۱۴۸۳ پاسخ

قلبم از جاش در امد عشقمو بهد 15 سال دیدم

من چون سر نمی‌شدم بی هوش شدم بعدا آوردن پیشم واقعا حس عالی بود

اولین باری ک بچم دیدم وقتی دنیا اومد صدای گریوشنیدم دیوانه شدم گفتم بچم ببینم خیلی شوق کردم خیلی

من اینقدر گیج بودم که نمیفهمیدم چیکار میکنم

‌سلام دوستان من لحظه شماری میکنم و از ی طرف از ایمان میترسم

اولین باری که دیدمش خیلی دوس داشتم گریه کنم اما نمیدونم چجوری بود ک اصلا اشک از چشمم نمیومد ولی وقتی گریه میکرد باهاش حرف میزدم یا اسمشو صدا میزدم اروم میشدو گوش میداد فداش شم

من در بارداری خیلی سختی کشیدم چون فامیل هستیم با شوهرم

اولین باری که پسرمو بغل کردم آرامش مطلق داشتم بعد10سال انتظار انگار خیالم راحت شده بود انقدر حسش شیرین و خاص بود که هروقت یادم میافته از ته دلم دعا میکنم همه خانوما خودشون تجربه کنن و حسش کنن .....آمین یا رب العالمین

واقعا باورم نمیشد که یه تیکه از‌وجودمه 🙈 بوسش میکردم و قربون صدقش میرفتم پیشم عزیزه چون ثمره ی دوتا عشقه که همیشه هم میمونه😍

چندتا حس داشتم ...حس میکردم خیلی وقته مادرم ...دردهام تموم شد ...عجیب بود و جالبتر که وقتی دیدمش ناخداگاه گفتم چقدر شبیه باباتی 🤨🤣🤣😍

دو روز تو بیمارستان درد کشیدم ولی شوق دیدنش ارومم میکرد.دکتر گفت بفرما اینم پسری ک از مامانش دل نمیکند😀 وقتی دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن😍

انگار یه فرشته کوچولو بود سفید سفیدخیلی ناز بود.وقتی دیدمش هیچ دردی یادم نموند فقط دوست داشتم زود زود بهش شیر بدم😘😅

من که هیچ وقت یادم نمیره اون روز خیلی روز قشنگی بود آدم احساس میکنه همه دنیا واسه تو بچه رو بغل میکنی بوی بچه ی چیزه دیگه هست

قشنگترین لحظه ی زندگیم دیدن سوفیا

قشنگترین و عاشقانه ترین لحظه بود...از وقتی بدنیا اومد و گذاشتنش روی سینه ام بیست دیقه تمام فقط باهاش حرف میزدم و قربون صدقه اش میرفتم و دکترم تو همون لحظه داشت بخیه میزد و من اصلا متوجه دردهام نبودم...به حس خاص و عجیب بود انگار خیلی سبک شده بودم...

اوردنش پیشم لپ سفیدشو کشیدن کنار لپم نگاه کردم نیم کیلو دماغ داره 😀😀😀

وای اولین باری که دیدمت عاشقش شدم تمام درداموفراموش کردم عاشقتم دخترگلم

داشتم از ذوق اشک میریختم, صداشون رو شنیدم همه سختیهای بارداریم یادم رفت, دوقلوهام زندگی من و باباشونند

اولین لحظه ای که دیدمت واقعا واقعا به هیچ چیزی غیر از خودت نمیتونستم فکر کنم.یه عشق خاص،یک نگاه ناب،یک فرشته کوچولو و این حس حقیقتا وصف ناپذیره

بهترین حس دنیا اصلا قابل توصیف نیس🤩

وای فداش بشم ارامش خاصی گرفتم و تمام درداییه زایمان یادم رفت و خداروشکر کردم

وقتی گریه هاشو دیدم گفتم جانم

اولین بارکه دخترمو دیدم انگاردنیارو بهم دادن تازه فهمیدم عشق یعنی چی

من تو اتاق عمل بهم گفتن میخوای ببینیش گفتم نه گفتن واقعا نمیخوای البته ترسیده شده بودم میلرزیدم گفتم فقط اگه چشماش آبی بود بهم نشون بدین دیگه نشونم ندادن گفتن حالا که نمیخوای ببینیش یه چیزی بهت میگیم گفتم چی گفتن نمی‌دونیم باباش چه شکلیه ولی کپی خودته من ذوق

نفسه عشقه من سزارینی بودم ولی با تمام دردم می‌گفتم بدین بغلش کنم راه برم سزارینی ها میدونن چه سخته راه رفتن حالا بچه هم بغلت باشه

نمیدونم چجوری بیان کنم ولی حس خیلی خیلی دوست داشتنی هس وقتی اولین بار پرستار بچه رو اورد وصورتش روی صورتم گذاشتم ولی نرمی پوستش از خوشحالی اشکم دراومد

دختر عزیزم اول بار که دیدمت قدر مادرم را دانستم

اولین بار که دیدمش انگار زیباترین موجودی بود که تابحال دیده بودم یه دخمل سفید که پشت چشمای نازش صورتی بود ولباشم به سرخی انار بودخود دکترمم میگفت وای انگار ارایشش کرده خدا.....وقتی صورت خوشگلش چسبوندن به صورتم حس خوشحالی خوشبختی وتموم حس های خوب دنیارو باتموم وجود حس کردم انقدر اشک ذوق ریختم .....خدایا ممنونتم به خاطر این هدیه بهشتی .....😍

اولین بار ک دیدمت حس کردم قلبم داره بیرون از سینم میتپه و اصلا باورم نمیشد ک تو اون موجود زیبایی هستی ک همش ب شکمم لگد میزدی و وقتی لمست کردم بهترین حس دنیارو تجربه کردم پسر نازنینم.. قلب مامان

اولین بار پسرم دیدم باورم نمیشد بدنیا اومده از اون موقع شدم عاشق ترین ادم روی زمین

اولین باری که دیدمش به ماما گفتم چقد زشته😐😂😂 واقعنم از شدت فشار بچم کبووود شده بود و خیلی سیاه بود😟

والا احساس خاصی نداشتم فقط از اینکه از درد خلاص شدم ذوق کردم شما چطوری اینقدر احساسات خاص دارید

😭😃🥰😍😘

اولین بار ک دیدمت باورم نمیشد فک میکردم خاب میبینم فقط میبوسیدمت و گریه میکردم

اولین باری که دیدمش اول خورد تو ذوقم که چرا این شکلیه.ولی وقتی گذاشتن رو بدنم عاشقش شدم.الان خوشگل ترین پسر دنیا رو دارم

بهترین لحظه ی زندگیم فقط اشک شوق ریختم هنوزم یاد گرمای پوست ظریف و نرمش روی پوستم میفتم دلم می‌ره براش😍⁦♥️⁩

یه دنیا آرامش ریخت تو دلم وقتی نفسات خورد به بدنم پسرکم

من که دیگه طاقتم طاق شده هنوز این وروجک خانم نیومده دلم و داره اب میکنه😍😍😍

عالی حس بیست حس خشبختی حس قوی بودن

اولین بار ک دیدمش دستای کوچولوش و تو هوا تکون میداد ومن پرشدم از حس ناب مادری وب پهنای صورت اشک شوق میریختم واقعا زبونم از توصیف اون حس عاجزه فقط خدارو سپاس ک من ولایق این حال قشنگ دونست.

منکه انقد حالم بد بود بشدت خونریزی داشتم دهانه رحمم پاره شده بود عین یه جنازه افتاده بودم اصلا نفهمیدم بچمو نشونم دادن ندادن بعدش تو بخش دیدمش شبیه خودم انگار خودم میدیدم خیلی حس خوبی بود همش به دستاش نگاه میکردم به صورتش....کلی ذوق میکردم

انگاردنیاروبهم دادن آخه قلب پسرم ی لحظه ازکارافتادن منوبردن عمل باتنفس مصنوعی

خیلی خوب بوداصلا باورم نمیشد دخترمنه اولی دیدمش گفتم وای تو چقد خوشکلی😘 دلم میخاد اون روز دوباره تکرارشه 😍

اشک شوق تو چشمام اومدن.وخداروشکر کردم.

وای وای عالی بود لحظه ای که صدای گریه شو شنیدم تا گزاشتنش کنار صورتم آروم شد قشنگترین لحظه ی زندگیم بود

اولین بار ک دیدمت گفتم من چقدر خوشبختم ک مادر فرشته ای مثل توام ی دختر عین هلو
فدای قشنگیات دخترم😘

ی حس فوق العاده اس ک دوس داری بارها و بارها واست تکرار شه😊😊خدایا دامن همه منتظران رو سبز کن😍😍

چشام پراز اشک شد از سر شوق... یه حس بی نظیر داشتم...که باهیچی تو دنیا نمیشه عوضش کرد

من اولش چشمام رو از درد بسته بودم که صدای دکتر رو شنیدم چه دختر نازی که چشمام درشت شد و گفتم بچم پسره همون موقع متوجه شدم دکتر شوخی کرده با دیدن پسرم همه دردام تموم شد

❤❤❤

اولین باری که پرستار گذاشتش روو سینه م ـ یه موجود زیبا رو دیدم که پر از آرامش بود و سختی های بارداری از تنم در رفت

اولين بار كه ديدمش اشكام همينجوري سرازير ميشد هق هق كنان گريم گرفت و انگار كه دارم خفه ميشم يه چيزي تو گلوم مثل بغض خوشحالي دخترم رو گذاشتن رو سينم و وقتي بردن من همينجوري گريه ميكردم و تو ريكاوري اونقدر سرم رو بلند كردم ببينمش بي حسيم خيلي زود باز شد

اولين بار كه ديدمش دكتر نشونم داد اصلا باورم نميشد كه من يه فرشته به دنيا اوردم اصلا باورم نميشد كه الان دارم لمسش ميكنم و كنارمه 🥰😍چه لحظه خوبي بود 🥰

اولین باری که دیدمت انگار خوشبخترین مادر دنیام

وای اولین که گذاشتنش تو بغلم خیلییییی خوب بود هرچی درد کشیده بودم از یادم رف و فقط میگفتم وای تموم شد دیگه خدایا شکرت 😂😄😆

راستش من اولین بار که دخترمو دیدم واقعا هیچ حسی نداشتم،تا یکماه هم ازبس زندگیم زیر و رو شده بود بجز گریه هیچکاری نداشتم اما بعد از یکماه تازه طعم مادر بودن رو چشیدم و دخترم الان دنیای منه...اما پدرش از همون روز اول عاشقش بود😊

اشک شوق ریختم خداروشکرکردم ک فرشته کوچولویی توی بطن من رشد کرده و حالا شده دنیای مامانش بهترین هدیه خدا بود اچن لحظه😍😍

محو قشنگی نگاهش شدم 🙏❤️💕💋😍🌸

وقتی تو اتاق عمل پرستار دخترمو نشونم داد همه خستگیا و بی خوابیام جبران شد چنان ارامشی بهم دست داد از نوع بهشتی.عاشقشم.باباشم که نگم مگه میشه پدری بچشو ببینه ذوق نکنه سرازپاش نمیشناخت🥰🥰

اولین لحظه ای که دیدمش گفتم وااااااای چقد شبیه مامانمه.خیلی حس قشنگی بود که دومین عشق بزرگ زندگیت شبیه ترین به اولیش باشه💕

من قراربود طبیعی زایمان کنم ولی بخاطر اتفاقاتی مجبور به سزارین شدمم منم بخاطر دیدن گل پسرم که تموم زندگیمه .از کمر بی حس شدمم تموم زندگیمهه بهترین لذت وشادی بود که بهم دادن .عاشقانه میپرستمش

وقتی دیدمش دنیا برام رنگ عشق گرفت

بهد از چند سال انتظار با دیدنش حس شکرگزاری و شگفتی داشتم اینقد حس شیرینی بود که دلم میخواد چندین بار حسش کنم. ای خدا قسمت همه منتظرها بشه

انقدرلحظه ی شیرینی بودکه نمیشه وصفش کردتاحالاانقدرازته دل خوشحال نبودم

من بیهوشی کامل بودم و وقتی اولین بار دیدمش فقط دستای تپل و سفیدش توی چشم و ذهنم بود. بعد که بردنم توی بخش و هوشیاریم بیشتر شد فقط نگاهش میکردم. اون شب تا صبح نخوابیدم که نکنه بیان ببرنش😂😂😂

اینقد خوشحالم بودم که فقط به فکر سلامتیه دخترم بودم اولین سوالم از شوهرم این بود که بچمون سالمه 🙏🙏❤️❤️

من وقتی دخترمو دیدم اینقدر قربون صدقش رفتم و گریه کردم که خانوم دکتر گفت خب دیگه بسه تو این حالت😆😆

فقط ۱ماه به دنیا اومدنت مونده عشق مادر

اول با که من پسرمو بهم دادن تمام دردام یادم رفت لحظه قشنگی بود تمام بدنم آروم شد ازبس ذوق کرده بودم نفس توسینم مونده بود اشکم توچشام جمع شده بود هرچی بگم اون موقع دلم چه حالی داشت کم هس

یه آرامش عجیبی همه وجودمو فراگرفت

بهترین لحظه ی عمرم بود

خدای من...اولین باری که پسرگلم رودیدم تمام دردهایی که برای زایمان تحمل کردم یادم رفت وداشت گریه میکردووقتی اسمش روصداکردم ساکت شدوخداروبرای نعمتی که بهم داده شکرکردم..🤲🤲🤲🤲

اولین باری که دیدمش انگار یه موفقیت بزرگ کسب کردم تو زندگیم پراحساس مادرانه بود.دلم یجوری شد تو اتاق عمل با اون همه اضطراب عجب شوقی وجودمو فرا گرفت.من دوبار این حسو تجربه کردم خوشبحال من❤😍

فقط گریه میکردم و نگاهت میکردم دختر نازم

هنوز ندیدمش بی صبرانه منتظرمممم😍

منک بیهوشی نخاعی بودم پاهام بی حس بود انگار قلبم درد میکرد اصن حسی نداشتم😭

وقتی دخترمو برای اولین بار دیدم فقط گریه کردم 😢حسی غیر قابل وصف هیجانی بیش از ظرفیت آدم😍مادری لذت بخش ترین حس دنیاس😍

غیرقابل وصفه 😍 مادربودن خاص ترین حس دنیاس😍 لذت بخشه لذت بخشه لذت بخشه

اولین باری ک صداشو شنیدم تو اتاق عمل داشتم گریه میکردم از خوشحالی بعدم ک اوردنش پیشم زل زده بود بهم هیچوقت یادم نمیره خیلی لحظه ی نابی بود

هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمی کنم 🥰

قشنگ ترازاین دیگه ندارییم

وقتی برای اولین بار دخترمو دیدم اول خدا رو شکر کردم و فقط اشک میریختم که خدا منو لایق داشتن همچین فرشته ای دونست بهترین لحظه عمرمممم بود وقتی دخترمو گذاشتن روی سینم وقتی به سرشو بالا گرفت با چشمای قشنگش خیره شد تو چشام واااای خدا حتی یادآوری اون لحظه چقدر شیرین و دلچسبه😍😍

من تجربه دومم بود برای مادر شدن هر کدوم هم ی جور خاصی برام شیرین بود قشنگترین لحظه زندگی یک زن به آغوش کشیدن فرزندشه

اولین باری ک دیدم عاشقش شدم انگار دنیا رو بهم دادن پسرم عشقمه خدایا هیچ مادری رو با داغ بچه امحتان نکن امین🙏🙏🙏

یه حس قشنگ از اعماق وجودت اصلا نمیشه توصیف کرد❤😍 .با بوسیدن دستش انگار درد ندارم فقط میخواستم زودتر به عینکم برسم تا صورت قشنگش رو ببینم🤓😊

خیلی طعم شیرینی بود

لحظه اول یه فرشته گرمو رو صورتم گذاشتن و من ندیده عاشقش شدم و وقتی اوردنش تو اتاقم همه درد و سختیها یادم رفت و آرامش گرفتم و با عشق عزیزترینمو بغل کردم .وای خدا خیلی خوب بود

ممنون بودم از خدا که سالمه،اصلا نمیشه این حس قشنگ و توصیف کرد...

زودی سلام کردم بهش

وای اصلا باورم نمیشد همینجور نگاهش میکردم زودی میخواستم شیرش بدم ببینم چه حسی داره وای انگار بهشتو بغل کرده بودم آخه من خیلی انتظار مادر شدن کشیده بودم خداییش نمیشه اون حسو گفت کاش نصیب همه خانومایی که انتظار میکشن بشه😍

قشنگ ترین حس دنیاست.وقتی صورت نینی تو میزنن به صورت لمس صورتش بهترین حس دنیاست.هنوزم که صورتش رومیزنم به صورتم همون لحظه یادم میاد
انشالله این حس مصیب همه بشه

وقتی بعد از ۱۰سال انتظار گذاشتن تو بغلم فقط و فقط گریه کردم همین
اصلا از دردهیییییچی یادم نیس
من قبلش اصلا قطره ای شیر نداشتم وقتی گفتن بهش شیر بده گفتم خدایا من ک ندارم ولی وقتی بچم شروع ب خوردن کردن تمام بدنم به لرزه افتاد ک خدایا چقدر بزرگی که روزی هر کسی رو تا پا به دنیا میزاره میدی 😢😢😢

خداروشکر کردم در صحیح وسلامت بدنیا اومد

اولین باری که دیدمت به خودم افتخار کردم که مادر شدم و باید چقدر قوی باشم تا بتونم از قلبم که تو باشی مراقبت کنم .دوردانه ی قلبم

اولین باری که دیدمت به خودم افتخار کردم که مادر شدم و باید چقدر قوی باشم تا بتونم از قلبم که تو باشی مراقبت کنم .دوردانه ی قلبم

اولین بار که صداشو شنیدم خود به خود ازچشام اشک جاری شد واولین بار که دیدمش انگاری دنیارو بهم دادن

اولین باری ک دیدمش بهترین اتفاق زندگیم بود عاشقش شدم

من اولین بار دیدم فقط گریه کردم و خداروشکرکردم
چ لحظه ی شیرینیه
الهی هرکی ارزوی دیدن این لحظه روداره خدانصیبش کنه

وای هرگز اون لحظه رو فراموش نمیکنم خیلی برام شیرین بود میون اون جیغ و داد قربون صدقه ش میرفتم

اولین بار باورم نمیشد این فرشته خوشگل مال منه

اولین باری که دخترمو دیدم هر دو تو بغل هم بلند بلند گریه میکردیم ، من از شوق اومدنش ، دخترمم از ... شاید بعدها ازش بپرسم دلیل گریش ... اما وقتی گذاشتم رو سینم که شیر بخوره، آروم آروم آروم شیر میخورد .

یادمه تا صداشو شنیدم اشکم اومد از خوشحالی وفقط از دکتر پرسیدم پوستش سالمه یا ن😟چون خودم بیماری پوستی مادرزادی داشتم و تو بارداریم نمیتونن بیماریای پوستی رو متوجه بشن....خیلی سر این استرس داشتم که خدارو هزار مرتبه شکل دختر کوچولوم سالم سالم بود😍🤗وای ی ذره بود😍😘😋 همش یادم میاد دلم ضعف میره

اواین بار ک دیدم بچمو چون از قبل میگفتن دختره بعد ک دکتر بهم گفت مبارکه پسره انقدر شوکه شدم اصلا انتظار نداشتم بعد اورد نشونم داد گفت ببین پسرتو همینجوری مات و مبهوت مونده بودم زبونم بند اومده بود بعد فشارم بالا بود رفتم ای سیو تا فرداش ندیدم بچمو بعد رفتم تو اطاق n Isu یعنی ایسیو نوزادان ..پرستار داد بقلم انقدر حس قشنگی داشتم حس میکردم‌رو زمین نیستم انگار تو این دنیا نبودم از بس محوش شده بودم خیییلی لحظه قشنگی بود نمیشه توصیف کرد

فقط گریه کردم

فکر نمیکنم که هیچ حسی مثل این لذت بخش باشه

من گیج بودم باورم نمی شد فقط فکر بودم مراقبت کنم ازش الانم همینجوریم بی نهایت عاشق دخترمم ولی دائما فکر اینم خوب غذا بخوره لباس تمیز .قطره به موقع.پوشک به موقع موقع بازی دائما پیششم اتفاقی نیفته مدام دست بشور اسباب بازی بشور مریض نشه دنبال موادغذایی ارگانیک ومقوی بگردم واسش درست کنم محبت و... که جای خود داره ' همیشه هم تو بغلم میگیرم نوزادم بود همش تو بغلم اصن ثانیه نه فکرم وجسمم ازش جدا نمیشه😥😥مریض گونه وابسته دخترمم😧

اولین بارکه دیدمت فقط شکرگزاری میکردم که خدامنولایق این میوه بهشتی کرده،خیلی حس وصف نشدنیه امیدوارم هرزن این حسوتجربه کنه بعدماه هاانتظارکوچولوروبه اغوشم گرفتن قشتگترین حس دنیاست.خدایاشکرت

اولین باری که دیدمت قشنگترین و ناب ترین و رویایی ترین لحظه زندگیم بود

عزیز مامانی تا دیدمش انقد اشک شوق ریختم دوستش داشتم وقتی دیدمش بیشتر به دلم نشست عشق مامان ♥ منی

اولین باری که دیدمشون از خوشحالی گریه کردم
الهی فداشون بشم❤️❤️❤️😍😍😍😍😘😘😘

اولین بار ک دیدمش خیلی حس خوبی بود انگار دنیا رو بهم داده بودن حس میکردم پادشاهی چیزیم.
دخترم خیلی شبیه خودم بود
دردش ب جونم ک انقد شیرین. انشالله ب حق این روزای عزیز خدا دامن هر کی ک بچه نداره سبز کنه ک طعم مادر بودنو بچشن

کل دررررررررردام یادم رفت به عشق دخترم

اول صدای گریه های نازشو شنیدم بعد صورت کوچولوشو لابلای پارچه که پیچیده بودن نشونم دادن‌... بهش گفتم ای جانم تو چقد کوچولویی.این اولین جملم بود‌🥰🥰🥰🤣

عین من☺️

دخترم اولین باری که دیدمت ترس هز دست دادنت نزاشت هیچی رو حس کنم ولی الان هربار که میبینمت هر همه چی از یادم میره و احساس میکنم وسط بهشتم

قشنگترین موجودی بود که دیده بودم اصلا باورم نمیشد

اولین بار که دیدمش توی اتاق عمل بود بچه رو روی صورتم گذاشتن یعنی می تونم بگم خدا دنیا رو به من داد انشالله هر بچه میخواد خدا بهش بده

نمیتونم حتی به زبون بیارم اون لحظه رو اون چشمای معصومش خدا یا منو تو باهم معجزه کردیم 😍

اولین بار قبل از اینکه ببینمت صدای گریت و شنیدم و نمی دونم چه حسی بود که اشکم در اومد و قطع نمی شد 🥰خیلی حس عجیبی بود پسرم ❤️وقتی نشونت دادن بهم هق هق می زدم از خوشحالی و حس غریبم 😍خداروشکر کردم و تو رو گذاشتن تو بغل من 🥰بوییدمت بوسیدمت 👼🏻خیلی حس عجیبیه لحظه تولد فرزند👼🏻نمیشه توصیف کرد 💋خدا به هر کسی که بچه دوست داره و نداره ایشالا یه بچه سالم بده 🙏🏻پدرت هم ذوق زده شده بود و می خندید و دنبال پرستار راه افتاده بود تا خودش نافت و ببره 🤪😂کاری که من دوست نداشتم 👧🏻😇😅🤣❤️

قبل توصیف نبست

تصویری که تا ابد تو ذهنم میمونه همون لحظه ای بود ک دکترم اورد بالاسرم و هوری دلم ریخت از دیدن دخترم ار اینکه لایق بودم و مادرشدم و این لحظه رو میبینم و کلی اشک ذوق ریختم

فقط گریه میکردم هرکسی رو دیدم گریه میکردم ی حس خاصیه

من اول که بچه ام رو دیدم خیلی خوشحال شدم که میخواستم بغلش کنم وبهش بگم تو شدی تموم زندگیم ولی ازیه طرف که من دوباربچه ام رو دیدم وبعد ازمن دورش کردن بخاطر این‌که من تب و لرزشدیدداشتم وتمام دارایی ام رو توشیشه گذاشتن چون زندگی من دلش برای مامان وباباش تنگ شده بود زود به دنیا آمددورش بگردم خداان شاءالله دخترم رو همیشه سالم و سلامت و تن درست کنه 🙏

