😳

بچه رو اونقدر آزاد بزارم تا به قول معروف بچگی کنه هر کار دلش خواست بکنه من حرفی نزنم حرص هم نخورم هر چی میخواد بخوره همه جوره آزاد ک در قانون من امکان پذیر نیست.....

چرا شیر خشک میخوره😑

توقع و حرفای بیجایی ک اصلا بهشون مربوط نیست ولی خوب اگه حرف نزنن و دخالتشونو نکنن روزوشبشون نمیگذره متاسفانه

اینکه متنفرم از اینکه سر هر چیزی بهت نظر میدن و من همچین حسی دارم اینکه میگم انگاری خودم نمیدونم یا بلد نیستم چیزی رو حتی اگه کوچکترین چیزی باشه باهات دعوا میکنن و تصمیم میگیرن در صورتیکه بچه خودته و تو ۹ ماه سختیشو توی دوران بارداری تحمل کردی و خیلی سخته بقیه به جای تویی که مادرشی تصمیم بگیرن

دانلود رایگان

اینکه اگه بیرون کار داشتم بچه رو بزارم پیش مادرشوهرم با شوهرم برم بیرون بچه رو باخودم نبرم..درصورتی که میدونه اگه من نباشم و دخترم گریه کنه نمیتونه آرومش کنه..و تا بچه سرفه میکنه یجوری میگه دیدی سرما خورد انگار من مقصر سرما خوردنشم درصورتی که بچم اصلا تاحالا سرما نخورده

مادر شوهرم انتظار داشت از چهارماهگی به بچه غذا بدم😕

فقط میگن تپل باشه بهش چیزی نگو توهمه کاراباید دخالت کنن😤

من از بکن، نکن های دیگران ناراحت نمی شم چون همیشه کاری که خودم می دونم درست انجام می دم گفته غلط دیگران برام بی تاثیر ه.

این که همش میخوان بیان خونه آدم مهمونی😤😤

خخخخ خیلی باحالی دمت گرم واقعا

من واقعا این موضوع نمیفهمم که عالم وادم بچرو درک میکنن خوبیشو میخوان بجز مادر بچه که همش نیاز داره بهش حرف بزنن یاداوری کنن چیکار کنه😕

مادر شوهر من میگه .تو فقط ی دایه هستی و مادر اصلیش ما هستیم البته به شوخی میگه

خدا ازشون نگذره دوس دارن بچه آروم وساکت یه جا بشینه ودس به وسایلشون نزنه.فوری هم میگن چی یادش دادی تو .من که هیچ وقت نمیبخشمشون خدا هم نبخشه چون بخاطر این موضوع همیشه اشکمو در آوردن

کرونا شر همه رو کم کرد. هرچی کرونا بدی داره یه خوبیم داشت.

من دوتا بچه دارم هردوتا سالم ولی ریزه میزه همش میگن بچه هات مثل سوتغذیه ایان فک میکنن من نمیرسم بهشون این حرفاشون خیلی آزار دهندس
و اینکه مدام مقایسه میکنن با بچه های اقوام

من نظر بقیه اصلا بهم مهم نیست هرکارخودم بخوام انجام میدم‌چون بچه مال ماست وماداریم زحمتشومیکشیم بزرگ میکنیم.خداروشکر کسی تا حالا دخالتی نکرده و نظری نداده

همه میگن وااای چررانقد کوچولوعه😏😏😏🥴من خودم لاغرم توقع دارن بچه فیل دنیامیاوردم هم بمن میگن هم ب باباش⁦☹️⁩

چرا از یه سینه شیر میدی؟
چرا هر روز به بچت آب نبات نمیدی؟
چرا دماغش بزرگه؟
چرا همش دستش تو دماغشه؟

وایییی وای....اگه زمان نوزادی پسرم شیر بالا میاورد میگفتن زیاد شیر دادی ...مادرشوهرمم هی میومد بالا میگفت بچه رو شیردادی ....مدام میگفتن پوشک نکن کهنه بذار.....بنده خدا مادرم خجالتی وساکته...پسرم بدنیا اومد میخواست یکماه پیشم بمونه اینقدر توهرکاری دخالت کردن سر ۱۰روز مادرم راهیش کردم بره کلی با اعصابش بازی میکردن نمیذاشتن نوه شوبغل کن واییی نه دست نزن وای بغل نکن بهم میگفتن از اتاق خواب بیرون نیا همش تواتاق وتختت باش نمیذاشتن مادرم کاچی درست کنه فقط ازش مثل کوزت کارمیکشیدن .من سعی میکردم بخاطرخودم وپسرم ارام باشم جوابشونوندم

اونقد من تلاش کردم دخترم شیرخودمو بخوره ولی نخورد همه میگن باید میدادی بایدبیشتر تلاش میکردی بابا بچه من از گوشت وخون منه تواین دنیا هیشکی اندازه من دوسش نداره چدا حرفای بی ربط میزنید آخه

من با بچم بازی می‌کنم یا براش شعرو کتاب میخونم مادر شوهرم زورش میاد هی میگه نخون الان دلش میخواد بازی کنه میخواد فلان کارو کنه دوس دارم جرش بدم

من دوقلو دارم پسر13ماهه3 مدام میگن حواست باشه نخوره زمین دست به چیزی نزنه هم خودم وهم بچه ها دیگه حوصله نداریم از بی فرهنگی

هروقت بچم شیطونی می‌کنه یا حرف گوش نده ویا کاراشتباهی انجام بده شوهرم میگه تو اینطور تربیتش کردی، واقعا دلم میگیره

اینکه همیشه مثل قبل به خودم برسم و همیشه خونم تمیز باشه اخه با بچه سه ماهه میشه مسلما بعضی وقتا نمیشه اونم دست تنها

واییییی نگم بهتره پدرشوهرم خیییلی حساسه.ماطبقه بالا میشستیم اماااان اگر بچه گریه میکرد میگفت چرا بچه گریه کرد تونبایدبذاری گریه کنه بلند صبحت نکنید توقع داشتن هرچی اونا میگن بگم چشم تا میخواستم برم ارایشگاه واااایی گناه میکردم چرا بچه روگذاشتی خونه خاله.وایییی نمیتونستم برم دستشویی اصلا یه وضعی بود مردم وزنده شدم تا ازشون جداشدم فقط سعی میکردم بهانه ندم دستشون وگرنه کچلم میکردن

من خوشحالم میشم انتقادم کنن ولی جدیه انتقاد براشون نمیذارم . امروز همسایمون اینجا بود و اصلا اهل تذکر دادن به پسر ده ساله اش نیست دخترم اتفاقی تف انداخت رو بازویه پسرش و پسرش بهم گفت و اضافه کرد خاله دعواش نکنی من دوسش دارم ولی برای بچه دیگران انجام نده گفتم ممنونتم که گفتی ولی آنماری باید متوجه کاره غلطش بشه به ارمنی به دخترم گفتم تف کردن کاره زشتیه زود بگو ببخشید اول نگفت ولی اصرار منو دید گفت و گفتم به فارسی هم بگو ببخشید هم ارمنی گفت هم فارسی . مادرش گفت عیب نداره گفتم نه الان اگه متوجه نشه بزرگتر بشه کارم سخت تر میشه خانم همسایه برای دخترم و پسرش کیک آورده بود دخترم کشمش های کیک رو خورد ولی بقیه کیک رو داد به من و پسرشم گفت خاله من نخوردم سهمه منو بدی به آنماری . ناخوداگاه چشمم رو صورته مادرش افتاد که چشم غرره شدیدی به پسرش نگاه کرد وقته رفتنشون کیک رو دادم پس دادم و گفتم لطفا میای اینجا دست خالی بیا نمیخوام دخترم یاد بگیره از همسایه و ادمها خوراکی گرفتن رو خندید گفت باز قوانین آنت گفتم مغزه منو که میدونی خلاصه تا الان نگاهه بیرون به من مادر نمونه بوده ولی نگاهه قلبشون رو نمیدونم شاید تو قلب اونها یه چیزه دیگه هست اونو خدا میدونه ولی من اینم تذکر هم بدن یا هر چی اول به طرفم نگاه میکنم البته تذکر رو درستش میکنم چون حتما ایرادی تو من دیده ولی آخه گوینده هم در دید من باید نمونه و تک باشه

وااای ک من شوهرم یه سره دخالت میکنه مخموخورده ازدستش دارم دیوونه میشم دخترمم وقتی هست معذبه اگ اون باشه مامیریم بیرون همش میگم کاش دیربیاد

من مادرشوهرم جوری دخالت میکنه ک میخام ازشوهرم جداشم دیگه طاقت ندارم بقران

فقط میگن ب بچه برس انگار ما نمیرسیم 😐

مردم و فامیل شوهر که همیشه زر زیاد میزنن...
محل نباید بهشون داد...
هر پدرومادری روش تربیتی خودشونو دارن...

اینکه به تمام کارای خونه و به بچه به خودم درست و بدون نقص برسم

کاشکی بچه هامونا تو این وضعیت کرونا چالاپا چالاپ بوس نمیکردن

اخه بچه ی یکساله میتونه چایی با پولکی بخوره
اخه یعنی چه میگند پفک بهش بده😡😡🥺🥺🥺

اخ اخ گفتی لاغره میگن چرالاغره چاقه میگن چاقه مردم همیشه حرفی براگفتن دارن نبایدادم گوش بده

هرکی هرچی گفت باس بی اهمیت باشی وخودت رو به کَر بودن بزنی😁

وای خیلی حرفا میزنن چرا لاغری بچه فلانی از دخترت کوچیکتر خیلی توپله یا چرا این غذا رو میدی غذا ی خودمون بده دیر غذا میدی یا خونه بابات زیاد میبری دیر میاری خونه ما تا زه دخترم به دنیا اومد مادر شوهرم میگفت اب قند بده به بچه سینتو میگیره آخرش کار خودش کرد و وقتی هم زردی گرفت می گفتند چیزی نیست ببر پیش فلانی خوب میشه اخرشم دخترم زردیش از 12اومد رو22وای که اون موقع بد ترین روزام بود دو روز بود زایمان کرده بودم دخترم بستری شد 4روز همش پیشش بودم اخرشم شرمنده شدن ولی خدا رو شکر همسرم پشتم بود😊

وااااااای خوبه شما همش از خانواده شوهرتون مینالید، من که مادرشوهر و پدرشوهر ندارم، بقیه افراد خانواده شوهررو هم دیر به دیر میبینم خانواده خودم همه اون چیزایی رو که میگین بهم میگن😥خواهرم برادرم پدرومادرم😭
پدرم که انتظار داره هرچی سرسفره است باید بچه هم بچشه حتی نوشابه؛ کلاً هرچی که میخورن میگن داره بچه نگا میکنه دلش میخواد گناه داره و زودی میریزن تو حلقش، حتی فکر خفه شدنشم نمیکنن، حالا خوبه دادوفریاد میکنم بازم میدن وگرنه اگه صدام درنمیومد که هیچی☹
خواهرم میگه بذار گریه کنه، توجه نکن تا عادت کنه، بغلت نگیر😤
داداشم میگه بچه رو راه نمیبرین یاد بگیره
اون یکی میگه بچه تون تنبله، باهاش کار نکردین چیزی رو زود بگیره دستش یا هر کار دیگه...
و هزارتا حرف دیگه😕
منم دیر به دیر میرم خونه مادرم.

از من که توقع دارند پسرم و بدم بهش بزرگ کنه

مادرها خودشون باحرکات بچشون آشناهستن نیازی به توقعات بی جای دیگران نیستن

خانواده شوهرم انتظاردارن بچه یه ساله حرف بزنه بعدانتظاردارن شلوغ میکنه بچه میگن بشین بشینه یااصلاشلوغ نکنه منم تصمیم گرفتم نرم به خاطرآرامش خودم وبچه م

من رفته بودم مسافرت راه دوری هم نبود گردش هم نمیکردم دو هفته استراحت کامل بودم اونجا ک بچم تو 34 هفته ب دنیا اومد ووااای نگم براتون از حرفای خانواده شوهر 😭نمیشینی زمین همین میشه بچه رو میخواستی بندازی الان بچم از هر بچه ی کاملی هم سالم تره و تا الان ک 6 ماهشه اصلا اجازه دخالت ندادم هر وقت ی چیزی میگن یا گوش نمیکنم یا بازم گوش نمیکنم و جواب خودمو ک از قبل تعیین شده اس (خودم میدونم بچمو چیکار کنم) بهشون میدم

exct

حساسیت به پروتئین گاوی داره خودم رژیم میگیرم میگن تو الکی حساسی همه چی بخور 😟

وای از دست فضولیای مردم خانواده شوهر سر بزرگ کردن بچه امانم برید تا بزرگ شد هی میگفتن زیاد شیر بده زیاد چرا راه نمیره چرا کج میره چرا حرف نمیزنه بیچاره بچم همرو تو نه ماهگی تا یک سالگی همه رو انجام داد ولی حرفها تمومی نداره....

من بچه ک بود انتظار داستن هرجور ک اونا میگن بکنم بخورم بپوشم اما من نواخسته ب حرفاشون توجه نکرده بودم خخخ بعد سر هرچیزی ناراحا میشدن مثلا موقع بچه حموم من خودم حمومش میدادم بهشون بر میخورد ک تو دوس نداری ما بهش دس بزنیم یا موقع ختنه اش انتظار داشت بچه گریه میکنه من بدم دست مادرشوهر چون اون بیشتر حالیشه البته من اثن تربیتشو قبول ندارم الان ک از نزدیک میبینم فقط بیرون خوبن بچه هاش بعد این چرا دیر حرف میزنه نکنه لاله چرا پوشک میکنی چرا پوشک نمیکنی چرا نمیترسه چرا نکن بکن حالیش نیس چرا شلوغه فردا داغونتون میکنه چرا لباس مارک و گرون نمیخری چرا پیش دختر همه اش نمیبری و البته نه بچه داری بلکه تو للباس و خوارک و برخورد خودمم خییییییلی گیر میدن و من چون سنم کم بود الان متوجه دخالتاشون شدم و باز فک میکنن ک اصن دخالت نمیکنن چرا موهاتو رنگ نمیکنی چرا تو خونه اپلاسبون میکنی چرا دماغتو عمل نمیکنی چرا شعله گازت زیاده چرت لباس تنگ نمیپوشی و هزارتا چیز دیگه نماز نخون ناخن بکار اخرشم میگه بخاطر خودت میگم من ک مث مادر شوه ای دیگه نیستم جلوت بگیرم نمیدونه ک پیرم کرده

خسته میشم از این همه انتظار طرف خانواده شوهر

وای خدا اگه این خانواده شوهر بزارن آدم میدونه چیکار کنه بچه رو بزرگ‌کنه مادرشوهر ک شده دایه مهربانتر از مادر انگار دیگه هیچ کس تو دنیا نوه نداره اینا نوه دار شدن

وای وای جانا سخن از زبان ما میگویی

اینکه فکر میکنن من حق ندارم یه غذای راحت بخورم و اگر بچه یه نق کوچیک زد حتما باید هرجا و مشغول هررر کاری هستم برم سراغ بچه و اصلا به خودم اهمیت ندم

ازم‌ انتظار دارن اصلا خسته نشم😑

چ جالب منم مث شما😔

توقع دارن بچه چاق باشه 😙

اینکه انگار چهار دست وپا رفتن بچه و دندون درآوردنش و راه افتادنش گردن منه😏😏😏یکسره پرس وجو میکنن الفاظ مسخره خودشونو بکار میبرن

آفرین

مادر شوهرا فقط رومخن بلدن الکی زر بزنن بخدا کسی نیست بگه به شما چه مگه ما توزندگی شمادخالت میکنیم که شما توزندگی ما دخالت میکنین
فقط بلدن توزندگی مردم سرک بکشن شعور ندارن بلا نصبت 😑😑

اصلا و ابدا ب حرف هیچکی توجه نمیکنم خیلیا حرف نامربوط میزنن از جمله بچت لاغره .. بش اینجور نده اینو بده .ـ ولی منک اصلا توجهی نمیکنم شکر خدا بچمم سالمه و صحیحه هیچ مشکلی هم نداره ..فقد ب شوهرم قربرنش برم بابای بچمه ک همیشه ب خاطر زحمتایی ک میکشم واس بچم هزار بار تشکر میکنه ازم خیالشم از بچمون راحته چون میدونه چجور مواظبشم با حرف دکتر ک اونم مهمه بقیه ک بخیااااااللللل

چرا بچت لاغره تو بهش نمیرسی اخه به شما چه دختر میگه خوبه

خیلی چیزا که هرچی بگم ی کتاب میشه🤦🏼‍♀️

اینکه وقتی نظر خودشونو میدن وتوقع دارن حتما هم عملی کنی نمیگن شرایط زندگی هرکسی باهم فرق میکنه ، هر مادری بچه اشو دوست داره و خودش هم بهتراز هرکس تشخیص میده که هر لحظه باید چیکار کنه، کاش یاد بگیریم دخالت نکنیم

دخترم وقتی خوابش میاد خیلی گریه میکنه اذیت میکنه تا میخوابونمش همه میگن وای چقد گریه کرد ای بابا چقدر اذیت میکنه ،بچه اینجوری ندیده بودیم ،
من خیلی کلافه میشم ،تو خونه همه کاراش روی رواله اینحوری نیست بعد که نمیرم جایی که اینجوری نشه ،چرا بچه رو هیجا نمیبری ،بچه دلش پوکید،از همه میترسه ،انقد کسی ندیده با همه غریبس از این این چیزا خلاصه .......🥺🥺🤕🤕☹️☹️😩😩

توقع دارن بچه یکسر بره بغل اونا(مادرو خواهر و پدر شوهرم)بچه ام عادت نداره نمیره و اینکه یکسر بچه منو با بقیه بچه های چاق فامیل مقایسه میکنن😟😟😟

همه میگفتن توی شیردهی به بچت تنبلی میکنی چون شیر خشک راحت تره حالا نمیگفتن که هرجوری تلاشم کردم شیرم نیومد اینقدر عذاب دیدم که صبح تا شب توخونه فقط گریه میکردم

وای ازدست این مادر شوهرای وراج.همع دلشون پره.یکی نیس بشون بگه خودتون بچتونو درست تربیت میکردین ک ما مجبور ب تربیت دوبارشون نشیم

البته قربون همه برم که واقعا توقع بیجا نداشتن از خصوصا همسرم.ولی گاهی همین همسرم گاهی از بعضی چیزا شکایت میکرد خیلی کم البته راضیم ازش.

وقتی میرم خونشون اصلا سمت بچم نرم تا اونا دست به دست بچرخوننش تا دلتنگیشون رفع شه و سرگرم بشن بچه شده اسباب بازی. هرکی از راه میرسه با لباسای کرونایی بغلش میکنه نمیگن مریض میشه. توقع دارن طبق نظر اونا بچه بزرگ شه و حرفی هم نزنم بهشون.

پدرمنو درآوردن از بس میگن وا فاطمه عمو مجیدو ببین از بچه تو کوچیکتره مای بی بی گرفتنش توام تنبل نباش. خدا لعنتشون کنه.

همش میگه برو خونه جدید یه شام بخوریم دیگه نمیگی خونم کوچیک فلان و...

اینکه مادر شوهرم هردفعه میگه نوه ام خوب غذا میخوره بهش میرسی .پیش من باشه تپل میشه

من سر همين كرونا يكم احتياط كردم حتي گفتم عيد ديدني خونه مادرم نمي رم ولي جرات نداشتيم خونه مادر شوهر نريم رفتيم و بعدش هر ٣ هفته يك بار ولي خونه مادر خودم كلا ٢ بار رفتم همين اختياط باعث شد جنگ راه انداختن كه ما ٣ ماه خونه تو رو نديديم و تو اين مدت ٤،٥ بار نوه امون رو ديديم و بعدش كلي فوحشُ و قطع رابطه 🤕
انسانم ارزوســت🤲🏻

اینکه چرا اینقدر غذا میدی بخوره اینو نده اونو بده مگع بچه چقدر معده داره که این همه غذارو حضم کنه چقدر گرم میپوشونیش چقدر ضعیفه . هههههه فکر میکنن خیلی به خرافاتاشون گوش میدم

توقعات خیلی بی جا
انگار خودشون اصلا مادر نبودن
من الان کلا افسردگی گرفتم اما هیچکی نیس درکم کنه و اگه یذره اخم بکنم کلی ناراحت میشن
واقعا نیاز ب ی سفر ب ی جای خیلی خیلی دور دارم اما کرونااااا

خوشبختانه ازاولش نذاشتم کسی دخالت کنه
الانم هیچ کس هیچ نظری نمیده 😁

بچه هر چیش میشه مقصر مادر...واقعا چرا؟؟؟😔😔😔

پسرلاغره هرکاری بخوام انجام بدم برم سالنی کاری کنم که واسه خودم ۵دقیقه وقت بزارم همسرم وخانوادش میگن بشین به بچه برس خیلی لاغره دیگه اینقدرحرف میزن بعضی وقت هاازبچه داری متنفرمیشم

دخترم وقتی کوچک بود مادر شوهرم هی میگفت‌که انقدر بهش نده میترکه الانم که خیلی لاغر شده هرچی بهش غذامیدم نمیخوره حالا الان ب آرزوشون رسیدن بچه ام داره روز ب روز ضعیف تر میشه

اینکه انتظار دارن ما ۲۴سالت خونشون باشیم تا بچه رو ببینن واقعا عصبیم میکنه،انگار که ما خونه زندگی نداریم بخدا.

من که فقط به نظر خودم و شوهرم اهمیت میدم و باب میل خودمون بچه مون رو بزرگ میکنیم ولی جلوی نظر دیگران یا سکوت میکنم و کار خودم رو انجام میدم یا میگم دوست ندارم این کار رو انجام بدم،چون یکبلر به حرف دیگران گوش دادم و ضربه اش رو خوردم

من فک میکردم تا الان که فقز من از این حرفا و توقعات مسخره ناراحت میشم،نگو که همه شاکی هستن

به من هی میگن اسپند دود کن میگم دخترم به دود اسپند حساسه .من صلوات میفرستم بدای دوری چشم بد

بچم دوماهشه با ۵کیلو وزن میگن رشد نکرده از موقه تولدش شیرت چرب نیس..خانواده همسر میگن

میگن پوشکش نکن 🤨

اینکه بهم میگن خیلی حساسی چرا غذا نمیدی چرا لاغره چرا بغلش نمیکنی چرا بغلیش کردی چرا وابسته خودت کردی والا بخدا دیونه شدم از این حرفای چرت و پرت

خانواده ی همسرم میگن انقدر به بچه بها نده، توجه نکن، بغلش نکن، هی واسش هرچی میخواد نخر، لوس میشه بزرگ بشه نمیتونی کنترلش کنی. منم همیشه میگم اتفاقا میخوام لوس بشه یدونه ست دیگه دنیا رو به پای یدونه بچه ام میریزم.
تا کور شود هرآنکه نتواند دید ... 😂

وای من مادر شوهرم همش میگه مواظب بچم باشین دیونمون کرده

تکبیر👏👌

مامان جوجو پر طلا مال ما هم طبقه پایینن

خانواده ی همسرم میگفتن انقدر با بچه حرف نزن واسش شعر نخون هوشیار میشه بچه باید بخوابه. ولی من کار خودمو کردم بچم قبل از یکسالگی جمله کامل میگفت.

اینکه چرا بچه گریه میکنه و چرا کم وزن زیاد میکنه و تپل نیست واقعا با اعصابم بازی میشه

من باردارم وبدلیل هماتوم استراحت مطلقم و متاسفانه مادرشوهرم هرررررر بار روزی هزاااار دفعه نوع زاییدن وپس انداختن دوران زایمان خودشو به رخم میکشه...وهردم سرکوفتم میکنه ک یه بچه میخوای بیاری ببین چه داستانی داری منکه ۱۲تا زاییدم هیچ نفهمیدم کی باردار شدم کی زاییدمشون😞😯😔

انقدر زیاده که نه توان نوشتن دارم و نه حوصلشو😊

طرف شوهر توقع دارن بچه رو طبق نظر اونها باربیاری ک چیز غیرقابل انجامیه.وم
من همیشه کلی حرص میخورم سراین موضوع.بچم نوزاد بود ی سر بهش آب قند میدادن.اخر سر کفرمممم دراومد گفتم باباجان این کرمک میذاره ندید بهش

دخترم شبا نمیخوابه میخان طول روز بیدار نگهش دارم که شب بخوابه.گریه هم نباید بکنه

خواهرشوهرم توقع داره بیخیال بچم بسپرم دست مادرش(یعنی مادرشوهرم)وهیچیم نگم🙄همش میگ انقدر حساس نباش بده دست مامان خیالت راحت.من اگ بودم بچمو میدادم دست مامان هرکاری خواست بکنه.منم گفتم شما بچه نداری هروقت بچه دارشدی این حرفو زدی بعد شرطه

بچه هنوز ۸ ماهشه اصلا مگه میشه دلواش کرد حالیش نمیشه.چه برسه کا بزنیش.

من همیشه احساس خستگی دارم و وقتی بچه میخوابه من هم میخوابم همه میگن چرا انقدر میخوابی.

وای خداا.. چقدر خندیدم!😂😂😂😂

مادر شوهر من هردفعه میبینه مارو مدام دستور غذایی صادر میکنه

اینکه با روش اونا که سالها پیش بچه بزرگ کردن بچمو بزرگ کنم😢😢😢

اینکه هرچی به بچه میدن بخوره نگم ندین بزارم هرچی میخورن بهش بدن بچه خاکی بار بیاد،یااینکه هرجامیره دنبالش نباشم به قولشون وحشی بار میاد بزارم هرکارمیخواد بکنه اما از نظرخودم احتیاج به پشتیبان داره تا بفهمه کارای خطرناک نکنه ....اگر یه بارم خدایی نکرده چیزیش بشه میگن تو کجابودی آخه،🙄🙄🙄

حرف مفت زیاده

من هیچ‌وقت به حرفاشون اهمیت نمیدم حرف میزن ساکت میشن حرفاشون برام مهم نیست

گاهی وقت ها این قدرمادرها مظلوم هستن.که همه بهشون زورمی گن وبه خاطرخداهیچی نمی گن. چون حدیث داریم با آدم نادان بحث کنی آبرویت رومی بری.پس بهتره به خدابسپاری که خداهوایت راداشته باشه.شرهمه راازت دورکنه.

از ۶ ماهگی میگفتن چون روی زمین نمیذاریش چهار دست و پا راه نمیره بذارش روی زمین هر چی میگفتیم حالا وقت داره چهاردست و پا راه بره میگفتن نه تو مقصری

تو روشون با لبخند از نظراتشون تشکر می کنم ولی فقط به اونایی اهمیت می دم که واقعا بدرد بخوره .

اه چرا اینجور میکنی چرا اون جور میکنی وااا کشتی بچه رو اعصاب آدم خورد میشه

اینکه مثل سوپرمن خسته نشم و همه کارها رو انجام بدم بدون اینکه صدام در بیاد

من مادر شوهرم هرچی بگه ب چیز پسرمم حساب نمیکنم حرفش و پسرم و میبره خونه اش میگ بزار شب اینجا باشه دیگ میگیره چشاشو سورمه میکشه ک بزرگ بشه دیگ میگ باید کچلش کنی تازه پسرم ک گریه میکنه میگ این بچه اعصاب داره دیگ منم قاطی کردم ب پسرش گفتم الان دیگ دخالت نمیکنه 😀

اینا که خوبه به من میگن واقعا بچه مثل این ما ندیدیم تو خیلی لوسش کردی فقط به خودت وابسته هست.با این بچه تربیت کردنت.هر چی میگم بابا تقصیر من نیست بچه تو این سن وابستگی با مادر داره.بعدشم کمره من داغون شده مگه شما بغل میکنید.
بعضی وقت اا هم میگم اجازه بدین لذتش رو ببرم من دوست دارم بچم رو بغل کنم.ولی تو خونه که تنها هستیم.اونطوری مثل مهمونی ها به من نمیچسبه.اول مهمونی ها به‌من چسبیده بعد یخش باز میشه‌خوب میشه

اینکه میخوان هرکاری کنن بچه لوس دربیاداینکه توتربیتم نظرمیدنودخالت دارن اینکه حتی روماساژدادن بچم دخالت دارن توقع بیجاشونم اینه که باوجوددخالتاشون انتظاردارن هرروزخونشون برمویابیان خونمون اذیتم کنن😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡

اینکه بگیم تمام نظرات به دردنخوره کاملا اشتباهه ولی من معتقدم هر بچه ای باید به روش خانواده خودش تربیت بشه چون باید توی اون خونه زندگی کنه.من همیشه به تمام نظرات به لبخند سرد میزنم اگه مفید بود استفاده میکنم اگه نه انگار نشنیدم هیچوقت

وقتی با خانوادم میرم بیرون بچه دست خانوادمه چون زیادی دوسش دارن میگن تو ک مادری نمیکنی همه چیش با اجیاته

هیچ کس از من‌هیچ انتظاری نداره با میل خودم بچمو با شوهری بزرگ میکنم😊

انتخاب اسم 😐

میگن بزار بچه یکم گریه کنه,سریع بغلش نکن,سریع بش شیر نده,اخه مگه میشه؟😶

مامانم چند سری بهم میگف ب کارای خونت وقتی بچه خوابه برس یا ظرفاتو بشور دیگه فردا کاری نداشته باشی دو روز اومد خونمون و بچمو بهش دادم ک بخوابم یه ساعت نشد اومد بیدارم کرد،گف تورو خدا پاشو من ن ناهار درست کردم ن صبحانه خوردم😂

من باخانواده همسرم زندگی میکنم طبقه پایین هستم اونا بالا کلا ازاول دخالت میکردن تا حالا من وهمسرم خیلی ارزوی دختر داشتیم خدابهمون داد اصلا دوست ندارم موهای فاطمه زهرا روکوتاه کنم ولی دودفعه که رفت خونه مادرشوهرم کلا پسرونه زده بود منم کلی گیره وتل وگل سر براش خریده بودم فقط باشوهرم دعوام شد اونم به مادرش تذکر داد دیگه موهای دخترمونو سر خود کوتاه نکنه یا یواشکی برمیداره باخودش میبره بیرون من باید بمیرمو زنده بشم تا بیاد چون نمیگه کجا میبره کلا همش فضولی میکنن بدم میاد ازهمشون متنفرم ازشون

اینکه بزارم عمه هاش بغلش کنن باهاش بازی کنن اونم تو این کرونا ک میگن تو خونه بمونین هر دقیقه خونمون هستن انقد بچه رو بوس و بغل میکنن.یا اینکه دگران میگن چرا اوردی بیرون خب اگه مجبور نبودم ک نمیبردمش حتما مجبور بودم..یا میگن گریه میکنه بغلش نکن بغلی میشه یا بغل نکن راه نرو بزار زمین ..دمر بخوابون بزار تمرین کنه راه بره..خب وقتی بچه اذیت میشه وقتی گریه میکنه بیتابی میکنه چرا هی ب ادم دستور میدن

اره فقط عمل اشیل پا. دکترش گفته هم نرمش وچ پا بدین. هم کفش روز و شب میپوشه

ازاینکه هروقت بچه رو میبینن میگن وای یکم بهش برس چقدر لاغره زمان ما بچه ها توپول موپول بودن چیه اخه بچه های الان 😐

درسته باسینه هم قبول میکنه ولذت داره برای مادر ولی باشیشه هم اندازه اش رو میدونم هم کامل بچه سیر میشه واروم

به اجبار ازمن ميخوان باسینه خودم به بچه‌ یکماهه ام شیر بدن درصورتی که وقتی شیرم رو میدوشم درسته زحمتش زیاده ولی آرامش خودم بیشتره که نوزادم سیر میشه وخوب آروم میخوابه

بچه بالا نیاره
در نزنه و ...

واقعا چرا خانواده همسر همیشه یه بچه تُپل ،خوش اخلاق می خوان و خیلی اسرار دارن ک نباید بغلش کنی 😔اخه بچه یه مشکلی داره ک گریه میکنه دیگ پسر من بعد از ۶ماه هنوز هم ب خاطر رفلاکسش گریه میکنه وبی قرار ولی تا یه چیزی جلوش میخوردند سریع میگن یه کم بده بچه دلش خواست بخوره اخه معده درد میشه من پسرم زود ب دنیا اومد وبا وزن کم ،الان یکسره هرکی بچش به دنیا میاد میگن عجب زَنی هست چ بچه درشتی ب دنیا آورده ب جای اینکه شکر گذارباشن وخداروشکر کنند ک پدرومادر سالمن تا تونستند یه بچه بیارند ک خدتروشکر اونم سالم

من که تو این شرایط جایی نمی‌رم کسی بخواد نظر بده.ولی دو هفته پیش دخترمو بردم دکتر . یه خانومی با من بحث میکرد چرا بچه رو آوردی بیرون 😠😡😡یجوری رفتار میکنن انگار دلمون میخواد خدایی نکرده بچمون مریض بشه

من اصلا خانواده شوهرم هیچ دخالتی نمیکنن تازه بچمم میگیرن راحت

اینکه بچه رو هرچی دستشون میاد میگن باید بدی یا میرم خونه مادرشوهرم میگه بچه باید شب پیش من بخوابه من دوست ندارم تو این شرایط کرونا بچمو بوس کنن

یبار یکی از پسرام عطسه میکرد مادرشوهرم سریع گفت هییی سرماخورده شوهرم گفت ننه بچه داره عطسه می‌کنه حرف درنیار .خداروشکر شوهرم نمیزاره کوچکترین دخالتی بکنن خیالم راحته ازین بابت

وااااای مادرشوهر من فقط وفقط درمورد غذاش منو دیوونه میکنه همش میگه نده نده دیگه بسشه ولی اصلااا محل نمیدم بعد خودشم میگه هااا حالا هی من بگم ولی توکار خودتو میکنی😂😂😂😂

وااااای مادرشوهر من فقط وفقط درمورد غذاش منو دیوونه میکنه همش میگه نده نده دیگه بسشه ولی اصلااا محل نمیدم بعد خودشم میگه هااا حالا هی من بگم ولی توکار خودتو میکنی😂😂😂😂

وااااای مادرشوهر من فقط وفقط درمورد غذاش منو دیوونه میکنه همش میگه نده نده دیگه بسشه ولی اصلااا محل نمیدم بعد خودشم میگه هااا حالا هی من بگم ولی توکار خودتو میکنی😂😂😂😂

موهاشو کوتاه کن، موهاش کمه، تازه راه افتاده بود میخورد زمین میگفتن پاهای بچه کجه، چرا بهش نمیرسی لاغره، اگه اتفاقی آشغال بذاره دهنش مقصر منم وووو من ناراحت میشم ولی روش تربیتی خودمو عوض نمیکنم

خب بچه ها در هر زمانی ی دورانی دارن.اما اطرافیان نمیزارن ب حال خودش باشه.ب من میگن براش اخم کن دعواش کن.موندم ک چ کم

کسی از من توقعه ای نداره چون قشنگ قیچیش میکنم 😃😃😃

وااای چقد راجبه مادرشوهر گفتن 😂😂😂

دیگران مهم نیستن نه خودشون نه حرفاشون

به تنهایی بزرگش کنم

توقع بیجا که زیاده ولی من لطف میکنمو با یه لبخند حرصشونو در میارم هه. 😉

کاش این وسطا ی مشت بیشعور بچه ی ماهه را گاز نمیگرفتن بعد تا بهشون میگم گاز نگیر بدشون میاد کاش کرونا میگرفتن ی چندوقت راحت بودم از دستشون

وااای خدا ...امان از دست این حرفا و ادما
بچه من موقع تولد زودرس دو کیلو به دنیا اومد بچه جاریم سه و کیلو ششصد بعد اون بچه از بچه من تپل تره مخمو خوردن ک چرا بچت چاق نمیشه چرا به اندازه اون نیست پنج ماه گذشته کی میخواد هشت نه کیلو بشه منم هر چی میگفتن فقط بچمو بغل میکردم و می گفتم خداروشکر ک سالمه

میگن اگه بچه از مریضی هلاک شد دکتر نبرمش ک ی وقت دکتردکتری نشه.دخترم موقع ادرار کردن جیغش میرفت بالا میگفتن نبرش دکتر وقتی بردمش گفت سنگ کلیه داره.کولیک داشت دارو ضد نفخ ک بهش میدادم میومدن میگفتن الهی بمیرم ک مامانت انقد دارو بهت میده .اصن ب هیچ کدوم محل نمیدم کارخودمومیکنم😄

وای من فقط مادر شوهرم خیلی حرص میده واقعا حتی فکرم میکنم دیوانه کننده حرفاش نمیدونم چه با چه زبونی حالیش کنم

اصلا نمیدونم چگونه بگم ک اصلا قابل گفتم نیست خیلی پرون

وای دیگران واقعا اذیت میکنن.من ک خسته شدم...اثلا انگار هبچ اختیاری تداری..بچه سیر سیر گریه میگنن میگن گشتشه شیرش بده.بچه چن ساعته نخوابیده چشا میماله میخام بخوابدنم میگن اگ ب تو باشه میخوای بیس چهار ساعت بخوابه بذا بازی کنیم باهاش.واقعا اذیت میشم

اینکه از هر کاری میکنی ایراد میگیرن خودشون هر کاری میکنن ایرادی نداره چنبره زدن رو زندگی آدم خودشونم که کلا بیکارن

انتظاردارن بچمو بیخیال شم بغلش نکنم بهش محبت نکنم غذاندم لباس نخرم نپوشونم دکترنبرم اسباب بازی نخرم بیرون نبرمممم همه اینا ک میدونیم از طرف کین...؟؟!!!!!!

سلام .منم ب پسرم پستونک و شیشه میدادم ‌میگفتن ما ب هیچکدومشون چیزی ندادیم.😦😦😦مگه میشه مگه داریم ک دخالت نکن ‌.😝😝من ک کار خودمو میکنم.😁😁😂😂

خخخخخ

اینکه چرا به غذاهاش نمک نمیزنی،فلان چیزو بده خنکیه اینو نده بچه فلان میشه داروهای دکتر فایده نداره،این همه سعی میکنی به بچه چیز نیز یاد میدی آخر سرم خونواده شوهر میگن ما بهش یاد دادیم،اصلا شیرتورو دیگه نمی‌خواد از وقتی غذا میخوره...اگه یه بار غذا درست کنن بدن بچم بخوره میگن بیا همیشه پیش خودم از این غذاها درست کنم برات،غذاهای مامانت بی مزه س،دیگه با خودشون نمیگن نمک کلیه های نوه شو نو داغون میکنه،نگم براتون که دلم خونه..‌‌.

اینکه میخوان نوشون باتربیت باربیاد درصورتی که پسری تحویلم دادن که هنوز درست حسابی تربیت نشده😂😜

اینکه یه مادر هیچوقت نباید خسته بشه

بچم خیلی لجبازه همش دلش میخواد کنارش بشینم و تکون نخورم منم بخاطر این موضوع اصلا نمیتونم به کارای خونه برسم و غذا درست کنم همه میگن بذار انقدر گریه کنه تا خسته بشه بخوابه ولی بچم گریه هاش خیلی ناجوره همش جیغ میزنه و اکثر مواقع از گریه نفسش بند میاد همه میگن ولشکن خودش گریه کنه خوب میشه ولی اصلا دلم نمیاد

اینه که چون بعضیا بیخیالن و نسبت به بچشون اهمیت نمیدن و براش آش و این چیزادرست نمیکنن،ماهم باید همینجور باشیم....درصورتی که وظیفه ی مادری حکم میکنه که مادر بهترین چیزارو برا بچه ش فراهم کنه ازهر نظر....ولی بنظرمن این حرفای خاله زنکی رو همیشه بوده و هست اما اصلا نباید بهشون اهمیت داد واعصاب خودمون رو خرد کنیم.به جاش یاد بگیریم ما مثل اونا تو کارای بقیه دخالت نکنیم

حالا خودشون معلوم نیست چجوری تربیت کردن بچه هاشونو ولی ادعاشون طبق طبق

اینه ک آدم وقتی مادر میشه باید همه چیو بذاره کنار و فقط به بچه برسه...بنظرم اصلا این نظریه درست نیست..هم باید به بچه برسی هم به همسرت و هم ب خودت ..درست سخت تر میشه..ولی شدنیه...نمیشه ک شلخته باشی بعد بهونه بیاری

منکه اوایل پدرشوهرم دهنم اسفالت کردسرماش ندی چرا گریه میکنه خوب شیرش بده گرسنه نباشه و.... اووووووووف دیونم کرده بودبعدچندوقت دیدم اینطوری نمیشه هروقت حرفی میزنه محترمانه جواب میدم ونشون میدم که ناراحت شدم ازحرفش الان دخالتشاشون کمترشده وتعریفم میکنن واعصابم ارومتر😉😉😉😉😉😎😐😁

چرا پوشک شو محکم بستی.چرا بهش شیر خشک میدی.چرا بغلش میگیری..... واااااااااااای عصبی شدم از دستشون .انگار من مادر نیستم دشمن بچمم

اینکه وقتی من ی چیزی ب بچم میگم بده نکن یانمیدم بخوره خانواده شوهرم دخالت میکنن ومیگن بچه اذیت میشه من ی کارایی ودلم نمیخوادبچم انجام بده اخمش میکنم پیش بچه کاری میکنن ک دیگه بچم ب حرفم گوش نمیده واین منوخیلی خیلی ناراحت وعصبی میکنه

میخوان سر بچمو ماشین کنن موهاشو خب بچه گناداره

گهواره جان جسارتا این بحث گزاشتی که حرص مادرا دربیاری ?
یه نفرم راهکار خوبی نداده همه حرص میخورن این همه مطلب راجب بچه داری اخه

اینکه تو این شرایط کرونایی انتظار دارن بچتو ببینند و بگیرنش بغل .واقعا آدمو کلافه میکنه

درک نمیکنن اینه مادر هست که میدون کی باید بچه اش تعویض بشه کی غذا بخور و بخوابه چون خودشون چندتا بچه بزرگ کردن اجازه دارن به شعور مادرانت توهین کنند

وای خدایه من از دسته بعضیا کلافه میشم پسرم به پروتئین گاوی حساسیت داره نمیتونم ماست وشیرو دوغ بخورم بعضی از آدما یه نفهم همش بهم غرمیزنن که بخور تا شیرمیدی به بچه استخوانش قوی بشه هرچی میگم من بخاطره خوده بچه نمی‌خورم اون از بدن من تمام ویتامین‌ها را میگیره حالیشون نیس

من بچم ۲۰ روزش بود،حالم اصلا خوب نبود از طرفی هم با همسرم درگیر بودیم یکم،حال روحی خوبی نداشتم،داشتم شیر میدوشیدم واسه پسرم،پدر شوهرم اومد خونمون لباسم مناسب نبود، ۱۰ دقیقه دیرتر از اتاق اومدم بیرون پدر شوهرم قهر کرد رفت،بعدم که زنگ زدم عذر خواهی کنم کلی حرف بهم زد،خیلی دلم شکست،انقدر گریه کردم،انقدر اذیت شدم که شیرم خشک شد،دیگه نتونستم به بچم شیر بدم،من دور از خانوادمم خیلی تنهام

هیچی هم از مامان بابای خودم دورم هم از مادرشوهر و پدرشوهرم بچم 6 ماهه شده یه دفه دیدنش

خداروشکر که هزار کیلومتر ازمادر شوهره دورم😄😄چه دل پری دارین از این مادر شوهرا
من از اول نذاشتم دخالت کنن،بچه خودمه،تموم سختیاش پای خودم بوده تربیتش‌ هم با خودم و همسرمه
هیچکس هیچکس تو دنیا بچه شو اندازه مادر دوست نداره

من بچم ۲۰ روزش بود خیلی حالم بد بود،یکمم با همسرم باهم درگیر بودیم،حال روحی خوبی هم نداشتم،پدر شوهرم اومد خونمون من لباسم مناسب نبود و داشتم شیر میدوشیدم واسه پسرم، ۱۰ دقیقه دیرتر از اتاق اومدم بیرون قهر کرد رفت و بعدم که زنگ زدم عذر خواهی کنم کلی حرف بارم کرد،خیلی دلم شکست،از خانوادمم دورم خیلی تنهام

میگم ک نمودار رشدش خوبه یکی از خواهرای شوهرم خیلی دخالت میکنه ک چرا ریزه اس گفتم دکتر کرمی را ک خودت قبول داری برو بپرس ازش من اگه دروغ میگم این روش را خیلی امتحان کردم ولی مادر شوهرم دروغ زیاد میگه و باعث میشه ذهن شوهر مو نسبت ب من بد کنه

به هیچکس رو ندین ، حرف اضافه زیاد میزنن ، میکس نده نمیتونه بجوه بغل نکن لوس میشه ، شیک و پیکش نکن چشم میخوره ، بهش همه چی بده بخوره هیچیش نمیشه ، این مکملا الکیه قدیما نبود ، هر چی تب و اسهاله برا دندونه دکتر نبر اصلا بچه رو ، تا به دنیا اومد موهاشو از ته بزن ، بزرگتر که شدم هی میگن کوتاه کن ....😤😤😤😤😤

وقتی پسرم شیر میخورد هی میگفت آب بهش بده بخوره تابستونه بچه تشنش میشه هر چی من میگفتم بچه قبل ۶ ماه که شیر مادر میخوره نیاز به آب نداره.گاهی که گریه میکرد میگفت این تشنشه...آی منو دیوونه کردن

پدرشوهر من لب نوه هاشو میبوسه خیلی بدم میاد😐نمیفهمم چرا انقد آدم کثیف و نفهم میتونه باشه نه باباشه نه مامانش چطوری به خودش این اجازه رو میده

اینکه موهاش بلنده کوتاهش کنیددرصورتی که پسرم الان موی بلنددوست داره واجازه نمیده کوتاه کنیم ومنم بهش احترام میذارم تاوقتیکه خودش ازم بخواد. یاپسرت چقدرلاغره ببرش دکتردرصورتیکه قدووزنش اندازه هست

چرا انقد لاغر . بچه های من تو شیش ماهگی چهار دست و پا میرفتن چرا این نمیره اون یکی بچم تو هفت ماهگی حرف میزد . این چرا انقد سیاه بچه های من انقد سفید و تپل بودن . چیکار کردی انقد لاغر شده . چرا پس اصلا چاق نمیشه . بزرگ بشه کاری میکنم تورو آدم حساب نکنه همش بیاد بمونه اینجا و..... تمومی نداره که حرف مردم😖🥴😬😠😡🥵🥵🥵🥵

همه توقع دارن هر پیشنهادی دادن من بگم چشم . متوجه نیستن من مادر بچه ام من اختیار دارم بقیه باید از من اجازه بگیرن واسه بچم

برااولین بار بچم با دمپایی راه رفت خورد زمین توحیاط دماغش وصورتش زخم شد شوهرم یک داد بیدادی راه انداخت که الا خون دیدم رو صورت بچه دفع بد نبینم که بدمیشه مگر من گناهم چیه..اینجور چیزی جور در نمیاد بچه تا بزرگ بشه صدبار ضربه میخوره

اگه حرفشون با منطق و روشی که خودم به کار گرفتم واسه تربیتش تطابق داشته باشه عمل میکنم در غیر اینصورت فقط میگم باشه و به روش خودم عمل میکنم 😊

چرا به دوقلوهات شیرخشک میدی اونا به شیرمادر احتیاج دارن. خوب نمیشه که به همه توضیح داد😔

سلام مامانهای گل خیلی حالم بده چکارکنم قرص حالت تهوع میخورم خودم گرفتم مشکلی نداره خیلی اذیت هستم چکارکنم

بچه رو کچلش کن موهاش پرپشت بشه
هی با غذا نیوفت دنبالش گرسنش نیست با اینکه می‌دونم از صبح هیچی نخورده و گرسنشه حتما
آب از یخچال بده خنک باشه گناه داره
غذای بی نمک نده گناه داره
چرا نوزاد بود پیشونیشو با پارچه نبستی الان گرد شده
کلی حرف مفت دیگه
که من همیشه گفتم چشم باشه ولی کار خودمو کردم

هرکی هرچی میخواد بگه مهم نیس اصلا

اینکه بچه هیچ اتفاقی واسش نیافته نه زمین بخوره نه مریض بشه و طبق دستورای اونا بچه مونو بزرگ کنیم انگار خودمون بلد نیستیم خدا خیر نده آدمایی رو که تو زندگی دیگران دخالت میکنن و باعث دعوا و آشوب میشن

بچه خودمونو جوری بار بیاریم ک اونا دوست دارن...