اولین باری که دیدمت دوس داشتم از ذوق جیغ بکشم چون دقیقا شکل تصوراتم بودی😍👶🏻💙

بهترین حس دنیابود

منم بی صبرانه منتظر چنین روزیم ایشالله دخترمو سالم و سلامت بغل بگیرم 😍😍😍🤲🤲❤❤❤

بعد از سزارین پسرمو بردن که بپوشوننش صداشو از دور میشنیدم که به شدت گریه میکرد وقتی دوباره آوردنش دکترم صورتشو گذاشت رو صورت من💓💓
به محض لمس صورت من فورا آروم شد.صورتش گرم بود، چقققققدر پوست نرم و لطیفی داشت، نرمی که به هیچ چیز نمیتونم تشبیهش کنم و من در این لحظه اشک شوق میریختم که خدا منو لایق تجربه این لحظه دونست.😢😢💓💓
خدای من چه لحظه ی عجیبی بود، انگار تو عالم رویا بودم😍😍😍
هیچچچوقت اون لحظه و حسی که اون لحظه داشتم رو فراموش نمیکنم😚😚😚💗💗💗

اولین بار که دیدمت دلم لرزید از خوشحالی فقط داشتم گریه میکردم😍😍😍😍😍

زیباترین لحظه ی زندگیم بووود وقتی صورته کوچولوشو چسبوندن به صورتم هنوزم گرمای بدنش یادمههههه کاش میشد زمان به عقب برمیگشت

لحظه اول که دیدمش بخودم میگفتم واقعا این بچه ی من هست؟چقدریزه چه دستای کوچولوداره شایداشتباهی بمن دادنش؟واقعامنم مادرشدم؟خیلی ذوق داشتم دوست داشتم سجده شکربجابیارم.دوستداشتم تمیزتمیزباشه وزیباترین لباسایی که براش خریدم تنش کنم وبه بقیه زودنشونش بدم دوست نداشتم حتی یک لحظه بعدازتولدفرزندم توبیمارستان بموندم....شوهرم وقتی دیدهم خودم هم بچم سالم هستیم وبسلامتی زایمان کردم اشک شوق ریخت وخداروشکرکرد ویه گل قرمز وخوشکل بهم هدیه داد.....واااااای ۸ماه پیش رووقتی یادم میاددوستدارم یه باردیگه تکراربشه خیلی روز خوبی بود انشالله روزی هرکسی که بچه دارنمیشه الهی آمین

خداروهزاربار شکر میکردم😍❤👑

تا دکتر گذاشت روی شکمم با بدن نیم جون چشای نیمه باز صدای بم گفتم عه این چقدر شبیه باباش شده 😂😂 کل کادر اتاق عمل زدن زیر خنده😂😂😂😂

لحظه ای که دیدمت تمام غم ها و دردهای دنیا برام بی معنی بود دخترکم ،تو بااومدنت به زندگیمون شادیمون هزاربرابرشد،خدایاهرلحظه هزاران بارشکرت،بمونی برامون دخترکم💋💋💋❤❤❤

ازهمون لحظه اول که دیدمش باور نمیکردم که بازم چشاش ابی باشه مثل خواهریش گفتم خدایا شکرت دوتا بچه سالم چشم ابی بهم دادی

به دماغت نگاه کردم ببینم به عمت رفته یا نه!!!
که رفته بود😂😂😂😂

اولین باری که فرشته نازو خوشگلمو دیدم بهترین حس دنیارو داشتم،اون لحظه واقعا تموم دردا و مشکلاتمو فراموش کردم فقط محو دختر گلم بودم😍😍🥰🤩

خیلی قشنگ بود صورتشو چسبوندم به صورتمو بوسیدمش وقتی بردنش فقط لحظه شماری میکردم دوباره صورت ماهشو ببینم

بهترین لحظه زندگیمو تجربه کردم هم یه فرشته کوچولو بهم دادن

من که دو روز بعد بچمو دیدم..دکار موقع دنیا اوردن کتف بچمو شکست و چون درشت بود دیر زایمانم کردن و بچه اب کثیف خورد..وقتی دنیا اومد سریع بردنش رو تخت نوزاد ساکشنش کردن و بردنش.و من مات و مبهوت نگاه میکردم و سیل اشکی بود که از چشام میومد..و چون دکتر خیلییی پارم کرد بهم اجازه نمیدادن از تخت بیام پایین..بعد دو روز که تو بخش فقط گریه میکردم گذاشتن برم بخش اطفال پیش بچم..اونم توی دستگاه چون نمیزاشتن شیر بخوره فقط گریه میکرد..وقتی رفتم پیشش و دستمو از دستگاه گذاشتم روسینش اروم شد و گریه ای بود که من فقط تو بخش میکردم و لعنتی که به دکتر میفرستادم...هیچوقت هیچوقت نمیبخشم دکتر رو😢😢

بعد ار بیرون کشیدنش از شکمم اولین حسی که خیلی دوس داشتم صدای گریه اش بود که واقعا لذت بخش بود خیلی استرس داشتم ولی با شنیدن صدای گریه اش انگاری دنیا رو بهم‌دادن فقط ب دکترم میگفت زودتر بیار ببینمش ،وقتی دیدمش باورم نمیشد که این تموم زندگی منه ک الان لپ کوچولوش رو چسبوندن به لپ من

اولین بار دخترمو ۲۰ روز بعداز زایمانم تو nicu دیدم.انگار دنیارو بهم دادن انقدر خوشحال بودم و گریم گرفته بود که دوست داشتم ساعتها بغلش کنم و بو کنمش.الان عمرمونه جونمونه

فهمیدم که خدا چقدر دوستم داره که تو رو ب این زیبایی خلق کرده و به من هدیه داده

اولین باری که دخترم دیدم...
فقط خدا رو شکر میکردم.
که بهم این فرشته رو داده

وقتی الینام، فرشتم،همه وجودم،نازنینم رو دیدم از شوق گریم گرفت و اشک شادی ریختم ک یکی از پرستارای مهربون گف مامان الینا خانوم خوشگل واسه چی گریه میکنی بیاد دختر نازتو شیر بده ببین چقد دختر ماهی داری مامانم کمک کرد لباسشو پوشوندیم و بهش شیر دادم و خداروشکر کردم بخاطر وجود نازنین الینام این لحظه شیرین هیچوقت یادم نمیره

حس فوق العاده ای بود ازخوشحالی نمیدونستم بخندم گریه کنم وفقط خداروشکرمیکردم خداقسمت همه ی خانمایی که بچه ندارن و بچه دوس دارن بکنه باهیچ حسی تودنیانمیشه عوضش کرد

من پسرم رو که گزاشتن بغلم یه لحظه ترسیدم انگار اجساس کردم بغلم میوفته اخه خییلی کوچولو بود گفتم طورحدا برداریدش بعدا بغلش میکنم قول میدم ماما خندید و گفت مال خودته عزیزم از این به بعدهمش پیشته ولی از دوور اینقر قربون صدقه اش میرفتم هی میگفتم پاهاش مث باباش شره اخه پاهای باباش رو حاملگیم از چشمم افتاده بود😁

اولین بارگذاشتنش روسینم فهمیدم آرامش یعنی چی

تک تک سلول های بدنم لبخند زدن

وقتی دیدمش همه دردهام فراموش کردم

گیج گیج گیج

اونقدر گیج بیهوشی ها بودم که فقط هاج و واج نگاش میوردم بچمو.نیم ساعت بعد زایمانم بیدار کردن گفتن نمیخوای بچتو شیرش بدی؟تا یه مدت که نمیفهمیدم.گیج گیج بودم بهت زده‌‌.باباشم همین حال رو داشت.وای شب اول سخت ترین شب زندگیم بود مست خواب بودم ولی نیم ساعت یکبار شیر میخورد بچم.بیچاره خواهرم که شب تا صبح بیدار بود.از ترس اینکه بهش گفته بودن اگه بخوابی ممکنه بچه با سینه مادر خفه بشه. با اینکه من زایمان طبیعی بودم ولی کلی بخیه واژن داشتم‌‌اپیزیاتومی شدم‌.و واقعا تمام انرژیم رفته بود.ولی من عاشق دخترم و باباشم‌.خیلی نازه خداروشکر

کلی گریه کردم🥺🥺

وای انقد خوشگل بود و موهای سرش زیاد بود که لحظه ی اول گفتم وای موهاشو ببین من فداش بشم الهی

من با اینکه آدم احساسی نیستم ولی اولین بار فقط اشک بود ک از چشمام سرازیر بود طوریکه گوش هام پر اشکم شده بود بهترین لحظه تمام زندگیم بود واقعا

اولین باری ک دیدمت فکر کردم دیگه کسیو ندارم خدا فقط توراب من داده توفرشته وناز خدا رو هزار بار شکر کردم ک همچین دختر خوشگلی مثل تورا ب من داده خیلی خیلی خیلی دوستت دارم وعاشقتم همه چیزم هستی و خواهی بود

وقتی صداش رو می شنوی. وقتی بغلش میکنی وقتی بوسش میکنی اون لحضه به کل دنیا می ارزه.

تنها مسکن و قرصی که بعد از درد می چسبه و آرومت میکنه

من بارداری خیلی خیلی سختی داشتم و کلا دکتر هم به اینکه بتونم بچه سالمی به دنیا بیارم امید نداشت ولی به لطف خدا و عظمتش خدا بهم یه فرشته ی کوچولو و خیلی خوشگل داد که خوده دکتر هم تعجب کرده بود اون لحظه ای که تو اتاق عمل دخترمو دیدم انگار یه باره سنگین از غم و غصه از دوشم برداشتن و خدا دنیارو بهم داد بهترین هدیه خدا بود روزی هزار بار خداروشکر میکنم که همچین هدیه ای از طرف خدا بهم رسیده

جيگرم براش آتيش گرفته بود،چون اين من بودم كه باعث به اين دنيا اومدنش شده بودم،تو ريكاوري كه گذاشتنش پيشم كه شير بخوره يه حس نا شناخته و جديد...و بعد بردنش و منم بردن تو اتاقم،تا بيارنش تو اتاق پيشم همش ميخواستمش و انگار يه چيزي گم كرده بودم. همه ي زندگي من و باباشه الان...

من اون لحظه ناراحت شدم که دیگه تو دلم نیست وتکون هاش رو دیگه حس نمیکنم بعدش تا زمانی که درد داشتم حس خاصی نسبتبهس نداشتم ولی از بیمارستان که اومدم خونه انگار تمام دنیا رو با خودم به خونه اورده بودم توی بهشتم دارم با پسرم بهترین لحظه ها رو زندگی میکنم امیدوارم خدا همه ی زوج هارو با این میوه ی بهشتیش خوشبخت کنه

وقتی صداشو شنیدم انگاری کل دنیارو بهم دادن. گذاشتنش روی صورتم و اینکه فقط میگه خدایا شرکت سالمه سالمه؟! گفتن اره سالم هست

وقتی روی سینه م گذاشتن سرشو بالا آورده بوده خیره شده بود بهم خیلی آروم بود منم کلی باهاش حرف زدم فکر کنم ۲۰ دقیقه باهاش حرف زدم هیچوقت نگاه اولش با چشمای قشنگش یادم نمیره

حس عاشقی حسی که قابل گفتن و توصیف نیست

اصلا باورم نمیشدک یه جوجه اومده ازخوشحالی گریم گرفته بود

اولین باری که صدای قشنگشو شندیم صدای گریه اش بود که از شکمم اومده بود بیرون و لحضه شماری میکردم ببینم چه شکلیه وقتی آوردنش گذاشتنش رو قلبم گریه اش آروم شد و باچشمای سیاه قشنگش به من نگاه میکرد و من با چشمای اشک آلودم محو موها و ابرو ها و مژه های خوشگل و پرپشت. و سیاهش. شده بودم خدا رو بخاطر وجود دختر نازم هزاران بار شکر کردم لحضه ی فوق العاده ای بود خدا نصیب هرکی آرزوشوداره بکنه

وای بهترین لحضله عمرم بود با اینکه هنوز قشنگ بهوش نیومده بودم ولی همش دلم میخواست فقط نگاش کنم زندگی مامانو😍

اولین باری که دیدمت انگار همه درد ها و سختی ها یادم رفت ،خدا رو شکر کردم برا داشتنتدخترم ومن برا دومین بار مادر شدم و چه حسی قشنگتر از این مادر بودن دختر و پسر عزیزم 🥰🥰

گفتم دورت بگردم مامان آیهانم اشکم سرازیر شدو باور نمیکردم این کوچولو مال منه از جنس منه .

بهترین حس دنیا

خداروشکرکردم بخاطر وجودش

هنوزم که هنوز هر شب موقع خواب از جلوی چشام رد میشه.اولین باری که دکتر آوردش بالا😍بهم نشون بده تا چشم بهش افتاد خندیدم انگار خیلی وقته میشناختمش انگار از خودمون بود خدا قسمت همه بکنه اصلا قابل توصیف نیس حسش

اولین بار که دیدمت اشک شوق تو چشمام جمع شد و گریه کردم. بهترین حس دنیا

من فقط برای دیدنش بیهوشی رو نپذیرفتم نصف قلبم رو مال خودش کرد

اولین باری که دیدمش حس میکردم خوابم!
باورم نمیشد اون ۳۴روز بیمارستان تموم شده باشه!
باورم نمیشد خدا بهمون بچه سالم داده!
وقتی صورتشو با صورتم لمس کردم حس کردم بهشت من همون لحظه هاست
همون لحظه عاشقش شدمو فقط هر لحظه دارم خداروشکر میکنم بابت این نعمت،هدیه و فرشته ای که بهمون بخشید

اشك شوق تموم صورتمو خيس كرده بود 🥺🥺🥺
فقط گريه ميكردم .
قبل و بعد از اون لحظه ،هيچ حسي شبيه به اون رو تجربه نكردم

اولین بار که دیدمش از خوشحالی داشتم گریه میکردم ،تا صورتش رو چسبوندن به صورتم هردو آروم شدیم🥰قشنگترین لحظه ی عمرم بود😊

چون سزارینی بودم نمیتونستم خوب ببینمش ولی صداش و میک زدناشم بهم‌انرژی میداد

اولش ترسیدم خیلی لاغر بود سد میخورد از شکمم بعدش گذاشتن کنارم زل زدم بهش عاشقش شدم

فقط از ذوقم تندتند خداروشکر میکردم😍

احساس ناشی از گرمای بدنش تمام وجودمو گرم کرد و احساس غرور و قدرت کردم .اما الان که ۳ سالش شده خودمو ضعیف و ناتوان حس میکنم .وای چقدر لحظه خوبی بود

وقتی دکترم گفت دختر قشنگ وکوچولوت به دنیا امد فقط میخواستم ببینمش که سالم است وقتی دیدمش هزاران بار ازخدا بابت لطفش تشکر کردم و ازش خواستم همه دختران وزنان حس مادرشدن راتجربه کنند.بعددستای کوچولوش را بوسیدم.

وای بهترین لحظه ی دنیا بود 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

اولین باری که دخترمو آوردن کنار صورتم برای دومین بار توی زندگیم اشک شوق ریختم. حس عجیبیه بین ذوق زدگی و گریه کردن اینقدر گریه کردم که دکترم میگفت دختر تکون نخور نمیتونم بخیه شکمتو بزنم☺️
مامانم میگفت شوهرم که اولین بار دخترمونو دیده بود بُهت زده نگاهش می‌کرد انگار باورش نمیشد این بچه خودشه😄

اولین باری که دیدمشان اشک شوق وهیجان بر صورتم جاری شدوانتظار۸ساله ام به پایان رسید

بهترین حس دنیاست یه بچه ازوجودخودت به دنیامیاری .من که ازخوش خالی گریه میکردم😘😘😘

من بچم تو35هفته بدنیا اومد اولین بار بعد دوروز دیدمش تو آن ای سیو خیلی سخت بود نمیدونم چرا شوکه شده بودم فقط نگاش میکردم ودل نداشتم ازکنارش برم

اولین بارحداروشکرکردم ک چنین فرشته ای بهم داده

تمام وجودم اروم شد چون بچه م تو خطر بود و اورژانسی عمل شدم باور میکنید اصلا درد احساس نمیکردم فقط میخاستم زود بزارنش کنارم
گونشو چسبوندن به گونه م !!!!!
دیگه اون ادم قبل نشدم همون لحظه دنیا برام فرق کرد حس مادر شدن خ زیباست خ

من پرستاردخترمو اوردروسینم ک شیربخوره خیلی حس خوبی بود دردش بجونم ماعاشقشیم چون خیلی بچه ارومی فداش شم

وقتی دیدمش یه لحظه ی کوتاه همه دردی که داشتم فراموش کردم

حاااالم بد بود ی نگاه مات بهش داشتم و اینکه نمیتوستم شیرش بدم درد داشتم از خودم بدم میومد...الان اینقد وابسته اشم ک یک لحظه فکرشو نمیتونم بکنم ک نباشه😢😊

اولین باری که دیدمش از ذوق اشک میریختم و باورم نمیشد خداوند این فرشته خوشگل صورتی و به من هدیه داده😇

وای حس عجیبیه بنظرم نمیشه توصیفش کرد
گاهی وقتا یادم میره ک تازه اومده فکر میکنم سالیان ساله ک باهامه . وقتی ک یادم میاد همش 5 ماهه وارد زندگیم شده میگم چطور قبل از تو زندگی میکردم انگار زندگی قبلم یادم نمیاد
مرسی ک هستی دخترکم

وقتی دیدمش هی فقط تکرار میکردم آخیش تموم شد...خیالم راحت شده بود که درد نمیکشم دیگه

اولین باری که دیدمش تو گیجی و بیهوشی بودم،باورم‌نمیشد بچه منه
خیلی ناز بود عین فرشته ها

من فقط و فقط خدارو اون لحظه کنارم حس کردم و تمام زندگیم از اول جلوی چشمم اومد..خدایا چطور شکر تورو بجا بیارم

وااای اصلا حسش غیرقابل وصفه😍😍😍

وااای اون لحضه ک تو اتاق عمل دیدم پسرمو فقط اشک میریختم و میخندیدم اون لحضه ای هم ک برا اولین بار شیر میخورد هیچ وقت یادم نمیره خیلی قشنگ بود خدایا خیلییییییی شکرت❤️❤️❤️❤️❤️

کلی خندیدم. دکترم گفت یه پسر سالم و تپلی . گفتم دکتر خوشگله ؟ گفت اره مامان باباش خوشگلن خوشگل میشه :)))) گفتم پس چرا انقدر سیاهه؟ گفت بزار دو تا نفس بکشه اکسیژن برسه به بدنش سفید میشه. وای خدا اصلا یه حالی بود وقتی گذاشتنش بغلم

چه حس خوبی داشتم...انگار دنیا مال منه..قلبم تو دستام بود😍😍

اولین باری که دیدمش انگاری بابامو کوچولو کرده بودن خیلی شبیه بابام بود فقط بابام اومد جلوی چشم

بهترین لحظه زندگیم بود از اون موقع ۶ ماه میگذره همیشه چشام می بندم تصورش میکنم چقد قشنگ بود مثل ی فیلم بود با خودم میگم ک زود گذشت

اولین باری که دیدمش پر از حس زیبا بود و هست از شوق گریه میکردم و قربون صدقش میرفتم برای اولین بار به خودم بالیدم زندگیم خیلی قشنگ شده و معنی گرفته من خیلی خوشبختم که دارمت پسرم خدایا شکرت 🙏😍

من اشک ریختم و گریه کردم گفتم جانم...اما بعد دیدم خیلی مو داره ..پر مووووو تو دلم خندیدم

اولین باری که دیدمش اون همه عذاب و اذیت زایمان کردن به دیدن این فرشته می ارزید آنقدر خدارو شکر کردم که سالمه آخ جون چشماشو خون آلود باز کرده بود داشت گریه میکرد همون لحظه گرفتم بغلم گفتم خداااا شکرت چقدر ناز هس مرسی😚😚😚😚😙😘

همون لحظه عاشقت شدم و یه تیکه از قلبمو بیرون از بدنم دیدم. تو تمام وجود منی. نفس منی. اگه نباشی منم نفس نمیکشم.

اصلا نمیتونم شوقی ک اون لحظه رو داشتم توصیف کنم...😍😍😍

وای شوکه شده بودم باورنمیکردم
بعدش اشک توچشام جمع شد
الهی من بگردم که جیگری واسه خودش شده

وقتی اولین بار دیدمش انگاردنیاروبهم دادن

خیلی دلم میخواد زودتر این لحظه رو تجربه کنم

اولین باری که پسرمو دیدم از ذوق گریه کردم باورم نمی شد که بچم باشه.خیلی لحظه ی قشنگیه. 😍😍😍

زیباترین لحظه ای بود ک دیدمش 😍😍😍عاشقشم

بهت گفتم بلورم چون خیلی سفید بودی

با وجود زایمان خیلی سختم ،همه چی برا یه لحظه ایست کرد،فقط و فقط اون لحظه که دیدمت بی صبرانه دلم میخواست لمسش کنم عشققققققمممممم

قشنگترین حس تو دنیا...با اینکه نصف شب بود نشد فیلم بگیریم ولی یه لحظه از جلو چشمم نمیره😍😍😍خوشحالی بی وصف....باباش که ذوق مرگ شده بود😅😅

خیلی عاشقشون شدم

مامانای عزیز سلام من شوهرم بخاطر بدهی مالی زندانه ومنم بارداری اولمه اگر واقعا کسی میخاد کمک کنه ودرتوانش هس دریغ نکنه ممنون میشم تاعمر دارم دعاتون‌میکنم

مامان جوجه فندقی بله مالی هس اگر واقعا ی نفر بود کمک میکرد خیلی خوب ورشکست کرده هیچ نداریم

اولین باری که دیدمش و بغلم دادنش باورم نمیشد این موجود کوچولو و دوست داشتنی ماله من باشه😍😍😍😍

در انتظار ديدنشم😍

فقط نگاش‌ میکردمو از خوشحالی‌ اشک میریختم.. بعد از نه ماه انتظار تموم دنیام رو تو بغلم گرفته بودم😍😍😍🥰🥰🥰

اولین باری که دیدمت مامان جون دوباره و دوباره متولد شدم و یه حس خاصی تو وجودم بود که با هیچ زبانی قابل وصف نیست
عاشقتمممممم پسر مهربون من😍😍😍😍😍❤❤❤❤❤

وقتی گذاشتن روی قلبم ،تپش قلبم چند برابر شد😍

سزارین ب روش اسپانیال بودم تا بدنیا اومد گفتم پس چرا گریه نمیکنه تا گریش در اومد از خوشحالی با گریه و صدای بلند قربون صدقش میرفتم بعد ب دکتر بالا سرم گفتم تپله؟ 🤔 خندید😂گفت اره شکل خودتم هست نمیدونم چرا اون لحظه ب جای اینکه بپرسم سالمه گفتم تپله 😂اوایل کرونا بود فقط با التماس گذاشتن صورت‌شو بوس کردم اخه چه بوسه قشنگی بود بعدم سریع بردنش

الهی من فداش شم اولین بار ک دیدمش کلی قربون صدقش رفتم با وجود درد رو لبم خنده بود

من خودم اولین بار که دیدمش گریه کردم.ولی شوهرم فوت کرد تو صورتش ببینه واکنش نشون میده 😂

اولین بارکه دیدمت باورنمیکردم که بعد۱۲سال انتظار لایق مادر شدن شدم خدایاهزارمرتبه شکر بهترین حس دنیاراتحربه کردم نفسم
آن شالله همه منتظران دامنشون سبزبشه بحق این شبهای عزیز😭🤲

منکه اونقدر سر زایمانم اذییت شدم که حد نداشت آخرشم که گفتن میبرنم سزارین با اینکه درد داشتم فقط نگران بچم بودم ،وقتی بهم نشونش دادن بجا اینکه بخندم گریم گرفت اصلا یه حال و هوای دیگه ای داشتم انگار همه دنیا وایساده بود من بودمو پسر کوچولوم ، خدا قسمت همه بکنه همچین لحظه ای رو❤

اولین باری که دیدم دخترمو فک نمیکردم برای منه باورم نمی شد اننقدر زیبا بود

خداکنه

کلی از ذوق دیدنش گریه کردم وهزاران بار خداروشکر

اولین بار ک رو تخت زایمان گذاشتنش رو سینم گفتم توروخدا ورش دارین الان میوفته فقط تو فکرش بودم ک سرما نخوره عزیزم

اولین فقط محکم گرفته بودمش و دست به بدنش میکشیدم ببینم سالمه و میخندیدم...الهی دورش بگردم اینقدر ذوق داشتم و خوشحال بودم ک اومده بغلم اصلا متوجه سر پر موش نشدم فقط میگفتم خدایاشکرت😊😊

بهترین لحظه عمربودوقتی دیدمش گریه کردم ازخوشحالی

وای خدا اولین بار دیدمش از ذوق نمیدونستم چی بگم سرش رو بوسیدم و گفتم خدایا شکرت بعد اون همه سختی و واقعا تمام سختی هایی که برا بدست اوردنش کشیدم فراموش کردم با دیدنش

بهترین وقشنگ ترین لحظه ی زندگیم بود.