من اول حرف دیگرانو میشنوم بهش فکر میکنم بعد باتوجه به شرایطم کار درست رو انجام میدم هیچ وقت بخاطر تعصب ولجبازی که فکر کنم دیگران دارن دخالت میکنن کور کورانه حرفاشونو نادیده نگرفتم

تو این آشفته بازار کرونا بچه رو بدون هیچ توجهی مدام بغل میکنن و میبوسن، تازشم به من میگن وسواسی! خوب اگه من وسواسی ام شما مراعات کن بغل نکن اون طفل رو 😐

توقعات زیادی ندارن فقط اینکه فکر میکنن خودشون علامه دهر اند همه چی میدوننن و ما هیچی حالیمون نیست واگرم توقعی باشه من اهمیتی نمیدم و ی وقتا هم‌جوابشونو میدم ک من روشم اینه و بجمم اینجوری عادت داره ....
مثلا چند وقته مادرشوهرم و خواهرشوهرم گیر دادن ب
موهای آرشا رو کوتاه کن ولی من چندین بار بهشون گفتم ک دوست دارم موهاش بلند شه موی بلند دوست دارم میگن ن یکم‌کوتاه کن گرمه😐😐😐😐😐بابا ب شما چ ربطی داره اخه مگه شما اذیت میشی🤨🤨
شوهرمم با منه خداروشکر ..میگه هروقت باز گفتن بگو حامد دوست نداره 🤗
ولی من اینجوری دوست ندارم یعنی ادم ی زره ارزش نداره 😑😑😑

وقتی میره جایی دست به وسایل میزنه میگن باید عادتش بدی دست به وسایل نزنه . چرا حرف نمیزنه . اینجور مواقع بچه همه ۵ ماهگی هم راه افتاده و هم حرف زده و هم مودب و حرف گوش کن بوده . اصلا اذیت نمیکرده فقط بچه ما اینجوریه 😏

باز خوبه اکثرا مادرشوهراشون میگن واسه من که خونم روبروی مادر بزرگ شوهرمه و هر روز ساعت ۱۱ خونه ماست . من هنوز رختخواب جمع نکرده و صورت نشسته میاد میشینه خونم . بعدم هی میگه چرا اینو میدی بهش . چرا اونو دست میزنه . منم میگم بابا بیرون که نمیشه بردشون حداقل تو خونه بازی کنن . من خودم مشکلی ندارم تو چرا هی غر میزنی . و باز فردا ساعت ۱۱ ظهر تکرار روز قبل

مدام میگن این بچه ک شیر مادر نخورده جون نداره تو از عمد شیرش ندادی بچم جون نداره آخه کدوم مادری دلش میخواد بچه شیر خشکی بشه

من بچم کولیک داشت. خودمم لاعرم و سینه هام کوچیکه. اما خدارو شکر شیرم زیاد بود. تا بچه گریه میکرد مادر شوهرم میگف گشنه اس سیر نمیشه سینه ات کوچیکه شیر نداره. حالا من شیرم میریخت. خاهر شوهرمم بچه کوچیک داره به بچم میگف شیر عمه رو بخوری تپل مپل میشی حالا من وزن بچم خیلی هم خوبه🤦🏻‍♀️. انقد کوته فکری

مثلا اینکه تو اپ شما ثبت نام کنم و ازم دزدی بشه شما زدید۳۹۰۰ و در عوض ۴۶۰۰۰ تومن ازم کسر کردید یعنی به مطالبتون اینطوری اعتماد کنم

انتظار دارن با سه تا بچه زیر دوسال همیشه خونم مرتب باشه کارای خونم سروقت انجام شه تازه بچهامم مرتب و.....

من و همسرم تو یه شهر غریب دست تنها داریم پسرمون رو بزرگ میکنیم. از یه جهت ناراحتم که خانواده هامون کنارمون نیستن تا هم کمک حال باشند و هم بزرگ شدن پسرمون رو ببینند اما از یه طرف دیگه هم خوشحالم که کسی نمیتونه تو تربیت بچم دخالت کنه. هرطوری صلاح بدونیم عمل میکنیم

اینکه بچه هج. وقت مریض نشه، اکه بشه پ مقصر منم🙄با ادب بار بیاد شیطونی نکنه، جیغ نزنه، تنگار دسته منها😩

من میگم از سر دلسوزی میگن میخوان کمک کنن راهنمایی میکنن آدم سعی میکنه تا اون جایی که فکر میکنه درسته انجام بده همش از دوست داشتنه سخت نگیرید 😐

اینکه انتظار دارن چون تو بارداری چاق شدی دیگه همه لباساتو فضلو بخشش کنی حتی لباسایی که یکبارم نپوشیدی بعد همشم بهت میگن تو که دیگه بر نمیگردی به سایز قبلت واقعا خیلی زشته حرفاشون اونم یکی مثه مادرت بهت بگه و انتظار داشته باشه که لباسایی که با عشق خریدیو بدی به خواهرت که حتی حاضر نبوده یه روسریشو به من بده

واااای توقعات که زیاده ولی ازدخالت بخوام بگم یه سری جاری بزرگه گفت بچه روجای شلوغ زیادببرتوخونه هم صدای تلویزیونه زیادکن که بچه عادت کنه منم محترمانه بهش گفتم مگه قراره یه بچه عصبی بزرگ کنم که اینکاروبکنم بچه احتیاج به آرامش داره همچنین پدرومادربچه.آخه باهم تویه ساختمون بودیم یکسره تاصدای گریه بچم درمیومدمیومدخونه مون خیلی نظرمیداد

اینکه وقتی عرقسوز شد پودر بزنم ولی من کرم میزنم، بذارمش پای تلویزیون و کارامو انجام بدم، من هم شیر خودمو میدم هم شیر خشک.میگه چرا الکی سینتو میدی بهش تو که شیر نداری فقط شیر خشک بده🙄. چرا رو بچه حساسیم و بچه رو نمیدیم بچه های دیگه بغل بگیرنش!، چرا نمیذاریم اونا از غذاهای سفت سفره به بچه 6 ماهم بدن! 😐، چرا بچه رو تو جمع نمیبریم که با دیدن جمعیت گریه نکنه، چرا چایی نمیخوری که شیرت بیاد؟ چون چایی نمیخوری پس شیر نداری! فقط چایی تولید شیر میکنه نه آب و چیزای دیگه!!! چرا تا وقتی که بچه گریه نکرده و خودشو جر نداده از گریه بهش شیر میدی؟!؟! و خیلی چیزای دیگه.
ولی مهمش اینه که کو گوش شنوا. یه گوشم دره، اونیکی دروازه 😂

معمولا همه جور توقعی دارن 😂بعد خودشونم از پس اون کارا بر نمیان انتظار دارن ما بر بیایم😂

برامن تازه ۳ ماه تموم کرده از ۱ ماهگیش انتظار داشتن صدا کردن نگاه کنه اسمشو بدونه سرشه محکم نگه داره دیگه کسی نیس بگه با این سن و سالتون هیچی از دستتون بر نمیاد از یه کوچولو چه انتظاری دارین اه مذخرفهای اضافه

آجی بمیرم چقدر تحمل میکنی مگه با خانواده همسرت یکجا زندگی میکنی؟

حرف مفت که زیاده .کو گوش شنوا .من به عنوان مادر هرکاری که ببینم به صلاح بچمه ودرست رو انجام میدم بی خیاب حرف بقیه

مادر شوهر من که هرروز به یه بهونه مارو میکشه اونجا اینکه پسرم چاق بشه

همه فکرمیکنن دلسوزن و خیلی بلدن و مایی ک مادر بچه ایم دشمن بچمونیم.

اونجوری که مادر شوهرم میگه بچمو بزرگ کنم.همیشه همه کارارو سر وقت انجام بدم.همه چیز عالی و بی نقص باشه.هر اتفاقی برای دخترم افتاد مقصرش منم و... توقعات بیجاشون زیاده منم هر چی مستقیم و غیر مستقیم میگم من میخوام به روش خودم بچمو بزرگ کنم بیفایدست بعصی وقتا واقعا کلافه میشم و پشیمون میشم از بچه دار شدن

من اونایی ک ازنظر خودم درسته و قبول دارم انجام میدم و کسب تجربه میکنم.اما اگه بنظرم بد باشه و باعث اذیت فرزندم بشه انجام نمیدم

بچه رو زود از پوشک بگیری و دیر از شیر بگیری

توقع دارن بچه اصلا مریض نشن اگه بچه مریض بشه مادر مقصره ،من دو تا بچه دارم با فاصله سنی یکسال ،کافیه بچه یه ماه وزن گیریش خوب نباشه اون وقت دنیا رو سرم خراب میکنن .همیشه باید خونه جمع و تمیز باشه حتی با دوتا بچه ،بچه نباید دعوا کنه جیغ بزنه اگر بکنه مادر مقصره .ایناچیزایین که منو خیلی میسوزونه ،چون مادرم باید همه کارای بچه رو بکنم حتی فقط من باید با بچه بازی کنم لباسشونو عوض کنم و....

همین که هی میگن چراجون نداره شبیه بچه های ۷یا۸ماهه نیست چقدرلاغره خوب چی کنم میگن توبهش نمیرسی مگه آدم دشمن بچشه که بهش رسیدگی نکنه🤔🤔

اوووف. بچه من باهاش حرف میزنم خیلی دوست داره قشنگ گوش میده.بعددوروزش بود بهم گفتن وای نگا بغلی شده.خوب یکی نیست بگه یکم به مغزتون فشاربیارین چی میگین مگه بچه دوروزه بغلی میشه.خوب بچه نیاز داره توبغل مامانش باشه.نه ماه توشکم مامانش بوده معلوم نیاربه اغوش مادر داره.یابهم میگن توبغل خودت نخوابونیشا یه دفعه خوابت میبره میفتی روش خفه میشی.منم یه مادر دلم نمیخواد سوزن بشینه تودست بچم.هرچقدرهم خوابم عمیق باشه بچم تکون بخوره بیدارمیشم.

من شوهرم انتظار داره پسرم به هیچی دست نزنه 😔😔😔😔

بچموهرموقع میبین یامیگن زرده ببرش دکتر یاسفیده یاسیاهه اینوبهش بده اونونده خستم کردن .امان ازاین حرفااا

ادم با تمام وجود و بالا و پایین کردن سختی هاو گرفتاریها هزار در ب دری باردار میشه سختی میکشه. حسرت همه‌حوسهایی ک میکنه ب دلش بزاره بعد بچشو بدنیا بیاره تو اوج کرونا و هزاران استرس و فشار... پدر بچم نباشه پیشت... خانواده همسرتم تا ۱ ماه ب بچت سر نزنن.خانواده خودت بار تو رو ب دوششون بکشن... بعد از ی ماه بچتو ببری خونه مادر شوهر بگن چرا پیشونیش اینجوره جرا سیاهه. چرا فلانه...ادم از بچه خودش دل زده میشه...

ازبش ازدخالت های خونواده شوهرگفتین دیگه پشیمون شدم ازبچه دارشدن

کسی جرات نمیکنه یچیزی بگه به من دهنشونو سرویس میکنم

دخترم هیجده ماهشه ، بعد مدام بهم گوشزد میشه باهاش سر به سر بزار از پوشک بگیریش ، دلم میخواد فریاد بزنم بگم من مادر بهتر می‌دونم بچم آمادگی داره یا نه

اینه ک خونه همیشه تمیز باشه و مامان بچه همیشه فول انرژی باشه برای رسیدگی ب خاسته های بچه.این خیلی آزار دهندس لطفا چندش نباشیم.

بچم از بچه ها عوضی یاد گرفته هر روز مادرشوهرم میرنه تو سرم میگه تو یادش دادی بگه عوضی

بغلش نکن بغلی میشه.چرا چاق نمیشه

انتظار دارن همیشه بچه ام تپل باشه،از نطر من سلامتیش مهم تر از تپل بودنشه.
من دوست ندارم کسی سر بچه ام داد بزنه،بابت اینکه میدونن ناراحت میشن چون نمی تونن حرس زندگیشونو سر بچه منه خالی کنن.

مردشور آدمای عوضی ببرن که توی کار عروس دخالت میکنن به تو چه آخه من چطوری بچمو بزرگ میکنم
که در گوش همه میگی ببین چطوری بچه بزرگ میکنه
نفهم به توچه که به بچه من غذایی میدی که براش خوب نیست به توچه که آب نجوشیده میدی
به تو چه که بچم گرمشه یا سردشه
بعدم میگی زمان ماااا
کاش میزدم لهت میکردم دهنتو خورد میکردم راحت میشدم اما حیف و خاک تووو سرم که نمیتونم بخاطر شوهر و زندگیم چیزی بهتون بگم
فقط از این به بعد میکشم کنار تا راحت باشم

من که دیونه کردن بچم تا بدنیا اومد شیر خودمو میخورد تا یه مدت هی گفتن شیرت کم سیرش نمیکنه بهر دار نیس انقدر گفتن شیرخشک دادمش وبچم شیرخشکی شد العان خیلی ناراحتم،سر غذا دادنشم که هزار تا مصیبت این بده اون نده خدا فقط بهم صبر بده پسرم بزرگ‌کنم خیلی خستم از حرفای اطرافیان😕

خوش بحالت ما به یمن کرونا دربرم هستن

شوهرم ماهگرد پسرم به مامانم گفت که من بلد نیستم بچه داری کنم و اینکه من همش به حرف مادرم هستم😐

اجازه دخالت ندادم از اول

من پسرم وزن تولدش ۲کیلو و۹۵۰بوده تو ۴ماهگی ۷کیلو ونیم بوده قدشم ۶۳ حالا مادرشوهرم میگه بچه ها مردم ندیدین ایقد چاقن و بزرگ دل خوش میکنین بچه تون چاقه مثلا تو جمع میگه قد پسرشون کوتاهه 😒😒

اینکه هیچ وقت نه باید خسته بشم نه عصبانی بشم نه افسرده و هیچ وقت هم نمیتونم استراحت کنم چون مادرم

اینکه بچه وقتی مریض میشه دکتر نبرمش بهش دارو ندم
قطره مولتی ویتامین ندم چون عادت میکنه

وقتی گریه میکنه میگن چیکارش کردی ک گریه میکنه

خونه مامانم ک میرم میگن اونجا نرو بچه مریض میشه تو این وضع کرونا انگار خونه مامانم خدایی نکرده همه ناقلن

مامان الوین خیلی ناراحت شدم ارحرفات،منم ازالان استرس دارم که اگه پسرم بدنیااومدگریه کردچیکارکنم که شوهرم عصبانی نشه ازخدامیخام که بچم شبابخابه گریه نکنه که شوهرم عصبانی نشه

واقعاآدم رادیوانه میکنن بایدبیخیال باشی

فضولی موقوف😶⛔

توقع دارن ادم شوهراشیر میدی بببینن.غذا میدی نظر بدن زیادخورد چقدر پشت سرهم‌میدی نده.لباسهای قشنگ بپوشون..موهاش و کوتاه کن.مهمونشون کن خونت ادمهای خودم ادمم توقع دارن تپل کنی بچه را شیرش نمیدی چرا مدام‌توهین‌میکنن توشیرنمیدی...بچه را یکبار نمیگیرن‌مادراستراحت کنه فقط میگن بهش نرسیدی

هیچ توقعی ندارن 🤩😘

اینکه بچه رو سرما دادم و غذا بهش نمیدم و لاغر شده
بیشترم مامان خودم میگه

سلام.من که خوشحال میشم چون هردوخانواده بچموخیلی دوست دارن وبراشون مهمه وبهش اهمیت میده واگه نظری میدن ازروی خواستنه وواقعا بعضی حرفهاشون درسته من که پای دخالت نمیذارم خوب اگه خوب بودانجام میدم دلشونونمیشکنم میگم باشه چشم توروخدااین نسل ماخیلی بی ملاحظه انداصلا به بزرگتراحترام نمیذارن خودتون یک روزی مادربزرگ میشین انوقت درک میکنین که دیرشده دنیاارزش نداره باهم خوب باشین

رژیم نگیرفقط بخور شیرت کم نشه😡😡😡

واااایی نگم واستون از دخالتا
اینکه بچه رو پوشک نکن بذار باز باشه وگرنه پاش پرانتزی میشه...
اینکه لباس کم تنش کردی سرماش میدی
تا بچه گریه میکنه میگن گشنس بدو شیر بده
هر دفعه که میبینن پسرمو انگار دستشون وزنست تا بغلش میکنن میگن سبک شده واااای چرا اخه
هی میگن لباساش تنگه ببین کشش شکمشو گرفته
یعنی فقط میخوان عیب و ایراد رو بچه بزارن
اوایل که مثل مامور بچه رو معاینه میکردن....

وایییی مثل مادر شوهر من ،خودش بچه هاشو با آب قند بزرگ کرده به من میگه خوب بچه رو شیرخشکی کردی خودتو راحت کردی😠😠😠

واسه من مهم نیس بگن نکن بدتر میکنم واسه همین هیچی نمیگنخخخ

نظر دادن مالیات نداره که هرکی هرچی دلش میخواد میگه و بهترین راه بی تفاوتیه

توقع که زیاد دارن درو بریا ولی آدم باید کاره خودشو بکنه

اینکه لباس قشنگ نپوشونم ک تو چشم نباشه چش بخوره.وهفته ای ببرم خونه مادرشوهرم همه میریزن اونجا میان بچرو خسته میکنن منم ناغافل بدون خبر بعد شام میبرم ک فقط مادرشوهر ببینه بکسی خبر نده
البته یسر داداشم ب خواهرشوهرم ک دخالت کرده بود توزندگیم بااحترام بهش گف سرتو از زندگی این دوتا بکش بیرون ازاون موقعه هیییییچ کدوم هیچی نمیگن بگنن اروم میگن تنها نبر حموم میگم (بالبخند)چیز سختی نمیبینم بیشتر لذت میبرم

توقع مادرشوهرم ک بیجاعه،میگه بچه ۶ ماهه رو بده بغل بچه ۴ ساله بازیش بده،منم رک میگم سر بچم حساسم نمیدم😬

واای گهواره جون کاش علاوه بر سؤالت اینم می گفتی ک چطور میشه از دست این همه توقع بی جا خلاص شد😑😑😑😑😒😒😘😘

اینکه چرا اینقدر بچت را میخابونی بچتا بده من ببرم خونمون تو به کارات برس اخه من اگه بچه را بدم تو ببری که دیگه دست و دلم به کار نمیره اینم از مادر شوهر نفهم من

اینقدر بچه را به خودت نچسبون لوس میشه ، اصلا من دلم میخواد لوس باشه

من پدر شوهرم و خواهر شوهرا گوشی دستم بود نمیدونستن چ جوری بگن نگیر دستت چون بهشون محل نمیدادم 😂😂😂 گفتن ما خواب مامان یعنی مادر شوهرو دیدیم گفته تو ب بچت نمیرسی 😂😂😂😂

اینکه خانواده شوهرم انتظاردارندهرجاخواستندبرندبچه رابدم ببرندمنم خیلی حساسم بچه اولم راندادم هلماراتاحالاتونستم اما بقیه راه رانمیدونم

من ک کلا حرص همه رو در اوردممم😖😖😖

منم یکی از خواهر شوهرام رو اعصابمه همش از بچه داری من ایراد میگیره با اینکه خیلی دقیقم

🤣🤣

توقع اینکه همه چیز عالب لباشه خونه مرتب همه جا برق بزنه ناهار و شام اماده لباسا اتو شده بچه همیشه سر حال همیشه لباس تمیز تنش کار بیرون انجام بدی کار خونه شوهر داری بچه داری

اه که این موضوع مادر شوهرم توقع داره بچمو هیچوقت نبرم دکتر با اینکه بچه خودش تا مریض میشه سریع میبره توقع داره الان غذای آدم بزرگا بهش بدم منکه هیچوقت گوش نمیکنم به شوهرمم میگم من گوش نمیدم اصن به بچه اون یکی پسرش کاری نداره همش بچه من درضم بابام اینا هم همش نمیزارن غذاش بدم هی میگن مریض میشه أین موضوع باعث شده عصبی شم

هرچیزی که اونا صلاح میدونن به بچه بدم مثلا نون بدم دستش خودش بخوره یا یه تیکه مرغ با استخون بدم خودش بخوره یا مثلا واسه نی نی ۶ _ ۷ ماهه غذای جدا بار نکنم از غذای خودمون به نی نی بدم 😐😐😐

مشکل من تز همه سخت تره یک ماهه زایمان کردم تز روز اول بچمو از تو بغلم میان میگیرن میبرن خونه خوشدن بچه یکی دوروزه رو شوهرمم ب حرفشونه لباسم نزاشتم براش بگیرم خودشون گرفتن من برم بیرون یا خانواده ام بیان کرونایین اونا پاکن فقط تو این دنیا خدا بزنه بکمر همچین ادمایی حیووووووناااااا

توقع دارن که مااصلاخسته نمیشیم توقع دارن بچه نبایدگ‌ریه کنه

همش میگن چرا انقدر لاغره واینکه توقع دارن هیچچ جایی نبرمش . میگن جایی میخوای بری بزار پیش ما

اوووف من دیگه توجه نمیکنم اون چیزی رو که صلاح باشه میکنم

اینکه باید خییلی حواست به بچت باشه که نخوره زمین،۴ چشمی باید بپاییش سرما نخوره،چیزیش نشه.اگه بشه یعنی من مادر خوبی نیستم حواسم نبوده به بچم.یا اینکه باید بهش یاد بدم سلام بده،مودب باشه اگه مودب نباشه اگه سلام نده اگه دست بزنه به چیزی،یعنی اینکه من بهش یاد نمیدم.

سلام من که اصلا با اینکه زیاد با مادرشوهرم فاصله زیادی ندارم شاید ۱ماهی یا۲ماهی ی بار هم دیگه را می‌بینیم اصلا شوهرم نمیزاره کسی دخالت کنه سریع جواب میده

اینکه میان خونم همه چی تمیز و مرتب باشه و ازشون خوب پذیرایی کنم ☹

ک هیچ وقت مریض نشه.لاغر نشه😡

هر کی هر چی بگه مهم نیس واسه من باید یاد بگیرن هرکسی اختیار زندگی خودشو داره و بلده چجوری بچشو بزرگ کنه

تابستون شهر ما گرمه لباس خنک تنش میکنم مامان بزرگش میگه میسوزه بولیز شلوار تنش کن ،بعد مامان بزرگ دیگش میگه بچه رو کشتی تو گرما تاپ شلوارک تنش کن منو ک دق دادن

اینکه پدرش مشکل روحی داشت و من در بارداری طلاقم صادر شد که چیز نادری هستش .خیلیا میگن بزار پدرشو ببینه .در صورتی که پدرش اصلا معلوم نیست کجاست تا حالا نیومده سراغمون .ولی میگن بزار پدر شو ببینه .یعنی من برم دنبال باباش بگم بیا بچتو ببین 🙄 و اینکه من هر روز ارزو میکنم نتونه مارو پیدا کنه چون ادم روانی هستش و برای سلامت بچم خطر ناکه

میگن چرا بچه تپل نمیشه بهش برسسسس تپل بشه کله پاچه بدم بهششش? اه اه اه عجب ادمایییی دلم میخواد ریز باشه خودم تپلم چه خوبی داره والا

جلوی کنجکاویاشو بگیرم نزارم ب هیچی دس بزنه مثل ظرف و ظروف یا وسایل آرایشی

انقدر بگن تا خسته بشن اصلا مهم نیست من کار خودم میکنم فقط حرف مامانم گوش میدم چون خیلی تو زمینه بچه داری تحربه داره

من از اول بارداری با حرفاشون آزار می دیدم الانم که دیگه نگم هر چی برسن به بچه م میدن زبونم مو دراورد که نکن اینو نده ولی فایده نداره هر جور بخوان رفتار میکنن کلا باید بیخیال باشی

همه چیز بده بخوره گناه داره هر چی میگم رفلاکس داره انگار ن انگار
چقدر دارو میدی بهش
شیر نمیخوره اشکال نداره بهش غذا بده با غذا سیرش کن هر چی میگی قبل یکسال اولویت شیره حرف خودشونو میزنن انتظار دارن خونه مادرشوهر بری ولی خونه مادر خودت نری😒

خداروشکر هیچ کس توقع بیجا از من نداشته چون همه میبینن من به بهترین نحو دخترمو بزرگ میکنم

‌مدام میگن گشنشه ، به هیچ‌عنوان‌نمیذارن مامایش کنم ،مدام تذکر‌میدن که میشوریش از دستت نیفته، ریز هست،دوره ما خیلی شرایط سخت تر بوده شما در آسایش و‌رفاه کامل دارین بچه بزرگ میکنید ،باید نخوابی خخخخ

ب منم میگن وابسته ب خودت کردی بچه رو

توقع دارن وقتی دارن نطق میکنن نزنی داغونشون کنی.چرا اخه

نظر بقیه برام مهم نیست

واقعا معضل بزرگیه ولی انگار حرفای خانواده خود ادم راه حل و دلسوزی ولی خانواده شوهر زخم زبون
اصن صداشون درمیاد بدن ادم ترکش میخوره

یا مثلا یه داروی محلی درست کردن معلوم نیست چی توشه هرروز زنگ میزنن که هر 6 ساعت بده بچه بخوره

😂😂😂

د

کرونا باعث شد راحت شم از شر بعضیا

تا بچه سیاه و کبود نشه از گریه نمیذارن بغلش کنم، چون اگه برم طرفش بغلی میشه
بچه ده روزه موقع گریه دستاشو باز میکرد میگفتن دیدی بغلیش کردی

وای منم بدم میادهی حرف میزنن چراچاق نیست چاقه چرااینقدچاقه کم بده لاغرشه.باادب وساکته میگن بچه تون چراینجوریه ساکته شلوغ باشه میگن وای این کی بچه س چراشلوغه بخدا من خودم توش موندم چطورتربیتش کنم😆تازه میخوادبشه 2تاحرفای مفت 10برابر😅

با دو تا بچه یک سال و ده ماهه و ده ماهه تو این اوضاع کرونا برم سر کار ،شغلمم پرستاریه

اینکه لباس خوب تنش نکنم که چشم میخوره😏اینکه وقتی بچم گریه میکنه نمیدن به خودم آرومش کنم خودشون به شدت بچه رو بالا پایین میندازن ک آروم بشه. اینک فکر میکنن من خودم بلد نیستم هیچی اونا همه چی حالیشونه. اینکه مدام بهم میگن شما برین خونه بچه همینجا بمونه من نمیدم ببرینش خونه حرصمو درمیاره و اینکه وقتی شب کنار هم باشیم و بچه اذیت کنه کمک نمیکنن و وقتی آروم میشه یا خواب میره میرن بچه رو بغل میکنن و خیلی کارای دیگه😒😒

خداروشکر تا الان ب توقعات بیجای دیگران اهمیتی ندادم البته ب کسی هم حق دخالت نمیدم

انگار مادر آدم نیست همیشه باید آروم باشه نباید عصبانی بشه آدم رو درک نمیکنن همین خیلی ناراحتم میکنه

عشق من چهار ماهشه چون شیرم کمه به زور میگن بهش غذا بده تپل شه ولی دکتر میگه نسبت به ماهش وزنش خوبه من هم هیچ توجهی به حرفای دیگران نمیکنم تا شش ماهگیش فقط شیر خودم پسرم شیر خشک هم نخورد

سلام به همگی اگر بچه اول باشه بعضی انتظار دارن مثل یه مادر باتجربه رفتار کنیم و همه چی رو هم بدونیم!

خیلی خسته ام دوقلودارم وشیرخودم سیرشون نمیکنه وشیرخشک میخورن.هرکی منومیبینه سرزنشم میکنه که چراشیرخشک میدی وشیرخودتوبده.الان ۴ ماهه هستن وپسرم نمیخوره دیگه شیرمو همه فکر میکنن خودم نمیدم بهش وهرکی یه نظری میده😔

وای چقدر ناراحت شدم بعضیا اگه دخالت نکن یه چیزیشون میشه

گوش هاشوسوراخ نکن بچه هست مواظب باش چش نخوره مواظب باش بوسش نکن جزخودت به هیچکی اعتمادنکن پیش داداشتت نزاریی😒😏 هربلای میخوادسرخودت بیادبیادولی بچه چیزیش نشه

اینکه فکر میکنن من نامادریم چون بچم لاغره یعنی غذا نمیدم
هی میگن تو رو خدا یخورده بهش برس دیگه نمیدونن بچم بد غذاست همشه برای یه لقمه خوردن دنبالشم هر ترفندی رو امتحان کردم

من سر غذا دادن به بچم همه دخالت میکردن میگفتن چرا بچه رو سوسول بار میاری بچه ما چله اش رد شد غذای خودمونو دادیم بهش. انقدر زورم میومد اینطوری میگفتن اما من کار خودمو میکردم شوهرم هم اوایل گیر میداد ببین همه زود به بچشون همه چی دادن تو چرا فقط حریره و سوپ میدی یه بار هم دعوامون شد سر این موضوع بهش گفتم خوراک بچه با منه لطفا اجازه نده بقیه دخالت کنن از بعد اون بهتر شد و توجهی به حرف بقیه نکرد
بدبختی من اینه انقدر که فامیل خودم دخالت میکنن مادر شوهرم کاری نداره چون منو همه جوره قبول داره

گاهی وقتا فقط به این فکر میکنم هر وقت پولی‌ دستم اومد خانوادمو بردارم برم دورترین نقطه دنیا تا دستشون دیگه به پانیذ نرسه

از همه بدتر اینکه بچه رو ی جا بند کن برو به کارات برس، گور بابای کار خونه بچم واجب تر، اصلا بگن شلختس به کسی ربطی نداره من اینجوری راحت ترم، خیلی جالبه منی که این همه برای تغذیه بچم وقت میزارم به من میگه حوصله کن به بچه غذا میدی چرا قاشق و پر میکنی چرا آب میدی چرا آب نمیدی، ‌لباسشو عوض کن( در صورتی که همیشه بچه من تمیزه حالا همون لحظه غذا ریخته روش) حموم میبریش؟( خواستم بگم نه مثل شماییم که هفته ای ی بارم به زور میری) ، بچه تب کرده میگه دکتر نبر از دندونشه ( آخر بردم دیدم ویروس بوده) و کلیییییی مزخرفات دیگه

من که جواب هیچکس نمیدم همسرم خودش جواب خانوادش میده اگه چیزی بگن و بعداز چله پسرمم به خانوادش گفته بود کسی حق نداره به زن من چیزی رو بگه باید انجام بدی در حد پیشنهاد میتونیدراهنماییش کنید بقیش خودش میدونه.

هر زری میزنن در مورد بچه، ما جواب ندیم و هیچی نگیم...!

سلام.
مطالب رو که میخوندم اکثرا از خانواده ی شوهر گله داشتن. در صورتی که مادرهای خودمون هم مادرشوهرن و شاید عروساشون همین نظر رو نسبت به مادرامون داشته باشن.
سعی کنیم به نظراتشون ارزش قائل باشیم و در عین حال اونی که واقعا دلسوزانه هست و به نفع فرزندمون عملی کنیم.

اینکه اگه یه اتفاقی برای بچه بیفته تقصیرمنه

توقع دارن وقتی بچه تب کنه اصلا استرس نگیری و‌نگران نباشی
به قول خودشون چیزی نیست بچه بزرگ‌میشه
هممون این دوران و گذروندیم
نمیفهمن که من مادر یه بچه کوچلوئم و اولین باره مادر میشم و حق دار استرس بگیرم و نگران بشم
نفهمن دیگه کاریشون نمیشه کرو

خانوما تو این کرونا جایی میرید یا فقط من حبسم تو خونه و خونه خواهربرادر هم نمیرم؟

چرا گردن نمیگیره چرا رو پا واینمیسه چرا نمیخنده و هزار چرای دیگه...انگار اینا دست منه

من که وقتی دخترم به دنیا اومد خواهر‌شوهرم شیر خشک خرید اومد خونمون گفت بهش شیر خشک بده گفتم باش وقتی رفت از خونم شیر خشک ریختم دور خداروشکر تا الان که خودم شیر دادم به دخترم پس نتیجه میگیریم وقتی کسی گفت این کار بکن اون کار نکن بگو چشم وقتی رفت کار خودمون بکنیم چون قرار ما بچه بزرگ کنیم نه کسی دیگه

مادرشوهر‌ من که میگه چرا بچه رو اینقدر لاغر کردی ، چرا پسرم هم لاغره ، انگار من نقش چربی سوز داشتم‌تو زندگیشون ، بهترین کاری که کردم دوری و دوستی بوده ، همه نظرات دیگران رو دایورت میکنم

بذاربگن کارخود بکن عزیزم منم کارخودمو میکنم مادرشوهرمنم همینجوریه هی میگه از الان به بچه حریره بده فرنی بده منم گفتم فعلا زوده 6 ماهش شدبد.

نه ماه زحمت کشیدم شب و روز بیداری کشیدم چه دردای به جون خریدم که پاره تنم بیاد بشه همه زندگیم ،نه اینکه به حرف مردم یا فامیل پیش برم بزار بگن من کار خودمو میکنم و به روش خودم جلو میرم ،هر کی برام بزرگتری میکنه بهش میگم خودت برو یه شکم بزا براش مادری کن💪

خداروشکر مادر شوهر من خیلی اهل درکه بیشتر جاریا و برادرشوهرام دایه مهربان‌تر از مادر میشن خدا نکنه ی پشه بچمو نیش بزنه آنقدر تندی میکنن چرا اینطور شد چرا حواستون نیس یا مثلا پای بچم ی لحظه گرفت ب ناخن پدرش قیامت کردن برادر شوهرم مثلا ب شوخی اومد با ناخنش کشید رو پای برادرش گف چرا حواست نبود یا حتی مادر شوهرم گهگاهی داره میگم دکتر اینو گفته یا بهداشت اینو گفته میگه ب این دکترا گوش نده همشون بیخودن یا مثلا بچم گریه می‌کنه بزور از دستم میگیره یا آب شیر بده جوشیده نده یا موبایل و تلویزیون رو جلوش میذارن فیلم ببینه یا مثلا چند روز پیش واکسن زد دخترم از کوچک تا بزرگ گفتن ایشالا اون ک واکسنت رو زده دستش بشکنه وای جاریام ک کلافم کردن ب زور لباس میپوشونن ک سرما نخوره حتی هوا یکم خنک باشه میگم بزارید عادت کنه میگن بی‌خیالی چقدر

اینکه همش بیان خونمون و منم هیچی نگم و توقع دارن هرکاری با بچه میکنن من چیزی نگم.ازهمه بدتر مادر خودمه که میبینه بچه من نمیخوابه همش گریه میکنه هی میشینه میگه چرا غذا درست نمیکنی چرا غذا نمیخوری چرا خونت مرتب نمیکنی و... اون طرفم هی میشینن میگن این بده به بچه اونو بده به بچه منم جدیدا دیگه حرص نمی‌خورم فقط نگاهشون میکنم

همش میگن چرا چاق نیست

وای به من هی میگن حساس نباش خیلی به بچه حساس شدی اعصابم بهم میریزه خب بچه پنج ماهه رسیدگی میخواد نمیشه ولش کنم به امون خدا که .من میگم دوست دارم شما واسه بچتون این کارارو نکنید🤭

این خوبه من مادرشوهرم میگه یکی کمه منم میگم بله که کمه منم میخوام ایشالا سه چهارسال دیگه یکی دیگه بیارم اخه واقعا بچم تنها میمونه اگه خواهرو برادر نداشته باشه

باشه چشم...ممنون از رهنماییت

نظرمو دادم ولی بعضی مادرا واقعا فضولن و اومدن کلی حرف بارم کردن ولس همین پاک کردم😐😏

چرا از پوشک نگرفتیش؟؟؟چرا هنوز تو تخته خودت میخوابه؟؟؟چرا حرفای بدتلویزیونو تکرار میکنه؟؟؟چرا انقدر بهش اهمیت میدی؟؟؟😳چرا کتکش نمیزنی؟؟؟چرا به زور غذا نمیریزی تو حلقش؟؟؟!!!وووو.....این گونه شد که من اکثریته فامیلو دوستو آشنارو تارو مار کردم وگوشه عذلت نشستم به بچه داریم وخانه داریم میرسم وخیلیم راحت ترم😃

توقع مادر من ک انتظار داره من خستم نشه

سلام مامان های عزیزخوبیدمن اولین بچه امه وازهفته نمیدونم بچه اموچندماهشه میگن ۲۶هفته

خدایش تک تک چیزایی ک دوستان گفتن من درک میکنم شب و روز دارم سروکله میزنم
بچه لاغره من بهش غذا ندادم کشتمش از گرسنگی بچه گریه میکنه گرسنشه
بچه اله بله تو هرچیزیش دخالت میکنن کن ک آصی شدم تا بچم بزرگ بشه سکته زدم
مامان بزرگش از بس دخالت و دلسوزی میکنه انگار ک اون بیشتر از من بچمو دوست داره

دست شوهرم درد نکنه واقعا تو حاملگی و زایمان تا الان خیلی هوامو داره خواهر شوهرم دوتا بچه داره که دخترمو اذیت میکنن من روم نمیشه ولی شوهرم حسابشونو میرسه فقط نادر شوهرم میگه اینجوریه اونجوریه منم نیگم نه شوهرمم ازم حمایت میکنه شوهر خواهر شوهرم میگه رضا مادر بچس یا تو منم یبار گفتم مگه ما وقتی تو بچه هاتو بغل میکنی میگیم تو مامانشی به خودمون مربوطه واقعا دلم خنک شد

اینکه وقتایی ک بچمون نمیخوابه دعواش نکنم و همش کنار بچمون باشم...خب منم آدمم میخوام به کار روزمره و خودمم برسم

واقعا بعضی وقتا بعصیا ی نظرایی میدنک ب جاس.من خودم مادر بی تجربه ام.به ی اولمه.از اول شش ماه ک ب غذا خوردن قرار بود بیوفته من استرس داشتم ک چجوری باید بدم‌میترسم.وای چون با مادر شوهرم تو ی ساختمونیم اون واقعا کمکم کرد نمیدونستم چیا مفیده چیا بابد بدم.و ب اینم ایمان دارم‌ک هیچ وقت بده بچه ی منو نمیخواد.پس نطراتش اگر بجا بود انجام‌میدادم و واقعا هم بد نبود.

اصلا نگاه نمیکنم کی چه توقعی داره ، دلیلی نمیبینم روش زندگیمو بر اساس توقع دیگران معین کنم .

والا کلا مامان بابای من هرکار بچه بگن انجام میدن. خیلی لوسش میکنن. کلا دو روز اونجا بمونم اخلاقش عوض میشه. توقع دارن منم اینجوری باشم اما من کار خودمو میکنم. بیش از یه روز هم نمیمونم خونشون. دخترم غرغرو میشه

منم واقعا خسته شدم اونم‌مادرشوهر وخواهرشوهر بچه رابدعادت کردی بچه رابغلی کردی اوف واقعا خسته کننده است.

از اهن یا سنگ باشم
محکم و مقاوم
و خستگی ناپذیر😬😬😬😬

کولیک بچه هاتون کی خوب شد؟

بچه های خودش بزرگ شدن به بچه ما گیر می دن .گریه کنه همه باهم میگن چرا گریه می کنه چی شده گرسنه هستش شیر بده.تب می کنه میگن رو دل داره حریر بادام نده موز نده سنگین.بخوام بگم ی طومار میشه

خستههههههههه شدمم بریدم دیگ نای نفس کشیدنم ندارم حالاتوااین شرایط کسی بیاد نظربده میزنم دندوناشو میریزم تومعدش👹👹👹👹👹

ر ر

مگه به بچم غذاندادی من ازشون میگیرمش اروم میگم یکم اب بهش بدم اونم برا اینکه بگه من بلند گفتم من دارم بهش میگم بلند میگه سمیرا جون خودت به پسرم اب بده نمیدونم نمیشه این شربت رو بهش ندی براش بده و این و این اخه اگه تجویز همه چی به این راحتی بود چرا این قد ویزیت بدیم برا دکترای بیچاره والا من از دخالت متنفرم خونمون رو داشتیم اسباب کشی میکردیم برا راه دور تو راه که دونوع غذا براش داشتم اما خونه که رسیدیم دوازده شب بود نتونستم درست کنم سرلاک دادم فرداش مادرشوهره میگه طورخدا برا بچن درست گن گفتم من کی بهش نرسیدم ک الان بار دوم باشه گفت ن از دیروز تاحالا ندیدم بهش بدی منم گفتم توراه بودم نمیدونستی کجا براش غذا درست میکزدم تا اومدیم هم گازمون ول نبود خداراشکر ک دیر شدم از دستش راحت دیگه نمیزارم کسی دخالت کنه

من زیاد به حرفای بقیه توجهی نمیکنم ولی توقعات خودم از خودم به عنوان مادر خیلی زیاده

ای بابا ، اگه بخوای با حرف بقیه بچه بزرگ کنی که دیگه اسمش زندگی نیست ،من به خاطر شغل همسرم از هر دوتا خانواده دورم و تو غربت دارم با تکیه بر خدا بچه ام رو بزرگ میکنم ، دست تنهایی بعضی وقتا خیلی اذیتم میکنه ولی بازم از خدا ممنونم که بهم کمک میکنه
یکی نیست به این آدم هایی که هی به بچه بزرگ کردن ما گیر میدم بگه خودتون چکاره بودین ؟
زمان شما اون مدلی بچه بزرگ میکردن زمان ما اینطوری
به حرف هیچکدومشون گوش ندین

همشون کثافتن

اینکه هم خانواده شوهرم هم خونواده مامانم همش میگن تو زیادی حساسی انقد حساس نباش ماهم بچه بزرگ کردیم تاحالا این حرفا این بده این نخوره نکنه کثیفه نداشتیم انقد و اینک بیارش بیرون ما ببینیم پدرشوهرمم همش میگ بچه فلانی انقد چاق بود این چرا اینجوری نیس

ب منم میگن شبیه باباشه ککککک.باباش میگه خب بچه یا شبیه باباش میشه یا مامانش .قرار نبود ک ب پسر همسایه بره😲😲😲

بماند که از وقتی بدنیا اومد چقدر دخالت میکرد

پریشب رفتیم خونشون تا نشستیم مادر شوهرم النگوی بچه رو از دستش درآورد گذاشت تو گاوصندق خونه خودشون قیافه من 😨 قشنگ هرکاری میخواد میکنه انگار بچه اونه هنوزم تو هنگم .میتونست بگه النگوشو دربیار بیرون خطرناکه أخه من جز تو موارد ضروری بیرون نمیرم 😠😠

من ک اهمیتی نمیدم هرچی میخان بگن با خنده ردش میکنم 😊ولی کو گوش شنوا

اره مامان رادوین جون اطرافیام سرشون ب کار خودشونه ولی بضی مادرای اینجا ن

مامان الیسا خفه نشی ی وقت اعتماد ب نفسم بپره گلوت😂

مادر شوهرم میگه تو غذا به بچه نمیدی برا همینه اینقدر لاغره

از شیر بگیرش دیر شد
بچه های من انقد به شیر وابسته نبودن!!!
انقد پول خرج پوشک نکن بذار باز باشه و راحت هرجا که خواست کارشو بکنه
بچه های من از یک‌سالگی دیگه باز بودن و راحت!!!
بهش زبان انگلیسی یاد بده
نوه های خواهرم همشون دو سه تا زبون بلدن!!
انقد بردیش شهر خودتون هم پوستش سوخته و بد شده هم همش مریض میشه مگه بهش چی میدین؟؟!!
حالا من ۶ ماهه از خونه تکون نخوردم.
خدایا چرا مادر شوهرم فکر می‌کنه علامه هستش و من از پشت کوه اومدم !!!!! 😔😔😔😑
ای خدا خواهر شوهر ۴۰ ساله ی من که هنوز مجرده و همش داره نظر تربیتی و تغذیه ای میده!!!!!😐😐😐😐😶😶

ب من میگن موهاشو از ته بزن یعنی من کم کاری کردم😕😕😕😕.خودشیفتههههههههههههههه

من دکتر بهم گفته بچه ت قد و وزنش خیلی خوبه بعد خونواده شوهرم همیشه میگن وای این بچه چقدر لاغر و قد کوتاهه ،،،بعد چون شیر خشک بهش میدم این رو دلیل لاغریش میدونن ولی من به اندازه یع سر سوزن اهمیت نمیدم

بچتون چن ماهشه چن کیلوس.مامان پارسا

خدا رو شکر من و شوهرم به صورت مستقل تصمیم میگیریم و هرجا نقصی باشه تلاش میکنیم بر طرفش کنیم❤❤❤❤

من کلا اهمیت نمیدم

اینه که همه چیزو بیخیال بشم بچسبم ب بچه ک نکنه اتفاقی براش بیوفته مثلا اگ خابید منم کنارش بخابم ک نکنه چیزیش بشه اخه من اگ هیچکاری نکنم پس کی ب خونه برسه.. بعضیا واقعا توقعات بی جا دارن مثلا توقع دارن بچه اگ چیزیش شد و خیلی بیقراری کرد نبریمش دکتر خودش خوب میشه اصن شاید بچه یه مشکلی غیر از دل درد داشته باشه یا چیزای دیگ یا مثلا اگ بچه به یه میوه ای حساسیت داشت باید اونو حتما بهش بدیم چرا چون اون میوه خاصیت داره ولی الرژی بچه مهم نی.. یا مثلا اینک یکسره بچه رو پوشک کنیم ک مبادا جایی رو کثیف کنه.. واقعا این توقعات حرص ادم رو درمیاره اصلا ادم نمیدونه ب حرف کدوم یکی از اعضای خانوادش گوش بده😤😤

خانواده شوهرم همش میگن چرا مو نداره،چرا لاغره، کولیک داشت هزار جور نسخه میپیچیدن براش، دو سه ماهش بود همش میگفتن یکم از غذات بزن دهنش دلش میخاد ولی دیدن اصلا گوش نمیدم و کار خودمو میکنم دیگه نمیگن😁

حرف کسی واسم مهم نیس من کاره خودمو میکنم

مهم نیس بزل بگن

توقع دارن وقتی بین نوه های دختری و بچه من فرق میذارن هیچی نگم😏

مثلا اینکه مادر همسرم همییییشه تاکید داره ب اینکه از همه غذاها ب پسرم ک چهار ماهشه بچشونم.میگ پسر بچه بوی غذا بهش بخوره باید بهش از اون غذا بزنی رو زبونش

بچه ام بدنیا اومد ریزه بود و زود بدنیا اومده بود و سیاه بود و چروک.... بهش میگفتن سود تغذیه ایه مثل آفریقایی هاس الان خدا حالشونو گرفت ماشاله بچم خوشکل و تپل و سفید و بور شده فقط موهاش کم پشته هر چی خانواده و فامیل شوهرم میبینن همش بهش میگن کچل کچل کلاچه....نمیدونم چیمار کنم موهاش پر پست بشه...مامانم میگه خودمم تا دو سالگی موهام کم بوده یه دفعه پر شده...خودم و همسرم هم موهامون پرپشته....دکترم نیگه بخاطر دوران بارداری که بچه ریز بود و ضعیف موهاش کم پشت شده بعدا درست میشه...

من دخترم 9سالشه همش میگن بچتو یاد ندادی کمک کار خونه باشه، تنبله، نزار چاق بشه، نزار فلان لباسو بپوشه خسته شدم واقعا

خخخ دقیقا ب اونا ک میرسه بچه هاشون ۵ماهه رقصیده بچع های ما ن دواینکه بچه های ما تنبلن

من که خیلی عصبانی میشم بیشتر بابام ازم ایراد میگیره تا بچه گریه می‌کنه میگه گشنشه یا زیرش خیسه...جوری رفتار میکنن که انگار هیچی سرت نمیشه.به مادرشوهر که نمیتونم جواب بدم ولی جواب بابامو میدم🙈یبار گفتم بیچاره بچم وقتی شما نیستی بگی شیرش بدم باید گشنگی بخوره😂

چرا حرف نمیزنههههه...

متنفرم ازآدم هایی که تابچه رومیگیرین میگن
گشنش نیست؟
خوابش نمیاد؟
خودشوخیس نکرده؟
دقت کردی اینطوری شده؟
دقت کردی اونطوری شده؟
دیدی اینجاش ریخته بیرون؟
اینوبزنی خوب میشه ها
اینوندی بخوره اونوندی بخوره
لباسش تنگ نیست؟
گرمش نشده؟

خوب توبیابزرگش کن
اصلا به توچه
بچه خودمه این همه براش رنح کشیدم

تخم بلدرچین خریدم میدم بچم جون بگیره میگه اق اینا چین ک به بچم میدی بعد خودش نوشابه و کیک و ابمیوه و چیبس میده 😢 یادمه تو سه ماهگی سیب پوستشو گرفت داد بهش گفتم نده با لثه هاش میگیره میکنش گوش نداد نه فلان دهنش ب مزه بیاد بچم سیب نرم بود نصفش رفت تو گلوش یعنی ترسیدم قاط زدم ک همینو میخواستییییی خودشم ترسیده بود همش میگفت وای چ غلطی کردم و ازین حرفا ولی یادش رفت یبار اب دادش بازم همیجور رفت تو گلوش یبار پفیل داد بازم همینطور😢😢 .همش میگه بچما بیارین بچم بچم بعد فک میکنه کرونا دگه مال بقیست روستاشونم کرونا داره ها ای خداااا من جرعت ندارم برم خونه بابام انقد زورش میده.همش هم بمن میگه چرا نمیخوری چرا لاغرییی اخه بتوچه .یه چیزی ام میده همش میگه خرابش نکنی فلان نکنی یعنی ادم بیزاره ازون چیز.تا بچه ام گریه میکنه از من میپرسه چطورشه چرا گریه میکنه بعد ورش میداره میگردونش ازبس میگردونش ک بچم میایم خونه تا یه هفته گریه چون عادت کرده ب گشتن.بعد به من بدبخت میگفت پستونکی نشه گلو ای نشه رو پا تکون نده تو گهواره نزار من پیر شدم الان هم هرکار میکنم رو پا خواب نمیره باید من باشم تا شیر بخوره خواب بره خودتون میدونید کیا میگم😓😓😏😭

تخم بلدرچین خریدم میدم بچم جون بگیره میگه اق اینا چین ک به بچم میدی بعد خودش نوشابه و کیک و ابمیوه و چیبس میده 😢 یادمه تو سه ماهگی سیب پوستشو گرفت داد بهش گفتم نده با لثه هاش میگیره میکنش گوش نداد نه فلان دهنش ب مزه بیاد بچم سیب نرم بود نصفش رفت تو گلوش یعنی ترسیدم قاط زدم ک همینو میخواستییییی خودشم ترسیده بود همش میگفت وای چ غلطی کردم و ازین حرفا ولی یادش رفت یبار اب دادش بازم همیجور رفت تو گلوش یبار پفیل داد بازم همینطور😢😢 .همش میگه بچما بیارین بچم بچم بعد فک میکنه کرونا دگه مال بقیست روستاشونم کرونا داره ها ای خداااا من جرعت ندارم برم خونه بابام انقد زورش میده.همش هم بمن میگه چرا نمیخوری چرا لاغرییی اخه بتوچه .یه چیزی ام میده همش میگه خرابش نکنی فلان نکنی یعنی ادم بیزاره ازون چیز.تا بچه ام گریه میکنه از من میپرسه چطورشه چرا گریه میکنه بعد ورش میداره میگردونش ازبس میگردونش ک بچم میایم خونه تا یه هفته گریه چون عادت کرده ب گشتن.بعد به من بدبخت میگفت پستونکی نشه گلو ای نشه رو پا تکون نده تو گهواره نزار من پیر شدم الان هم هرکار میکنم رو پا خواب نمیره باید من باشم تا شیر بخوره خواب بره خودتون میدونید کیا میگم😓😓😏😭

سربچه نبایدصداتوبلندکنی
دعواش نکنی
لوس وبی عرضه وترسوبارش بیاری

اونابیشترازمن نگران بچمن
شیرخشک ندم به بچم بزارم ازگشنگی تلف شه
اونابیشتربرای تربیت بچم نگرانن وکلابیشترمیفهمن
مجردای فامیل ازمن بیشترازبچه داری سردرمیارن
واینکه بهشون اجازه بدم بچمومقایسه کنن ومدام بگن لاغره وبه این دلیل اینطوریه وبه اون دلیل اونطوریه

من که اصلااا اهمییت نمیدم .هر کی هر چی بگه میگم باشه ولی با فرمون خودم پیش میرم .