اولین بار که پسرمو دیدم کلی درد داشتموبعد بیهوشی ولی حس خوبی با دیدنش اومد سراغم ولی سر دخترم اولینوبار که دیدمش کلی گریه کردم چون بی حسی از کمربودم گریشو شنیدم دیدمش و بهش شیر دادم بهترین لحظات عمرم بود

به عشق در یک نگاه اعتقاد پیدا کردم🥰
تو آسانسور بیمارستان روی تخت بود که متوجه شدم دیگه تو دلم نیست و دارن منو میبرم اتاقم. وقتی رسیدم تو اتاق تو خواب و بیداری دیدم مامان و خواهرم و مادر شوهرم تو اتاقن و بهشون اسم دخترمو نگفته بودم، بهشون نگاه کردم و گفتم شما نفسمو دیدین؟گفتن به به پس اسمش نفسه و گفتن نه و همسرم با یه دسته گل از راه رسید و بعد اینکه روبوسی کردیم و همسرم دسته گل رو بهم داد دخترمون از راه رسید و همه دورش جمع شدن و میگفتن چقدر ماهه،چقدر خوشگله،چقدر تو دل برو و ... که من از روی تخت نمی‌تونستم بلند بشم و دلم داشت آب میشد و میگفتم منم می‌خوام ببینمش که همسر جان با گوشیش از نفس عکس گرفت و بهم نشون داد و اونجا به عشق در یک نگاه اعتقاد پیدا کردم و به همسرم که نگاه کردم دیدم داره اشکشو پاک می‌کنه.اون لحظه خیلی درد داشتم و بهوش کامل نبودم ولی الان که بهش فکر میکنم به خودم افتخار میکنم که تمام سختی هارو پشت سر گذاشتم و اون لحظه دیدار برام خیلی با ارزش بود. خلاصه نفس رو گذاشتن بغلم و همسرم دوتامونو بوسید و خیلی حس خوبی بود داشتن دوتا عشق⁦❤️⁩🥰

توصیف‌ نمیشههههه

اولین باری که تو اتاق عمل پسرمو نشونم دادن دستش زیر چونش بود وهمون موقع بود که تا دیدمش عاشقش شدم خداروشکر کردم که صحیح و سالم بدنیا اومد😍😍

من که اون لحظه گفتم نشون ندین بهم میترسم من بردن بخش بعددیدمش بیداربودباباشم همش لبخندبه لب اشکم پاک میکردومیگفت حرف نزن تاسردردنشی که یهوخوابم برد

اولین باری که پسرمو دیدم بهت زده شدم از شباهتش به خودم و اشک توو چشمام جمع شد و فقط تونستم بگم عزیزممم

بهترین لحظه عمرم

هر چی درد داشتم یادم رفت و حس میکردم رو ابرام بهترین لحظه عمرم بود همیشه تو ذهنم مرور میکنم تازه معنی عشق واقعی رو فهمیدیم خیلی خیلی حالمو زندگیمو‌ خوب کرد امیدوارم کرد دیدمو عوض کرد عاشقتم مامانی من قربون اون نگاهت

نگاهش با اون چشماي معصومش تا ابد تو ذهنم ثبت شده...هر وقت به اون لحظه فك ميكنم قند تو دلم اب ميشه.

سه شب کم خوابی کشیده بودم با خیال راحت سه ساعت خوابیدم

بهترین لحظه عمرم قربونت برم مامانی

من اولین بار دخترامو یه روز بعد از زایمانم رو تخت nicu دیدم و کلی گریه کردم اون همه دستگاه و سرم وصل بود بهشون و خیلی کوچیک بودن خیلی لحظه ی سختی بود هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه رو 😔

انگار تمام دنیا رابه من داده بودند از خوشحالی درد زایمان یادم رفته بود

وای چ لحظه ایی بود خود ب خود اشکم اومد فقط میگفتم خدایا شکرت چ لحظه نابی بود همسرمم با یه لبخند خاص نگاش میکرد واسه همه اونایی ک منتظر فرزندن همچین لحظه ایی رو امید وارم😍😍

اولین بارکه دیدمش انگار دنیا بهم دادن وقتی گذاشتنش بغلم دیگه نمیدادمش که لباساش بپوشن چه حس خوبی بود اونم بعداز چند سال انتظار

وای دلم نمیخواست چشم ازش بردارم ولی همچنان دردم داشتم وقتی بغلش میکردم دردامو فراموش میکردم

هرچی نگاش میکردم سیر نمیشدم
وایی اصلا اولین بارو فراموش نمیکنم

اولين باري كه ديدمش با خودم گفتم چقد قرمزه اين بچه منه؟😅

وقتی لپ گرمش و گذاشتن رو صورتم فقط گریه کردم از خوشحالی انگار تمام دنیارو بهم دادن هیچ حسی بهتر از این تو دنیا نبوده برام

نمیدونم چرا اولین بار هیچ حس خاصی بهش نداشتم، ولی هرچی گذشت یه عشق عمیقی تو وجودم پیدا کرد که نگو

اولین بار که صدای قلبشو شنیدم باور نکردم تا رفتم سونو دوباره بازم همون حس شیرین.وباور نکردن تا لگد هاشو فهمیدم یکم باورم شد تا این که رفتم سونو 26هفته صورتشو دستاشو به طور واضح دیدم والان بیصبرانه منتظرم به دنیا بیاد بغلش بگیرم صداشو بشنوم

باور نمیکردم تو اونی باشی که ۹ماه منتظرش بودم😍😍😍

اولین باری که دیدم دخترمو از خوشحالی خندیدم وتمام دردهای زایمانم‌یادم رفت

منتظر دخملیم ک ببینیمش انشالله

بی نظیرترین حس دنیا

اولین باری دیدمش درد داشتم ولی نگاش میکردم همه چی یادم میرفت خیلی خوب بود😍😍

ای جونم فداشبشم بهترین لحظه زندگیم لحظه بدنیااون پسرمه خدایا شکرت

اولین بار که دیدمت خیره بودی بهم انگار چند ساله میشناسی منو❤خدا رو شکر که دارمت

اولین بار که دیدمش اون لحظه خودمو خوشبخت ترین ادم دنیا میدونستم وروز به روز بیشتر عاشقش میشم😍😍😍😍

اولین باری که دیدمش و گذاشتنش روی سینم دنیا رو بهم دادن و تمام دردهام یادم رفت

من بیشتر انگار تعجب کرده بودم هی نگاش میکردم نمیتونستم چشم ازش بردارم هی به کمک ماما میگفتم اینو تنش کنه اون تنش کنه خیلی بچه ارومی بود همش خواب بود چیزی نمیگفت ,همسرمم وقتی دیدش اولین کلمه ای که گفت این بود که چقد کوچیکه اخه خیلی کوچولو بود وزنشم 2900بود حتی وزن قنداقش از خودش بیشتر بود

وای بی صبرانه منتظرم پسر قشنگمو ببینم مطمین یه لبخند بزززرگ میاد رو لبم که نمیشه جمعش کرد😄😄😄😄

اولین باری دیدمش از خوشحالی گریه میکردم و قربون صدقه اش میرفتم 😘😘😘😘
شوهرم هم همینطور میخندید و قربون صدقه اش میرفت😍😂

اولین بار که دیدمش چسبونده بودن به سینم ک شیر بخوره وااای اصلا حس شیرین اون لحظه قابل وصف نیست.اولین باری که دیدمت عااااااااشقت شدم

اولین باری که دیدمش باورم نمیشد 😍ولی عاشقانه عاشقش شدم همون لحظه🤩

گریه کردم و دلم سوخت که وارد دنیای پر از مشکل کردم. و نگران بودم که مبادا سلامتی کامل رو نداشته باشه

۷روزه ب دنیا اومده عشقمون.هنوزم گرمای صورتشو رو صورتم حس میکنم🥰🥰

اولین بار که دیدمش از شدت ذوق اشک شوق میریختم میگفتم اخجون عین خودم لپ داره😍😍😍😍

خداروشکر خدارو صدهزار مرتبه شکر

اولین باری ک دیدمش وقتی بود ک بعد از زایمان طبیعی گذاشتنش رو سینم هنو گریه نمیکرد با نگرانی به مامای همراه گفتم چرا گریه نمیکنه نگرانشم یه پارچه انداخت روش گفت خشکش کن تا گریه کنه ...منم گریم گرفته بود...اصلا خیلی متعجب نگاهش میکردم باورم نمیشد واقعا خداوند خیلی بزرگه‌.خدایا شکرت

اره خداوکیلی
پسر من سوراخ سوراخ بود وقتی اوردیمش خونه کلی دستاش کبود😭 پاهاش کبود رد سرم و سوزنا 😭 الهی هیچ بچه ای تینجوری نشه خدا همه بچه هارو سالم نگه داره 😊 برا پدر مادراشون

فقط منتظر این لحضه هستم که برسه یعنی میشه

اولین بارکه دیدمت ازشدت خوشحالی گریه م گرفت نتونستم کامل نگات کنم چون چشمام پراشک شده بود..خوش اومدی پسرم

اولين بار كه پسرمو ديدم لذت بخش ترين لحظه زندگيم بود، هيچ وقت نرمى پوست صورتش و بوىِ خوبش از ذهنم پاك نميشه، باباشم كه رو ابرا بود از خوشحالى

وقتی روی سینم گذاشتنش تمام درد یباره تموم شد ولی چون پسرم متفوع خودشو خورده بود فقط چند ثانیه تونستم بعلش کنم همون چند ثانیه هم خیلی لذت بخش بود

اولین بار که دیدمش احساس کردم دیگه آرزویی ندارم ولی بعدش دیدم کلی آرزو واسه خوشبختیش دارم

اولی باری ک دیدمش باورم نمیشد این معجزه کوچولو تودل من بوده ی شوک بود برام دوسه روز طول کشید تا باورم شد مادرشدم الان وقتی تو چشمام نگا میکنه و میخنده بازم فک میکنم ی خواب خیلی قشنگه

وقتی وارد اتاق عمل شدم،با خودم تکرار میکردم
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز میلرزد دلم دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
لحظه ی دیدار نزدیک است

و مدام این شعر و با خودم تکرار میکردم.
و وقتی دیدمش یه فرشته بود از جنس بهشت..

لحظه ای که نمیشه با کلمات توصیفش،کرد

زیباترین حس دنیا 👌🏻👌🏻👌🏻
غیر قابل توصیفه

تاآخرعمرم تصویراولین دیدارمون یادم نمیشه

منم اشک تو چشمام جمع شده بود، چون طبیعی زایمان کردم طی زایمان فقط منتظر بودم که بگن تموم شد، و دخترمو ببینم، واسه دیدنش لحظه شماری میکردم، اونم به من نگاه میکرد وقتی اومد

فهمیدم دنیا هنوز زیبایی هاشو داره ❤️

اخ قربونش برم من سزارین بودم صبر نداشتم از پشت پرده بیارنش اینور‌ نشونم بدن
وقتی ماما اوردش و صورت ماهشو چسپوند به صورت من بهترین حس دنیا بود

اولین باری که دیدمش میخواستم بدونم دستو پاش سالمه شبیه کیه

اون شب تو بیمارستان با اینکه درد داشتم تا صبح نخوابیدم، فقط نگاهش کردم

من اولین بار که دیدم هیچ حسی نداشتم اصلا.

اولین لحظه ک دیدمش همه درداموفراموش کردم قلبم تندترتپیدانگار دنیاروبهم داده بودن توصیف کردنی نیس بهترین لخظه زندگیم دیدن روی ماه دخترم بود قربونش برم من🌹❤️❤️❤️❤️

همیشه این لحظه رو توی ذهنم تصور میکنم😍انشاالله خدا قسمت کنی ب زودی زود ببینم این لحظه ی ناب و وصف ناپذیررو و الهی دامن تمام منتظرا سبز بشه...الهی آمین❤

وای اگر من دوباره زایمان کنم به عشق اون لحظه اس که صورت داغش و به صورتم چسبوندن

من چهره اش جلو چشممه عاشقش شدم همون لحظه...

منکه سزارینی بودم فقط خواب بودم خخخ..اولین بارم که دیدمش نمیدونم چرا حسی به اون صورت نداشتم. خیلی گریه هم میکرد😂😘جیگرشو بخورم. .ولی الان شده تموم زندگیم خیلی شیرینه

اولین بار که گذاشتنش روتخت با چشای سیاه سیاه وبا گریه منو نگاه میکرد آخ عزیزم بوووس من پسرمو طبیعی دنیاش آورد زودم دیدمش

اولین باری که دیدمت جانِ دل مادر 🥰تو گریه میکردی و من می خندیدم
بهشت رو با تمام وجودم حس کردم مثل یه ماهی زیبا در دریای آغوشم جا گرفتی....

قشنگ ترین شیرین ترین لحضه عمرم

انقدر گريه كردم كه دكترم ميخواست ارام بخش بهم بزنه به پهناي صورت خيلي حس عالي و وصف ناپذيري بود از خدا ميخوام همه زنان و دختران سرزمينم اين حس تجربه كنن

اولین باری ک دخترمو دیدم فقط خدا رو شکر میکردم و همه وجودم چشم شده بود و نگاه ازش برنمیداشتم وقتی ک گزاشتنش روی سینم خیلی حس خوبی بود😌🥰😍

اولین بار ک دیدمش دلم قش رف گریم گرف ولی جلو اشکامو گرفتم فشارم رف بالا ندادن بغلم فوری بردنش

تواتاق عمل سزارین بودم پرستاراسرب سرم میزاشتن نشونم نمیدادن اینقدجیغ جیغ کردم تا اوردنش جلوسربع بوسش کردم قربون صدقش رفتم

اولین باری ک دیدمت ،زمان وایستاد و من فقط محو تو شدم پسرم،اون لحظه بود که تموم دردام یادم رفت و فقط تو شدی همه زندگیم

من هر لحظه منتظر اومدنشم

گوله گوله اشک میریختم

تا لحظه مرگم فراموش نمی کنم وقتی صورت لطیفشو گذاشتن رو صورتم اونم نگام کرد

اولین باری ک دیدمت فقط اشک میریختم...وای خدایا پارسال همین موقع ها بود که لحظه شماری میکردم واسه اومدنش...خدایا شکرت شکر

بهترین حس دنیارو داشتم

قشنگ ترین و زیبا ترین حس دنیا بود وقتی گذاشتنش تو بغلم و بردن که لباس تنش کنن همش نگاهم بهش بود.این همون فسقلیِ که تو شکم من وول میخورد؟؟😍😍🤩🤩🤗🤗

من سزارین اورژانسی شدم و دل تو دلم نبود بعد از اینکه صدای گریش اومد بیارن ببینمش، چند دقیقه طول کشید بعد دیدم یه صورت کوچولوی خنک اومد کنار صورتم با چشمای اشکیش داشت نگام میکرد.. شیرین ترین لحظه ی زندگیم بود 😍

اولین بار که دخترم دیدم فقط گفتم خدایا شکرت و به دخمل نازم گفتم خوش اومدی عزیزدلم و بعدش فقط گریه کردم

اولین بار گذاشتن روی شکم با دستم گرفتمش گفتم سلام دختر قشنگم اون روز زیباترین روز عمرم تا الان بوده .

اولین لحظه موقهی که دیدمش که مستقیم از شکمم بیرون اکمد خیلی لحظه قشنگی بود با چشمان اشکبارم توی بغل گرفتمش و برای همه اونایی که ارزوی این لحظه رو دارن دعا کردم

اولین بار که دیدمش فکر کردم مرده به دنیا اومده چون همه ی بدنش کبود بود و به سرعت بردنش اتاق احیا.اما بعد که لباساشو پوشونده بودنو آوردنش حس فوق العاده ای بود.مادر شدم.تمام چیزی که از دنیا میخاستم.بغلش کردمو بوسیدمش و با تمام وجود بوسیدمش.
باباشم وقتی دیده بودش کلی گریه کرده بود

وقتی با اون همه درد بعد دنیا اومدنت تو رو گذاشتن رو شکمم همه چی یادم رفت وقتی به پشتت دست زدم اشک تو چشام جمع شد که تو. تو این دنیای به این بزرگی وقتی هیچ کسیو ندارم تو مال منی مال خود خود خودم. تو از جنس منی اگه هیچی تو این دنیا نداشته باشه میدونم تو مال منی تو بهترین حس دنیایی مامان جون

تموم درد زایمان رو فراموش کردن انگار دکمه ای رو فشار دادن لبخند جای همه دردو انتظارامو گرفت یه گوله برف بود باورکردنی نبود پر از عشق وعشق وعشق تا خود صبح پللکهام روهم نرفت ازنگاه کردنش سیر نمیشدم

اولين بار وقتي صورتش رو روبروي صورتم گذاشتن تمام حس هاي شيرين رو تحربه كردم وگريه كردم و انقدر اروم شدم كه بلافاصله بعد ازديدنش بيهوش شدم❤️❤️

همه دردایی که کشیدم یادم رفت.فهمیدم دیگه مادر شدم.وقتی رو سینه ام گذاشتن فهمیدن با وجود دردای زیادم فقط بوش آرامشی رو به من منتقل کرد که هیچ لحظه ای تو زندگیم عوض نمیکنم

آخ عزیزم یه عالمه بوسیدمش

اولین باری که دیدمش بغلش کردم باورم نمیشد که خدا یه دختر ناز بهم هدیه داده بعد چند لحظه سرش وبلند کرد به چشم هام نگاه کرد حس کردم خوشبخت ترین ادم دنیا هستم وهمسرم از خوشحالی اشک میریخت

وقتی میخواستی بیای 10 ساعت طول کشید 10ساعت پراز درد اما ساعتی که تورو گذاشتن رو قفسه سینه ام گرمای بدنت خورد بهم صدای نفساتو حس میکردم کل اون دردارو فراموش کردم فرشته کوچولوی من

قربون شکل ماهش بشم من روزی هزارررربار😍انشاالله بهمن ماه صحیح وسالم نی نی مو تموم کسمو میزارن توبغلم❤

اولین بار که دیدمش خیلی لذت بخش بود. باورم نمیشد ماور شدم‌ واقعا آدم تو قدرت خدا میمونه. چشم از دختر قشنگم برنمیداشتم تا صورتشو چسبوندن به صورتم. گرم و نرم بود قربونش برم

باورم نمیشد بعداز اون همه مدت انتظار ببینمش و حس خیلی خوبیه ک ببینی یه موجود تو بدنت رشد میکنه.بعدش ک ب دنیا بیاد ادم باورش نمیشه تو دل بوده

دو روز بغلم بود بعدش 16 روز ازم دور شد طوریکه اومدی به برگشتش نبود....خداروشکر الان سه ماه بغلم....دخترمم که بدنیا اومد فقط بوسش میکردم...

باورم نمیشد ک دخترم اومد کنارم فقط اشکم میومد

هرچند که غرق در خون بودیم و درد عمیقی رو گذروندیم اما هیچ مادری نیست که عاشق نشده باشه.

اولین باری که دیدمش فقط خداروشکر کردم که دخترم سالمه و فهمیدم این فرشته کوچولو ارزشش رو داشت بخاطرش تا پای جونم برم

بهترین حس دنیا بود اون لحظه هیچوقت دیگه تکرار نمیشه....

واقعا نمیشه احساس اون لحظه رو وصف کرد😍هیچ وقت یادم نمیره اولین باری که دیدمش دخترمو😘اخ اخ اخ یادش بخیر🤩چقد زود دیر میشه

اولین باری که دیدمش از خوشحالی گریه کردم و وقتی که بغلش کردم گرمای بدنش باعث شد تمام دردام یادم بره الهی فداش بشم

لحظه شماری میکنم که زود ببینمش وبغلش کنم قربونش برم

ای وای هیچ کس تا مادر نشه نمیتونه این حس و بفهمه ۹ ماه انتظار برای کسی که نفست به نفسش وصله

بهترین حس دنیاست قابل وصف نیست خیلی لذت بخشه تو اوج درد بادیدنش آروم شدم😍

اولین باری که پسرم رو دیدم شوکه شدم که یه دفعه تمام دردهام تموم شده و کوچولوم به دنیا اومده فقط داشتم نگاهش میکردم بغض کردم و اولین حرفی که زدم از دکترم پرسیدم سالمه تا اینکه پرسنل بیمارستان بهم گفتن مامان با پسرت حرف بزن تازه از شوک دراومدم

بهترین حس دنیا بود نه ماه انتظارش رو کشیده بودم وقتی دیدمش همش اشک ریختم البته گریه از سر خوشحالی بود

اولین باری ک دیدمت اصلا باورم نمیشد یعنی این فرشته کوچولو تو شکم من بود کسی ک همه این ماها منتظر بودم ببینمش بگیرمش تو‌بغل اصلا باورم نمیشد گفتم خدایا شکرت دیگه تنها نیستم

ی حسه خوبه غیر قابل توصیف ک امیدوارم همه تجربه ش کنن

اولین باری که دیدمش اون گرمای صورتشو رو صورت خودم حس کردم وااایی قابل وصف نیست.
در گوشش گفتم که چقد دوسش دارم و اشکام همینجور سرازیر میشد.😍😍

انشاالله منم این حسایه نابو تجربه کنم فعلاکه فقط بالا آوردن وحالت تهوع و دردشو تجربه کردم انشاالله زودتربگذره منم ببینم تو دلیمو

تادیدمش گفتم چ خوشگله لباش صورتی بود گفتم بزاریدش روصورتم گذاشتن وای چقد نرم بودݕوستش دلم میخوادبازبرسه اون لحظه فقط

وااای من اولین باری که دیدمش خیلی شکه بودم

اولین بارکه دیدمش همه دردا یادم رفت انگار دنیارو بهم دادن هیچوقت اون لحظه رو فراموش نمیکنم

اولین بار ‌که دخترمو دیدم هم خندیدم وهم اشک ریختم گفتم سلام دختر قشنگم چقدر شکل بابایی هستی یعنی انگار باباش جلوم بودهنوزم همه میگن باباشه

وای نگم ازحال خوبم هشت ماه بودم کیسه ابم پاره شد ک بردنم بیمارستان طبیعی زایمان کردم وقتی گذاشتنم رو بفلم یه دختره خندون با دوتا چال لپ ویه کله پر مو همه ماماها ودکترش عاشقش شدن هی میومدن تواتاقم ببینش چ حس افتخاری داشتم اسن دختر نمکی برای من تک بغلم بود گریه شوق داشتم وقربونش میرفتم بااون جسته ریزش دوستدارم هزار بار دیگه اون دردای قشنگ تکرار شه تا باز اون لحطه رو تجربه کنم اصلا قابل گفتن نیست خوشحالم دلوینم ک دارمت ک مال مایی

اونجا بود ک معني اشک شوق رو درک کردم خيلي حس ناب و قشنگي بود انشاالله قسمت همه اونايي ک منتظرن❤🌹😍💋

اولین بار ک دیدمش فک کنم ۱۰ بار از دکتر پرسیدم ک وای این بچه منه یعنی ب دنیا اومد تقریبا نیم ساعت تو شوک بودم...