تف که حیفه ... ولا انگاری خودشون تخم دو زده گذاشتن .چرا راه نمیره نگا بچه فلانی راه رفت نگا اون دندون داره نگا این بی عرضه حتی واینمیسته .😢چون بچم دختره اینقد خون و دل خوردم و بچه دختر عمو اغام پسره. یعنی تف ب ذات اونا هم دختر من راه نمیرفت همش کفش فیق فیقی میپوشیدن براش ماهمسایه ایم ک من بسوزم ای لعنت بشی الان دختر منم راه میره میخوام ببینم برنامه بعدیشون چیه ....یادمه من تازه زایمان کرده بودم خیلی حالم بد بود جوری ک تا سه روز بچمو ندیدم چ شکلیه فقط میومد دستور میداد و میگفت وای بچم گشنشه واییی واییی همش منو با اون حال زارم میشوند درصورتی ک همه حتی دکتر خوابیده میگفتن بچه رو شیر بده بلند نشو😢😢😩بی وجدان تا بچه هاخودش یه ناخنی زخم میشن همش پمادو و چسب و فلان خودشوجر میده به من ک میرسه هچی ....

خداروشکر مادر شوهر من به پستونک و انگشت خوردن بچه گیر نمیده اتفاقا پسرم دو روزش بود خودش گزاشت دهنش گفت بزار بگیره دستشو میخوره میگه خوبه بزار بخوره حتی یبارم گفت اگه شیرت کمه شیر خشک بده و فلان از همه نظر خوبه فقط تو تنها چیزی که نظر میده لباس پسرمه تو این گرما میرم خونشون میگه سردشه چرا استین کوتاه پوشوندی هرچی میگم سرد نیست میگه خودتو با این مقایسه نکن😐ینی دیونه شدم برعکس پدرشوهرم گیر میده شبه بچه رو میبری بیرون سنجاق بهش وصله تا بچه گریه میکنه میگه چرا بچه گریه میکنه اون سریع گفتم بچس دیگه گریه میکنه دیگه 😂خلاصه هرکی یجوری درگیره

من والا حرف کسیو گوش نمیدم از همون اولم گفتم دخالتی نکنن توی روش کارم.هر کی هم چیزی بگه میگم تربیت من با تربیت بچهای شما فرق میکنه دیگه خودشون ساکت میشن

آره دقیقا همسر منم تا زنگ میزنن پاشید بیاید این دلش میرررره برا مامان باباش! و هر طور شده باید بریم اونجا... بخدا دیوونم کرده دیگه از خونه مامان باباش رفتن متنفر شدم

توقع دارن هركاري بچه ميكنه من سكوت كنم و اونم لوس و نرنر بار بياد منم ي همچين اجازه اي نميدم يا تو كار منو بچه دخالت ميكنن همش اين منو عصبي ميكنه

والا منکه مادرشوهرم یه زنگیم نمیزنه حال دخترمو بپرسه تا اینکه بپرسه بخواد دخالت کنه اصلا هیچکس تو بزرگ کردنه بارانا دخالت نکرد خودم تنهایی بدونه تجربه با یاری خدا تا اینجا پیش رفتم از اینجا به بعدم فقط خدا.....
من مونده رو دلم یه بار این چیزای که شما میگین برام پیش بیاد.....
من مادرشوهرم با ازدواج منو شوهرم مخالف بود چون میگفت باید پسرش دختر خواهرشو می‌گرفت

من بچه ام دهان درد چکار کنم

چرا بچه راه نمیره الان که یه ساله چرا اینقد لاغره چرا گریه میکنه وقتی این حرفارو میشنوم حالم به هم میخوره 😫😫.

من یه خواهر شوهر دارم ۲۱سالشه اینقد که اون دخالت میکنه کسی نمیکنه...اینجور کن اینکار کن....بابو گلابی میخاد یاد من بده

چرا کم حرف میزنه چرا لاغر شده چرا بی ادبه چرا اینقد شیطونهدحتمن کم صحبت میکنی باهاش هنوز از شیر نگرفتی هنوز پوشکش میکنی بزرگه خوودبگیرش دیگ انگا من دوس دارم 😡😡😡😡

میخوان بچمو غذا بدن
دستشونو تو دهنش کنن ک گاز بگیره و صورتشو نو بذارم دم دهنش ک بخوره و من هییییییچ نگم

والامن اصلابرام مهم نی دخترم الان دوسال نیمشه..هرچ میگن کارخودم انجام میدم خوشم نمیادکسی توتربیت بچم دخالت کنه

اینکه تو بچرو گشنه نگه میداری باید همیشه سینت تو دهنش باشه تا اون سیر بمونه

من‌که اینقد شنیدم که خدا میدونه اما‌ نزاشتم بچمه و دیگران براش تصمیم بگیرن بچه ی منه پس طبق قوانین من‌و پدرش پیش میره نه اراجیف دیگران

اينكه هرجا ميگن و هروقتي كه باشه ببرم بچه رو كوه و بيابون و صحرا و خونه فاميل صد پشت غريبه

شوهرم میخواد بچه بابایی بشه درحالی که پنج دقیقه براش وقت نمیزاره اگه طرفش نره میگه بچه رو از من دور کردی .اینکه بچه داداشش تپلیه ماله من چرا نیست .اینکه بچه کار اشتباه کنه میگه مقصر منم مریض شه میگه تو مواظب نبودی وبا بقیه کاری ندارم جز حرف مادرم به حرف بقیه اهمیت نمیدم

اينكه هرچى بچه ميگه بگم باشه و هرچى ميخواد بهش بدم، اگه واس چيزى لجبازى كرد سريع در اختيارش قرار بدم، من خودم توجهى نميكنم و كار خودمو انجام ميدم، ولى گاهى اوقات خودشون اون وسيله رو ميدن به بچه كه گريه نكنه ميگن گناه داره، ميشن دايه مهربانتر از مادر. به نظرم بهترين راه گفتن مستقيم و مودبانه به طرف مقابله كه ديگه به خودش اجازه دخالت نده

من پسر بزرگم خیلی تپل بود موقع نوزادی،الآن کیارش قدش بلندتره تپلیش به چشم نمیاد.مادر شوهرم میگه من بچه هام وقتی به دنیا میومدن اندازه ۴ماهگی پسر تو بودن.یکی دیگه هم هروقت با کیانوشم دعوا کنم سر یه چیزی میگن مگه از خونه بابات آوردیش که دعواش میکنی😔😢😢در ضمن ۸تا خواهرشوهر دارم😂😅خدا نصیبتون نکنه

تو دهن بچه من مدام چیزی میزاشتن اصلا به حرف منم گوش نمیدادن ۲ ماه پیش بهش غذای یه کم فلفل دار دادن صبح پاشدم دیدم از گردن به پایین بچه ام کهیر زده ‌...منم دیگه رنگ زدم به همشون چشمام رو بستم دهنم رو باز کردم .الان خدارو شکر ۲ ماه که با همشون قطع رابطه کردم وخیلی خوشحال و راحت شدم

دخترم 4 ماه و نیمش . هنوز خیلی کوچولوئه واسه خیییلی توقعات دیگه
ولیهمین الان توقع دارن من بعنوان یه مادر واسه خودم نباشم. اگه میرم دوش میگیرم 5 دقیقه ای باشه . مادر باید همه ی سختیتی بچه داریو بوشه . پدر اصلا مسئول نیست
و دقیقا بعضیا اینجوری ب پسرشون میقبولونن ک در برابر زن و بچت باید اینجوری باشی

من ب هیچکس اجازه نمیدم تو زندگین دخالت کنه نظر کسیم برام مهم نیست 😂😂😂

بسکه نفهم و بیشعورن مادرشوهرمنم همینو میگه

بچه رو تپل کنم و هنوز ک ۶ ماهش تمکم نشده بهش هرچی بدم ، و متاسفانه من روم نمیشه بهشون بگم ندن ! بغلش نکنم ک بغلی میشه خیلی سخته خیلی سخت
مخصوصا روزای اول و ماه های اول ک نمیدونستم چیکار کنم باهاشون
با گریه هاش با ختنش با کولیک لعنتی با شیر کم خودم و حرفای بقیه رو مخم بودن ‌! همش دلم میخاست با شوهرم برم یجایی ی شهر دور ک حتی زبون همو بلد نباشیم تا خودم کم کم از آب و گل در بیایم..ولی حیف ک کرونا اومد و من خیلی سختم بود
اما خب خداروسکر ک ب خوبی گذشت

یه مادر همیشه باید سالم و شاد باشه
هیچوقت مریض نشه و اخم نکنه خسته هم نشه

خدا رو شکر یکی از مزیت های کرونا اینه ک کسی رو نمیبینی ک حرف رو اعصاب بزنه😁

هی بهم میگن بچه رو صاف بخوابون پشت سرش صاف بشه ولی نمیگن یه بچه ای که ریفلکس داره و بالا میاره رو نمیشه همیشه صاف خوابوند

شوهرم ازم توقع داره 24 ساعته کارکنم و نخوابم حس میکنم ربات شدم . میگه اصلا نخواب صب تا شب ب بچه برس شب تاصب حموم برو ب خودت برس و کارای عقب مونده رو بکن ... غذا باید ب موقع باشه ی کم گردو خاک رو وسایل ببینه واویلا میکنه ... ای خدا

چون شوم مادر باید تمام وقتمو در اختیار بچه بزارم حتی حق یه دستشویی رفتنم نداشته باشم

وای اینکه نمیذارن من وعده های شیر کودکمو کم کنم وقتی بچم شیر میخواد من سرگرمش میکنم یه چیز دیگه میدم که عذا بخوره همه سرزنشم میکنن واقعا به انفحار میرسم

@مامان محمدآیین عزیزم من موهامو یک سانتی کوتاه کرده بودم اینجا بلند شده این شکلی شده🙈 ولی یک طرفش بلندتر بود یک طرفش یکسانتی

متاسفانه من حرفا خیلی روم تاثیر میزاره اینکه میگن چقدر لاغر شده شیرش مگه نمی دی اول ولی همشو تو خودم میریزم

مادرشوهرم میگه حالا که خودت بچه داری میفهمی بچه چقدر عزیزه حتما درک میکنی منم چقدر پسرم برام عزیزه.
بعد سرکار هرروز بیاد تنها خونمون یکی دوساعت بمونه بعد بیاد پیش تو که دل منم نگیره:/
منم با دختر دو ماهم تنها بشینم تو خونه🙄

مادرشوهرمن ازبس میگه چرا این بچه انقد لاغره محکم شیرش بده ببینم چرا اینطوریه،دوس دارم بکوبونمش ب دیوار،فک میکنه من کوتاهی میکنم تو شیردادن،زورکی ک نمیشه ب بچه شیرداد تو این هوای گرم بچه س شاید زیاد میلی نداره......اصلا محلش نمیدم میگم طوری نیس همینطوری خوبه

من هنوز دو ماهه باردارم معلوم نیست بچه دختر باشه پسر باشه برداشته یه لیست اسم فرستاده که از بین اینا براش اسم انتخاب کنید😐

اینکه بچه شیطونی نکنه گریه نکنه خراب کاری نکنه بچم باید همه این کارهارو انجام بده تا بزرگ بشه

سلام اینکه چرا به بچم هر دفعه غذای تازه میپزم میدم ومیوه میدم ودرکل چرا روزی یباربهش غذانمیدم اخه من سه وعده اصلی یه میان وعده یه میوه میدم هردفعه هم غذاتازه میپزم براش میگن چرابعدازبس تو دهن بچم نگاه میکنندمیگن بستشه تامیخوره استفراغ میکنه ولی همون غذارابا همون حجم خونه خودم که بدم کسی نباشه هیچیش نمیشه😁😁😁

توقع بیجاشون خرافاتشونه ک حتما باید انجام میدادم
ولی تا جایی ک زورم کشید انجام ندادم مث بستن محکم سر موقع تولدش😒

صبرت خیلی باش همه چیو تحمل کن چون مادری

به من میگفتن چرا همش شیر میخواد حتما شیرت کمه با اینکه سر وزن بود، الانم که ۵ ماهش شده میگن دیگه دیر به دیر شیر بده 😐 منم میگم بچم هر وقت بخواد بهش شیر میدم هر چقدر دلش بخواد بخوره

بچه من دهان درده چکار کنم

اینکه اگه دوقلو میشدن راحت بودی باهم بزرگ میکردی انگار دست من بوده یا منو انتخاب داشتم

من که ناراحت میشم اینجو میگن انگار فحشم میدن ولی چیزی نمیگم. هیچی از بچه خود آدم مهم تر نیست

ن توقع ازکسی دارم ن کسی بایدازمن داشته باشه👌👌👌

متنفرم ازادمای فضول... انقد دخالتای بیجا توزندگیم میکنن که ازتایپ به دره

غذا کم میدی این کار کن اون کارکن

توقع دارن بچه دوقلو اصلا گریه نکنه خوب نمیرسم چیه هی میگن چرا گریه میکنه چون نمیرسم خووووب گشنه هست خوابش میاد منم یه نفرن تا به این یکی برسم اونیکی خود کشی میکنه

مادرشوهرم هی میگه چرا بهش چایی نمیدی چرا فلان غذا رو نمیدی میگن چرا بهش شیرخشک زیاد میدی شیرشو کم کن🤪🤪
شوهرم میگه تو به بچه نمیرسه لاغره .تو بچه داری بلد نیستی حالا انگار خودش بلده😆😆

میگن به بچت غذانده معدش گشاد میشه پوشک نکن بچه رو بزارش باز باشه

دیگران اگربهشون اجازه بده بیست و چهارساعته ی پیشنهاد درمورد بچه بهت میدن ک اینکارکن اونکارکن همش هم فکرمیکنن ک بهتر از خود مادربچه میدونن و هی نظرمیدن ودخالت های بیجا ک طبق خواسته اونا پیش بری

اینکه بچم هیچوقت مریض نشه و اگه شد منو مقصر میدونن😐

یکی نیست بگه بابا بچه خودمه دوس دارم هرجور دلم میخواد بارش بیارم مگه سختیشو تو میکشی

منکه ب حرف هیچکس گوش نمیدم .ه‍مون راهی دوس دارم میرم

وایی از دست مادر شوهر وخواهر شوهر دیگه دیونه شدم دلم میخواد سرمو بزارم زمین بمیرم که در همه موارد خیلییییییی فضولی میکنند من که از مادر شدن دل خوشی ندیدم از بس حرسم دادند ولی خدایش شوهرم خیلی خوبه 😢😢😢😢😢

اینکه بزار بچت رو زمین بمونه گریه کنه تو ب کارای ما برس

اينكه كلا نخوابم به بچه برسم چون من ى مادرم
اينكه ٢٤ ساعت سينمو بزارم دهنش تا جون بگيره
اينكه تپلى باشه كلى لپ داشته باشه
اينكه ٢٤ ساعت بشينم بالاسرش اون گريه نكنه ولى خونمم تميز باشه و غذام حاضر
اينكه همه جا ببرمش دلشون تنگ شده يا از بدو تولد نديدنش ببينشش ولى جز مادرم كسى نيست كه بگه بيام نيم ساعت نگهش دارم كاراتو بكن و به خودت برس

ى مورد دارم ميگه بايد حواست باشه به پوشك بچه تا جيش كرد عوض كنى تو جيش نمونه
ى موردم دارم وقتى يكم به خودم ميرسم ميگه از تو مادر درنمياد به فكر بزك دودك خودتى 🤣
خلاصه كه چشماتونو خسته نكنم سرتونم درد نيارم من مادر بدى هستم از نظر بقيه 🤪🤪🤪🤪🤪

اینکه بچه رو بردارم و برم مهمونی و بدم بغل همه ، انگار عروسکه ، میگن دیگه خانواده که اشکالی نداره ما بهداشت رو رعایت میکنیم ، مخصوصا خواهرشوهرم زنگ میزنه سروصدا میکنه 😐 منکه اصلا نمیگم تو با کی هستی 😂 الکی که نیست کروناعه نمیفهمه اصلا

اخ من این پست میخونم دلم گرم میشه من تنها نیستم دیوونه شدم بس که دخالت کردن البته یه دعوا ریز کردم فعلا قهرن😂😂😂

اینکه همش میگن بچه رو بغلی نکن بغلی میشه.دیگه نمیگن بچه به به آغوش مادر نیاز داره حس امنیت میخواد

هیچکس هیچ توقعی از من نمیتونه داشته باشه😉

مهدی حساسیت داشت و پاهاش کهیر میزد،میخاروندش و زخم میشد یادمه هرکی میدید با یه حالتی نگام میکرد که این بچه چرا رو پاهاش جای چنگه ،حالا من خودم به اندازه کافی غصه میخوردم از این بابت اما در جوابشون خیلی جدی میگفتم :من مادر چنگش میزنم :-\

پسرم دو ماه خوب رشد نکرده همه میگن شیرش بده چرا شیر نمیدی بهش تند تند شیرش بده بخدا من تمام تلاشم میکنم خودش خوب بیش از این نمیخوره با اینکه بهداشت میگه نسبتا رشدش خوبه

اول ک دوس داشتن من جلوهمه از دوتا س.....هام بهش شیربدم و طبق میل اونا شیربدم ک هیچوقت نکردم
و اینکه چاق باشه انگار دست منه
فک میکنن من غذانمیدمش
ک اونم ب درک
و اینکه پدرشوهرمو عمه هاش توقع دارن تا اونارومیبینه بره تو بغلشون بگه سلااااام خوبی عزیزم که اونم نمیفهمن بچست همینکه سلام میکنه یادش دادم کافیه دیگه نمیره تک تک بغل کنه همه رو که بچست میگن ب ما محل نذاشته😏😏😏😏😏😏😏

اخخ اخخ گفتی

انتظارداشتن توسن کم بهش هرغذایی روبدم درصورتیکه پسرمن به خیلی چیزهاحساسیت داشت وهروقت بهش غذامیدادن ومیومدیم خونه یک هفته مریضی وبدبختی داشتم،یاهمسرم انتظارداره وقتی میادخونه بچه شیطنت نکنه وگرنه تقصیرمنه یااینکه حرف زدنش خوب بشه که بازم مسئولیتش بامنه ای خداااا....😔😔😔😔

اینکه اصلا خسته نشم وکم نیارم ومدام قوی باشم🤐

بچه من میره جایی فوق العاده بدقلق میشه
اما اونایی با اینکه میبینن چقدر بچه نا آرومه باز اصرار میکنن بریم پیششون
تو این کرونا

مادر شوهر من که معتقده بهترین پ با ادب ترین فرزندان دنیا رو داشته و تا حالا بچه ای مثل بچه های خودش رو نداشته و از اول که به دنیا اومدن عاقل و بزرگ بودن. من خودم می گم که برعکس من و برادرهام در کودکی نرمال بودیم😉 و مطابق سنمون رفتار می کردیم. حالا بچه های خودش سوهان روح. میگه بچه راه می افته دست میزنه به هر چیزی و میندازه. خوب این رفتارهای غیر منطقی چیه؟!!! چی بگم من🤐🤐🤐

خداروشکر کسی از من توقع بی جا نداره و تو زندگیم دخالت نمیکنه☺🙏

خانواده شوهرم بچه رومال خودشون میدونن مادرشوهرم اصرارداشت که بچم شیرخشکی بشه تاببره پیش خودش نگه داره میگفت بچه روبده من بزرگ کنم فراموش کن همچین بچه ایی به دنیااوردی الانم ازلباس پوشیدنش بگیرتاخوردوخوراکش توهمه چی نظرمیدن وهرغذایی دستشون برسه دهن بچه میزارن بچم رفلاکس داشت هرچیزی نمیخوره دیوونم کردن چندوقت پیش بامادرشوهرم شدیدبحثم شدالان یه مقداربهترشده ولی مادرشوهرم دیده خودش نمیتونه بچه روازم بگیره دختراشو پسراشومیفرسته جلو ودائم میگه خون بچه ماهستیم میخوام بدونم این خون بچه موقعی که خانواده من داشتن سیسمونی میدادن وبرای پسرم جشن میگرفتن کجابودن الان مدعی بچه هستن بچم گریه میکردکلی حرف بارم میکردن،پشه نیشش زده بودمتلک میگفتن خواهرشوهرم یادمادرش میده که بچموبدون من ببره خونش نگه داره ببره بیرون گردش ،شوهرمم فقط سکوت دلم میخوادخفشون کنم😠

تو همه چی نظر میدن
فکر میکنن ما اولین بچه مونه هیچی نمیدونیم
تا گریه میکنه میان میگن بده به من
انگار وقتی شما نیستین بچه دائم گریه میکنه هیشکی نیست ساکتش کنه

شوهرمن اجازه دخالت به کسی نمیده حتی خانواده خودم میگه بچه روباروش خودت غذاوکارایی که بهش مربوطه بزرگ کن به حرف کسی گوش نکن😍😍😍

تقریبا همه بچه های اونا زیر یه سال اندازه یه بره بودن دو ماهگی مینشستن هفت هشت‌ماهگی هم می دویدن یه سالگی هم میرفتن خرید نون میخریدن

من مادر شوهرم همششششش میگه بچه رو بغل نکن بغلی میشه به کارات نمیرسی 😑😑خواهرشوهرامم دعواش میکنند چی کار بهش داری ماهم بغل میکردیم
شوهرمم میگه بچه خودشه مادره بچه ش رو بهتر میشناسی😍😍

من ک از روز اول حرفشونو گوش کردم پستونک دهن بچم نذاشتم. پدرم در اومد. و گفتن تا میتونی ب بچه شیربده . الان بچمعشقه شیره و شکمو.

مادر شوهر بیشعور من میگه مگه زور زدی ک پسرمو ب دنیا آوردی سزارینم شد زایمان.....