من حاملگی خیلی سختی داشتم ولی وقتی واسه اولین بار دیدمش تموم سختیای به شیرینی تبدیل شد

وقتی اولین بار دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن , بهترین لحظه عمرم ❤

اولین باری که دیدمش خنده و گریه قاطی شد فرشته کوچولوم از هر لحاظ سالم بود و از ته دلم از خدای مهربانم تشکر کردم و امیر علی رو عاشقانه در بغل گرفتم و اون لحظه رو برای همه چشم انتظار ها آرزو کردم خدا پشت و پناه همه بچه های جهان باشه ان شاءالله

اولین بارکه دیدمت خدارو شکر کردم که سالمی

اولین باری که دیدمت انگار تازه متولد شدم هیچ حسی بهتر از اولین بار لمس کردنت نبود پسرم عاشقانه دوستت نفسم ائلشن

اون لحظه اشکم سرازیر شد یه موجود کوچیک مرسی وصدا که وقتی چسپوندن به صورتم دیگه از سر و صدا و گریه خبری نبود آرامش محض و اینکه حس کنی این موجود از پوست و گوشت خودته و یه جورایی انگار خودتی. برای تمام زنان دنیا همچین حسی رو از خدا میخوام .

باهیچ حسی تو دنیا قابل مقایسه نیس

بهترین حسه دنیا مادر شدن یعنی بدنیا اومدن دوباره خدایا حقه همین ایام دامنه همرو سبز کنه

بنظرم بهترین زمان که تو کل زندگیم تجربه کردم موقع دیدن احسان بود..... خدایا شکرت..‌

اولین باری که دیدمش بااون چشمای خوشگل باتعجب نگام میکرد نفس میکشید ای جانم چه لحظه شیرینی رو یاد آور شدید😙

خیلی حس خوبی بود بهترین لحظه زندگیم بود خدایاشکرت که پویانو دادی بهم

بهترین لحظه تمام عمرم

وقتی دیدمش تمام دردام یادم رفت الهی مامان قربونت بره

خیلی حس خاصیه واقعا عاشق پسرمم

کل دردهام یادم رفت و واسه این معجزه الهی خداروشکر کردم

اولین باری که پسرمودیدم محو چشاش شدم همه ی دردزایمان ونه ماه بارداریو فراموش کردم وفقط ازخداخواستم نصیب همه بشه این حس خیلی زیباوبهشتی رو

قشنگترین لحظه ی عمرم بود و هیچ وقت لحظه ای که به دنیا اومد از جلو چشمم نمیره
با گریه و شوق فقط خدا رو شکر میکردم که دخترم صحیح و سالم به دنیا اومد
اصلا نمیشه توصیف کرد چه حسیه باید تجربش کرد تا بشه خوب درکش کنی

هنوزم فکر کردن به اون روز اون لحظه بغض میکنم

اولین باری که دیدمش انگارتمام دنیارو بهم دادن و بیشترازقبل عاشقش شدم

من که خیلی خوشحال بودم اول نگاه میکردم ببینم چه شکلیه😊😅 چون کل بارداری صورتشوتوذهنم تصورمیکردم همسرم که ازخوشحالی چشاش پرازاشک شده بود

ای جاااااانم بهترین حسه من بعد9سال خدا بهم بچه داد وقتی بچه رو بهم دادن شیرش بدم گریم گرفته بود میگفتم ینی این مال منه واااای دستاشو لمس میکردم چ حس خوبیه سلامتی همه مامانا

وای اون لحظه چقدقشنگ بود موقعیکه بم دادنش اینقد ذوق کردم صدای کریس که اومد گفتم جانم مامان دردت به جونم اینقد ناز بود ایشالا خدا نصیب همه کنه

اولین باری که دیدمش دلم ریخت یهو. دوباره عاشق شدم. اشکم جاری شد

گیج و منگ بودم و حس غرور میکردم چون اینقد ناز بود نی نیم ک دکترم گفت عروسمو بدنیا آوردم و عاشقش شد. خدارو هزاران مرتبه شکر

من پسر اولم سزارین شدم بعد کلی درد چون نفسش رفته بود فوری بردنش صدا گریشو نشنیدم کلا گیج بودم از همون لحظه تصمیم گرفتم حتما دومی رو طبیعی بیارم و همینم شد چهار سال بعدش پسر دوممو طبیعی آوردم و لذت واقعی مادر شدن رو چشیدم و اون لحظه که گذاشتنش رو سینم بهترین حس دنیا بود بعد اون همه درد راحت شدم

اولین باری که دیدمش غیرقابل توصیف هستش یه حس عجیب که هرگز مثلش وجود نداره
وقتی پرستارصورت کوچولو خیسِ پسرم به صورتم چسبوند انگار که خدا یه تکه از بهشت به من بخشیده باشه 🌹🌹

من که از 5 صبح که زاییدم تا ساعت 2 نصف شب ندیدمش چون 8 ماهی بدنیا اومد سریع برده بودنش NICU خودمم سزارینی بودم اوضاع بد بود

اولین باری که دخترمو دیدم خومو خوشبخترین آدم دیدم از اعماق قلبم خوشحالم دخترم جیگر منه

اولین باری که دیدمش با اینکه لحظه به لحظه زایمانم رو دیدم ولی بازم باورم نمیشد این دختر منه. خیلی لحظه عجیبی بود. یه حس خیلی خیلی قشنگ که نمیشه توصیفش کرد. وقتی منو بردن توی ریکاوری فقط تو دلم میگفتم خدا کنه زودتر برم تو اتاق که دخترمو باز ببینم. خدا لطف خیلی بزرگی بهم کرد خیلی

بهترین لحظه عمرم بود

حس اینکه مال منه و حس اینکه این کوچولو نیاز صرفه و من مسئول برآورده کردن همه نیازهاش هستم. حس ترحم خیلی زیاد نسبت بهش و حس اینکه واقعا فهمیدم زندگیم به دو نیم تقسیم شده و همه دوست داشتنا یه طرف و دوست داشتن پسرم هم یه طرف.

اولین باری که دیدمش از شدت خوشحالی فقط گریه میکردم اصلا باورم نمیشد که ازشکم من اومده بیرون واسم مثل یه خواب بود..‌

اون لحظه فقط خدارو شکر میکردم با صدای بلند .و بهترین حس دنیا رو داری احساس سبکی انگار میخوای پرواز کنی.مخصوص زایمانت طبیعی باشه...

خیلی مشتاق این لحظه ام 😻♥️💎

اولین باری که دخترام و دیدم بهترین و زیباترین لحظه ی دنیام بودعاشقشونم

وااای من اصلاباورم نمیشدواقعامادرشدم😍خیلی حس خوبی بود
ایشالاهمه این حس خوب روتجربه کنن

من خیلی خوشحال شدم وقتی پسر خوشگلمو دیدم 😍😍😍البته توبه هم کردم ک دیگه بچه نخوام چون خیلی درد کشیدم 😭😱وقتی همسرم هم بچمونو دید از خوشحالی گریه کرد🥰🥰🥰 الان هم عاشقشیم 😘😘😘😘

اولین بار ک دیدمت خیلی اخمو بودی،ووقتی گذاشتنت روشکمم چندبار ب پرستارگفتم بردارینش میوفته فقط دست تو گرفتم وکلی گریه کردم یه حس خاصی بود با وجود اون همه درد بهترین روز تو کل عمرم بود هیچوقت اون روز فراموش نمیکنم

اولین باری که دیدمش با اینکه حالم خیلی بد بود خیلی خوشحال شدم انگار دنیارو بهم دادن یه پسر توپل مپل خوشمزه دوست داشتم همش بغلش کنم نگاش کنم 😊

اولین باری که دیدمش تمام سختی هایی که قبلش کشیده بودم رو فراموش کردم

اولین بار ک دیدمش خدا را شکر کردم ک سالم اخه فک مکردم ماه گرفتگی داشته باشه از خوشحالی گریه مکردم 😀باز هم هروز ازخدا تشکر مکنم 🙏🏼

اولین باری که بعد از سالها انتظار دیدمش،بحدی ذوق زده شده بودم که وقتی دیدمش بهش گفتم چه زشتی تو😍😍

اولین باری که دیدمت فکرکردم چقدرخوشبختم که خداوندتوروبهم داده عاشقت شدم عشقی که نمیتونم به هیچکس جزتوداشته باشم پسرعزیزم

گفتم خدایااا واقعا تو شکم من بوده؟خدایااا شکرت

عاشقش شدم

زایمانم طبیعی بودانقد ک حالم بدبودبچه ک دنیااومددکترنشونم دادگفتم چراانقوکوچیکه؟دکترگف خوبه دیگ میخاسی هم هیکل من باشه؟؟😂بعدک گذاشتنش توبغلم صورتش چسبیده بودب صورتم وای چ صورت کوچولو و لپ نرمی انقدبهم چسبیدبوسش کردم😍دلم واس اون لحظه تنگ شد😢

اولین بار ک دیدمش باورم نمیشد بغض کرده بودم

اولین باری ک دیدمش باورم نمیشد این کوچولوی تاز و دوس داشتنی مال منه .دوست دارم عشق مامانی😍😘

شیرین ترین لحظه عمرم بود ثمره عشقم

اولین باری ک دیدمت با نگاهت کردن به چشمت عاشقت شدم هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمیکنم قربون چشمای نازت برم من😍😍😍😍

بیصبرانه منتظر همچین روزم🍓🤤🥰

لحظه ای که نازنینم رو دیدم از تمام وجود عاشقش شدم و اشک ذوق ریختم،خیللللللللللللی شیرینه

عزیزدل مادر اولین باری که دکترت گذاشت رو سینم و بوسیدمت انگار دنیا رو بهم دادن چقدر شیرین بود اون لحظه و اشک میریختم از خوشحالی پسر قشنگم

صورتتو آوردن که بچسبونن رو صورتم ولی رومو برگردوندم گفتم من سرماخوردم ببریدش اونور مریض نشه حتی نتونستم بفهمم چه شکلی هستی

من فقط چشام به پسرم بود نگرانش بودم چون داشت گریه میکردپرستارا توجه نمیکردند

وقتی اولین بار دیدمش فقط اشک ریختم و تمام دنیارو حس کردم،اولین بار با تمام وجودم عشقو حس کردم💕💕💕💕
همسرم وقتی دخترمونو دید عشق پدری و حس قشنگی که من نه‌ماه تجربه کردمو واقعا حس کرد🥰🥰🥰🥰

پسرم مثل پنبه سفید بود باورم نمیشد اینقد زیبا باشه،دکتر صورتشو گذاشت رو صورتم فقط اشک میریختم و خدارو شکر کردم

شیرین ترین لحظه عمرم بود

نمی شدتوصیف کرد😍😍😍😍

انگاری بعد کلی انتظار و دویدن تویه تونل تاریک به نور رسیده بودم...دنیام روشن شد

من ته دلم صدا زدم خدایا شکرت هر کی اولاد نداره خدا روزیش کنه.
همسرم خیلی خوشحال شده بود.

اولین بار که دیدمش صداش کردم سلام پنبه سلام مامان خوش اومدی به دنیا ، کلی قربون صدقش رفتم داشتم پرواز میکردم انگار یه عالمه پروانه تو دلم بال بال میزدن و میخاستن بیان بیرون و نمیتونستن و خودشونو به در و دیوار قلبم میکوبیدن ، یه حس عجیب یه حس خوشایند یه حس غیرقابل وصف ❤️ و فراموش نشدنی

اولین باری ک دیدمش فقط نگاش کردم همه جاش سلامع بعد خداروشکر کردم

وای الان اشکام دراومد.اون لحظه ازشدت خوشحالی فقط گریه میکردم...اشکام نمیذاشتن ببینمش😍😍😍چه حس خوبی بود،خدایاشکرت

اولینبار ک گذاشتنش روی شکمم خیلی حس خوبی داشتم لبخند زدم و شروع ک به صحبت کردن باهاش و صداش میکردم خیلی حس خوبیه خیلی

خیلی لحظه رویایی بود در یک آن تموم شد تو فکر بودم چ شکلیه همش منتظر این بودم صدای گریشو بشنوم وقتی شنیدم تمام وجودم انگار جوون دوباره گرفت
ی لحظه بود ک اصلا قابل وصف نیست هر چی بگی باز کمه

اولین باری که دیدمش انتظار 8 ساله من پایان یافت و چه انتظار 9 ماهه ی شیرینی داشتم و حالا بهترین روز زندگی روزی که مادر شدم تکه ای از وجودم کنار بود خدارو شکر که من یک مادرم❤

من که نمیدونم چم بود از ذوق فقط گریه میکردم

اولین بار که دیدمش کلی گریه کردم و ازش معذرت خواهی کردم که مشکل من باعث شد انقد زود به دنیا بیاد و حالا تو اون دستگاه زیر اکسیژن فشار قوی باشه وتحمل کنه

اولین باری که دیدمش یه حس فوق العاده عالی و وصف ناپذیر داشتم که هیچوقت تجربه نکرده بودم و خوشحال بودم از اینکه انتظارم برا دیدن و بغل گردنش بالاخره تموم شد اون شب تا صبح فقط نگاش کردم هیچوقت اون احساسو فراموش نمیکنم🥰

اولین باری که دیدمت پسرم عظمت خدارو شکر کردم که یه فرشته تووجود من بوده و خدابدستم رسونده خدای بزرگم خودت پشت وپناه همه کوچولوها باش علی اصغر منم درپناه خودت حفظش کن

اولین باری که دیدمت پسرم بهترین لحظه برام بود از شوق فقط ریختم اشک و بهت گفتم خوش اومدی معجزه زندگیم و بوسیدمت هنوز بعد شش ماه ونیم اون لحظه جلو چشمام هستش

من اون موقع باشوهرم قهربودمو خونه بابام بودم،شوهرمم بعداز زایمان اومد،وقتی پسرم به دنیا اومد حس خاصی نداشتم چون فکرم مشغول بود و یه خورده افسردگی هم داشتم ولی بعدش خیلی خوشحال شدم تا الان که همه دنیام پسرمه و عاشقشم

من سزارین شدم و بیهوشی گرفته بودم وقتی بیدار شدم دیدم پرستار دخترمو گذاشته تو بغلم داره شیر بهش میده بهم گفت می فهمی داره مِک میزنه گفتم نه خیلی درد داشتم ، اما بهترین لحظه ی عمرم رو تجربه کردم خیلی حس قشنگ و پاکی هست ، خدایا شکرت

خدایا این لحظه شیرینو قسمت همه بکن

بیهوش بودم همون لحظه که به هوش اومدم داشت از سینه ام شیر میخورد حس خیلی خوبی بود تو دلم گفتم خداروشکر که سالم به دنیا اومد😍عاشقشم😘😘

اولین بارکه گذاشتنش توی بغلم فک میکردم توی دنیای دیگه ام اشک توی چشمام جمع شده بودو فقط گریه میکردم

اولین باری که دیدمش حس خوب پرواز داشتم . بهترین حسّ دنیا .

اولین بارکه دیدمش فقط خداروشکر میکردم که سالمه اصلا باور نمیشد چه ناز هس

ضی//

وقتی دکتر گزاشتش رو سینم باصدای بلند گفتم جانه دل من خدایا شکرت من خیلی واسه این لحظه زحمت کشیدم.به خودم افتخار کردم که چه کار سختیو با قدرت خودم انجام دادم.و پاداش اون چه چیز با ارزشی بود...مثل یه معجزه بود و هست...

من بعد زایمان طبیعی خیلی زیاد خونم رفت طوریکه خونم افتاد ولی وقتی گذاشتن روسینم انگاری احساس کردم ی چیز سنگین رو سینمه وبعدش ک گذاشتن کنارتختم توگهواره خ دخترم ناله میکرد وگریه های خیلی ریز انگاری خیلی خسته بود قررربونش بشم خدایا شکررررت😍😘😘😘🙌🙌

من اولین باری ک دیدمش فهمیدم زندگی وعشق وجود داره امیدگ ب زندگی هزاربرارشد فهمید این عشق این زندگی اووف چ لحظه ای بود اولحظه وقتی روسینم اوردنش دنیا رو بهم دادن ایقد گریه کردم

اولین بارخداروشکرکردم زیاد،خیلے حس خوبے بود

وای از 9صبح تاتقریبا12شب درد کشیدم حالم خیلی بد بود اما با اومدن فرشته کوچولوم هم چی از یادم رفت حتی بخیه های که بعدش خوردم و حالیم نشد.چه لحظه خاطره انگیزی بود دلم برا اونروز تنگ شده خیلی خیلی شیرین بود واسم

گریم گرفته بود و باورم نمی شد .این جیگر فرشته ی منه💓

ای جونم
پسر منم 😭

داشتم فقط از خوشحالی گریه میکردم

😍😍😍😭ازبس حس خوبی بودفقط گریه میکردم خداراشکر

یه حس عالی که دوست داری بارها تکرار بشه توضیحش سخته و دنیای شیرین مادر شدن...

اولین بار که دیدم ازشوق دیدارش گریه کردم
مثل فرشته ها بود
ناز وخوشگل

من با اینکه حالم خیلی بد بود ولی فقط لحظه ای کوتاهی دیدمش فوری دخترم را بردند آن ای سی یو وچندروز تودستگاه بود ساعت پنج صبح رفتم وازپشت دستگاه دیدمش خیلی حس خوبی بود و فقط اشک میریختم

من بارداری ناخواسته و سختی داشتم .نمیخواستمش اصن.دکتر ک گذاشت رو سینم نگاش نکردم .بعد یکساعت ک کنارم گذاشتنش چنان سر پسرم ب بالا بود ونگاه میکرد منو .یک نگاه عمیق و عجیب بدون پلک زدن و طولانی همونجا همه چی عوض شدمنو پسرم دنیای هم شدیم.

لحظه ی بسیار قشنگیه نمیشه تو چنتا کلمه توصیفش کرد امیدوارم همه این لحظه رو تجربه کنن

من لحظه ای که دنیا اومد ندیدمش بهم نشونش ندادن آخه پشت گوششو بریده بودن و من نمی‌دونستم همش منتظر بودم بیارنش ببینم ولی تا ده ساعت نیاوردن ......یادمه لحظه ای که دنیا اومد با اینکه ندیدمش فقط از خوشحالی اشک میریختم

بهترین حس دنیاس

اشک شوق از چشمام جاری شد😍
ولی بعدش یهو تو ذهنم گفتم یاخدا چقدر دهنش بزرگه😄😃 ولی خداروشکر تا برسم تو اتاقم لبای پسرم غنچه شد و زیباترین و قشنگترین پسر دنیا نصیبم شد😍😘😚

چقدر منتظر اون لحظه بودم😍😍😍

واى..

میتونم بگم بهترین لحظه ی زندگیم بود خدا میدونه چقدر اون لحظه شیرین بود برام یادمه با ذوق از پرستارها خواستم بدنش بغلم وقتی بغلش کردم انقدر خوشحال بودم که از همه تشکر میکردم از دکترم از پرستارها از مامای همراهم با اشک توی چشمام از همشون تشکر کردم که بهم کمک کردن تا بتونم عزیزدلم رو به آغوش بگیرم خیلی حس و حال خوبی بود هنوزم دلم برای اون لحظه تنگ میشه ❤️❤️❤️

اولین باری که دخترمو دیدم انگار که بچگی خودمو دیدم کپیه عکس نوزادیم بود لبخندم پر رنگ تر شد و لپ هلویی شو بوسیدم

اصلا انقدر زسبا و دلنشین هست که نمیشه توصیفش کرد فقط باید حس و لمسش کنی امیدوارم همه ی مادرهای سرزمینم حسش کنن

وقتی تو اتاق عمل بودم یهو صدای گریه اومد و منم زذم زیر گریه بلند بلند میگفت این بچه منه؟این بچه مال منه؟؟این پسر منه؟؟وقتی اوردنش پیشم شوکه شدم ی نوزاد با چشمای کاملا باز طوسی رنگ واقعا از اینهمه هوشیاریش جا خوردم زل زده بود ب چشمام و اصلا پلک نمی زد وقتی دیدمش فقط گفت سبحان الله واقعا بزرگی خدا رو باید شکر کنیم ب دنیا اومدن ی نوزاد همشششش شگفتیه خدایا شکرت .خدایا به همه ی زنان دمیا لذت مادر شدن رو بچشون🌹🌹🌹

خیلی عجول بودم میخاستم ببینمش

فقط خندم میگرفت از کوچول موچول بودنش و ناباورانه نگاش میکردم

اولین باری که دیدمت میخواستم ثانیه ها بایستن ومن تماشات کنم نمیخواستم حتی پلک بزنم زل زده بودم بهت

من از بس تنگی نفس داشتم اصلا حالم خوب نبود و یادم نی. فیلم‌اتاق عمل رو ک میبینم متوجه میشم اون روز چی گذشته

من تواتاق ریکاوری بودم گزاشتن رودستم گریه میکرد توعالم بیهوشی بودم پرستارمیگفت چشات بازکن بچتو ببین بزوربازکردم دیدم لاملافه سبزرنگ داره گریه میکنه گفتم برش دار من دستام بیحس بود یه وقت میافته چه کاریه اخع میزارن رودست ادم بعد برش دلشتن باز بخاب رفتم بیهوشیا توبدنمبود

وای بهترین لحظه عمرم بود با اینکه زايمان فوق‌العاده سختی داشتم حس آرامش

بهترین حس دنیا رو تجربه کردم.اشک میریختم و قربون صدقش میرفتم❤❤❤

اولین باری ک پسرمو بهم نشون دادن احساسی رو تجربه کردم ک قابل قیاس با هیچی نیست😍 بهترین حس دنیااااا بود😊😊😊😊😊😊

من بچه اولمو زایمان طبیعی داشتم خیلی واسم سخت بود اما وقتی به دنیا امد گفتم پسرم خوش امدی به دنیا،اما وقتی شیرم خورد تازه حس شعله ور شد نفسم شد وجودم،اما وقتی دومی سزارین به دنیا اوردم ازدرد داشتم نابود میشدم درد سزارین استرس بخیه هام نمذاشت ازبچم لذت ببرم اما وقتی سینه پهلو کرد دیگه بیخیال همه چی شدم فقط بچمو میخاستم خدا رو شکر اینم وجودم دنیام 😇🥰😭🤩😍😘

از اون لحظه عاشقت شدم تو شدی همه زندگیم و دلیل زنده بودنم.. کلی گریه کردم

من چون خیلی سختی کشیدم تو دوران بارداری با به دنیا اومدنش و بغل کردنش تمام دردام یه لحظه خوب شد.عاشقشم

اولین باری ک دیدمش فقط اشک میریختمو با وجود تمام دردی ک کشیده بودم فقط با عشق باهاش حرف میزدم. هرموقع ک ب اون لحظه فکر میکنم بازم‌گریم میگیره اما نه از ناراحتی. ی حس عجیب غیر قابل وصفه

ی حس عجیبی ک اصلا قابل بیان نیست ..باورم نمیشد ک من دیگ ی مادرم ...
وقتی گذاشتنش توبغلم تمام دردم ب یکباره تموم شد چ حس قشنگی...

من سزارین شدم و وقتی صدای گریشو شنیدم شروع کردم به گریه کردن باورم نمیشه صورتشو گذاشتن رو صورتم خیلی گرم و لطیف بود اروم شد

منم اولین لحظه ایی که پسرمو دیدم خدا کل دنیارو. بهم داد واقعا لحظه شیرینی

تا دیدمش سوالم اینو بود که با تصویر سونو چرا فرق داره😂 برای اطمینان شعرهای دوره بارداری رو براش میخوندم تا مطمئن بشم از تو شکم خودم در اومده😂😂 فداش بشم من😍😍 گیج و منگ دارو ها و سرم بودم. کلی تلاش کردم قیافه اش رو بسپرم تو ذهنم تا جابه جا نشه. از اول مادر نگران بودم😅😅😅

من ک فقط داشتم ب این فک میکردم ک ب کی رفته.... ولی وقتی گذاشتنش بغلم ی ریزه بیشتر نبود به این فک میکردم ک من میتونم مامان خوبی باشم براش؟ و تا الان سعی کردم براش کم نزارم....

اولین باری ک دیدمت حس کردم دنیامو میخوای دگرگون کنی و ی حسه جدید رو تجربه کنم .و فقط گریه میکردم از خوشحالی

همه دردام یادم رفت انگار کل دنیا جمع شده بود برا شده بود دخترم

اولین بارکه دیدمش ناخودآگاه اشکام اومد ازذوق زیادبود۱۵سال چشم انتظارش بودیم باورم نمیشد مامان یه موجود کوچولو وناز شدم ،حسمو نمیتونم بیان کنم بهترین لحظه عمرمو تجربه کردم خدایاشکرت😍😇😘😘😘😘

وای من ۵ هفته دیگه مونده خیلی استرس دارم
خدایا به هرکی بچه نداره یچه بده این حسارو تجربه کنه

من فقط گریه میکردم وخداروشاکربودم ک یه فرشته سالم وخوشگل بهم داده خیلی حس قشنگیه

خيلي خوبه بهترين لحظه ي عمرم بود

در اون لحظه هم گریه میکردم هم می خندیدم بهترین اتفاق زندگیم بود

میخواستم جونمو بدم بهش اون لحظه فقط اشک ریختم و نگاهش کردم

اولین بار که دیدمش از شوق اشک میریختم وقتی گرمای لپاش رو حس کردم انگار همه دنیا مال من بود😊😊

دیگه صبرم تموم شده شبا با رویا دیدنش میخوابم روزا رو با خیال دیدنش شب میکنم.الهی به حق این ماه عزیز هرکسی ارزو به دلش هس به زودی زود خدا مادرشدن رو قسمتشون کنه❤

منم منتظر این لحظه هستم تا جوجمو ببینم فداش بشم الهی ❤🐣

اولین باری که دیدمش مقدس ترین لحظه زندگیم بود ....کودکم بوی بهشت میداد بوی خوش خدارو میداد ...قشنگ حس میکردم که از طرف خدا ،از بهشت ،به دست فرشتگان آمده تا مرا عاشق کند ....تا من بشم مادر و او شود نفس های مادرش ،💟💟💟💟💟

وااااای قشنگ ترین لحظه زندگیم بود، یه دفعه یه چیز قلمبه زرد اومد بیرون از شکمم.. فکر نمی‌کردم اینقدر دورش چربی داشته باشه .😁

مگه از این لحظه قشنگتر هم داریم

سلام پسرم ۱۷ماهه نداره اصلا هیچی نمیخوره دارم دیونه میشم انواع شربت اشتها آور و بهش دادم هزارتا دکتر بردمش ولی بی فایده س الان دوروز لب به غذا نزده چکارکنم

با اینکه حال عمومی خیلی خوبی نداشتم، ولی وقتی دخترمو گذاشتنش توی بغلم انگار همه دردهام تمام شد و دنیارو بهم دادن، عشقی رد و بدل شد که غیر قابل وصفه

اولین باری ک دخترمو دیدم همه غم و غصه هام یادم رفت فهمیدم ک خوشبخت ترین ادم دنیام😊😍😘😘

سلام .من چون از سزارین میترسیدم حالم خیلی بد شد و وقتی پسرمو دیدم کلی گریه کردم(البته از سر شوق)ک بعدش گذاشتنش تو بغلم آروم شدم😘😘😘
.ی حسیه ک شاید دیگه هیچوقت تکرار نشه.ایشالله اونایی ک باردارن زودتر این حس قشنگ رو تجربه کنن و لذت ببرن.😍

قشنگترین حس دنیا😍

یه لحضه ای بودمحو تماشایش شدم اینقدر حال دلم خوب بود که اشک شوق میریختم ووقتی از سالم بودنش فهمیدم هزاران بارخدایم راشکرکردم بابت هدیه ی قشنگی که بهم داده بود وهمین الانشم سپاس گذارخدایم هستم

اولین بار که دیدمت شدم خوشبختترین ادم روی زمین🥰🥰🥰

مثل این بود که خودم از نو متولد شدم! بهترین بهترین بهترین لحظه عمرم بود... و الان با وجودش خوشتبختترینم!

اولین باری که دیدمت با خودم عهد بستم از تمامه خودم بگذرم زندگیم و جوونیم روبزارم به پات حتی اگر بعدها قرارباشه نادیده گرفته بشه من تورو به این دنیا دعوت کردم تا لحظه ی مرگمم برات میزبانی میکنم🥰

فکرنمیکردم بچم5روزتودستگاه سخت ترین روزاشوسپری کنه و منم دلتنگی واضطراب بکشم😢😔

پی پی و جیش کردی بهم😂😂😂

اولین باری که دخترم رو دیدم خیلی خوشحال شدم که منم مامان شدم ..

عالی بود عالی
یه نی نی کوچلو که داشت دست و پا میزد و جیغ؛ که اوردنش صورتش گذاشتن رو صورتم‌ همون تماس پوستی ، گرمای صورتش بهم منتقل شد وای هیچ وقت یادم نمیره بیش از حد حس خوبی بود . یه چشمش بسته و یه چشمش ریز باز کرده بود نگام میکرد

اووووف خدااا دلم میخواد دوباره این لحظه رو . خیلی خوب بود باورم نمیشد ک این کوچولو تو وجودمن شکل گرفته باشه .عاشق کوچولومم😍😍😘😘

یک حس زیبا و بیاد ماندنی

من فقط از خوشحالی گریه میکردم و خدامو شکر میگفتم

اون لحظه ک دیدم حس خواستی نداشتم ولی الان ک بزرگ شده میمیرم براش

فقط خداروشکر کردم که دخترم سالمه عاشقشم😍😍

اما الان جونم ب جونش بستس اون حرفی ک زدم بخاطر اینکه خیلی اذیت شده بود۱۳ساعت درد و کلی معاینه و دوبار بخیه شدن بدون بیحسی

اولین باری که دخترمو دیدم حس خیلی عجیبی داشتم باورم نمیشد این فرشته ی زیبا مال منه...لحظه ی خیلی قشنگی بود😍😍😍😍

منکه افسردگی گرفته بود تا یماه کلا ازش بدم میومد

اولین بار که دیدمش معنی اشک شوق رو دونستم 😭آرزو دارم فقط یه دقیقه برگردم به اون لحظه .‌جوری عاشقش شدم که با گریه اش گریه میکردم وهمه رو کلافه کردم از بس روش حساس بودم و دوستش داشتم 😃😀😃😄 خدا این حس قشنگ رو نصیب همه اونایی که بچه دوست دارن ولی بچه دار نمیشن کنه 🥰🥰🥰

لحظه ی فراموش نشدنی از دوتا پسرام

ی حس بینظیری داشتم خیلی حس خوبی بوددددد خیلییی

اصلا یه حس عجیبیه
حس عاشق شدن رو تجربه میکنی

بهترین هدیه خداااا بود برام. صحنه ای اس ک همیشه توی ذهنم مونده

خیلی لحظه خوبی بود از خوشحالی گریه میکردم

از منکه هنوز نی نی خوشکلمو ندیدم سه روز دیگه ب دنیا میاد

سلام قشنگترین لحظه ای که مادر تجربه میکنه امیدوارم خدا دامن همه مادرانی که بچه میخوان سبز کنه این لحظه قشنگ و ببینن🤲🤲🤲

انشالله خداوند قسمت همه ی زنان سرزمینم کنداین لحظه ناب رو......من احساس میکردم پاکترین موجود زمینم ک همچین فرشته ی نازنییین رو بغل کردم 😍😍😍👪

سلام اولین باری که بچه هام رو بغلم دادن و دیدم سالم هستن انگاری تمام دنیا ماله من شد جونم فدای هر سه تاشون خدایا همه ی بچه،هارو زیر سایه ی مامان و بابا حفظ کن بچه های منم حفظشون کن بچه اهل و انسانی باشن انشالله خدایا بچه هارو برای پدرومادر ها و پدرومادر هارو برای بچه ها حفظ کن الهی آمین😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

وای که چقد حس قشنگی بود ...فقطقربون صدقه اش میرفتم .گل پسرم من خوش اومدی عشق من ... نگاش میکردم .جیگرشو اونم چشاش باز بود و زل زده بود به من

کلیشه ها رو بذاریم کنار ...اولین بار ک دیدمش گفتم وای خدا چقدر کوچولوعه قرار نبود انقدر باشه طبق سونو 😂بعدم باورم نمیشد ۹ ماه تو شکمم بوده و مال منه

اولین باری که دیدمش به دکتر گفت این چرا اینقدر سفیده دکترشم خندید گفت نمیدونستیم سفید بودنم عیبه

اولین باری که دیدمش بغلش کردم انقدرخوشحال بودم قربون صدقش میرفتم که گفتن بسه بده لباس تنش کنیم

اولین باری که دیدمش دنیایی از آرامش وارد قلبم شدو خداروشکر کردم به بزرگیش

اولین باری که دیدمت فکر میکردم ی پسر تپل داشته باشم چون تو بارداری از هیچ غذای بدم نمیومد همه چی با اشتها میخوردم بر عکس سر خواهرت که از همه چی بدم میومد انتظار پسر کپلی داشتم خداروشکر صیح وسالم وقتی لباس تنت کردن تا صبح بهت نگاه کردم اصلا اون شب تا صبح نخوابیدم با اینکه سرزارینی بودم اما سرمست شدم از وجودتوهزار بار شکر کردم به بودنت وداشتنت

هنوز ندیده میدونم تمام قلب و وجودم اونو میطلبه و به نظر من زیباترین موجود جهانه که برای منه.ایشالله که همه بتونن این حس قشنگو تجربه کنن

عزیزم درکت میکنم اصلا ربطی نداره که اون لحظه چه حسی داشتی مهم الان هست که هر مادری با هر حسی عاشقانه بچشو دوست داره و نمی‌خواد خاری به پاش بره

باورم نمیشد بچه منه

دارم لحظه شماری میکنم برای این روز انشالله صحیح و سالم بدنیا بیاد بتونم بغلش کنم باهاش بازی کنم😍😍🤩

اولین بار که پسرم مو دیدم انگار تمام دنیارو بهم دادن همین طور دخترمو خیلی خدا رو شکر کردم از خوشحالی گریه کردم

ی کلمه گفتممممم جان دلممممممممم.چقد شبیه باباتی😲

بهترین حس دنیا رو داشتم فراموش نشدنیه💗💗

سلام اولین بار که دیدمش همه ای استرس و اضطراب و نگرانی هایم بادیدن مهمان کوچولوم به یک باره به یک لبخند وشادی از وجودم می بارید عزیزم تولدت مبارک عزیز مامان 😢😢😢😁❤❤💋💋💋💙💙💖💖💖👏👏👏👏👐👐👐

اولین باری که دیدمش با اینکه۱۷سالم بود حس بزرگ شدن؛مادر بودن بهم دست داد اولین باری که لمسش کردمو با دنیـا هم عوض نمیکنم خیلی حس قشنگـیه:)❤❤❤

اولین بار وقتی از اتاق عمل میخاستم بیام بیرون پرستار اومد بچه مو گذاشت بین پاهام...بهش گفتم میشه ببینمش بااینکه کلی درد داشتم و بیهوش بودم تقریبا کلی دلم براش قش رفت....اینقد ک توپولی بود😍😍😍میخاستم ببینم ب من رفته یا باباش ک اصلا متوجه نشدم باخودم گفتم حتما اشتباه شده😂😂😂تازه توبخش ک اومدم اولین کاری ک کردم کلاه شو درآوردم ....اخه اینقد ک آقام گفته بود موهام زرد بود..میخاستم بدونم ب باباش رفته یا نه😄😄ک نه مشکی بود

ای جان اولین بارکه دیدمش فهمیدم ک رویاهام به باوررسیده وچقدرعاشقشم

اولین باری که دیدمش شکرگزارخداوندبودم.وزندگی منوهمسرقشنگ ترشد

اولین بار که دیدمش اشکم دراومد موقعی بود که سزارینم میکردن پا هام سر بود و دکتر محمدمو بالا گرفت اینم پسرت انگار دنیا بهم دادن

منکه کلی گریه کردم
یهو دکتر گف گریه نکن سردرد میشی
آخه اتاق عمل بود بعدش ک خیالم راحت شد بچم سالمه گفتم فقط ببرینش حالم خوب نیس

واااای بهترین حس دنیا بود. گریم گرفته بود و فقط یادمه خدارو شکر میکردم. خیلی روز خوبی بود با اینکه زایمان بدی داشتم ولی با دیدن دخترم همه چیز فراموش شد. انگار خوشبخت ترین آدم رو زمین بودم. ❤️❤️

اولین باری ک دیدمش زدم زیر گریه و فقط قربون صدقش رفتم دلم میخاست زمان ثابت بمونه دلم میخاست سفت بغلش کنم همسرم فقط نگاش میکرد و میخندید اولین باری ک دیدمش ب وجود فرشته ها ایمان آوردم

اولین بار زیاد حسی نداشتم خیلی اخمالو و خونی بود ازش ترسیدم 😄ولی الان وای عاشق پسرمم

اولین باری که دیدمت انقد خوشحال بودم که دردم یادم میرفت و عاشقت شده بودم تو اولین نگاه طوری که شب اول تو بیمارستان تا صبح نخوابیدم فقط داشتم نگاهت میکردم و به این فکر میکردم که چقدر خوشبختم که توی بیست سالگی مادر شدم اونم مادر یه فرشته کوچولوی ناز😍

ای جان اولین باری ک دیدمش فهمیدم ک رویاهام به باوررسیده وچقدرعاشقشم

اولین بار که دیدمش انگار خدا دنیا بهم داده خدا شکرته بچه زیبا بهم دادی

انقدخوشحال شدم ک حدنداشت همه دردام یادم رف

ای جوووونم اولین بار ک دیدمش اشکم پایین اومد از خوشحالی یه حسی تو وجودم رخ داد

چقدر استرس داشتم بخاطر همین سزارین نخواستم چون میخواستم لحظه اول ببینمش.گذاشته بودنش برای چک کردن قلب و تنفس و ....نمیتونستم از روتخت پاشم دیدم دارن لفت میدن شروع کردم داد زدن بچمو بدین دیگه من بچمو میخوام .وای چه حسی بود خداروشکر شوهرمم اومد لحظه اول سه تامون باهم بودیم.حس غریبی بود وصف ناشدنی.نه قبلش میتونستم فکرشو بکنم نه حالا میتونم وصف کنم

اولین باری که پسرم رو دیدم بهترین و بی نظیر ترین لحظه زندگیم بود.عالییییی بود
فقط خدا رو شکر کردم.

اولین باری ک دیدمت همه دردام رفت تورو درحالی که گریه میکردی گذاشتن تو بغلم منم نوازشت کردم و قربون صدقت رفتم. دردی احساس نمیکردم اما بازم از خوشحالی گریه میکردم. همون اول ک دیدمت عاشقت شدم و خداروشکر کردم بخاطر این حس ناب💋❤️😘

بهترین نعمتی که خدابهم داد

بهترین حس دنیا که تجربه کردم لحظه دیدن بچه ام بود بهترین حسی که تابه حال تجربه نکرده بودم زیباترین حس 💋💋🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بهترین لحظه زندگیم همین بود دیدن دخترم😍😍😍😙😗😗😗

اینقدر درد کشیده بودم که هیچ حسی نداشتم اصلا خوشحال نشدم

اولین بار ک دیدمش با عشق ترسیدم
چون زایمانم طبیعی بود و همون ثانیه اول پسر خوشگلمو بغل کردم
چون رنگ پوستش ب کبودی میزد و خیلی لیز بود فکرکردم مشکل داره ولی بعد ک دیدم رنگ پوستش طبیعی شد ترسم ریخت
تازه یکمم زشت بود 😅😅
ولی درکل خیلی حس خوبیه ک بچتو که تیکه ای از وجودته بغل میکنی و میبوسی وااایی من ک میمیرم براش

بهترین حس مادر شدن فهمیدم

هر وقت اون لحظه رو یادم میاد قند تو دلم آب میشه 😘⁦☺️⁩⁦☺️⁩⁦☺️⁩

با اینکه زایمانم طبیعی بود اما لحظه ای که بدنیا اومد فقط از دور که تو دستگاه بود نگاهش می کردم برام جالب بود یه کوچولو تو شکمم پرورشش دادم و خیلی دوستش دارم متاسفانه این مظیفه مامای خصوصیم بود که اینکارو برام انجام نداد و فقط پول مفت گرفت.

باورم نمیشد که بچه منه !همش به پرستارا میگفتم واقعا این بچه منه؟ کلا تو شُک بودم و ماماهه اومد خیلی جدی گفت بغلش کن دیگه بوسش کن خخخخ

اصلا قابل گفتن نیست هرکس باید خودش درک کنه
اوج ارامش خوشبختی
دیدن ی معجزه با چشمای خودت
چطور میتونی عاشق خدانشی وقتی از ی نطفه تونست ی فرشته بزاره تو دامنت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا ب حق این ماه عزیز دامن همه ی اونایی هم ک بچه میخوان و سبز کن
مادرشدن بهترین حس دنیاست

واقعا تمام درد هام یادم رفت وقتی بخیه میزدن سینا رو قفسه سینه ام بود اصلا متوجه نشدم کی تموم شد . فقط به موهای تنش خیره شدم و پیش خودم گفتم پرمویش به خودم رفته اما قیافش را واضح نمی تونستم ببینم.الهی مادر فدات پسر قشنگم😙😙

اولین بار که دیدمت،پنج روز دردی که کشیدم یادم رفت😍حس کنجکاوی نه ماهه ام،ازاین که ببینمت فروکش کرد،گریه کردم ازترس کرونا،جرات نکردم ببوسمش😢

اولین باری ک پسرمو دیدم تموم دنیا رو مال خودم میدونستم ولی دخترم چون رفت دستگاه اولین باری ک دیدمش خیلی دلم براش سوخت

تادیدمش دلم ازهمه دنیارهاشد

اولین بازی که دیدمش باورم‌نمیشد مادر شده باشم

اولین باری که دیدمش مثه عکس بالادکترآوردش پیشم گفت ببوسش ازشوق خوشحالی گریه کردم لمس کردم باورم نمیشدکه این کوچلوی دوستداشتنی مال منه فکرکردم توبهشتم❤😍😍😍😍💋

برای اولین بار که دیدم پسرمو انگار تو عرش خدا بودم

واااای خدا خیییییلی حس خوبی بود باورم نمیشد که مامان شدممممم😍😆

فقط گریه کردم😓😓😓🥰

اولین باری که دیدمت تمام درد زایمانم یادم رفت وهمینطور که بخیه می‌خوردم نگاهم بهت بود قربون صدقت میرفتم حاصل عشقمون به دنیا اومده بودی و من عاشقانه در جواب گریه هات قربون صدقت میرفتم مادر الهی فدات بشم عشقم

بهترین حس دنیا با هیچ چیری عوضش نمیکنم خیلی قشنگ بود همسرم هم بار اول که پسرمون دید اشک شوق ریخت❤❤

با اینکه از درد زیادی ک داشتم بی حال بود یه جورایی حالت بی هوشی ولی وقتی دیدمش خیلی خوشحال بودمو قربون صدقش میرفتم😍😍

اولین بار که دیدمت فهمیدم عشق دریک نگاه را...

اصلا توصیف کردنی نیست فقط هزاران بار شکر خدارو کردم خدایا شکرت

اولین باری که پسر گلم رو دیدم ، خنده و گریه م باهم قاطی شده بود و زیباترین لحضه ی عمرمه

خیییلی حس خوبی بود... اصلا قابل توصیف نیست

لحظه شماری میکنم واسه دیدن روی ماهش
تا خستگی این چند ماهه بره

نمیشه حس اون لحظه رو گفت من حس میکردم زمان همون لحظه وایستاده پسرم اروم زل زده بود ب من و منم ب اون

تمام وجودمه خیلی دوسش دارم الهی من فداش بشم

عزیزم ..دختر کوچولوی من کنارم گذاشتن وای ک وقتی چشمای سبز عسلیش رو باز کرد داخل اون صورت قرمزش ....بهترین لحظه عمرم بود ...ولی حیف ک از بس از هوش رفتم و امدم از این لحظه ها کسی نبود عکس بگیره

فقط خدارو شکر کردم

منم ۸ روز دیگه تجربش میکنم فکر کنم بهترین حس باشه تو زندگی

اولین باری که دختره نازم رو دیدم خداروشکر کردم که سلامته و اولین صدای گریه اش بزرگترین امیدم به زندگی شد😍

من بی هوش بودم ولی وقتی چشم بازکردم جلو چشمم بود بهترین لحظه زندگیم بودهیچ وقت فراموشش نمیکنم یه دخترخوشگل و نازخدابهم هدیه کرده بود بدنم بی حس بود دوس داشتم تو بغلم باشه برای گرفتنش وجودم هرلحطه آرزو می کرد زیباترین لحطه عمرم بود خدایا ممنونم

شنیدن صداش برای بار اول خیلی حیرت انگیز بود.

اولین بار که دیدمش توزهنم هک شده بهترین تصویردنیابودکه با هیچ چیز عوض نمیکنم هسشو

اولین باری که دیدمش حس کردم به تمام آرزوهام رسیدم

وقتی دخترم به دنیا اومد و گذاشتنش تو بغلم سرمو اوردم پایین که ببینمش دیدم اونم سرشو اوزده بالا دوتا چشم سیاه داره نگام میکنه. اون لحظه ته دلم ریخت و یک دل نه صد دل عاشقش شدم. بهترین روز عمرم بود که یه فرشته اومد تو زندگیم. خدایا شکرت. برای همه خواهرای گلم این لحظه رو آرزو دارم❤

اولین بار ک دیدمش احساس میکردم پسر خیلی آرومی باشه کلی ذوق کردم چون گریه نکرد ولی بمیرم براش شیر نداشتم و از شبش گریه هاش شروع شد ولی خیلی حس باحال و خوبی بود هیچ جا نمیشه این حسو تجربه کرد من اولین بار ک دیدمش احساس سبک شدن و خوبی داشتم

قشنگ ترین لحظه ی عمرم

بهترین لحظه ای بود که تو کل عمرم تجربه کردم از خوش حالی نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم و کلی تو اتاق عمل گریه کردم

ازمن دوقلوبودحسش قابل وصف نیست وقتی دوتافرزندسالم وخشگل مشگل نصیبم شد فدای جفتشون الهی بده ب هرکی نداره تااین حس زیباروتجربه کنن

بهترین لحظه توی عمرم بود😍

خدا شکر کردم که سالمی سلامتی یک حس آرامش عجبی داشتم دوست دارم مامانی

بهتررررین لحظه ی عمرم بود😍

اولین باری که دیدمش چشمای مشکیش باز بود و برق میزد سرش پر از مو بود 😁فقط برام مهم بود ببینم سالمه یانه. فقط پرسیدم سالمه ، وقتی مطمئن شدم بهترین و آرامترین لحظه بود بعدش دقت کردم خیلی بامزه بود. ان شاء الله خدا قسمت همه اوناییکه دوست دارن بکنه

عاشقشششش شدم یه جوری آروم بهم نگا میکرد دوست نداشتم بذارمش کنار

اولین باری که دیدمت دلم پرشده بود از همه ی حسهای قشنگ دنیا و میخواستم فقط تو باشی و من ، وخدا رو شکر کردم که برای دومین بار من رو شایسته ی مادر شدن دونست

مثل رویا بود اون لحظه...

ای جاااااان اولین باری که دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن همه دردامو فراموش کردم دوس داشتم همش نیگاش کنم

ای خدا چه لذتی داشت اون لحظه که دخترمو بهم نشون دادن

لحظه شماری میکنم واسه دیدنش😍

من زایمان زودرس داشتم بچم تو nicu بود شب سزارین شدم فردا صبحش رفتم پیشش ودیدمش حس عجیبی داشتم میگفتم خدایا ینی این مال منه خوشحال بودم

اولین بار که دیدمش،اصلا قابل توصیف نیست،اشک تو چشام بود،فقط بهش می گفتم پسرم خوش اومدی،روی شکمم بود، گریه می کرد،دست کشیدم بهش ،خیلی کوچولو بود،یه عالمه هم مو رو سرش بود،تنش کبود بود،آخه بچم چهار دور بند ناف دور گردنش پیچیده شده بود،خیلی ناراحتش شدم،بهش گفتم پسرم ببخشید اذیت شدی، زندگیم،....