از این به بعد به من چیزی بگن میگم شما تو تربیت بچه خودت کوتاهی کردی لطفا بچه منو تربیت نکن😂😂😂😂

مامانا مواظب حرفاتون باشین فقط نگنین خونواده شوهر بد هستن خودتونم خونواده شوهر یکی دیگه هستیدا عروس تونم میشینه پشت سرتون غرغر میکنه اون وقت ببینم خوشتون میاد خدایی هر چقدم خوب باشید بازم فضولیتونو دارید پشت سرتونم عروساتون حرف میزنن اینجوری 😂😂😂 حقتونه عروسای حسود

والا هی میگن با بچه حرف بزن بذار حرف زدن یاد بگیره میگم حرف میزنم بازم تکرار میکنن بچم از خودش صدا در میاره مسخرش میکنن میگی مسخره نکن بدتر میکنن این ادمو اذیت میکنه

چاق خوشکل باشه پوستش سفید باشه اخه اینا مگه دست منه؟

توقع شوهرم اينه كه دختر دو ساله رو توي خونه دوبلكس كه حفاظ نداره ول كنم به امان خدا باهاش يه ربع برم تو اتاق

منکه مادرشوهرم چیزی میگه جوش میارم تادعوانکنیم بیخیال نمیشه

من وقتی میرم خونه مادرشوهرم شبا که میخوابیم تا بچه گریه میکنه مادرشوهرم میاد تو اتاق رو سرمون وایمیسه

يه بار بگو تازگيا دانشمندا كشف كردن بچه اي كه زياد مريض ميشه بخاطر ژن معيوبيه كه از پدرش به ارث برده! اونم احتمالا از خانواده ش به ارث برده😌 ژناي معيوب دادين به بچه م هي مريض ميشه وزن نميگيره

اینه که بچم تو یک سالگی عادتش بدم خودش جیش کنه و کم کم از پوشک بگیرمش

گفته دخالت دیگران همه از دم دیگرانو فقط مادر شوهر و خواهر شوهر حساب کردن 😅😅😅

تو این کرونا هرچی میگم بغل نکنین انگار ن انگار ک من مادرشم‌تازه بیشترم بغل میکنن

اینکه اگر بچه گریه کرد بهم بگن نرو نزدیکش لوس میشه، بدعادت میشه😒😒😒
اصن ب کسی ک چه؟؟؟؟
بچمه اختیارشو تاااااااام دارم
والا

اطرافیان و مخصوصا مادر شوهر اووووووووف که نگووووووو انگار فقط اینا مادرن نمونه بودن و مدال دادن بهشون و ما هیچی حالیمون نیس به اندازه شعورشون حرف میزنن دیگه انتظار بیش از این نباید داشت

هرکی هرگوهی میخوره بخوره

اینکه فقط خونه بشینم و هیچ جا نرم و همش کل روز و هفته و ماه مو صرف بچه داری و شوهر داری کنم

امان از مادر شوهرها

یک عده فکر میکنند بیشتر از مادری که بچه رو به سختی بدنیا آورده اون بچه رو دوست دارند و با نیش و کنایه حرف زدن آدم رو داغون می‌کنه بدترش توی مسائل تغذیه و تربیت هم دخالت میکنند بدون نظر مادر 😰

از من توقع دارن بچم مث بشکه باشه😐😐😐😐اگه بچه وزنش نرمال باشه یعنی لاغرع و من شیرم جونننن نداره😒

منم واقعا از مادر و خواهر شوهر خسته شدم همش توی کارا و تربیت دخترم دخالت میکنن
ولی خودشون سرتا پا ایرادن
ولی ناچار باید تحمل کنم

من هنو‌ بدنیا نیومده هی میگن بچه رو‌نباید لوس بار اورد .نذاری هر کار دلش خواست بکنه هااااا.از حالا دارن شرو میکنن

یکی نیس ب این مادرشوهرابگه خودتو چرا درست پسراتونو تربتیت نکردین ک ازما انتظار دارین تربیت بچمون صحیح باشه

من ازین لحاظ رااااحتم💃💃💃🤩🤩🤣

اینا هم برا مادر شوهرم که همیشه هوامو داشته حتی در برابر شوهرم که بچشه. البته شوهرم هم خدا رو شکر عالی و همکاری میکنه💝💝💝💝💝💝💝💝💋

مادر شوهر من ک ازم اجازه میگیره بغلش کنه یا نه و هر کار دیگه ای بخاد بکنه ازم اجازه میگیره خوشبختانه همه کارای دخترمم زود اتفاق افتاد از دندونو نشستنو هرچیز دیگه مث که من اوضام خیلی بهتره

همش توقع دارن بهش شیر بدن اگه بچه خوابش بیاد جاش کثیف باشه... گریه کن به هردلیلی گریه کنه فقط میگن هی شیربده هی میگن چراانقدر کم شیر میدی

حتی طوری بود که بعد شش ماهم یه وقت میذاشتم خونه مادر شوهرم. فیکس تا دوسال هر چیز میخواست بده بهش بخوره اطلاع نداشت تا بحال دادم یا نه بنده خدا زنگ میطد بهم بدم یا ندم . اصلا هم ازم ناراحت نشد. گفت خوب کاری میکنی رعایت میکنی

اینکه موهاشو بزنم منو میکشن😐😐😐😐 مخصوصا جاریم

من یاد گرفتم کار خودمو بکنم شوهرمم همراهمه. به هیچ کسم اجازه دخالت نمیدیم. از هر طرف من حتی وقتی دختر دنیا اومده بود و تا شش ماه اجازه ندادم هیچ چیزی غیر شیر من رو بخوره. یه با ر مادر شوهرم از اون انگشتی هایی که مادر بزرگا به بچه ها میدن داد بهش بغد خودش اعتراف کرد این کارو دو سه بار کرده منم بی رو در بایسی گفتم بچم یچی بشه گردن شماست جلو اقام گفتم حساب دستشون بیاد. وگفتم اگه یواشکی چیزی بدین اون دنیا ولتون نمیکنم. یه خورده مذهبی هم هستن ترسیدن
😛😛😛😛🤪

من و همروسم تقریبا بچه هامون سه ماه باهم تفاوت دارن دختر من بزرگتره پسر اون کوچیکتر..آقا مادرشوهرم تا وقتی اون بچه ش دنیا نیومده بود اقد حرص نمیداد بعد دیگ هی میگفت اونو ببین برا بچه ش چه میکنه،حتی تا لای انگشتای دست و پای بچه رو وارسی میکرد هروقت میدیدمون.الانم دوریم هربار زنگ میزنه ی جوری قسم میده مواظبش باش وبازی کن و ای چیزا انگار من نامادریشم..خانواده خودمو ک جواب میدم ولی اینبریا نه

حق ندارن دخالت کن خودمون بهتر صلاح بچمون بلدیم والله به کسی چه

اینک دو سالش شده بچم همچنان بهش شیر بدم انگار من چقدر شیر دارم و دیگه چقدر میتونم ادامه بدم با اینک تا اینجای بچمو حتی یه سی سی شیر خشک نخورده و با شیر خودم فقط بزرگش کردم اما امان از توقعات بیجای بقیه که میگن تابستونه و تو تابستون کسی بچه رو از شیر نمیگیره نمیدونن من چه عذابی میکشم

تا به عطسه کنه شوهرم میکه سرماش دادی منم میگم‌اره لختش کردم گزاشتم یخچال 🤣🤣 یا دست بزنه به چیزی شوهرم منو‌نگاه مبکنه که یعنی باعثش منم و من🙄

من دختر بزرگم ۵ ساله ست خدا رو شکر خیلی مریض نمیشه ولی تک و توک هم که سرما میخورد مادرشوهرم بهش میگف چرا سرمات دادن، چیزی دیگه نبود بدن بخوری منو میگی حرصم در میومد😡 انگار من مرض داشتم با دخترم دشمن بودم سرماش دادم
یا همش میگه لباس قشنگ تنش نکن چشش میکنن یا عکساشو توی اینستا نذار چش بشه پدرتون رو در میارم
یکی نیست بگه بچه خودمه، دوست دارم

من ک امشب ب شوهرم گفتم غلط کردم زنت شدم

این که از پوشک بگیرش.از شیر نگیرش.

واقعا منم خسته شدم از فضولیای دیگران بدبختی اینه همیشه هم میترسم ناراحت بشن هیچی بهشون نمیگم تو خودم میریزم حرص میخورم

توقعات ودخالتهای بیجای دیگران که زیاده مثلامادرشوهرم مخ منو خورده از لحظه ای ک دخترم بدنیا اومده تاحالا که موهای دخترتو کچل کن .چرا هنوز نمیشینه چرا چهاردست وپا نمیره .چرا دندون نداره دخترت تنبله دیگه سرسام گرفتم از حرفاش. هرچیم میگم یه جوابی داره

بچه من ک هنوز چهار ماهش نشده میندازنش هوا میگن ترسو
جون نداره نمیدونم بدنش خشکه
پا نمیزنه
چرت پرت میگن

من شوهرم جای کل خانواده اشو پر کرده،غذای اماده،خونه تمیز،بچه تمیز تازه انتظار داره بهش محبت کنم منی که دیشب 3 ساعت خوابيدم و اقا از جاش جم نخورد که صبح بتونه بره سرکار،شوهر منو خدا شفا بده واقعا،تو ده روز زایمانم کوفتم کرد انقدر غر زد و منم فقط کارم گریه بود 😢😢😢😢

خداروشکر نمیزارم کسی توقع بیجا داشته باشه

هه به من می گن خوش شانسی .
نمی دونن پدرم در اومده موهام به شدت می ریزه دندونام خراب شدن استخونای پام و دستو همه درد دارن .
اخه انصاف نیست پنج ماه من نه دوغ نه ماست نه شیر نه لوبیا نه نخود نه خیار نه تخم مرغ نه دل مرغ نه عدس هیس کودمو. حتی یه بارم نخوردم
سه تا جشن اومده وقت نکردم یه چیزی برا خودم بخرم حتی این پنج ماه واقعا بین خودمو شوهرم فاصله افتاده
الان دیگه کم کم دارم به خودم می ام
بعد می گن خوش شانسه پدر ادم در می اد

واای از دست مادرشوهر که خودشون هر چی تنبیه بدنی بوده رو پسرش انجام داده حالا بابت یه نکن به بچم رسوام کرده

چه میکنن این مادر شوهرااااا همه دلامون پر🤣

چون مادرم نباید اشتباه کنم و وقتی برای خودم نداشته باشم و به وجه نیاید غر بزنم😷😩

بغلش نکن بغلی میشه،تنبلی نکن شیر خودتو بده کمکی نده،نمیدونن آرزوم بوده بچه ام با شیر خودم بزرگ بشه،حالا الان با شیر من سیر نمیشه کمکی میخوره گناه من مادر چیه؟

حرف مردم و همچنین توقعات اونها همیشه هست هر کسی باید به روش خودش زندگی کنه و تربیت بچه هم به خانواده ش مربوط میشه نه اطرافیان.

من از تجربیات بزرگترها که دلسوز هستن استفاده میکنم ولی نظر مشاور و پزشکم رو جویا میشم و کار درست رو انجام میدم

من که خداروشکر تا یکسال پیش مامانم بودم میومدم خونه خودم ولی کم منم همینجور بودم میگفتن چراشیر خشک میدی چرا تو سوپشون از ادویه استفاده نمیکنی چرا تا وقتی مامیایم خوابن چرا اونجورن ازبس میگفتن منم جوابشونو میدادم یا میگن چرا موهای پسر روکوتاه نمیکنی رشد نمیکنه موهاش کم پشت میشه هرچی دلیلشو میگم گوش نمیدن میگم خو دخترمم موهاش بلنده میگن فرق داره پسر ما کوچیک بود اینجوری نبود ما ال بودیم بل بودیم میگفتن مال شیر خشک تپله ولی منم تا دوسالگیشون یه چی اضافتر هم بهشون دادم بعدم پاستوریزه دوباره میگفتن نده گرونه ای وای اخه بگوبه شما چهههه بخدا مامان منم مادرشوهره ولا بخدا تاحالا به عروسش که خواهر شوهرمم میشه هیچی نگفته باوجودی مادرمم کارش ای بوده همیشه هم میگه هرکی بچه داره حتما میتونه وبلده جایی که ازش نظر بخوان نظر میده درمورد قد وخوراکش ،،،منم اگه بخوام درمورد لباس وبقیش بگم باورتون نمیشه بخدا شوهرمم دهن بین بود ولی منم میگفتم دوقلویی یعنی اینه ولی خداروشکررررر گذشت اما ای کاش بزارن تا ماها یکم راحت باشیم همه حرف ناجور به بچه میگن اوقت که بچه میگه میگن بی ادبه منم میگم کارخودتونه وباباش من که اهل ای حرفا نیستم تمام ،،،ببخشید که طولانی شد😤😤😤

انگار بچه برای اوناست انتظار دارن هیچ جا نرم فقط صبح تا شب خون اونا باشم بچه در اختیار اونا باش تا کار اشتباهی میکنه میام تنیه کنم یا سرش داد بکشم میگه ب پسر من کاری نداشته باش بعضی نوقعها شک میکنم من بچه بدنیا اوردم یان

منتظرم پسرم دنیا بیاد ببینم چ نظرهایی میدن 🤭

منم با مادر شوهرم تو ی ساختمونیم هر دیقه خونه ماست... منم مجبورم خونه رو تاریک کنم برم تو اتاق که وقتی میاد بگه خوابن و بره... فقطم دو چیز بلده بچه‌ رو پوشک نکن کهنه بذار... پوشک گرونه...یکی بگه اگه زمان شمام پوشک بودو شوهرتون میخریدن عمرا تن به کهنه شوری نمیدادید.به بچه آبمیوه و آبقند بده که هیچ وقت به خواسته اش نرسید.هر وقتم بچه ام می‌خوابه استراحت میکنم تمیزی خونه هم باشه مال جمعه ها که شوهرم خونه اس... اصنم مهم نیست هر کی هرچی بگه...

دایه بهتر از مادرن همه

مامان مهرسا😃😃😃😃😃😃😃

ایوب به الف نوشته میشع😐خودتم که اشتباه نوشتی مامان آیسان
باید بگی ایوب با الف نوشته میشه نه میشع

همیشه بچه باید تپل باشه و هیچوقت مریض نشه اگه بشه تقصیر مادر بدبختتتتتتتته
همه از مادر شوهر مینالن من از پدر و مادر خودم.تا بچه مریض میشه میگن‌چرا مواظب نبودی و ....

خخخخخ وای عالیه نظرات من خداروشکر دورن یک ماه اول دیونم کردن وای وقتی رفتن جشن گرفتم

وای نگم براتون
از اول دنیا اومدن کوثر تا ۶ماهگیش من فقط میخواستم شیر خودمو بخوره و هیچی حتی آبم ندادم بش،هی همش مادرشوهرم میگفت اب بش بده جگرش سوخت،تشنه اس🥴 ولی من محکم وایستادم و گفتم نه... یه بار که خونشون بودیم بچه رو بغل کرد و رفت دور تر نشست و از پشت بالش یه کاسه و قاشق اورد بیرون و به بچه ام آب داد🤯بدون اجازه من! وای اون لحظه میخواستم پاشم خفه اش کنم😂 الان که بچه ام ۱سالش داره میشه همیشه میگه خوب تا ۶ماه آبم نمیدادی بش،حالا خوب همه چی میخوره و میدی بش😂😂😂

هر دیقه یه چیزی میگن مثلا موقع خواب بچه میگن یه چیزی بده بچه گشنه نخوابه بعد که میدم میگن گفتیم نده بچه خوابش میپره گوش نکردی

واقعا تمام چیزایی که گفتین حرفایه دل منم هست ولی همیشه اینویادمون باشه هرمادری خودش بهترازهرکسی به بچش شناخت داره ونیازشومیفهمه پس تا میتونیم بایدبه نظرات بقیه بی توجه باشیم البته اینم بگم که توخونواده شوهرمنم بیش ازحد نظرمیدن😔

درباره سیر نشدن نگو که داغ دلم تازه میشه

والا همه ننه هستن برای بچه من ...خودم نامادری یا زن بابا .....اینجور ک بقیه رفتار میکنن فقط ب همین نتیجه نیرسم

انتظاردارن بچه رو مثه توپ چاق کنم نمدونم چرا سلامتی رو توچاقی بچه میبینن😐وتوقع دیگشون اینه که بچه روهیچ موقه مریض نکنم😐مگهه دستع منه خوووو😑

بچم وپوشک نکنم وسرپاش کنم زودتردیش یادبگیره
توقعات بیجا

دخترتو لوس نکنی یا ، همش چرت و پرت، یه مشت حرفهای مزخرف، بچه رو زیاد بغل نگیر، زود به زود پوشکشو عوض کن، یه ماه بزار بیاد پیش ما بمونه فکر کن بچه شیر خوار هشت ماهه رو بدی اونا نگه دارن، واقعا فکر و عقل هم چیز خوبیه، اصلا یه چیزایی که ارزش نوشتنم نداره 🤔
عشق فقط خودم و دخترم و همسرم با خانواده خودم که تا الان کاری نداشتن مامانم که میگه هر جور خودت صلاح میدونی هر طور دوست داری بزرگش کن،،،،😘😘😍😍😍😍❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

بچه مریض نشه و هیچ جاش ضربه نخوره هر کار اشتباهی کنه تقصیر مادر حتی گریشم تقصیر مادر و خلاصه زیاد اهمیت نده و یک سوالهایی بپرس باعث روحیه ما بشه بعد این همه خستگی

نظر من اینه کسایی که بچه اولشون هست و آگاهیه کمتری دارن بهتره که بعضی اوقات به حرف بزرگترا گوش کنن ... البته واسه بعضیا فرقی نداره بچه دوم و سومم واسه بعضیا نیازه ... منکه گوش کردم به حرف بزرگترم و فرزندمم عالیه تا الان

اظهار نظر تو چ رنگ به بچه میاد میکنه ک متنفرم از کارش

توقعات بی جا دارن دخالت میکنن تو تربیت بچه وغذا خوردنش واسش هلهوله میگیرن ونوشابه بهش میدن هرچی میگم نکنین فایده نداره وتوقع دارن سه چهار بار درهفته ببرمش ببیننش
من که تاجایی که میتونم سعی میکنم همونجوری که صلاح میدونم ودرسته بچمو بزرگ کنم نه طبق فرمایشات نا بجای اونا که اشتباهه

آخ گختی همیشه تا بچم گریه میکنه میگن برو شیر بده گرسنشه بعد بچم نمیخوره ضایع میشن😂😂

حالا باز برا شما خانواده همسر میگه من برا پسرم انقد مادر و برادر خودم با حرفاشون اذیت کردن که یاد حرفاشون میوفتم قلبم میشکنه

توزندگی منم خیلی دخالت میکنن بچه ت خیلی تحرک داره بیش فعال نیس میدونم خودت نمیخوای به بچه کوچک شیربدی نمیخوای سینه هات زشت بشه والااونانمیدونن هرکاری میکنم بخوره نمیخوره خب چیکارکنم به اوناچه من که گوش نمیدم

دقیقا لنگه پدر شوهر من که میگه این شیشه شیر سیرش نمیکنه ما به بچه ها شیر میدادیم شیشه اندازه شیشه نوشابه منم گفتم همونه الانم نمیشه سیرشون کرد 🤣🤣🤣🤣

چرا نظر من پاک شده

هر روز که بچمو میبینن میگن لاغر شده اره؟؟🤨

ما با خونه پدرشوهرم همسایه ایم و اینکه هرروز عصر زنگ میزنن میگن بچه رو بردار بیا چای بخور هرچی هم بگم ی جواب دیگه میدن تا مجبور شم برم و درک نمیکنن با بچه کوچیک و کرونا نمیشه هروز برم خونه اونا تا اخر شب وایسم
بچه غڋا میخاد،میان وعده میخاد،هربار جیش میکنه شستن میخاد،خوابیدن داره
تازه تو حیاط فرش پهن میکنن شبا میشینن با بچه کوچیک نمیفهمن ممکنه مورچه بره تو بچه ی چیزی نیشش بزنه
ب زور هم میگن بذارش روروئک ولش کن نمیفهمن بچه سریع میره از لبه ایوون میفته خدایی نکرده
یکساعت ک میشینم میخام برگردم خونه برا غڋای رادوین میگن از همینا بهش بده
پدرشوهرم میگه اینو بده بخوره اونو بده بخوره وقتی میگم ن میگه تو ک هیچی ب بچه نمیدی بخوره
پسرمن ب پروتئین گاوی حساسیت داره دور از چشمم مادرشوهرم بهش بستنی داده
آخ ک من چقد حرص میخورم
جالب اینجاست خونه خریدیم ی خیابون دیگه اما شوهرم از این خونه ک دیوار ب دیوار مادرشه و داریم اجاره میدیم کنده نمیشه منم ی نفسی بکشم بعد چهار سال

نمیذارم که

فقط یه سوال پیش اومده برام چراوقتی نوه ی پسری میاد هیچی براش نمیخرن وهمه ی زحمتای بارداری وسیسمونی واین چیزاباخانواده دختره بعد رئیس بازیوامرونهی بعد دنیااومدن بچه ورفت وامدابراخانواده ی پسره ؟بعد دخترخودشونم عروس شه هزارتا فوحش ب مادرشوهردخترشون نمیدن ؟😂😂😂

وای چرا دندون درنیاورده واییی چرا چهاردستو پا نمیرع چرا نمیشینه انقد میگن ادم به سالم بودن بچه شک میکنه

ازاین مادرشوهرنفهم منم دارم ولی یه بار دعوا کردم گفتم به کسی ربط نداره خودمو خلاص کردم گمشن برن بابا خدالعنتشون کنه ایشالله فاتحشونو بخونیم صلوات

من سعی کردم با جدیت با همه رفتار کنم چه خانواده خودم چه شوهر. حرف میزنن ولی تا اونجا که جا داره چیزی نمیگن ولی خط قرمزم رو رد کنن ناراحتیم رو نشون میدم. گاهی مهربونی و دلسوزی بیجا فقط باعث ناراحتی میشه.

منکه تصیم دارم اگه توقع بیجایی داشته باشن باکمال ادب وخنده وباتیکه عیب های بچه های خودشونویاداوری کنم تابدونن خودشون هم کامل نیستن واگه خیلی ازحدگذشت رک میگم شمامادری کردین ازمون وخطاکردین تایادگرفتین منم میخوام خودم تجربه کنم

وقتی میگن ما هم چند تا بچه بزرگ کردیم به حرف ما گوش کن این کارو بگن اینو بده به بچه به خدا هیچیش نمیشه من قسم میخورم ی جور رفتار میکنی انگار ما بچه بزرگ نکردیم و بلد نیستیم فقط تو بلدی میخواااااممممممم ببخشیدا جرشووووون بدم

مدت هاست که دلم پره از دخالت های بی جا.نه فقط در مورد تربیت ویا رفتار با بچه خودم.در مورد اینکه چرا فلان جا خونه خریدید که محله ی خوبی نیست،چرا وام گرفتید،چرا دوتا ماشین میخرید،چرا فلان ماشین رو میخرید،حالا مردم میگن پول از کجا اوردین.چرا تو این اوضاع گرونی غذا از رستوران میخرید،چرا رفت و آمد نمیکنید.وای از این چراااا های بیجا.نمیدونم چرا اینقدر خودشون دردسر دارن ولی باز هم تو زندگی دیگران دخالت میکنن.
چرا زن و شوهرای جوان بابت هر کاری باید جواب پس بدن.نمیدونم در آینده ما هم با فرزندانمون این طور برخورد میکنیم؟؟

وااااای خدااا همه مشکلاتمون مثل همه تموم این کارا رو من از اطرافیانم میبینم فک میکردم فقط اطرافیان من اینطورین نگو همه مث همن یه ذره امیدوار شدم.

من الان دوتا دختر 13و 8ساله دارم تا حالا هیچکس یا وم نمیاد بهم گفته باشه اینکارو بکن اونکارو بکن هیچکسی هم اعتراض یا توقع نداشته حالا یا همه خوب بودن یا نمیدونم چی

اینکه بچه چقدلاغره این گشنه میمونه پیش شوهرم میگن یعنی اون بگه گشنش میزاری آخه به شماچه یعنی شمابیشترازمن بچه ی منودوس دارین

چرا زیاد شیر میدی بچه رو چاق کردی . انقدر بیرون بردی ددری شده . وای اینم ژن چاقی داره . چرا تو حموم سفت نمیشوریش و و و و 😫

مامان‌الیسا با کی بودین😕

اینکه تو مادری هرکاری بچه کرد باید اصلا عصبی و ناراحت نشی ...

دختر من لاغره و کم اشتها... هی میگن چرا لاغره، مخصوصا مادر شوهرم میگه فلان چیز بپوش براش، بزک دوزکش کن که بگن دختره فلانیه... من خیلی ناراحت میشم. دوست دارم دخترم بزرگ شد به ایمان و اخلاق بشناسنش نه تیپ و قیافه..

داد نزنه میگن😐😐😐

😂😂😂

پدرشوهر و مادرشوهرم پشت سرم گفتن بچشو بد تربیت کرده!!!! آخه بچه نه ماهه چه بی تربیتی میتونه داشته باشه از نظر اونا !!!!!

اونموقع بچمم از گشنگی خیلی گریه میکنه

ب من میگن تو دخالتی نکن تو ی شیر ده هستی بچه از ماست😰😭لباس پوشیدنش گیر میدن با این ک شیر ندارم نمیزارن بهش شیر خشک بدمممم

من اصن توجه نمیکنم میگن بزلر بچه س دلش قند میخاد بخوره.نوشابه بده گناه داره دلش میخاد نمک بزن ب غذاش مای بی بیش نکن بزار ازاد باشه اما کو گوش شنوا و من عمرا ب هیچکدوم اینا توحه نمیکنم

اینکه زورش کنم حرف بزنه زورش کنم زود بگه جیش ک از پوشک بگیرمش مادرشوهربیشعورم هی میگه زود ازپوشک بگیر یکی نیس بگه بتوچه اخه😒😏

توقعات بیجاونظرات بیجاکه همیشه بوده و هست ولی من اهمیتی نمیدم و کارخودموالبته باآگاهی و تحقیق درست انجام میدم

میگن چرا هر وقت ما میایم انجا تو کار داری تو که همش خونه هستی ادم تو خونه ای که دوتا بچه داره خوب کارم زیاده دیگه خدا کنه بچهام بزرگ شن من باشم اونارو ببینم چیکار میکنن

که به جای من تصمیم میگیرن که چکارکنم چکارنکنم واقعا منتفرم ازهمچنین ادم های

بچه من هنوز تازه شده ۷ ماهه،از چهل روزگی مادرشوهرم توقع داشت بچه رو از جیش بگیرم و سرپاش کنم،هنوزم همش میگه تا کی بچه رو پوشک میکنی،گناه داره!
خو بچه ای که هنوز کنترل نداره رو چرا مجبور کنم به خودشو خودم فشار بیارم!

اگه میخوان نظراتشونو انجام بدیم،خودشونم بیان شب تا صبح بیداریای بچه رو تحمل کنن،ببینم یک شبم میتونن؟!

اینکه چرا دخترم خسیس هسش و قدر وسیله هاشو اسباب بازی هاشو میدونه تقصیر رو از من میدونن یااینکه با هر کسی هم بازی نمیکنه میگن تقصیر منه بگن برام اهمیتی نداره به قول معروف کو گوش شنوا....

اجازه دخالت به هیچکس نمیدم و کسی حرف زد جوابشو میدم بچه ی خودمه به کسی ربطی نداره دخالت کنه

ای کاش پدر ها و مادرها زمانی دختر و پسرشون رو زن یا شوهر بدن که واقعا بدونن فرزندشون توانایی زندگی مستقل رو داره و بعد ازدواج در هیچ زمینه دخالت بیجا نکنن و گاهی هم بذارن فرزندشون اشتباه کنه...

من از اینکه هی همه میگن چرا به بچه شیر خشک دادی چرا شیر خودتو ندادی این خیلی حرصمو در میاره انگار من بدم میومد که شیر خودمو بخوره و به خودم سختی بدم که شیر خشک بدم بچم

مادر شوهر من که میگه تربیت اصلی به عهده ی مادره و بچه از هر لحاظی باید درست تربیت بشه.حالا یه برادر شوهر دارم که کلا همه از دستش به عذابن و همیشه آشوب به پا میکنه.میگم اگه تربیته مادره پس اون چرا اینجوری شده، میگه پسر نوح با بدان بنشست و ...
حتی میگه مردایی که میرن معتاد و یا دزد میشن به خاطر زنشون هست که یک شبه میخان صاحب خونه و ماشین بشن.(اینو اوایل ازدواج به من میگف که حواسم باشه پسرش به این راه ها کشیده نشه)
حالا من موندم وظیفه اصلی من تربیت بچه ی اونه یا بچه خودم.کلا انگار زن جماعت اصلاح تربیته

همیشه خونسرد باشم خسته نشم بچه رو دعوا نکنم ,,,,

اینکه هم بچه داری کنم هم شوهر داری هم خانه داری هم خشگل باشم هم خوشتیپ
هم هیکلم سرجاش بیاد هم هیچوقت بلایی سر بچه م نیاد وهمیشه مرتب ودست وروشسته و زن ایده آل داشته باشه
همه ی اینا وظیفه مون هست ولی اگه کسی همه این توقعات را داشته باشه باید فقط بی خیال بشیم وبس

من کارخودم روانجام میدم نظردیگران برام مهم نیست

واقعا ادم نظرهارو میخونه خیلی ناراحت میشه،امان از دست این دخالت های بیجا😔

هر چي ميگن درسته و بايد طبق ميلشون بچه رو بزرگ كنيم. اووفف

چرا بچه رو اینجوری بغل میکنی؟ چرا بلد نیستی به بچه شیر بدی؟چرا لباس رنگی تن بچه میکنی؟چرا شیر کمکی به بچه میدی؟چرا آب به بچه نمیدی؟چرا موهاشو از ته نمیزنی یه دست بشه؟چرا پستونک به بچه میدی؟چرا اینقدر بغلیش کردین؟چرا کولر میزنین؟چرا بچه تپل شده؟چرا بینیش به خانواده شما رفته؟؟😑

گوه میخورن دخالت کنند.میزنم تو کونشون راهشون نمیدم بیان خونه ام..

والا من از اول مادرشوهرم انقدر دخالت کرد از اول حاملگی تا الان همش میخواد بگه من هیچی بلد نیستم.بچه رو حمام نبری خفه اش میکنی.بذار خودم بیام.خودش ی بار اومد بچه بدبخت فقط گریه کرد.شیر نداشتم بچه گریه میکرد.میگفت تو غیرت نداری شیر بدی.میخوای بچمو شیر خشکی کنی.انقدر گیر داد برا شیر مادر که دعوای بدی کردیم.به خانواده کشید.متاسفانه.میتونم نده.تو گهواره نذار.پوشک نکن.کهنه بشور اووووو.

چون دیربچه دارشدم هیچ شکایتی نکنم خسته نشم

اجازه نمیدم کسی دخالت کن

من واقعا نمیتونم جواب ندم😒😒😒😒

الان جدیدا دخترم دهنشو به قاشق قفل میکنه مامانم میگه غذا نده میل نداره سیره وگرنه دهنشو باز میکنه میگم آخه از صبح یک وعده هم غذا نخورده 🥴🥴🥴🥴مادرشوهرمم میگه بچه فلانی از این کوچکتره کم میمونه آدمو بخوره😐😐😐

اون موقعه فقط میگم خدایا یه صبری بهم بده

یامثلادخترم چیزی نمیخوره انهامیان بهش میدن میگن بلدنیستی اصلا بهش چیزی بدی

هر چقد هم از مادرشوهراتون بنالید باز اسکار بهترین حرف مفت زن میرسه به مادر شوهر من
روز اول از بیمارستان اومدیم خونه گفت ببین این بچه ماست تو فقط به دنیا اوردیش
بچم چند روزش بود خوب شیر نمیخورد گفت اگه نمیتونی بزرگش کنی بده ما بزرگش کنیم
تازه از بیمارستان اومدم خونه لباس بارداریمو پوشیدم جا بخیه هام اذیت نشه میگفت عه این چیه پوشیدی برو به خودت برس وگرنه شوهرت میره سرت زن میگیره
و اگه بخام بنویسم یه کتاب میشه
از من میشنوید اصلاااا به حرف هیشکی توجه نکنید و واسش غصه نخورید

خواهرشوهرم میگ کتک تربیت بج اس ومن اینو قبول ندارم فقط میگم بازبون تربیتش کنم

کامنتارو که میخونم همه از مادر شوهرشون بد گفتن که میگن اینکارو بکن اونکارو نکن ولی جالبه که مادرشوهر من هرکی هرچی بگه و من ناراحت بشم برمیگرده میگه عروس من بهتر بلده خودش چیکار کنه هیچوقت بدیه بچشو نمیخواد.در مقابل خونواده خودم خیلی بکن نکن میگن مخصوصا پدرخودم که از من انتظاراتی داره که خب اگه من بلدشون نباشم واقعا گوش میدم ولی بلد باشم هی تاکید کنن ناراحت میشم واکنش نشون میدم ولی دیگه چاره چیه زندگیه دیگه باید بگن اگه نگن فک میکنن وظیفشونو انجام ندادن

کدومو بگم 😣😣😣

از بچه یازده ماهه توقع دارن اندازه بچه یازده ساله بفهمه، و اینکه انگار ماها که بچه کوچیک داریم نباید از کرونا بترسیم، و بخوایم رعایت کنیم میگن شورشو دراوردی، من افسردگی شدید گرفتم از کرونا به بعد😭😭😭😭

اينكه اگه احساس كردم بيمار شده دكتر نبرم و به روش هاي سنتي درمانش كنم، حتي براي زرديش و تب بالاش!! كه من بي توجه بودم و طبق نظر خودم عمل كردم و خداروشكر راضي ام😊

اگه بچه گریه کنه من بگم خسته شدم شوهره صداش میره بالا تو سربزرگ کردن بچت منت داری تو مادر خوبی نیستی بعد دریغ از یکبار تلاش کنه ارومش کنه مثل اون خواهرجندشه

من به روی خودم نمیارم میگم نه اون چیزی ک شما فکر میکنین و نمیخواد یا الان لازم نمیدونم فلا کارو انجام بدم

از این که همش میگفتن چرا بچه رو از پوشک نمیگیری دیگه خیلی بزرگ شده بزار خودش بده دست شویی
بااااابااااا بچه می ترسید از دستشویی والا هیچ بچه ای با پوشک نرفته مدرسه الانم یاد گرفته چه فرقی به حال شما میکنه بچه من یک سالگی میرفت یا الان داره میره

به روش خودم پیش میرم

واااای

اگه لوسش میکردی برعکسشو میگفتن خیالت راحت😃😃

واااااقعا

هیچوقت خسته نشو و نخواب

هیچی بچه هام نه شیطنت کنن نه بچگی کنن مثل آدم بزرگا رفتار کنن

بچه رو دکتریش نکنیاااااا.اخه لامصب من میدونم‌الان دور از جونش بچم نیاز داره یا تو.بعدم اینکه هی میگن موهاشو با ماشین بزن.ترسیدم خودشون دس ب کار شن خودم دو بار کوتاهش کردم با قیچی.

اینکه تا بچه میخوره زمین همه به مادرش نگاه میکنن!!!!

بزرگترین توقعشون این بود که من بچه رو انقدر ازار بدم و اینور و اونور کنم سرش رو که کامل گرد بشه، در صورتی که دختر من اصلا به پهلو نمیخوابید از اول و تا به پهلوش میکردم از خواب بیدار میشد، حتی با دکترش هم حرف زدم و گفت هیچ مشکلی نداره سرش ولی باز هم زیر بار نرفتن، منم دیگه اهمیت ندادم

مادرشوهرمن ۶تا بچه رو با قندداغو نبات داغ بزرگ کرده از یه ماهگی میگفت نبات داغ بده قندداغ بده منم گوش نمیکردم ... از همون اول هرچی میگفت میگفتم از دکترش میپرسم اگه تایید کرد میدم بهش ، الان دیگه کاری نداره تازه ازش سوال هم میپرسم میگه برو از دکترش بپرس ☺️☺️☺️

اوایل مادرشوهرم میگفت چرا بچه گریه میکنه بلندش میکنی و میخای بغلیش کنی و بغلیش نکن و فلان بعد یبار بچمو بردم دکتر مادرشوهرمم همراهم اومد پیش دکتر بعد ب دکتر گفتم خانوم دکتر میگن بچه رو بغل نکن بغلی میشه خانوم دکترم دمش گرم گفت مگ تو با این قدت الان میری بغل مامانت بچه هم تا 8 ماهگی یا فوقش 1 سالگی میره بغل این و اون و باید آغوشتو واسش باز کنی و مدام بغلش کنی تا محبتتو بفهمه و گفت خانم های قدیم بچه ها را زیر چادر ب خودشون میبستن و میرفتن مزرعه و بغل کردن کار اشتباهی نیست

میرم خونه مادر شوهرم همش میشم اضطراب... مادر شوهرم وسواسیه چهل بار دست پسرمو میشوره نمیذاره رو فرش چهار دست و پا راه بره هی میگه بده دستاشو بشورم... کرونا فرشته ی نجات من بوده چون کم میرم اونجا... وگرنه هی حرص میخوردم.. یه برادر شوهر هم دارم خونه هی میگه بده من میترسم دستش بدم اصلا مواظب نیست تا حالا چند بار اشکشو در آورده.

اینکه اهمیت نده به گریه بچه ات 😐 بچه گریه میکنه خیلی نگران نباش چیزیش نمیشه , یکمم به خودت برس خیلیییی لاغر شدی😒😒😒

هرمادري بهتر از هركس ديگه ميدونه چي براش خوبه

من که بدترین روزای عمرمو تو روزای اول زایمانم تجربه کردم. دور بودم از خانواده خودم و اجبارا پی‌ش مادر شوهر.. بچه سینه نمی‌گرفت و گریه میکرد و تلاش میکردم شیر بدوشم بهش بدم اما تا بچه گریه میکرد مادر شوهر میگفت بچه هلاک شد بده من.. یه دفعه تلاش نکرد که بچه سینه بگیره زود میگفت شیر خشک بده... خیلی حس بدی بود درد داشتم از بخیه های زیاد... ده شب نخوابیدم ذره ذره شیر میدوشیدم با سرنگ میدادم اما آخر شیشه دستش داد دیگه سینه مو نگرفت... حس کسی رو داشتم که میخوان بچه شو ازش بگیرن... تازه یه دفعه بچه نمی‌خوابید بعد تو بغل اون خوابید گفت ببین بچه م دوس داره تو بغل خودم رو قلب خودم بخوابه... روانی شدم با این حرف... انقد بی خوابی و درد و خونریزی بهم فشار آورده بود یه شب زد به سرم ول کنم بچه مو برم.. میزدم خودمو تو تنهایی از بی کسی... ولی همون شب تصمیم گرفتم جلوش وایسم به پدر شوهرم جریان رو گفتم و اونم مادر شوهرمو احضار کرد... خونه ما بود مادر شوهرم... کل خونه رو هم به دست گرفته بود حتی جای وسایل آشپزخونه مو عوض کرد ه بود... دیگه رفت و من سه هفته رفتم خونه خودمون تا حالم بهتر شد اومدم.

هیچ وقت خسته نشم😢

این ک تو داری ی چیزی بهش بگی و براش خوب باشع. یکی دیگه دخالت کنه. اه بدم میاد از اونایی ک عین چی میپرن وسط

این که مدام به حرف دیگران گوش بدی بنظرم اشتباهه محضه، من بشخصه آدمی ام که مجبورم توقعات همرو بجا بیارم و خسته شدم

توقع آزاردهنده این روزا اینکه کلا بشینم توی خونه بخصوص خونه مامانم اینا نرم و بااونا جایی نرم چون کروناس🤔🤔
ولی اونا میتونن مسافرت و تفریح برن چون رعایت میکنن میرن و میان

من بچم تپله هم خودش غذاخوره هم من خیلی بهش میرسم اما وقتی به اونا میگم میگن کجا تپله اصلا تپل نیست معمولیه

شوهرم انتظار داره بچم هیچوقت هیچ ضربه ای نخوره اما خوب ی وقتایی نمیشه بچم همه وسایلارو میگیره بلند میشه من همش حواسم بهشه اما کافیه یک لحظه غافل شم

من که بچه کوچکیک بود یه دعوا کردم با هاشون دیگه خانواده خودم که از اول هیچی نمی گفتن خانواده شوهرم دیگه از دوماهگی بچه ام هیچی نه گفتن

اینک بهم میگن مواظب بچمون باشین یکی نیس بگه بچه خودم ب شما چه بچه مال من کلی زحمت کشیدم بعد دستی دستی بدم ب اونا 😠😠😠😠

هیچکس ب اندازه ی یک مادر ب فکر بچه اش نیست و بدون استثنا همه مادر میدونن ک کسی غیر خودشون نمیتونه بهترین مراقبت رو برای بچه داشته باشه..و فکر میکنم بزرگترین دغدغه هارو مادرا دارن در مورد بچه هاشون
پس اینکه اطرافیان انتظار دارن ک یک مادر قبول بکنه ک اونا هم ب اندازه ی خودش نگران بچه هستن ،یک توقع بیجاست واقعا

خب از بس مادرش تو مخش میخونه تحریکش میکنه ک میره رو اعصاب توعزیزم

چرا مویه بچه فرفریه کوتاهش کن چرا هنو راه نرفته چرا هنوز حرف نمیزنه منم توجه نمیکنم بهشون میفهمن از این گوش بشنو از اون در بیار

بس که حرفای مزخرفشون زیاده اصلا ارزش تایپ کردن نداره

مادرشوهرای الان میگن جوجه امسالی میخوادبه جوجه پارسالی یادبده

منکه اصلا دوس ندارم خوب یا بد اظهار نظر کنن ی هفته پیش سر همین‌مسائل ی دعوای سختی بین خودمو مادرشوهر بوجود اومد ک خدایی شوهرمم حق به من داد ومیدونس مادرش مقصره الانم باهاش قهرم اصلا ی آرامش بهتری دارم برا خودم ما پیش هم زندگی میکنیم ولی به امید خدا داریم خونه میسازیم ی دو ۳ماه دیگه میرم خونه خودم راحت میشم ولی بازم دیوار به دیوار با حیاط مشترکین ولی بهتر از اینه ک تو ی مار دیواری باشیم اون هی برام تعیین تکلیف کنه خودش هر حور دوس داشت بچه هاشو تربیت کرد حالا به من ک میرسه میگه بچه لاغره!!داد نکش روش بذار هر کاری دوس داره بکنه و هزار تا ایده مزخرف دیگه اگ بچه بی ادب بشه اولین کسی هم ک میگه بی ادبه خودشونن نمیگن خودشون باعثش شدن

اینکه بزارم بچم گریه کنه و هرچیش گفتن سکوت کنم

اینک بچتو یسره با بقیه مقایسه میکنن ومیگن بچهای ما کوچیک بودن اینقد هیکل وقد داشتن واقعا دیوونه میکنن ادمو بااین حرفاشون😠😠😠😠😠😠

آراد دوتا خواهر داره برا دست به سر کردنشون این حرف بشون میزنم😂😂وگرنه دیگه بچه میخوام چکار

به هیچ کس گوش نمیدم فقط وفقط حرف خودمو انجام میدم برام مهم نیست هرکی هرچه میگه خودشوخسته میکنه

بچه هرکاری دوست داره بکنه و اصلا نباید بهش تذکر بدیم یا دعواش کنیم....بچه ام قشنگ لوس بازیاشو درآره

برای هرچیز نی نی نظر نیدن و انتظار دارن کاری رو که میگن انجام بدم ولی من دلیلی نمیبینم هرچیزی میگن در جا انجام بدم جون اونا لحظاتی بچه رو میبینن و قضاوت و پیشنهادشون ممکنه درست نباشه، مثلا من پسرم رفلاکس داره اخیرا اب دهنش زیاد میریزه گاهی، مادربزرگ همسرم در حد ده دقیفه دیدش و گفت براش پیشبند ببند گفتم نمیشه پسرم غبغب داره و از نواحی گردن توپوله پیشبند میبندم خیلی اذیت میشه، باز تکرار کرد منم گفتم نمیشه ببندم با روی بازم گفتم و محل رو ترک کردم😁 به بعضیها هم میگم دکترش نمیداره یا دکتر گفته فلان کارو بکن
به نظرم کلا به مادری که داره صبح تا شب و شب تا صبح از بچش نگهداری می کنه و تمام عادتهای بچشو میدونه نباید هی بگن اینکارو بکن اون کارو نکن

دم به دقیقه زنگ میزنن بچه کج نشینه. زیاد نخوابونین، تو رورویک نشونینش، غذا ندین زوده، آنزیم معدش کمه ، لباس بپوشینش سرما میخوره. زیاد تلویزیون نبینه . و هزار دستور دیگه . ولی شکر خدا تا این لحظه به هیچکدوم از حرفاشون ترتیب اثر ندادم🤗🤗

مادر شوهر پدر شوهرم زنگ ميزنند با تاكيد زياد بهم ميگن خيلى مواظب بچه باش از غذا دادن بهش كم نزاري يه وقت ، ولش نكنى بيوفته زمين ،سرما نخوره يه وقت ..... انگار بچه غريبس خيلي ناراحت ميشم

واى اينكه همش ز ميزنن پاشو بچرو بيار ببينيم فلانى اومده كر خر نره خر اومده ميخواد بچه رو ببينه اه اه خسته شدم با اين كرونا اخه بگو چرا نميفهمين لعنتيا

توقعای دیگران اصلا مهم نیست و منم توجهی نمیکنم هرچی میخان بگن حرف مفت زیاده 😄😄😄

یه چیزیه هیچ خدایی حریفش نمیشه

واینکه شوهرم توقع داره مثل قبل به تمام کارهای ریز ودرشت خونه برسم ولی من حالا ک بچه دارشدم بیشتر وقتا وقت غذا درست کردن ندارم همش درگیر کارهای فسقلی هستم

همش میگن چرا راه نمیبریش چراشیرخشک میدی بهش چراشباپوشکش میکنی چرالاغره😒😒😒بابا بخداآدم تایه حدی صبرداره

توقع دارن ک مثل قبل از بچه دار شدن باز هم تند تند برم بهشون خونشون وبهشون سربزنم ولی واقعا درک نمیکنن ک الان نمیشه

من فعلا باردارم،زمانی بچه بیارم نه اجازه میدم کسی نظرخواهی کنه و ایراد بگیره ،البته خانواده شوهرم هم دخالت نمیکنن،

مادر شوهر من به بچه خیلی کار نداره یعنی در حد کن.امان از دخالتهاش تو زندگیمون که فکر میکنه باید زندکی بچه اش هست دخالت کنه.بیست و چهار ساعت زنگ میزنه به شوهرم و آمار میگیره .کی اومد ،کی رفت،چیکار کردی ،اونم متاسفانه این اجازه رو بهش داده 🥴

انتظاردارن بچه هیچیش نشه خونه تمیزباشه

بنظر من توقع بیجا ممنوع
اگه بلدن خوب رو بچه خودشون پیاده کنن😁😁

سلام به همه مادر های مهربان
یادم نمیره بچه ۳هفته ای رو مادر شوهرم با یه تا ملافه رو زمین میزاشت من رو تشک میزاشتم می گفت گرمه رو زمین میزاشت
اخ وقتی به پدر شوهرم گفتم که من مادرش هستم بهتر میدونم عصبانی شد و سرم داد زد و باعث شد شیرم خشک بشه
ولی حالا هم دخالت میکنن
درست نشد

ای گفتید من سر این دخالت کردنشون دیروز با خواهرشوهرم بحثم شد حالشونو گرفتم قهر کردن برگشتم خونه خودم مثلا قرار بود چند روز اونجا بمونم به بچه ام اداب و معاشرت یاد بدن🙁🙁🙁🙁 ولی دلم خنک شد ی ساله همش به رو خودم نیاوردم

خواهرشوهر من ک تا موقعی ک پسرم کوچیک بود دست میزد ب لبش اونم دهنش باز میکرد میگف اخ گشنشه😂😂 اینقد حرصم میگرفت ک نگو

به کسی اجازه نمیدم که توقعی ازم داشته باشه راجب بچه والله صبح تاشب دارم با دوتا بچه سرو کله میزنم به دیگرون چه😒

چرا آب دهنش میریزه چرا انقدر شیطونه چرااااااااا

اخ برن گم شن همشون
من ک به هیچ کس اهمیت نمیدم
کار خودمو میکنم
تازه لج بقیه رو هم در میارم
😂

اینکه بغلش نکنیم بغلی میشه🤨
اینکه همسرم بیرون نبره ی مدت باهم خوش بگذرونن بچه عاااادت میکنه 🤐

خداشکر که مادر شوهرم ازم خییلی دوره😅نود درصد شکایات از این مادرشوهرهاس

این که مادر شوهرم انتظار داره پاشم کارای خونش رو انجام بدم واقعن اعصابم خورد میشه ازش

توقع خاصی ندارن چون خودم قبل ازاینکه کسی چیزی بگه صلاح بچمومیدونم وهرکارکه مصلحتش بشه انجام میدم...اماگاهی میگن خونت تسباب بازیا روزمینه خب واقعا نمیشه گه خونه ایی که بچه کوچیک هس هردیقه جم وجورباشه بااینکه من حتی روزا استراحتم نمیکنم وقتی بچه میخوابه وتن تن کارمیکنم ....واقعا نمیدونم چرااطرافیان انقدفضولی میکنن

من می زارم پوشت گوشم ولش کن هر چی می خواهند بگویند این زندگی منه منظور من بچه امه

امان از دست آدمهای بی عقل.

بم میگن توشیر نمیدی بچه بزرگ نمیشه ومن هرزمان ک بچه گریه کرد حتی تو خواب به زور بهش شیر میدم ک فقط بخورخ

جالبه گله دوستان بیشتر ازین بود که چرا زود به زود دلتنگ نوه اشون می شن و توقع دارن ببیننش در عوض خانواده شوهر من یک نوه پسر دارن از تک پسرشون تا الان که ۱۰ ماهش می شه کاکل زریم کمتر از ده بار دیدنش اینقد بی عاطفه هستن ماهی یبار بزور دعوت می کنن

من که اهمیت نمیدم ولی همه میگن چه مامان بی فکری چه مامان بی اهمیتی چه مامان ..‌. انگار خودشون یه آدم کامل و بی نقص بودن !!!!