بهترین و شیرین ترین لحظه زندگیم بود وقتی نشونم دادن اشک تو چشام جمع شد بخاطر عظمت خدا و دادن هدیه‌ای به این با ارزشی

هنوززززز ندیدمش ولی ندیده عاشقشمممم

منم هیچ حسی نداشتم
اینقد که حالم بد بود و درد داشتم
میخواستن بخیم بزنن خیلی بد بود
ولی تا دیدمش چشمای نازش خیلی توجهمو جلب کرد
همین یادمه فقط

در حیرت معجزه خدا موندم...باورم نمیشد همچین موجود زیبایی تو بدنم رشد کرده ....و اینکه باورم‌نمیشد 😂😂

بی نهایت عاشقت شدم دلیل زندگیم

اصن باورم نمیشد ک بالاخره دیدمش
خیلی انتظار کشیدم ک ببینمش
عاشقشم😗😗😗😗😗😗😗

یه حس مبهم داشتم اما ته دلم خیلی دوسش داشتم

وای چقد خوشحال شدم . پسرم اون موقعه گرسنه ش بود بعد خیره شده به من هههخخ

اولین باری ک دیدمش معجزه خدا رو دیدم الینا دختر ۸ماهم دختری ک تو تصادف از دست دادم دوباره خدا بهم هدیه دادش

اولین باری که دیدمش معجزه خدارو دیدم یه موجود کوچولو که برای حفظ اش خیلی کارهاکردم و خیلی عذاب کشیدم اما با اولین لمس تن اش تمام اون سختی ها یادم رفت

عزیزم سوکل قشنگم من خیلی حالم بد بود تو که به دنیا اومدی انقدر گریه کردی همون موقع پی پی کردی واسه همین ندادنت به من بردنت دکتر اطفال ببینتت که چرا انقدر داد میزنه این نی نی و خداروشکر هیچی ات نبود خانم دکتر تا تورو گرفت از تو دل من گفتش ای وای چه مانکنی چه زیبا قدو وزن نرمال و چه عروسکی...و من خوشحال ترین لحظه زندگیمرو طی کردم که تو صحیح و سالم به دنیا اومدی

من اولین باروقتی دنیااندنتونستم ببینمش چون تودستگاه بودولی وقتی صدازدن باببین قلبم به تپش افتادترسیدم ولی وقتی تودستگاه دیدمش چقدرکوچولوبودازشوق اشک توچشمام جمع شدچون خدابهترین وشیرینترین وعزیترین چیزدنیارابهم دادبااینکه بچه دومم بودولی خیلی شیرین بودخداراهزاران مرتبه شکربخاطراین نعنتش اینشالا هیچ مادری ارزوی بی فرزندی رودلش نمونه🤲🤲🤲🤝🤲🤲

خیلی حالم خوب نبود
اما وقتی آوردنش خیلی گریه کردم بعدشم سه روز ندیدمش تو آی سیو بودم
وقتی دوباره دیدمش همش نگاهش میکردم خیلی دوست داشتنیه
همسرم بعد چهار روز دیدش کلی ذوق کرد و کلی هم نگران بود

لحظه ی نابی بود..وختی دیدمش ب پرستاره گفتم میشه بزارینش روشکمم؟؟!!خیلی هول بودم ک زودتربغلش کنم..باباش هم فردابدازظهرش اومدملاقات خیلی بی صبرانه منتظربود ک زودتربیادامانمیشدچون فقط ساعت ملاقات راهش میدادن

من موقع زایمان میترسیدم چشمامو باز کنم میترسیدم ببینمش شاید دوسش نداشته باشم چشام تا اخر زایمان بسته بود وقتی چشامو باز کردم ک برده بودنش بعد وقتی رفتم بخش اوردنش دیدم ی موجود کوچولو زیبا خیلی ناز بود وقتی بغلش گرفتم فکر نمیکردم انقد دوسش داشته باشم وقتی شیرش دادم ی حس عجیبی داشتم ی حس شیرین اینطوری اولین بار دیدمش 😍

عزیزم اگه دیدمش تموم دردهام یادم رفت

اولین بار که دیدمش انگار دنیارو بهم دادم همه آرزوهامو پشت سر گذاشتم و فقط به پسرم نگاه میکردم

اولین بار فقط میخواستم دردام تموم شه ولی وقتی دیدمش گفتم خدایاااا این بچه منه 😍😍😍😍😍یه حس خیلی خیلی خوب که باعث شد کل دردم یادم بره

اون لحظه زیباترین حسی بود که تو عمرم تجربه کرده بودم احساس می کردم رو اَبرام و احساس اوج خوشبختی.....یعنی اینجوری بگم دیگه زیباتر از این حس نیست تو دنیا....
.فک کنم علتش اینه که اون لحظه هورمونهای مادر به بالاترین حد خود می رسند .......
و بعد از مدتی هم کم کم افت می کنن که چند روز بعد از زایمان احساس افسردگی پیش میاد

فهمیدم که واقعا مادر شدم و تو بهم بهترین حس دنیا رو دادی،ممنونم ازت

اولین بار که دیدمش دکتر داشت اونور با من ور میرفت منم چشمم به پسرم بود و بزرگی خدا رو با تمام وجودم حس میکردم

من اولین باری که دیدم وقتی به دنیا اومد کلی ذوق کردم دخترم چشماش ماشاالله درشته چشاشو وا کرده بود داشت پلک میزد😂😂شوهرمم اولین بار وقتی از زایشگاه خارج شدیم به سمت بخش ما رو دید بیچاره زبونش بند اومده بود نمیدونس چی بگه

اولین باری که دیدمش باورم شد که مادر شدم...با اون چشمهای قشنگش داشت به من نگاه میکرد...به نظرم این لحظه قابل وصف نیست..دعا میکنم همه ی اونایی که آرزو دارن این لحظه رو درک کنند

اولین بار که پسرمودیدم تو اتاق عمل تو اون حالت بی حسی شیرین ترین وقشنگ ترین لحظه عمرم رو حس کردم لذتی اون اون لحظه بردم که متما هستم تکرار نشدنیه وقتی صداشو شنیدم مثل پر سبک شدم نه دردی داشتم ونه نگرانی بیاین همه تو این روز شب ها دعا کنیم خدا به هر کسی که بچه نداره به ارزوش برسونش
اون اون لحظه زیبا تر ندیدم

غیرقابل وصفه.انگارتوبغل خدایی ارامش محض بودلحظه تولدپسرم

کاش زودتر دنیا نیومده بود. وسرموعد خودش دنیا اومده بود...... 😔

منی که از یه آمپول بی حسی دندون پزشکی هم میترسم،اما از کمر بی حس بودم داخل اتاق عمل ،وقتی چهره زیباش دیدم دیگه همه درد و ترس سزارین تموم شد..بغلش کردم فقط نگاش میکردم عشق جانم رو ،همسرم هم که طاقت نداشت تا ما از اتاق عمل بیایم بیرون گوشی موبایل فرستاد داخل اتاق عمل گفت پرسنل اتاق عمل از دخترش براش عکس بفرستن😍😍😍😍بهترین لحظه زندگی یه آدم آغوش گرفتن بچش هست

اولین باردمعجزه خدا رو باچشمام دیدم به موجود دوست داشتنی ک فقط مال خودم بود...وقتی گذاشتنش کنارم با صدای من اروم شد وای من قربونش برم الهی😍😍😍😍😍

قند تو دلم آب شد😇😊😍

اخ بهترین لحظه ای بود که تو عمرم دیدم و منتظرش بودم

اولین باری که دیدمش را با هیچ چیزی نمیشه بیان کرد فقط غرق گریه ذوق بودم

تو بیمارستان از خوشحای خوابم نبرد اون شب که دنیا اومده بود😅😅

چشمام غرررق اشک شوق بود و صدای گریه هات ارااامبخشترین صدای دنیا شد ببام...

اصلا باورم نمیشد این فرشته توی دلم بوده . تو گریه میکردی و من از شدت ذوق زبونم بند اومده بود و گریه میکردم باهات. بهترین و زیبا ترین و قشنگ ترین لحظه ی زندگی . اصلا قابل توصیف نیست

من خودم که خیلی حالم بد بود و استرس زیادی داشتم حین عمل بعد عمل هرچیم میگفتم کو بچم چرا صداش نمیاد فقط میگفتن خوبه اخر لباساشو تنش کردن بعد ی لحظه اوردن دیدم بعدم بردن ریکاوری تو تختای جدا تا ۴۵دقیقه بعد عمل اصلا ندیدمش درست حسابی

خیلی اون لحظه زیبا بود باورم نمیشد این پسر من باشه خیلی خوشگل بود با چشمای خیلی قشنگ وای اشک تو چشمام جمع شد خدا قسمت تمام کسایی که چشم انتظار این لظه اند بکنه و هرکسی نداره بهش بده خدایا شکر😍

اولین باری که شنیدم پرستار گفت خانم بچت عالیه تازه فهمیدم بچم در اومده چون اصلا گریه نکرد و صداشو نشنیدم وقتی نگاه کردم دیدم دارن خشکش میکنن و فقط دستش و دیدم که تو هوا تکون میداد زوق تمام وجودمو گرفت بعدش آوردنش رو سینم و اونم فقط تو چشام زول زده بود منم به اون انگاری منو میشناخت خیلی قشنگ نگاهم کرد انگاری مدتها قبل منو میشناسه بوسیدمش و گفتم سلامم مامان خوش اومدی مهدیسای مامان

اولین باری که دیدمش اشک چشام جاری شد و خدا رو شکر کردم

واقعا حس خوبی خدایا شکرت این نعمت بزرگ بهم دادی

باید بگم اولین باری ک دیدمتون‌...😍😍

یه لحظه قشنگ توی زندگیم،هیچوقت یادم نمیره،

اولین باری که دیدمت همه غصه های دوران بارداریم یادم رفت.
واااای خدای من چقد اون لحظه شیرینه انشاالله نسیب هرکی که بچه میخوادبکنه انشاالله.

اولین بار که توی سونو دیدمش همه دنیام عوض شد. نمیدونم خودشو ببینم و بغل کنم دیگه میخواد چی بشه

ای جانم واقعا لحظه ی شیرینیه البته از زمانی ک صدای گریه ش شروع میشه بعد از ب دنیا اومدن

اولین باری ک دیدمت همون لحظه ای که توی اتاق زایمان سرت روگذاشتن روی سینه یخم وبدن توانقدر گرم بود وسریع بااون چشمای درشت مشکیت بالا رونگاه کردی وچشمات رودیدم فهمیدم چقدرخوشبختم چقدر خداوند من رولایق این لحظه هادونسته ضربان قلب مامان

وااای نگووو دلم اب میشه برای اون لحظه ،خیلی خوب بود

قشنگ ترین لحظه ی زندگیم بود

خدا بعد ۱۷ سال این گیسو خانم و به ما داد
ماه های اول حس خاصی نداشتم جون خیلی اذیت شدم به خاطر اینکه سینه مو نگرفت اما الان بعد از گذشت ۷ ماه روز به روز دارم بیشتر عاشقش میشم ❤

اولین بار که دیدمت دوتا چشم سیاه بود که داشت نگام میکرد گرمی وجودش رو لمس کردم وعشق اغاز شد........

اولین بار دیدمش تمام درد هام تمام شد وبهم آرامش داد😘😘😘

واسه اولین بار ک پسرمو دیدم کل دردایی ک کشیدم رو فراموش کردم چون مدفوع خورده بود گریه نمیکرد و حالش نرمال نبود من گریه میکردم
بعد ک یکم سرحال شد زیر اکسیژن بود منو بخیه میزدن ولی من حس نمیکردم فقط پسرمو نگاه میکرد بین پارچه سبز چشای درشت وباز داشت پارچه رو میخورد

زيباترين لحظه زندگي😍🌹

کاش زود تر برسه این لحظه

من اون لحظه اصلا حس میکردم رو زمین نیستم حسی فراتر از حس زمینیه

بارداری بشدت سختی داشتم کیسه ی آبمم پاره شده بود خیلی نگران شده بودم در حین سزارین همش منتظر بودم صدای گریه شو بشنوم و خیالم راحت بشه وقتی دکتر دخترمو در آورد با اینکه بی حس بودم فهمیدم یه تیکه از وجودم کنده شد ، نمیدیدمش هی سوال میکردم حالش خوبه ؟سالمه ؟چرا صداش نمیاد ؟ بعد صدای نازک کوچولوش اومد و کاراشو کردن و پیچیدنش آوردنش پیشم کنار صورتم ، اون لحظه و اون شکل ماهش و بوی بدنشو بعد ۱۱ ماه مثل همون لحظه یادمه .عجیب شیرین بود، بوسیدمش و بهش گفتم چرا انقد شبیهه منی تو 😂😂😂 قشنگ معلوم بود دختر منه . نگاهش که میکردم از خدا میخواستم برای همه ی اونایی که منتظرن این لحظات رو قسمت کنه .انتظار خیلی سخته

اولین باری که بغلش کردم یه حس، ناب بهم دست داد خیلی حس خوبی بودوهست مادر شدن خیلی خوبه

اولین بار که دیدمش قربون صدقه رفتم خیلی حس قشنگی بود

اولین باری که دیدمش نفس هام بند اومد فهمیدم عاشقشم قربونش برم

به نظر من هیچ حسی زیباتر از این لحظه نیست

وقتی ک گذاشتنش روسینم ازاسترسو خوشحالی نمیدونستم چیکارکنم فقط شوهرمو بامامانموصدامیزدم و میگفتم‌یعنی این بچه منه؟ایشال... ک همه ی اونایی ک بچه میخوان ی همچین روزیو ببینن😍😍😍😍

فقط میتونم بگم زیباترین لحظه عمرم بود تموم دردامو فراموش کردم یه حس حامی بودن بهم دست داد اینکه از این به بعدتنها نیستم ویه کوچولوهمیشه همراهمه خداروشکر کردم که این فرشته رو صحیح وسالم نصیبم کرد

منو ساعت 12شب بردن زايشگاه خيلي ميترسيدم شبش ديگ دردهام شروع شد خيلب درد کشيدم فرداش بچه ام به دنيا اومد وقتي رو شکم انداختن و ديدمش کلا دردهام فراموش کردم و اين صورتشو بوس کردم اينقدرگريه کردم که خدا بهم فرشته زيبا داد انشاللع خدا همه رو بچه بده يه عالمه عشق تو وجودم بود خيلي حس خوبيه

یه حس خیلی عالی به محض گذاشتن روسینم فقط داشتم خداروشکر میکردم و میگفتم وای قربونش برم چرا سرش اینجوریه چرا سفیده مثل برف فقط قیافش رو آنالیز میکردم خخخ

زمان برام متوقف شده بود... هیچ جوره نمیتونم وصف کنم

😍😍😍بهتر از این احساس چیزی نیس

احساس خوشبختی کردم ،،و از خوشحالی گریه کردم قربونش برم ❤

اولین باری که دیدمش معنی ارامش واقعی رو فهمیدم با وجودش اروم شدم همه دردام کمرنگ شدن

حسی ک هیچ وقت نمیشه با چیزی مقایسه کرد بهترین حس دنیا انگار تمام دنیا مال توهه

ذوق کردم گفتم وااااای دماغ گنده کی بودی تو کوچولو

خیلی حس خوبی بود انگار دنیارو بهم دادن واقعا خیلی لذت بخشه اون لحظه آدم درداش یادش میره.خدا به کسایی که واقعا حسرتشو میکشن قسمت کنه.

ارزومه این لحظه رو ببینم روز شماری میکنم🙏🏻

ان شالله منم دوقلوهامو به سلامت بغل کنم

با اینکه هم بارداری خیلی سختی داشتم هم زایمان بدی اما هم اینکه صورتش رو ب صورتم چسبوندن همه چی یادم رفت
لپاش مثل دوتا گوله آتیش بود در مقابل صورت یخزده من😊
اما از اینکه دیگه تو شکمم هم نبود خیلی ناراحت بودم🥺
اون لحظه همه احساسای تلخ و شیرین میان سراغت
حسیه ک تا تجربه نکنی نمیفهمیش
روزی ۱۰۰۰بار خدا رو شاکرم بابت داشتنش❤❤❤

اولین بارکه دیدمش گریه کردم واینکه سالم بود خداروشکر کردم🥰

اولین باری که دیدمت ازخوشحالی گریه کردم خداروشکرکردم سالمی تمام دردی که کشیده بودم فراموش شد 😍خداروشکرکردم که این حس قشنگ روتجربه کردم وقتی گزاشتنت روی سینم انگارتمام دنیاماله من بودومن خوشبخترین مادربودم خیلی حسه توصیف نشدنی ولذت بخشیه 😘😘😘

از خوشحالی گریه ام گرفت

سفید برفی اومد به دنیا دختر قشنگم هدیه زیبای خدا

انگار تو اون لحظه دنیا متوقف شده بود و تمام چیزا بی ارزش شده بود و فقط اون بود که برام مهم بود، لحظه ی تمام شدن انتظار و رسیدن به عشقم

من زایمان خیلی سختی داشتم از مرگ برگشتم ولی همون لحظه که بدنیا اومد از دکتر خواهش کردم بده بغلم پسرمو انگار همه دردا یادم رفت انگار حالم خوب شد انقدر شیرین بود حاضرم یبار دیگه همه اون تلخیا باشه فقط لذت بار اول بغل کردنشو بچشم

من تا چند ماه حسی به پسرم نداشتم حس میکردم زشت ترین بچه روی زمینه افسردگی زایمان گرفته بودم چون تو دوران بترداری مادرم را ازدست دادم ولی الان همه زندگیمه

از همون لحظه و نگاه اول عاشقش شدم وقتی عطر خوش تنش رو استشمام کردم انگار دنیا تو مشتم بود. همسرم هم بعد گفت که همین حس رو داشته

بهترین لحظه زندگیمه وقتی ک پسرم توبغلم گرفتم

بهترین حس ونیاست وقتی دیدمش دلم یه جوری بود قابل توصیف نیست فقط میتونستم گریه کنم

خوشحالی،تعحب و حس غریبی،عشق و مادر شدن رو تو یک لحظه تجربه کردم و حاضرم او درد رو بکشم اگر قرارباشه دوباره تو ب دنیا بیایی پارسای من

اولین باری که گل پسرمو تو اتاق عمل دیدم فقط اشک ریختم .... چه حس خوبیه

بهترین حس دنیا بود اون لحظه🤩🤩

وای چه حس خوبیه وقتی صورت گرمه پاره ی تنتو می چسبونن روی صورتت وگرم می شی وپر از شور زندگی

من دوتا دختر دارم هردوهم تجربه زایمان طبیعی داشتم دختر اولم لحظه ای که دنیا اومد انقدر کبود بود چون تجربه نداشتم به پرستار گفتم چرا بنفشه گف صبر کن بعد قنداقش کرد آورد شیر بدم اصلا باورم نمیشد از وجود خودمه مال خودمه خیلی قشنگ بود دختر دومم دردم زیاد بود وقتی دنیا اومد انقدر زیبا بود پرستار میخواست ببرتم تو بخش نمیرفتم گفتم چقدر خوشکله بزارید نگاش کنم خخخ.میگف درد داری بعد میبینیش خانم.خلاصه خیلی لحظه ی قشنگیه.دوتا دختر دارم دوست دارم بعدی رو باپسرم تجربه کنم برام دعا کنید.ممنونم.

نتونستم جلو اشکامو بگیرم
حس خیییلی خوب و غریبی بود واقعا
غیر قابل توصیف

بهترین حس روداشتم نمیشه توصیفش کردیعنی کلمه ای ب اون زیبایی نیس ک حسموبگم باورم نمیشد خدابهم لیاقت مادرشدن رو داده باورم نمیشد من منی ک توخواب نمیتونستم تصورکنم بچه دارمیشم
خداروشکر کردم ک بهم بهترین وزیباترین فرشته رو داده امید داده زندگی بخشیده بهم
خدایاشکرت دخترموبهم دادی
خدا قسمت همه بکنه

ای جانم اولین بار که دیدمش حس مادر شدن بهم دست داد حس شیرینی بود سختی های حاملگی هم یادم رفت

با اينكه حال خودم بد بود ولي با ديدنش آرامش پيدا كردم و يك دليل براي مقاومت كردن و جنگيدن براي زنده موندن و زودتر خوب شدن كه فقط بچم گرسنگي نكشه

من ندیدمش ،دیسترس تنفسی داشت ،اعزام شد به NICU,روز پنجم بعد تولدش دیدمش

کوچکترین نوزادی که تو عمرم دیدم بود فقط گریه میکردم آخه دلوین ۲۶ هفته با وزن ۹۲۰ گرم بدنیا اومد

اولین باری ک دیدمش به عشق در نگاه اول اعتقاد پیدا کردم

اورژانسی سزارین شدم نینی ام چون ۳۷ هفته به دنیا اومد گذاشتنش دستگاه، خیلی درد داشتم نمیتونستم از تخت بیام پایین برم نینیو ببینم ، روز دوم رفتم دیدمش، دستگاه به ریه هاش وصل کرذه بودن و دیدمش، هیچ حسی بهش نداشتم، (البته مشکلی نداشتا، ولی چون بیمارستان خصوصی بود میترسیدن مشکلی پیش بیاد، روز دوم رفتم بازم بهش هیچ حسی نداشتم، شیر دوشیدم و بردم براش خورد، لای پرستارا چشماش دنبال من میگشت... سه روز بعد تولدش که برای اولین بار سینمو گرفت و شیر خورد برای اولین بار حس مادری رو تجربه کردم و فرداش اگه نینیمو بهم نمیدادن میرفتم که باهاشون دعوا کنم... هروقت یاد روزای اول میفتم که هیچ حسی بهش نداشتم عذاب وجدان میگیرم ، اخه هیچوقت نینی دوست نبودم، ولی الان به اندازه دنیا دوسش دارم ، میخوام دنیا نباشه، درسته همه برنامه هایی که داشتم به هم خورد و هیچ چیز طبق برنامه پیش نرفت، لباس ستی که براش خریده بودم که تو بیمارستان بذارن توش بدن بغلم موند بعدنا پوشید و کلی برنامه دیگه که نشد... و فکر میکردم چقدر بدبختم که اینقدر درد میکشم... ولی الان میگم اگه بهم میگفتن بایذ بدنتو ۷ تکه کنیم تا بچه رو دربیاریم بازم قبول میکردم....

همه میگفتن بچه که اول بدنیا میاد زشته یه خرده منم فکر میکردم قیافه جالبی نداشته باشه سیاه یا قرمز باشه و قیافه مچاله اما پسر من سفید با گونه های سرخ بود😍😍 دوسش داشتم شیر نداشتم اما اروم سینه گرفت و کنارم خوابید

با خودم گفتم چقدر خوشگل و گریه کردم

اولین باری ک دیدمش فقط میگفتم خدایا شکرت

عزیزدلم اولین باری که دیدمش همه ی دنیارو بهم دادن دیگه احساس تنهای نکردم فداش بشم الهی عزیز مامان

خیلی زوق داشتم که زود برم توnicu دوقلوهام وبرا اولین بار ببینم ولی تا دیدمشون دنیا روسرم خراب شد چی فکر میکردم چی دیدم۲۸هفته به دنیا اومده بودن کاش هیچ مادری تجربه نکنه حداقل بچه اولش وکه نخوره تو زوقش😔😔😔🥺

قشنگترین لحظه ی عمرم

چون به من گفته بودن تو غربالگری بچه سندروم داره خیلی می ترسیدم.وقتی بدنیا اومد دیدم صحیح و سالمه انگار کل دنیارو بهم دادن کل در دامو فراموش کردم کل خستگیم ازتون بیرون رفت خداروشکر

اون لحظه شیرین هیچ وقت یادم نمیره همه دردام فراموشم شد ومات ومبهوت فقط نگاهش میکردم وگریه میکردم وهی میگفتم خداروشکر که سالم وسلامته..یاد کسایی می‌افتادم که بهم گفته بودن دعاشون کنم.

اولین باری که دیدمش ❤❤❤ قابل توصیف نیست خدا رو شکر که دارمت عزیزم و هر روز بیش تر از روز قبل عاشقت میشم😘😘🥰🥰😍😍

عاشقش شدم همون لحظه انگاردنیابه نامم شدخیلی دوست داشتنی بود

اولین بار که دیدمت،احساس کردم خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم که خدا لایق دونسته میوه ای از بهشت تو دستام قرار بده،خدایا شکرت

من پیامای شماروک میخونم گریم میگیره اخه این ماه اخرهمش بیدارم واسترس اینودارم بچم سالمه ...طبیعی میتونم

اولین باری که دیدمت دکتر نگه داشته بودت و هنوز وصل به تنم بودی نازنین مامان ، صدای گریه تو و دیدن صورت پف کرده ات بهترینهای عالم بود و هست دنیامو عوض کردی از من یک مادر ساختی ممنونم که اومدی و پاره تنم شدی💙

یه لحظه فکر کردم خودمم چرا انقد شبیه منه‌.....

انگار دنیارو بهت میدن، هم لحظه ی ب دنیا اومدن پسرم سال 86 هم دخترم سال 97،بهترین حس دنیا مادر شدنه .

ساعت یک شب بود دیدمش وقتی رفتم بخش تا صب،هی نگاش میکردم دوباره دراز میکشیدم از ذوق بودنش تا صب نخوابیدم 😍😘😘

اولین باری که دیدمت بهترین حس و داشتم داشتی انگشتتو میمکیدی کل قشنگی دنیا تو نگاهت خلاصه شده بود

اولین زایمانم در ۱۵سالگی بود وقتی دخترم گذاشت رو شکمم ترسیدم گفتم برش دارین زایمان دومم در ۲۰سالگی بود دخترم روشکمم بود باورم نمی شد که زایمان کردم خیلی خوشحال بودم قربونش برم من 😘😘😘😘😘😘😘😘😘

اولین بار که دیدمت خیلی خیلی خوشحال بودم و دوست داشتم تو اون لحظه همه دنیا بامن خوشحال باشن...آهسته بوسیدمت فرشته ی نازِ من💗💗💗

اولین باری که دخترنازنیم دیدم بوسش کردم وقربون صدقش رفتم وخداروهزاران هزاربارشکرکردم که گذاشت بعداز ۱۱سال انتظاراین حس شیرین وخاص روتجربه کنم ازخوشحالی هیچ دردی حس نمیکردم فقط به این فکرمیکردم که فقط دخترم بغل کنم لمسش کنم حس عجیبی وخاصی بود😍

وای اولین باری که دیدمش خیییلی خوشحال و هیجان زده شدم . سر تخت زایمان تازاییدم بهشون گفته م ببرینش برا باباش ببینتش این جیگرو ببینه چی خدا بهمون داده خدایا هزاران مرتبه شکرت

اولین بار که دیدمت نفسم تو سینه حبس شد چون باورم نمیشد تو مال من باشی بهترین لحظه ای که داشتم

گریه کردم.قبل از اینکه برم تو اتاق و زمانی که گذاشتنش رو سینم.
بهش گفتم خوش اومدی مامان.
باباش هم که بار اول دیدش فقط گریه کرد.

زایمان تنها قرار ملاقاتیه ک مطمئنی کسی ک میبینیش عشق زندگیته

اولین باری ک پسرمو دیدم و بغل کردم هیچوقت یادم نمیره قشنگ ترین حس ،حس مادر شدنه
اون لحظه فقط خداروشکر میکردم ک ی فندق کوچولو ب جمعمون اضافه کرد الهی قربونش برم

دکتر اورد صورتشو چسبوندش به صورتم
پوست فوق العاده نازک و گرم ارامشی پیدا کردم ک قابل توصیف نیست

وقتی زایمان کردم ودکتر داشت بخیه میزد دردم زیاد بود وباعث شد زیادحسی نداشته باشم ولی وقتی داشتن از بخش میبردنم بیرون،چشم ب بچم افتاد ودلم هوری ریخت ی حس عجیبی داشتم ووقتی بچمو گذاشتن کنارم اصن باورم نمیشد ک این بچه منه از وجودمن بچه ایک سه سال منتظرش بودم وخدا این فرشته روبرام ازبهشت فرستاده💖وبابتش روزی هزاربار خداروشکر میکنم انشالله ک این لحظه نصیب همه بشه😍😍🙏

من اولین بار که دیدمش خیلی خوشحال شدم مخصوصا وقتی دیدم چشماش مثل خودم پفی هست نمیدونم چرا اینقد ذوق کردم آخه همیشه میگفتم نمیخوام چشماش پف داشته باشه

فقط عشق عشق عشق بود اون لحظه ...فقط خدا رو با دوتا چشمام داشتم میدیدم اون لحظه گریه میکردم چون بچه ام توی خطر بود و خدا بهم معجزه شو نشون داد....سجده میکنم به خاکت خداااااااااااااا🙏🙇‍♀️🤲

حس کردم تکه ای ازوجودمو میبینم

خيلي حس خوبي بود وقتي قبل ديدنش صداي گريه شو شنيدم با شنيدن صداش همينجوري بي اختيار اسك ميريختم و اولين باري كه دخترمو ديدم فقط اشك ميريختم و ميبوسيدمش باورم نميشد كه اين دختر بچه منه، هنوزم گرماي بدنشو يادمه يه گرماي خاصي بود، فوق العاده زيبا بود♥️♥️♥️♥️♥️

من ففط اشک ریختم خداروشکر کردم بخاطر این فرشته کوچیک خدایا هزاران مرتبه شکرت شکرت شکرت خداجونم

دوستدارم دوباره اون لحظه تکراربشه،بهترین لحظه ی عمرم بودازشدت خوشحالی کلی گریه کردم وباصدای بلندچندبارگفتم خدایاشکرت وگذاشتمش روی سینم واشک ریختم😍😍

اولین باری که دیدمتو با هیچ کلمه ای نمیتونم توصیف کنم چون با اومدنت به یکباره تمام دردای جسمی و روحیم همه باهم توی یه لحظه نیست شدو یه دختر ناز و کوچولو رو گذاشتن روی سینم یه آن انگار تمام دنیا مال من شد همسرمم انقدر نگران وضع من اصلا تا برسیم به بخش بچه رو ندید بعدشم که بیرونش کردن مامانم نی نیو برد دم در دیدش واکنششو ندیدم😍🥰🥰

هنوز گرمای صورتش که دکتر چسپوندش به صورتمو حس می‌کنم

اولین باری که دیدمش خوشحالترین زن روی زمین بودم و خیلی اومیدوار اینده شدم

اولین باری که نفسم..هامینمو دیدم فقط خداروشکر‌کردم و اشکهایی بود که بی اختیار سرازیر میشد...
خدایا شکرت

همینجوری ازچشمام اشک میومد وخداروشکرمیکردم ‌که نی نیم سالم به دنیااومد الانم یادم افتاد چشام پراشک شد

اولین باری که دیدمش گریه کردم دلم میخواست تو بغلم فشارش بدم

زیباترین وقشنگ ترین لحظه عمرمنوهمسرم بودوای خیلی حس خوبیه😍

خدا دنیارو بهم داد.همه ی دردامو یادم رفت😍😍

با سلام.با این ک سزارین بی حسی موضعی بودم اما نامردا بهم مورفین تزریق کردن خوابیدم نی نی مو ندیدم😠😭تا دو روز بعد تولدش دیدمش گل پسرمو😍

نیاوردن ک ببینمش.😞

ای جانم، لحظه ای ک پسرمو دیدم فهمیدم خدا چ فرشته زیبایی بهم داده واینکه با دیدنش تمام اون دردا یادم رف،فداش بشم زندگیمون رو زیباتر کرد،

هیچ کلمه ای هیچ حرفی نمیتونه دیدن تورو توصیف کنه دیدن فرشته ای که آنقدر نازه میشه توصیف کرد

وای گهواره جان چه حس خوبی و منتقل کردی... از همه وصف این لحظه رو شنیده بودم ولی شنیدن کی بود مانند دیدن😪 خصوصا اگر کوچولوتو وقتی میزارن روی سینه ات زل بزنه تو چشماتو دستشو بزاره رو لبات و تو پشت هم اشک بریزی و دستشو ببوسی. خدایا ب حق این ماه عزیز هر کسی آرزوی این لحظه رو داره خودت نصیبش کن.الهی آمین

همه غمهام یادم رفت,دنیاروبهم دادن,هرچی اذیت شدم دردداشتم موقع زایمان ازبین رفتن,بهترین وقشنگترین ذوق وشادی که توزندگیم داشتم

اصلا فکرشو نمی‌کردم اونقدر خوشگل باشه .عاشق موهای سرش شدم 😍😍😍😍😍😍میخواستم بخورمش

واای خیلی خوب بود مخصوصا ک برااولین بارصداگریه اشو شنیدم دلم رفت براش برااولین باربراش اشک ریختم خیلی حس خوبیه مخصوصا وقتی فهمید مادرشم دیگه هسچوقت ازم جدانشد و نمیشه الانم خداروشکر ک حس کردم وقتی مادرم منو بدنیاآورد چ حس خوبی داشت شکر بابت همه چی دعامیکنم ب حق شبای محرم ب حق ۶ماهه کربلا همه به حق مادری برسن و مادرشن تابفهمن چ حس شیرینی 🥰🤱🏻👼🏻🤰

ای جانم❤️بهترین و ناب ترین لحظه وقتی بود که تو اتاق عمل هانارو گذاشتن تو بغلم و من پوست نرم و لطیفشو لمس کردم.خیلی جذاب بود❤️

بهم نخندیدا اولین باری که دیدمش به ابروهاش نگاه کردم 🤣خاستم ببینم ابرو داره اخه من ابروم خیلی کم پشته دخیل بستم به مداد .اما انقد کوچولووو بود داشت به من نگاه میکرد 😍😍

وقتی که یزدانم بدنیا امد بهترین روز زندگیم بود خیلی عاشقش شدم ودوسش دارم

سلام ببخشید ماهور من یک سال و بیست روز شه اشتباه ولی اینجا نوشته 22 روزشه

تمام دردی ک اون چند ساعت داشتمو یا دیدن اون چهره پاکو معصومش از یاد بردم🥺😍🥰

زیباترین و شیرین ترین لحظه زندگیم بود. من عاشق اون نرمی و حرارت صورتش شدم و هزار بار خدارو شکر کردم. خیلی خیلی عالی بود اون حس وقتی به صورتت می چسبوننش⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩ دوست دارم دوباره تجربش کنم😊
ان شاالله قسمت همه اونایی که آرزو دارن، بشه.

تازه فهمیدم نمیشه عشقو معنی کرد.

اولین بارک دیدم پسرنازمو انگار کل دنیارو بهم دادن و گریه خوشحالی کردم.پسرم نفسمه😘😍

ای جانم هیچ وقت یادم نمیره داشتی نگاهم میکردی من فقط گریه بوست میکردم شوک زده هم شده بودم باورم نمیشود بعد یازده سال دارم مامان میشم ای خدا ممنون

انقدر ابراز احساسات میکردم بی اختیار که همه میگفتن وای گوش کنین چقد با احساسه 😂مست اون حس ناب لمس کردن و گرمای بینمون شده بودم هی قربون صدقش میرفتم باهاش شوخی هم میکردم میگفتم به کره ی زمین خوش اومدی اخه با اون چشاش خیلی هوشیار بود و متعجب... درست یادم نمیاد چیا میکفتم ولی عزیزم عزیزم از دهنم نمیفتاد وای چه حس فوق العاده ای انگار رو ابرا بودم یه هو همه درد و استرس ها پر کشید و رفت،ولی همسرم سرما خورده بود همون روز اصلا تا ده روز نزدیکمون نمیومد.....باباهای محترم لطفا سرما نخورین

اولین بارداری وقتی پس مو دیدم خود به خود اشکام ریخت، واسه اینکه دوران باردایم مشکلات زیادی داشتم به پسرم گفتم ببخشید که اذیت شدی، ولی بعدها سعی کردم پسرم همیشه شاد باشه

اصلن باورم نمیشد ک این موجود کوچولو ماله منه 😍😍

بهترین لحظه عمرم بود اصلا قابل وصف نیس

بهترین حس دنیا اون موقعه بود ک فهمیدم حس مادر بودن یعنی چی حس نگرانی یعنی چی..خدافرشته شو داده بود ب ما و پدرش خیلی خوشحال بود حس مادر پدر شدن گفتنی نیست.

اولین بار که دیدمت بعد دو روز بود، باباجونت آوردت گذاشت بغلم، جان دوباره به من داده بودی، آخه حال خوبی نداشتم عزیز مامان

واییییی بی صبرانه منتظر گرم وجودشم وقتی تکون میخوره انگار دنیا رو بهم دادن

اینقدلحظه شیرین ونابی بودک اصلا نمیتونم توصیفش کنم انگاری تمام حسهای خوب دنیا مال من بود.انشالله ک همه تجربه اش کنن

اولین باری که دیدمتدفقط خداروشکر میگفتم و وقتی اغوشت گرفتم وشیره جونم رو برای اولین بار کشیدی مثل بچه ای که چیز جدید میبینه وتو شوکه بودم وباور نمیکردم که من اینو نه ماه به دل کشیدم وبه دنیاش اوردم💛

واقعا ناب ترین و قشنگترین حسی ک یه مادر میتونه تجربه کنه
وقتی برای اولین بار گذاشتنش تو بغلم قلبم تند میزد با اینکه خیلی درد کشیده بودم ولی فقط میگفتم «جانم مامان» آخه گریه میکرد
الهی فداش بشم واقعا دوس دارم دوباره اون لحظه رو تجربه کنم ولی دیگه زایمان طبیعی نه

انگار منو بردن تو یه دنیای دیگه گفتن حالا شروع کن به زندگی و واقعا از وقتی آمد به زندگیم همه چی یه جور دیگه شد حتی دید من به زندگی

سلام من وقتی بردنم برای سزارین موقعی که الله اکبر اذان ظهر رو گفتن صدای گریه دخترمو شنیدم بعد از چن دیقه از فاصله دور بهم نشون دادم همون لحظه و با شنیدن اذان کلی هق هق کردم بخاطر آمپول بی حسی درست هم نمیتونستم گریه کنم احساس خفگی میکردم ولی سریع بردنش چون متاسفانه باید بستری میشد

من اولین باری که پسرمو دیدم توی دستگاه بود یه فرشته خیلی کوچولو۱۳۰۰کیلویی ضعیف و کوچیک من اون لحظه فقط گریه میکردم خیلی دوسش داشتم اما نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم میترسیدم بغلش کنم بخاطر کوچولویی و ضعیفیش گریه میکردم دلم میسوخت اما الان خداروشکر اون قهرمان کوچولو من ۷ماهشه اون روزا داشت مبارزه میکرد برای زنده موندن و زندگی کردن..
من به تو افتخار میکنم پسر قهرمانم❤

اولین بار ک دیدمش فکر نمی‌کردم که دختر منه خیلی قشنگ و ناز بود مثل فرشته ها خیلی لحظه عجیبی بود

گفتم چرا اینقدر دماغش گنده هس تنها به چیزی که فکر نمی کردم تو بارداری دماغش بود که الحمدلله درست شد

بهترین و زیباترین لحظه ای که تجربه کردم با حسی وصف ناپذیر

من فقط گریه گریه...اشک ذوق...اصلا به نظر من توصیف نشدنی

وای برای اولین بار مادرشدنم خیلی حس خوبی بود ازوصفش زبونم قاصره ساعت ۷ صبح رفتیم اتاق عمل بی حس کردن ۷ و۱۵ عمل شروع شد دلم داشت از تو سینم درمیومد هی میگفتم بچم دنیا نیومد دکتر میگفت دنیا بیاد صداشو میفهمی تاینکه ساعت ۷ و۲۵ دقیقه پاره ی تنم رو دنیا آوردن بااون گریه ی شیرینش چون پسرم کوچیک که بود گریه هاش مثل قهقهه ی یه آدم بزرگ بود فداش بشم هیچ وقت اون لحظه رویادم نمیره الانم که دیگه خودش شده عزیز دل مامانش خدایا به حق این روزای عزیز هیچ پدرومادری تو حسرت بچه نمونن واینم بگم پدرش بعد ۵ دقیقه خودشو رسوند بیمارستان تادیدش زد زیر گریه میگفت آخر دنیااومدی پسر پردردسر چون من اوایل حاملگی خونریزی کردم دور نبود بچه بره وآخراهم ازبس فشارم بالا بود فقط توبیمارستان بودم تابلایی سراین کوچولو نیاد 💖💖😍

به عظمت خدا پی بردم و تنم لرزید

تا دنیا اومد گذاشتنش رو سینم ولی چون تنفسش درست نبود زودی برداشتن گذاشتنش دستگاه بعد بخیه ک میزدن من فقط چشمم ب صورت پسرم بود اول تاتونستم نگاش کردم باورم نمیشد ک مادرشدم و این کوچولو تو وجوده من بوده ولی چون خیلی دردکشیدمو زایمانم خیلی سخت بود بعد دیدن پسرم ی نفس راحت کشیدم الانم خداروشکر میکنم ک خدا ی عشق کوچولو بهم داده😍😘😘😘😘

فقط گریه کردم وقتی دیدمش اخه خیلی کوچولو نارس بود

وقتی پسرم برا اولین بار دیدم از سر ذوق و شوق گریه کردم و گفتم خدایا شکرت دردام فراموش کردم

اصلا قابل وصف نبود و نیست باید تجربه کرد ولی نمیدونم چرا گریم نگرفت برعکس خیلی ها

ی حال خوبی که نمیتونم توصیفش کنم ی تیکه از وجودمو داشتم میدیدم

باباش میگه اولین بار ک دیدمت دوباره متولد شدم

از خودم پرسیدم یعنی مامانمم همینقد که من این کوچولو رو دوست دارم دوسم داشته؟!

اولین بار ک دومدمش هیچ فکر یا حرفی ب مغزم و زبونم نیومد از خوشحالی هیچ چیز جز گریه و خنده ومحکم فشار دادنش ب خودم و قربون صدقه رفتنش برای اینکه گریه نکنه

فقط فقط میتونم بگم خداروشکر من خیلی درد کشیدم تا بدنیا اومد ولی وقتی به دنیا اومد انگار همه دنیا رو بهم دادن

قشنگترین لحظه برای یک مادر 😍وقتی صدای گریه هاشو شنیدم از خوشحالی پا ب پاش گریه کردم و اشک ریختم...انشالله هرکس تجربه نکرده بزودی این لحظه شیرین رو تجربه کنه 🙏🙏

سلام. اولین باری که دیدمش تمام درد هایی که برای زایمان طبیعی داشتم یه باره فراموش کردم. در حدی درد داشتم که یه ان از بچه دار شدن پشیمون شدم ولی وقتی اولین بار دیدمت در همان ان گفتم بازم اقدام میکنم 🙃 و باز هم طبیعی 😜
چون واقعا ارزش درد کشیدن رو داشتی عشق مامان و بابا

اولین باری که دیدمش سه ثانیه روشکمم نافشو برید بردن تنفس مصنویی بدن ولی همون سه ثانیه حس خوبی بود چون ۳۱ هفته دنیا اومده بود بار دومم خیلی حس خوبی وقتی تو دستگاه رفتم کنارش نگاش کردم اون دستای کوچلوشو لمس کردم

اولین باری که دیدمت فهمیدم که مادرشدن چقدر حس فوق العاده ای تموم اون دردایی که کشیدم به دیدنت می ارزید بهترینم خوبه که دارمت پسرم ♥♥♥

عشق فقط عشق مادر به بچش
بقیه عشقها در اثر به هم خوردن تعادل هورمونی به وجود میان

اون لحظه رو هیچوقت یادم نمیره ، مثل هلو گرد و سرخ بود

اولین باری که کوچولومو دیدم آرامش عمیق و عحیبی احساس کردم

اولین باری که دیدمش باورم نمیشدکه زنده هستم

بخدا من یکی دیگه رو دلداری دادم،چرا نظرات برامن میاد؟

عزیزم من یکی دیگه رو دلداری دادم.همسرمن خدا رو شکر زندان نیس.چرا همه برامن پیام میدن

ای بابا،من یکی دیگه رو دلداری دادم.چرا نظرات برای من میاد؟
یه مادری که همسرش زندان بود رو دلداری دادم.بیست تا نظر برام اومده دارن منو دلداری میدن...

اولین بار صداشو شنیدم خدا دنیا رو بهم داد از خوشحالی گریه کردم پسرم دنیای منه عشق منه خدا رو شکر میکنم 🙏🙏🙏

بهترین حس دنیا بود کاش دوباره اتفاق بیفته

اولین بار که دیدمش چشمام پر اشک شد دوست داشتم بغلش کنم اما دستام بسته بود فقط یه لحظه صورتش رو چسبونده ان به صورتم دلم اروم گرفت 😚😚😚😚😚

وای خدای من خیلی خوب بود خیلی

باورم نميشد مالِ منه 😭😍

اولین باری که دخترام به دنیا اومدن ازخوشحالی گریه میکردم خیلی حال خوبیه خیلی شیرینه 😍😍🤗🤗

وختی بغلش کردم کل دردام یادم رف انگارک اصلاهیچ دردی نکشیدم وختی فهمیدم سالمه هزاربارخداروشکرکردم

دردم یادم رفت لبم خندید😍شکر دیگه کارای بعد از دنیا اومدن دردی نداشت برام

واقعاً باورم شد که معجزه وجود دارد و انسان هر قدر هم سست عنصر باشه به وجود خدا ایمان میاره که این اتفاق برای من دو بار افتاد خدارو شکر می‌کنم بخاطر فرشته هایش که امید به زندگی رو در من هزار برابر کردن

وقتی بدنیا اومد اصلا گریه نکرد من نفهمیدم اصلا بدنیا اومد یانه
فقط دیدم پرستارا دور ی چی جمع شدن و میخندن
ازشون پرسیدم پسرم بدنیا نیومده گفتن بدنیا اومده انقدر استرس سالم بودنشو میکشیدم
ازشون پرسیدم پسرم سالمه
گفتن انقدر سالم و خوشگله ک محکم دست مارو گرفته و ول نمیکنه🤪
وقتی آوردن گذاشتنش رو صورتم انقدر بوش کردم صورتش عین ماه بود
تو این شبای عزیز دعا میکنم دامن هرکی ک آرزوی بچه دار شدن داره سبز بشه و طعم خوب این روزارو بچشه❤

اولین باری که دیدمش بغض داشت خفه ام میکرد و فقط اشک ریختم چشماشو دوخته بود تو چشمام و فقط نگاهم میکرد اصلا گریه نکرد، اون لحظه فقط با خودم میگفتم واقعا دختر منه این فرشته، هنوز نرمی صورتشو رو صورتم حس میکنم

حس عجیبی بود گریه میکردم دوست داشتم نگاش کنم قلبم‌تند تند میزد تااین که پرستار صورتشو اورد گذاشت تو صورتم واروم شدم وفهمیدم عشق چیه 😍😘

فهمیدم که عشق واقعی یعنی تو....

اولین بار که دیدمت تمام دردها که کشیده بودم ازیادم رفت چون تکه از بهشت تو بغلم بود

باراول دیدمش گریم گرفت بعداز چندسال انتظار بود

اولین باری که دیدمش تمام وجودم به لرزه افتاد باورنمیکردم این دخترمنه حس خیلی قشنگی بود اشک ازچشمانم جاری بود دخترم یک هفته تو دستگاه بودمن شبانه روز اشک میرختم دعامیکردم دخترم خوب بشه حاضربودم خودم جای اون باشم ولی اون اذیت نشه وقتی یادم میفته اشکم درمیاد

اولین باری که دیدمت حس کردم دیگه هیچ آرزویی ندارم و خوشبخت ترین آدم روی زمینم خیییلی حس ناب و فوق العاده ای هست خدا قسمت همه کنه.با هیچ چیزی تو دنیا نمیشه عوضش کرد.

اولین بار که دیدمش انگار دنیارو بهم دادن

اولین بار که دخترم را دیدم نمیدونم چرا ولی خواستم مامانم را ببینیم

با دیدنش انگار دنیا و بهم دادن همه چیو با دیدنش فراموش کردم😍

اولین باری که دیدمش وقتی یود که پرستاراازرحمم خارجش کردن وبندنافشوبریدن.یه لحظه دیدمش پوست بدنش کلا سبزشده بود خیلی لاغربود تعجبم شد😳یه لحظه به خودم اومدم گفتم این چی بود😳😳😳بعدماما بایه لحن تندی گفت عمه ی منه خوب بچته دیگه😀😀😀خیلی لحظه شیرینی بود

اولین باری که دیدم پسرمو تمام دردام فراموش شدن،و با گریه نوازشش میکردم اصلا باورم نمیشد این موجود کوچولو پشمالو پسر منه

وای چه روزی بود دنیا مال من بود حسش خیلی عجیبه تو عمرم همچین حسی تجربه نکرده بودم عاشقتم دخترم

اولین باری ک دیدمت انگار دنیارو بهم‌دادن

من پسر اولم بدنیا اومد گریه نمیکرد من زدم زیر گریه اما وقتی دیدمش ناخوداگاه از دهنم پرید وای چقدر زشته اما پسر دومم که بدنیا اومد اون گریه میکرد من میگفتم فدای صدات بشم قربون گریهات برم
اما بگم زیبا ترین لحظه ی دنیاست

خیلی خوب بودددد زندگیم قشنگ شد نور چشمم شد

اولين باري كه دخترمو ديدم دردهام يادم رفت واقعا لحظه ي زيباييه

بهترین لحظه زندگیم بود باور نمیکردم که مادر شدم.