سوال گفت دیگران چه توقعی دارن نگفت که مادر شوهر بدبخت چه توقعس داره😂😂😂😂

چقد همه دلشون پره از دخالت دیگران در بزرگ کردن بچشون.بنظرم همین حالا ک بچتون کوچیکه اجازه ندین دخالت کنن چون اگ دخالتشون دادین هرچی بچه بزرگ تر میشه اونا بیشتر دخالت میکنن درتربیتش وتهش بچتون مشکل تربیتی پیدا میکنه وبرای حرفتون تره خورد نمیکنه

اینکه ی بچه چاق و تپل داشته باشم انگار دست منه تپل نمیشه😂😂😂

اگر مادرشوهرم بگه چون جای مادرمه یه چشم میگم و خلاص اگه خواهرشوهرم باشه جوابش و نمیدم چون جواب ابلهان خاموشیست بقیه هم کاری ندارن😂✌🏻

وای اگه میگن مواظب بچه باش ها 😤😤😤انگارتاالان اونابودن مواظبش بودن پدرشوهرم منودیونه کرده نوشابه چای اب یخ به بچه م میده ازدستش خفه شدم تازمیخواهد دورازچشم من موهای دخترم کوتاه کنه چراراه نمیره تنبل چراحرف نمیزنه عه عه عه😭😭😢😢😤😤😢😢😤😤

وای چرا تو پتو میزاری؟؟😐
چرا پستونک میخوره؟؟
شیر نمیخاد بخوره الان؟🤨
کی میخاد دیگه گریه نکنه؟😒
چرا با کریر نمیاریش؟
چرا با کالسکه نمیاریش؟🙄
چرا اینجوری شیر میخوره؟
ویتامینشو دادی؟؟
فردا هم حتما بیاین!!
دختر من فلان بوده..‌‌پسر من بهمان بوده
دوران کولیک دخترم خیلی اذیت شدم وکسی توجه نکرد که بچه اولمه و من یه دختر نازک نارنجی بی تجربه!!

وای من هرچی میگن رو هیچ اهمیت نمیدم همشم جواب خرافات بی منطقشون رو میدم بنظرم لقب خودسر بهم دادن مخصوصا مادرخودم😃😃

بزارهرکی هرچی میگه بگه من که توجهیی نمیکنم هرکسی واسه زندگیش قانونی داره کسی. حق نداره واسه کسی تعین تکلیف کنه

من که اهمیت نمیدم بزارهرچی که دلشون بخوادبگن کوگوش شنوا

توقع دارن ازمن ک حکم پرستاره بچه رو داشته باشم فقط ب وظیفم عمل کنم دهنمم ببندم.....😁😁😁😁😁😁

بچه تپل و پروار بشه حالا اگه بچه نمیخوره ما بلد نیستیم زورکی غذا ندیم، نخوابیم کلاً ربات باشیم بچه تا بیداره بازی کنیم وقتی خوابید به کارامون برسیم😢😢😐😐 هیچ جا نریم خطری براش داشته باشه، همه بیان دیگه فکر شرایط مارو نمیکنن،گوشی نزدیکش نکنیم ضرر داره
کی زندگی کنیم و بری خودمون باشیم خدا میدونه 😂😂

خیییییلی بخصوص تا سه ماهگی. متین هرکی یه نظری میداد بخصوص فامیل شوهر... من بچما تو گهواره نذاشتم همه بهم میگفتن چرا نمیذاری بچتا لوس کردی چرا شیرخشک میدی و.... یکبار جلو همه گفتم بچم به خودم مربوطه دفعه دیگه کسی دخالت کنه بچه میدمتون خودتون بزرگ کنید هرچند بچه بزرگکردن همتونم دیدم😁.... دیگه کسی بهم چیزی نگفته تاالان

که شام ناهار با دوتا بچه کوچیک دعوتشون کنم

آخ که درد منو گفتی

مهم نیستن هیچکس

متاسفانه بچه دار که می شیم همه می شن دایه مهربان تر از مادر برا اون بچه.الان مشکل اصلی من همسرم هست که از روزی که بچه دار شدیم انتظار داره من خودمو خفه کنم چ برسه به پدر شوهرم که بخاطر یک نیش پشه روی صورت امیرعلی با من و شوهرم دعوا می کنه شما نمی تونید بچه نگه دارید.تو حواست به بچه نیست من مثل یک مادر دلسوزم برا بچه و....ما که سه ساله حرف می شنویم .خواهیم شنید ناچارا باید یک گوش رو در کرد یکی رو دروازه

این که هم بچه داری کنم هم خونم همیشه تمیز باشه و فقط هم بچه مهم من مهم نیستم واقعا ازارم میده دیگه داغون شدم

مردم زیاد حرف میزنن بیخیال،،،،،یا مادر بودن خودشو فراموش کردن یا درکشون بیشتر از این نیست🚫🚫

آره والا،برررررن گم شن که ازشون متفررررم

پدرشوهرم میگه چرا سلام نمیکنه؟ چرا منو پدرجون صدا نمیکنه؟؟ خودش بهش زدن یاد میده وقتی بچه اونو میزنه میگه چرا میزنه چرا عصبیه؟؟بچم دا چنبری بود انتظار دارن بچمو درمون نکنم و پول کفش و.. ندم. انتظار که زیاده .. نمیذارن ما ب عنوان مادر لذت ببریم.‌

انتظار دارن بچه مثل یه ادم بزرگ رفتار کنه وهیچ خطایی ازش سر نزنه،اگر غیر از این باشه مقصر پدر مادرن

بااینکه ناراحت میشم ولی هیچی نمیگم بعضی وقتهاامپرم بزنه بالاباهاشون دعواکنم

بچه خودش لاغره میگن بهش نمیرسی

منم فقط گوش میدم میگم بله شما درست میگید ولی من مادرشم خودم بهتر میدونم چی برای بچم بهتره.

امان از آدم نفهم...اینکه عروس خودش تنهایی بچه داری کنه دردسرای بچه رو تحمل کنه.چرا کوچیک مونده رشد نمیکنه تمام بچه های من ۶کیلو به دنیا اومدن درشت بودن.😂😂((دور از جون انگار میخواییم گاو پرورش بدیم😬😬😔)) آدم نفهم گیر نشه صلوات🙃🙃

خودم تو روز همون جوری که میدونم بچم نگه میدارم میخوابنم بازی میکنم
ولی همینکه شب میشه انگاری عزائیل نازل شده هر کاری میکنم میگه یه جوری دیگه انجام بده منم فقط ساکت میشم بچه رو میدم دست خودش و میرم دراز میکشم یا میرم حموم تا خودش دیگه دست برداره یا با روش خودش بچه نگه داره یا به کارای من اعتماد کنه

چرا ریزه.چرا راه نمیره.چرا دندون نداره.چرا بی اشتهاس.چرا بردیش اونجا.چرا فلان کارش کردی.چرا چرا چرا...

خواهر شوهرم به زور ميگفت بايد به بچه اي كه تازه بدنيا اومده آب بدي. هي بهش ميگفتم دكترش گفته نبايد بدي نميفهميد. تا اينكه محترمانه بهش گفتم ديگه بهم نگه چون من آسمون بياد زمين ، زمين بره آسمون تا دكترش چيزي نگه انجام نميدم.

من که اصلن نمی زا رم دخالت کنند کی ادم حسابشون می کنه برن گمشن

مادرشوهرم از بچم اندازه بچه ۵ساله انتظار داره دور از چشم من بچمو داد میزنه حتی کتک میزنه بیشعوره و اینکه همش سرم غر میزنن بچت و ب خودت وابسته کردی اخه کدوم بچه ای با کسی که دعواش کنه خوبه؟پس چرا خونه مادرم هستم بچم منو نمیخاد فقط مادرمو میخاد چون بچم محبت و درک میکنه ....بچم اگه گریه کنه میگن نزار گریه کنه خوب اذیتش میکنین انتظار دارین بچه عصبی نشه دنبال من نیاد من اصلا آسنا رو دعوا نمیکنم برای کاری همش با زبون خوش هزاربار هم که بشه باهاش حرف میزنم انتظار دارن من بچمو دعوا کنم همش اینجوری بچم ترسو بار بیاد کلا بی فرهنگن

وااای خدایا مادرشوهر من میگه غذا بهش بده اینجوری بخوابون اونجوری کن،به من میگه تلاش نکردی بهش شیر خودتو بدی،کهنه مشماش کن وااااااااااااای یعنی رو مخمه ها،دلم میخواد بهش بگم شما بلد بودی سه تا بچه های خودتو درست بزرگ میکردی ،من دارم با یکی شون زندگی میکنم که هنوز نیاز به اصلاح و تربیت داره🤨وااای شوهرمو که دیگه نگما یعنی روانیم کرده اینقدر نظریه مزخرف میده

فعلا که ۴۰روز دیگه بدنیا میاد توی بارداری کاری ک خودم صلاح دونستم انجام دادم بعدشم به شیوه خودم بچه بزرگ میکنم از اینکه میگن بهش پستونک ندی مثل بچه فلانی گوشی ندی دستش این حرفا فعلا زیاد میگن اما بعدا با توجه به شرایط خودمو بچم تصمیم میگیرم چطوری بزرگش کنم

اینکه همش میگن اینجوری به بچه برس وای چرا لاغره اصلا بهش نمیرسی دکتر نبر زیاد,یا کسی که بچه داره باید زرنگ باشه بچه که خوابه کاراتو بکن وای دیگه آدم از این همه نصیحتایی که میکنن دیوونه میشه بعضی وقتا آدم حس میکنه هیچ کس به فکرش نیست اینکه توام استراحت کن انقد خودتو خسته نکن

ادم نظرها رو میخونه افسردگی میگیره مردم چقدر کار ب کار دارن

اینکه ازم‌میخوان کار و زندگی رو ول کنم فقط دنبال پارسا باشم که یه وقت نخوره زمین!!!!!

وای ک من هر روز هر روز هر روز بین ایت عقاید مرخرف اطرافیانم هستم هرچقدرم سعی میکنم تاثیر نذاره یه جاهای کم میارم و بهم‌می ریزم
چقد سخته
و چقد بده ک ادم نمیتونه جوری ک دوست داره انجام بده

واقعا نمیدونم چرا همه فکر میکنن مادر بچه تو هستن ولی خودت زن بابای بچتی
واااا لباس گرم بپوشون وااااا جلو کولر نزار واااا آب بهش نده هزار تا حرف دیگه
ولی من به هیچ کدوم محل نمیدم و سرم رو برمیگردونم یعنی به حرفشون بی توجهی میکنم تا دفعه بعد حرف زیادی نزنن

عیبه

واااای وقتی نظر بیییخود میدن دلم میخاد بهشون بگم بابا این بچه خودت که پیش منه هنوز نیاز ب تربیت داره شما کار با بچه من نداشته باش🤐

پیش مادر شوهرم زنگی میکنم خودشون هرکاری کنن با بچم یا هرچی بدن بهش بخوره عیب نداره کارشون درسته تو کرونا ببرنش پارک خونه فامیل مریض نمیشه اما من حتی دم در کوچه ببرمش مریض میشه همش گیر میدن به من این بدش این کاررو کن اون کاررو نکن

اووووووو امان از این مادرشوهر بلا انداخته منو بهم میگه بچه مریض نشه. زمین نخوره تنهاش نزاری. تپل بشه غذا بده شیرتو بده ای امان شرافتادیم

وای جرا چاق نیست چرا خونه بابات میری .نمیذاره بیاد اینجا .حرفهایی مفت

بذر بگن مهم نیس من کارخودمو میکنم👌

اوایل سعی میکردن دخالت کنن منم حس میکردم دارن زیاده روی میکنن خودمو ازشون دور کردم 😏😏الانم چیزی نمیگن یا اگه کسی بگه رومو میکنم اونور یعنی حرفت برات مهم نیست

خـــــــــــــــداااا رو شکـــــــــــــــر هیــــــــــچ توقـــــعی ندیـــــدم😂😂جز اینکه گاهی اوقات بعضیها میگن باید یه پسر دیگه بیاری نمیشه آراد داداش نداشته باشه که من بیخیال این موضوع شدم 😝😝
هرکی میگه بیار من هم میگم باش خرجش بده من دوتا میارم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

توقع داشتن ک ده روز بعد زتیمانم هیکلم مثل قبل باشه.و هرکدوم از خانواده شوهر ک میومدن ب دیدنم میگفتن وا تو چراشکم داری!!!آخرمامانم حرصش گرفت گفت شکم داره چون ده روزه زاییده همش

چرا انگشتشو میخوره،حتما سیر نمیشه

آخه کاش فقط حرف میزدن خب وقتی خودشون وارد عمل میشن و اجازه دخالت میدن دیگه چ کاری از دست ما برمیاد حرفی هم بزنیم میشیم عروس بده

من که خداروشکر هیچکس تو مادریم دخالتی نکرده و اجازه به هیچکس نمیدم که دخالت کنه و نظر بده هر کی هم اینکارو کنه با بی محلی من مواجه میشه و اهمیتی برام نداره 😏😏😂😂

اینقدررررررر زیادهههه ک نمیشه تایپ کرد ،باید ویس بدم فقط ک دلم خالی بشه . لعنت بر هر خانواده شوهر رو مخ فقط ،بشمارررر

اینکه تو دو ماهگی چرا قلت نزد و الان پنج ماهشه چرا نمیشینه🙄بچه هاشون تو این سن دد بابا میگفتن😑😑😑

بزار بگن تا خسته بشن م خدمون بچه اوردیم بلد هستیم چجوری تربیت و بزرگ کنیم لازم ب زحمتشون نیس

بی جا ترین توقعی که دارن اینه بچه هیج وقت مریض نشه و اصلا گریه نکنه . انگار مادر بچه کودک آزار دور از جون که از عمد بچه رو مریض کنه و بزاره گریه کنه . خو بچه همینه دیگ مریض میشه گریه میکنه . اگر حرف طرف مقابلم مفید باشه برا بچم حتما گوش میکنم انجام میدم اگر مفید نباشه فقط گو دیلیتشو میزنم😅😅

وقتی پسملم نوزاد بود واحتیاج به مراقبت زیادداشت مدام غرمیزدن که بچه روانقدربغل نکن بغلی میشه وقتی گریه میکردمیگفتن به بغلت عادت دادی بغلی شده باباش میومدکمکم کنه مدام به جونم غرمیزدن بدبخت شدین بغلی شد رفت درصورتیکه طفل معصوم من کولیک داشت هروقتم میگفتی حرف خودشونو میزدن...بیشتر ازهمه شوهرم آزارام میدادسریع به حرفشون گوش میداد ومنو با پسرمو و گریه های روز وشبش تنهامیذاشت!!!یاد اون روزا افتادم اشکام بی اختیار ریخت😢😭😭الانم که مدام درباره لاغریشو اینکه من مراقبش نیستم مدام مریض میشه اینکه هیچی بهش نمیدم ذائقشو به تنقلات عادت دادم چی بهش یاد بدم چی ندم وخیلی چیزای دیگه ...کاشکی یکم سرشون به کارای خودشون بود والا مام خواهر شوهریم مادرمونم مادرشوهر نه به نامزدی نه به عروسی ونه به بچه دارشدن ونه به تربیت بچه هاشون کار داریم.کاشکی یادمیگرفتیم تاباکفش دیگری راه نرفتیم قضاوت نکنم درباره هرچیز وهر کاری نخود هرآش نباشیم متاسفم بر خودم وانتخابم که هرلحظه باید راجب کوچکترین کارامم جوابگو باشم.خدا خودش بخاطر پسرم بهم صبرعیوب بده 😞😞😞

بچه من تا مریض میشه مادرشوهرم میگه بردی خونه بابات مریضش کردی

مادرشوهر من میگه بچه هر اتفاقی تا ۷ سالگی واسش بیوفته فقط مقصر مادرشه😲توف به ذات هر چی مادرشوهر آشوبگر و جلبه

😂

میگن چرا ما بچه رو بغل میکنیم بچه از ترس جیغ میکشه گریه میکنه و ما نمیدیم ارومش کنی از درون حرص میخوری

اینقدر بدم میاد از ادم هایی ک دنبال عیب بچه هستن .

حواسم هستا ولی بازم میگن حواست خیلی باشه به بچه،خیلی باهاش حرف بزن تا حرف بیاد

والا مگهداشتباه میگم مادرشوهرای ما بچه های خودشون نیاز ب تربیت داره هنوز اونوقت میان بچه های مارو تربیت کنن

وای امان از این توقعات و پند و اندرز های بیجای دیگران. بخصوص اگه همیشگی و مداوم باشه😐😐

اینکه لباس رنگ و رو رفته و پوشیده بپوشونم به دخترم تا توی چشم نباشه واینکه هفته ای سه بار ببرمش بیرون تواین وضعیت کرونا چون دلشون تنگ شده برای بچم😒😒😢

اینکه بچه مریض نشه خیلی مودب باشه و همیشه پیش اونا باشه دیگه نمیدونن این بچه ای که به من سپردن خودش هنوز نیاز به تربیت داره😛

اینقدر بچه رو بغل نکن,بغلی میشه به کارای خونت نمیرسی😶

اینکه مواظب باشی بچه مریض نشه😒😒😒😒

والا۲۴ساعت میگن سربچتوماشین کن چرا حرف نمیزنه پناه برخدا فضولن

وای دکتر دکترش نکنی چقدر کم شیر میدی چرا ریزه اس دیوانه کننده اس حرفاشون و کاراشون

من که اهمیتی نمیدم هر کی هر چی میخواد بگه

مامان بزرگم بچهاشو با شیر بز یا چای شیرین بزرگ کرده انتظار داره من یه دیقه پستونک تو دهن بچه نزارم😤

اینکه در مورد بچم بهشون تذکر ندم و اجازه بدم هرکاری میخوان بکن

به یمن ورود کرونا دست اهریمن از زندگی ها کوتاه شده 😁😁😁😁

سعيدمي كنم مثبت هاشو بكار بگيرم و اونايي كه به فرزندم طبق نظر پزشك اسيب ميزنه اهميت ندم

خودشون هر جور خواستن بچه هاشونا ادب کردن..هر تنبهی خواستن برای بچه هاشون قرار دادن بعد منکه بخوام تنبه کنم هی میگن به خاطر من ببخش به خاطر من ببخش..اصلا وقتی اینجور میگن من بیشتر عصبانی میشن

چاقش کنم انگار دست منه 😏

توقع دارن بچه هیچ وقت مریض نشه ،تپل مپل باشه ، یه بچه با ادب و حرف گوش کن بار بیارم ،و بچه را بردارم ببرم خونه همه تا اونا ببیننش و از دلتنگی در بیان ،حالا دیگه نمیگن کرونا داره چه میکنه😩😔😢😭

اینکه طبق میل اونا بچه بزرگ کنیم

مادر شوهرم انتظار داره بچه هیچ وقت مریض نشه .اگه بشه منو مقصر میدونه یا شوهرم انتظار بچه شیطونه نکنه اگ میکنه تقصیر منه

مگ اونا تو زندگیمونن ک مهم باشه هرکی با ی روشی بچشو بزرگ میکنه بزاربگن کو گوش شنوا

مثلا اینکه بچه ام هر کار اشتباهی ک کرد حتی اخم هم نکنم ، غذا با نمک بهش بدم بچه گناه داره دلش بهم میخوره ، توی روروئک بزارمش خودم به کارم برسم ، تلوزیون و روشن کنم سرگرم بشه ،و من به هیچـکدومش سرسوزنی توجه نمیکنم با فرمون خودم جلو میرم

بزاربگن میزنم بیخیالی

سوال های مرتبط

آواتار مامان هلیا و ایلیا مامان هلیا و ایلیا هلیا و ایلیا ۵ سالگی
همیشه به خودم افتخار کردم که با وجود سن کمم به دخت ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
هر مرحله ی جدیدی در رشد کودک چالش‌های مخصوص به خودش رو داره و شنیدن تجارب دیگران در مورد این چالش‌ها می‌تونه بهمون کمک کنه تا بهتر باهاشون کنار بیایم. یکی از چالش های بزرگ مامان ها در مورد از پوشک گرفتن بچه‌ها و آموزش آداب توالت رفتن به اون‌هاست. تو بحث امروز می خوایم شما از چالش هایی که در این فرایند باهاش مواجه بودین برامون بگین.

اگر شما جزو اون دسته از مامانایی هستین که تجربه موفقی در این مورد دارین، ممنون می‌شیم که تجربه‌تون رو با جزئیات در قالب داستانی روان و کامل اینجا بنویسین وبه این سوالا جواب بدین:
🔹 از چه سنی اقدام به از پوشک گرفتن فرزندتون کردین؟
🔹چه علائم و نشانه‌هایی شما رو به این سمت هدایت کرد که الان زمان مناسبی برای شروع این کاره؟
🔹چه چالش‌ها و دردسرهایی داشتین؟
🔹 همکاری فرزندتون با شما چقدر بود؟

🔹آیا از قبل در این مورد مطالعه کرده بودین یا از فرد با تجربه‌ای کمک گرفته بودین؟

اگر تو اینستاگرام اکانت دارین، اسم صفحه‌تون (ID) رو هم برامون بنویسین.
آواتار مامان محمد جواد مامان محمد جواد محمد جواد ۷ سالگی
سلام من از پوشک گرفتم جیش رو میگه ولی پی پی رو نه ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
مامان‌ها معمولا نیازهای همه‌ی اعضای خانواده رو به نیاز خودشون ترجیح می‌دن، بعضی اوقات احساس می‌کنن که خودشون رو توی نقش مادر بودنشون گم کردن، روزهایی هست که اون‌قدر غرق در وظایف مادر بودن می‌شن که حسابی کم میارن و حس فرسودگی می‌کنن...
خودمراقبتی یعنی بدونیم: درسته که ما به عنوان مامان مسئولیت سنگینی برای مراقبت از فرزندمون داریم، اما خودمون هم مهمیم و به مراقبت نیاز داریم. خودمراقبتی یعنی مطمئن باشیم نیازهای بدنی و احساسی و اجتماعی‌مون برآورده می‌شن و زمانی هم برای خودمون اختصاص بدیم .

درسته که زمان گذاشتن برای سلامت و مراقبت از خودمون مهم و حیاتیه، اما به همون اندازه پیدا کردن زمانی برای خودمون بین این همه مسئولیت؛ سخت و دشوار هم هست. سخت‌تر هم میشه وقتی دیگران شروع به نصیحت کردنمون می‌کنن: "بابا یه دستی به سر و روی خودت بکش!!" یا "حداقل وقتی بچه خوابه که تو می‌تونی بخوابی !!"

توی بحث امروز می‌خوایم شما برامون بگین که:
🔹 چه احساسی دارین وقتی یه مدت طولانی برای خودتون زمان نمی‌ذارین؟
🔹 چطوری به عنوان یه مامان حال خودتون رو خوب می‌کنین و به خودتون توجه می‌کنین؟ با جزئیات در موردش برامون بنویسین.
🔹 چه چالش‌هایی دارین برای مراقبت کردن و پیدا کردن یه زمانی برای خودتون؟
آواتار مامان آرمان مامان آرمان آرمان ۶ سالگی
خیلی کم😔
آواتار مامان ریحون مامان ریحون ریحون ۴ سالگی
اگه واقعا میتونیم بهش محبت کنیم و مثل بچه خودمون ب ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
مامان‌ها معمولا نیازهای همه‌ی اعضای خانواده رو به نیاز خودشون ترجیح می‌دن، بعضی اوقات احساس می‌کنن که خودشون رو توی نقش مادر بودنشون گم کردن، روزهایی هست که اون‌قدر غرق در وظایف مادر بودن می‌شن که حسابی کم میارن و حس فرسودگی می‌کنن...
خودمراقبتی یعنی بدونیم: درسته که ما به عنوان مامان مسئولیت سنگینی برای مراقبت از فرزندمون داریم، اما خودمون هم مهمیم و به مراقبت نیاز داریم. خودمراقبتی یعنی مطمئن باشیم نیازهای بدنی و احساسی و اجتماعی‌مون برآورده می‌شن و زمانی هم برای خودمون اختصاص بدیم . درسته که زمان گذاشتن برای سلامت و مراقبت از خودمون مهم و حیاتیه، اما به همون اندازه پیدا کردن زمانی برای خودمون بین این همه مسئولیت؛ سخت و دشوار هم هست.
توی بحث روز می‌خوایم شما برامون بگین که:
🔹 چه احساسی دارین وقتی یه مدت طولانی برای خودتون زمان نمی‌ذارین؟
🔹 چه چالش‌هایی دارین برای مراقبت کردن و پیدا کردن یه زمانی برای خودتون؟
🔹 چطوری به عنوان یه مامان حال خودتون رو خوب می‌کنین و به خودتون توجه می‌کنین؟ با جزئیات در موردش برامون بنویسین.

ما اینجاییم تا شما رو بشنویم، درک کنیم و برای رسیدن شما به حال خوب تلاش کنیم❤️