وقتی پسرمو دیدم، پرستار گذاشتش روی سینم و من گریه میکردم و خوشحال بودم ک بعد نه ماه بچمو میبینم

واااای نگوووو.‌لحظه ایی که فقط باید تجربه بشه همین...
من زایمان اولم هیچی نفهمیدم چون تجربه نداشتم و فقط ترس تمام وجودم گرفته بود.‌.اما زایمان دومم فقط بی صبرانه منتظر این لحظه بودم..
دکترم میگفت همراه نی نی گریه میکردم اما من یادم نمیومد انقدی ک تو رویاها بود

اون لحظه برای من خود خود بهشت بود...هر تعریفی که از بهشت شنیده بودم و اون لحظه حس کردم...و البته اشک شوق که دیگه کلا امون نمیداد

خوشبحالتون ک‌ارامشو مادربودنو ازعمق وجودتون حس کردین

کنجکاو دیدتش بقل کردنش.بوسیدنش😘

تموم دردهایی که کشیده بودم یادم رفت من طبیعی زایمان کردم خیلی سخت بود و مدام میگفتم دیگه هیچوقت همچین کاری نمیکنم اولین واخرین بارمه مادرمیشم اما بعدش که دخترمو دادن بغل ام همون لحظه همه ی دردم یادم رفت بهترین وشیرین ترین لحظه زندگیم بود

همون لحظه ای که ایلین گذاشتن رو بدن بی جون من
جون تازه بهم بداد همون لحظه عاشقش شدم از همون موقع شد تمام امیدم به زندگی
دخملم شاید نفس دلیل زنده بودنم باشه ولی بی شک تو دلیل نفس کشیدنمی

من بعد سه روز بچمو دیدم تو ای سیو بودم فقط عکساشو نشونم میدادن اون موقع حالم هم خوب نبود😭

وااای نگم از اون شب وقتی دیدمش بغض داشت خفم میکرد انگار خدا بهترین وزیباترین فرشتشو واسم فرستاده ک من بشم خوشبخت ترین مامان دنیا..

دراون لحظه یک فرشته کوچولو زیبارا دیدم

خیلی خوب بود دردم یادم رف..دلم نمیخواست ی لحظه ازم دورش کنن😍

اولین باری ک دیدمش خیلی ترسیده بودم وقتی انداختنش روسینم کلی تعجب کرده بودم وصدام درنمیومدتاوقتی کم کم ب بخش اومدم مهرش اومدتودلم وحالاک دیگ عاشقشم😍❤

وای خدای من قشنگترین حس دنیاس هیچ وقت یادم نمیره دادن تو اغوشم من فقط اشک میریختم وبوسش کردم اصلا باورم نمیشد این موجود کوچولو بچه منه،وااای وقتی شوهرم دید خیلییی خوشحال بود قشنگ خوشحالیو شادیو تو تمام وجودش میشد فهمید همش میگف وای عزیز چقدر خوشگله شبیه خودمه عاشقشه منم همینطور،باهمه ی قشنگیای دیدار خودم وقتی خوشحالی شوهرمو دیدم بیستر خوشحال شدم ،نگاهاشو بهش یادم نمیره،ان شاءالله هرکی تجربه نکرده تجربش کنه خیلی قشنگه 😍😍😍

وای خداهنوزکه یادم میادکه دیدمش چقدرذوق کردم فقط نگاش میکردم گذاشتمش درست روبرم توصورتش خیره شدم خداشکربرای سلامتیش

به محض شنیدن صدایی گریش بغض کردم چشام پر از اشک شد وقتی بدنه داغشه گذاشتن رویه شکمم یه حس عجیب که اصلا تا حالا همچین حسی رو تجربه نکرده بودم داشتم خیلی باور نکردنی بود
وقتی مامانم اومد پیشمون به محض به دنیا اومدن پسرم بغض الود گفتم مامان گفت جان مامان ببین خودت دیگه الان مادر شدی
وقتی بردش پیش شوهرم پسرمون رو دید فقط نگاش کرد و زانوش دیگه تحمل وزنشو نداشت خیلی اروم رفت رویه صندلی نشست ...

مامانیا کی وقتی بچش به دنیا اومد بعد از عمل افتاد به خونریزی و از هفت صبح تا یک ظهر ریکاوری بود😢و همش پرستارا جونه مرگ شده ها میومدن فشارم میدادن دلمو چنگ مینداختن ک خون بیاد بیرون دکترا ام دست میکردن داخلم 😢اخ بچمم رو سینم نزاشتن دور از من بود هچکس کنارم نبود صدا گریه اش میشنیدم میگفتم کسی نیست بچم شیر میخود انقد حالم بدبود داد میزدم ولی انگار از ته چاه میومد صدام .یه پیرزنه پرستاراومدخداخیرش بده بچه رو گلوله گذاشت رو سینم اخ وقتی ملچ مولچشو شنیدم انقدر کیف کردم همش تو این فکر بودم که ماشالله چه خوب میخوره میگفتم ناخون دست وپاشو بشمورین ببینین همش هست😢😂😂دیگه تا بیمارستان بودم قیافشو خوب ندیدم انقد ک حالم بد بود عین مرده ها بودم اخ ندرش بشم😢😢

من همین ک دیدمش حس کردم دیگه هیچی تو دنیا کم ندارم و واقعا انگار تمام دنیا رو بهم داده بودن هنوزم وقتی اون لحظه رو یادم میاد از خوشحالی اشک تو چشمم جمع میشه

زیباترین و شیرین ترین لحظه تو عمرم وقتی دیدمش گریه ام گرفت خیلی عسله الهی فدای پسرم بشم من... الهی بحق همین محرم امام حسین هرکه از خدا نی نی میخواد خدا بهشون بده به دوست منم بعد ۱۱ سال ان شااله خدا امسال یه دوقلوی خوشگل قسمتش کنه براش خییلی دعا کنید اسمش الهامه

عاشقش شدم و برام خیلی باارزش بود.همش میترسیدم عوض شه با اونیکی بچه.😂😂

اولین بار که دیدمش اول صداش شنیدم بعد خودشا با چشمای مشکی درشتش داشت بهم نگاه میکرد منگ فقط نفس میکشیدم گریه میکردم.چه لحظه خوبی بود

ی حسی بود ک اصلا نمیتونم بگم زبون قاصره از وصف اون لحظه

اون لحظه ای که صدای گریشو شنیدم منم گریم گرف باورم نمیشد بچه منه

خدایا شکرت که منم مادر شدم.بهترین حس دنیاس.انشالله خدا به همه اونایی که بچه ندارن بچه بده.و همه طعم خوش مادر بودن رو بچشن

واییی یه دختر خوشگل مو مشکی که داشت گریه میکرد.گذاشتنش رو صورتم اروم شد و داشت به حرفام‌گوش میداد.مادر فدات بشه 😍😍

اولین باری که دیدمش فقط گریه میکردم وخداروشکر میکردم انگار دنیارو بهم دادن خیلی لحظه قشنگیه

زیباترین فرشته زمین رو دیدم،پُر بودم از عشق😍دردش به قلبم....قربونه خدا برم که انگار نقاشیش کرده بودصورتش مثه یه تیکه ماه میدرخشید....ایشالا به حق فاطمه زهرا همه بچه هامون سلامت و شاد و خوشبخت باشن🤲🥰

وقتی دیدمش گریه کردم و خوشحال بودم ک سالمه .دردام یادم رفت و بغلش کردم

عاشقش شدم و کلی گریه کردم، بهم که گفتن تپلیه خیلی گریه م بیشتر شد همیشه نینی تپل میخاستم🥺😍😍😍

اولین بار که دیدمت تازه باورم شد که خدا بههم تو رو داده و دارمت

بهترین حس دنیا😍وقتی که فقط بغل خودم آروم میشدو پرستار که بلندش میکرد گریه میکرد ❤😍

همون اول دیدمش هول کردم و ترسیدم ولی وقتی یکم صدلی گریشو گرفتم دلم خواس بغلش کنم هیچوقت یادم نمیره یهو ی حس عجیبی بم دست داد

اولین باری ک دیدمش چون سزارین بودم حالم خیلی بد بود پسرمم تو بیمارستان ختنه کردیم و فقط گریه میکرد نمیتونستم بغلش کنم تو حسرت بغل کردنش بودم و شیر دادن بهش بخاطر این قضیه ها از اون روز بدم میاد خاطره ی بدیه انگار برام

اولین باری ک دیدمش گفتم چقد شبیه باباشه😁

واي من گريم گرفته بود نميتونستم خودمو كنترل كنم چقدر جذاب بود اون لحظه

من فقط اشک می‌ریختم از لحظه ی به دنیا اومدنشون(دوقلوهام میگم) تا لحظه دیدارشون

من اولین باری که دیدمش چون یه سال قبلش یه زایمان ۳۲ هفته ای یو اف دی داشتم اصلا باورم نمیشد این بچه ماله من باشه خیلیییی گریه کردم بوسش کردم تا ۱۸ ساعت بیدار بودم فقط نگاش میکردم هرحسی رو راحت میشه توصیف کرد ولی اینو نه

غیر قابله وصفه .انقدر خوشحال بودم که فقط اشک میریختم❤👪

بي صبرانه منتظر اون لحظه ام... پسرم تو داستان خوش زندگي مايي منو بابايي ثانيه شماري ميكنيم واسه اومدنت ماهِ زندگيمون❤️

اولین باری که صدای گریشو شنیدم اشک شوق امانم نمیداد

راستش خیلی ذوق زده شدم نمیدونستم چکار کنم ... ایی جانم😘😘

وااای بهترین حس دنیا رو داشتم

زیبااااااترین لحظه ی تمام زندگیم ...حس میکردم تو فرشته ی منی

سلام مامانای مهربون،چند روز پیش توی همین برنامه یه برنامه غذایی گذاشته بودن که صبحانه و ناهار و شام ومیان وعده داشت،آیا کسی ازش عکس گرفته یا اینکه از روش نوشته بفرسته واسه من ،دوقلوها خیلی اذیتم میکنن از بس شیر میخورن

اولین بار که پسرمو دیدم بعد از زایمان گذاشتنش رو شکمم چشماش باز بود و داشت بهم نگاه میکرد منم قربون صدقش میرفتم....موقعی که بردنش هی میگفتم بچمو بیارین چرا گریه نمیکنه بازم...چند کیلو بود...حالا که یادم میاد خندم میگیره...

بی صبرانه منتظرررررم شککررررر

کلی گریه کردم

فقط گریه کردم از شدت خوشحالی😘😘

موقعی ک زایمان کردم گذاشتن روسینم

اولین باری ک دیدمش فهمیدم دیگ تنهانیستمو یه همدم دارم مرسی خداجون بابت این هدیه دوست داشتنی خدایاشکرت ک دارمش و ارامشم شده

اولین بار که دیدمت از زیباییت بهت زده شده بودم اصلا باورم نمیشد انقد زیبا باشی یعنی هیچ وقت تو عمرم انقد خوشحال نبودم ...... فدای تک تک نفس هات دخترم😭😭😭

اولین بار که دیدمش فقط قربون صدقش رفتم بچم کچل بود گذاشتنش روسینم جیش کرد😅😅😅قربونش برم کاش دوباره برمیگشت اون لحظه

ای جانم بهترین حس دنیا امیدوارم همه این حسوتجربه کنن

گفتم قربونت بشم الهی عزیزم

بخاطر داروی بیهوشی یادم نمیاد. ولی یادمه تو بغلم آروم بود

اولین باری ک دیدمش صداش شنیدم از خوشحالی گریم گرفت

اولین باری ک دیدمت نمیدونستم چی بگم فقط اشک میریختم ک خدارو شکر میکردم و اصلا تمام درد هام انگار تمام شد و هیچ درد نداشتم

اولین باری ک دیدمش و بوش کردم انگار دنیا رو بهم دادن و اصلا حسی ک داشتم غیر قابل توصیفه واقعا بهترین حسی بود ک داشتم

لحظه ای که صداشو شنیدم که از شکمم بیرونش اوردن هیچ وقت یلدم نمیره چون حسش کردم که واقعا بچه بود تو شکمم این همه مدت که الان میتونم اون همه رویایی که داشتم تو‌ نه ماه الان ببینمش حسش کنم لمسش کنم بوسش کنم اصلا دوس نداشتم سبد بیمارستان یه لحظه ازم جدا شه و هفتاد و دو ساعت بیمارستان رو فقط و فقط سه ساعت بعد این که از اتاق عمل اومدم بیرون خوابیدم وگرنه همش دلم میخواست فقط صداش رو بشنوم و مطمعن باشم که مال خود خود خودمه و بس

خیلی حس قشنگی بود نمیشه وصفش کرد

من‌ زایمانم دومم خیلی سخت بود لحظه ای که داشت به دنیا میمومد کلی داشتم گریه میکردم به خاطر داشتنش از اینکه که داره به دنیا میاد و کلی توی دلم ذوق میکردم وقتی هم که پابه دنیا گذاشت هم کلی گریه کردم و وقتی گذاشتن روی سینم محکم نگه داشته بودم نمیخواستم از خودم جداش کنم و بعدش که منو بردن روی تختم سرزدم به خون ریزی درحالی که فکر کردم دیگه ‌زنده نمی مونم قبلش کلی درد کشیده بودم ولی در کل از خدا جون ممنونم که بچم سالمه

من فقط با خودم میگفتم این بچه منه یعنی من مامان شدم ⁦😍😍 و بخاطر تنهایی خودم وشوهرم اشک میریختم😢😢

صورت ماهشو پرستارا چسبوندن ب صورتم با اون چشای خوشگلش همه جا رو نگاه میکرد فداش بشم
اون لحظه فقط برای داشتن همچین نعمتی خداروشکر کردم و بعد از ۹ ماه نگهداری از نعمتش دروجودم چشامو رو هم گذاشتم ب یه خلسه ی عجیبی فرو رفتم انگار تو اسمونا بودم....برا همه ی اونایی ک آرزوی فرزند دارشدن دارن همچین لحظه نابی رو آرزو مندم.

واقعا زیباترین لحظه ی عمرم همون اولین دیداره 😍😍 فوق العاده است همیشه بهش فکر میکنم که مبادا خاطره اش از ذهنم بره

حس بسیار زیبا وفوق العاده
انگار خدا کل دنیارو بهم داده بود😍😍

اولین بار که دیدمش با اینکه درد زیادی داشتم ولی حس فوق العاده ای داشتم.

هرررررروقت یادم میاد گریم میگیره مثل همون لحظه... نهایت خوشبختی

اولین بار دیدمت هیچوقت درطول 26سال عمرم فکرشو نمیکردم اینگونه حس قشنگی باشه هنوز که هنوز هست نمیشه توصیفش کرد

اولین باریکه ترنم دیدم تمام دردهایی که داشتم از بین رفت و وقتی که نزدیکم آوردن تمام وجودم آروم شد ترنم هم کنار من آروم شد حس خیلی خوبی بود که من مادر شدن و این لحظه قشنگ دوبار تجربه کردم وخدارو شکر که ای دسته های گل به من هدیه داد تا من بتونم حس مادری تجربه کنم

خدا رو شکر کردم که به دنیام اومد. بعد اون همه استرس که نکنه سقط بشه. خیالم راحت شد

اولین باری که دیدمش همه دردم ازیادم رفت واشکام جاری شدوخداروشکرکردم که یه بچه سالم بهم داده عاشقشم

سلامت باشی عزیزم

قشنگترین حس دنیا همراه با بهت و تعجب و شادی...کلا ی حس ناب و خاص

ایییی جانم..واقعا نمیشه با کلمات توصیفش کرد

بههههترین لحظه ی عمرم 😍
خدایا شکرت😊

اولین باری ک دیدمش انگار دنیارو بهم دادن یه فرشته با دست و پای کوچولو فداش بشم

اولین بارکه دیدمت بلند گفتم وااااییییی چقد شبیه باباتی....همه تواتاق عمل خندیدن

وقتي دخترمو ديدم تمام دردام تموم شد وفقط گريه ميكردمو خداروشكر ميكردم از خوشحالي،،، الهي بموووني واسسم همييشه عشق دل من💋💋💋

فهمیدم عشق واقعی هم وجود داره ....انگار بهشتو بقل کردم

می تونم بگم اگه توی عمرم یه بار از ته دل فهمیدم خوشحالی و خوشبختی چیه وقتی بود که پسرم به دنیا اومد و صداشو شنیدم

بهم یه لبخند زد چشماش برق میزد واااای تا ابد برق چشماش یادم نمیره صورت تمیز سفید 😘😘😘😘

با چشمای بازت طوری بهم خیره شده بودی که هیچ تصویری تو دنیام برام قشنگ تر از این نبود

بھترین روز زندگیم بود وقتی زایمان کردم دیدمش کپ باباش بود واسش مردم تا بوسش کردم

یه حس قشنگی بهم دست داد که تازه مادر شدنو فهمیدم
من بی نهایـــــــــــــــــــــت دوســـــــــــــــــتش دارم کوچولومو
اون لحظه ایی که برا اولین بار دیدمشو هیچ وقت یادم نمیره

گریه کردم که کاش مادرم هم بود و تورو میدید

بهترین لحظه عمرم بود ازخوشحالی فقط گریه میکردم

خیلی حس قشنگی بود....با صدای گریش اصلا انگار ن انگار ک دردی داشتم....خداروشکر ک خدا بهم ی دختر سالم داده

قشنگترین اتفاق و لحظه ی زندگیم بود غیرقابل وصف ...

صورتم خیس اشک شد حس عجیبی بود انگار سالهاس ک میشناسمش ،
هنوز وقتی عکسامون رو میبینم اشک تو چشام جم میشه ❤️

وای نگوووو اولی باری ک دیدمش ی پسرکوچولوی اخمو ک زیادم جیغ نمیزد وچشاش باز بود و زل زده بود بهم موهاشم یطرفه زده بود😌😹😻

اولين بار ك ديدمت از خوشحالي نميدونستم چيكار كنم،اصلا باور نميشد كه تو بچه ي مني عشق مني
مامان و بابا عاشقتن عليسان جونمو برات ميدم😍♥️

اصن نمیدونم واقعا چی شد فقط یادمه دلم دااااشت پرمیکشید

صدای گریه ات که پیچید تو اتاق عمل در لحظه ای شدم خوشبخت ترین زن جهان...لای شان خیس که آوردنت سمتم ،از پشت پرده ی اشک چیز واضحی نمیدیدم،صورت خیستو که چسبوندن به صورتم باور کردم بهشت وجود داره....

قشنگ ترین حس دنیا رو داشتم اصلا قابل توصیف نیس.خدایا به حق علی اصغر امام حسین دامن همه اونایی که بچه دار نمیشن رو سبز کن

خیلی گریه کردم گریه ام از رو خوشحالی بود خدا رو شکر کردم که بچم سالمه و انگار دنیا رو بهم دادن از وقتی دخترم به دنیا اومد زندگیم خیلی قشنگتر شد خداروشکر میکنم به خاطر هدیه قشنگش

انکار دنیارو بهم دادم وقتی صدای گریشو شنیدم ازته دل خوشحال شدم

جونه دلم دردام یادم رفت گفتم بیارنش ببینمش همش چشمم دنبالت بود

خدایا شکر این جور نعمت داده بهم☺.من وقتی اولین بار دیدمش و اصلا باور نمیکردم.فقط اشک میریختم

اولین باری که دیدمش از نوک پاش تا فرق سرشو ماچ آبدار کردم😘😘😘😘

به محض شنیدن صداش بی اختیار اشک شوق میریختم،تا دیدمش جوری مهرش به دلم افتاد واقعا پاره تنم شد

قبل از دیدنش عاشقش شدم وقتی دیدمش عاشق تر و دیوونش شدم الهی فدای پسرم بشم عمرمه

ماه پیش یه همچنین روزی دیدمش... حالا شده آرامش کل زندگیمون❤️..

هنوز اثر داروی بیهوشی نرفته بود گیج و منگ بودم😃

حس خیلی عجیب و خوبیه اصلا باورم نمیشد که این دختر کوچلو من به دنیا اوردم

اولین بار ک دیدمش به خاطر بی هوشی خیلی هوشیار نبودم ولی حس میکردم یه تکه از وجودم. خودم کناره خودم خوابیده.😍
دلم میخاست بغلش کنم بوسش کنم بوش کنم ولی حالم زیاد خوب نبود.
به شوهرم گفتم من نمیفهمم مواظبش باش. 😥

اولین بار ک دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن اصلا قابل توصیف نیس فقط میخواستم بدونم بچم سالمه خداروشکر میکنم ک خدا منولایق مادری دونست

بهترین لحظه ی زندگیم ب عشق توی یک نگاه اعتقادپیداکردم

وااااای فوق العاده بود انگار رفتم‌تو بهشت اون لحظه سبک و یه حال عجیب

من که هیچوقت اون صدا و گرمی لپشو وقتی برای اولین بار حس کردم یادم نمیره

بهترین لحظه عمرم بودوخداروشکرمیکنم هیچ وقت اون لحظه رویادم نمیره وتمام دردام یادم رفت

اولین بار که دیدمش چون حال نیمه بیهوشی بودم زیاد یادم نیست فقط اینا یادمه که تو اون حال فقط قربون صدقه میرفتم و به نی نیم میگفتم یعنی تو تو شکم من بودی با اون حال فقط چشمام دنبالش میگشت خیلی حس خوبیه

یک معجزه بی نظیر الهی

وااااای خداعاشق اون لحظه ام دیوونم کردباامدنش

فقط گریه میکردم

اولین باری که دیدم پسرمو فقط خدارو شکر میکردم که بهترین حس دنیا یعنی مادر شدن رو بهم داده

من اولین باری که دیدمت اونقدر برام آشنا بودی که انگار یک عمر کنارم بودی، خداراشکر که هستی پسرم، خنده هات تموم غم هامو ازیادم میبره

فقط خدارو شکر میکردم ، من عاشق شده بودم

اولین باری که دیدم از خوشحالی گریه کردم وقتی پسرمو دیدم واقعا قابل توصیف نیست

من اون لحظه ای که ماما بچه رو گذاشت بغلم فقط قربون صدقش میرفتم و دخترم گریه میکرد اروم

ای جانم

تواتاق ریکاوری اول باحال بدم ازپرستارپرسیدم حالش خوبه چون توسونوگفته بودن هیدروداره پرستارگفت خوبه بعداورددندش که زیرسینم شیرش بدن باهمان خواب الودگی دیدمش خوشحال شدم گفتم چقدرسرخه ولی حالاسفیده مثل ماه ولی شیرم کم بودسیرنشدبردن شیرخشک بهش بدن ناراحت شدم ولی تاالان بااینکه شیرم کمه ولی بهش میدم قطعش نکردم

اولین باری که دیدمش درد زایمان فراموش کردم بغلش کردم و بهش شیر دادم ی حسه عجیب و قریب

اولین باری که دیدمش با اینکه با اکسیژن بزور نفس میکشیدم با دیدنش راه نفسم بازشد و شروع کردم قربون صدقه رفتنش بهترین وتکرارنشدنی ترین صحنه دنیاست

عاااااالی بود واااای دوس دارم دوباره اون روزو ببینم

وووی یهو دلم خالی شد یه جوری شدم نمیدونم چی بود نمیدونم چیه فقط وووی

نمیتونم توصیفش کنم حس عالی بود

لحظه ای ک پرهامو دیدم ی خنده ای کردم و گریم گرف .چون خیلی درد کشیدم تا دنیا اومد😭

بار اول ک دیدمش فقط خداروشکر میکردم...نفسم به نفسش بنده

گفتم چقدر زشتی .نمی خوامت

قشنگ ترینو زیبا ترین روز دنیا کہ تموم دردھای ادم یادش میرہ

بهترین لحظه زندگیم بود من فقط گریه میکردم

اولین بارکه دیدمش چون داشت خفه میشد کبود شده بود ازبی اکسیژنی من ترسیده بودم گفتم این ب کی رفته ولی الان ن ماشالا سفید مثل یه دسته گل

انگار بهشتو دیدم بهترین حس مادرشدن

نمیتونم توضیح بدم ولی واقعادعالی بود عالی😘😘😘😘بهتر حسه،،،،

زیباترین و قشنگ ترین لحظه عمرم.....🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩

زیباترین لحظه ی عمرم 😍😘🤩توصیف نشدنی

دلم آب شد با این خاطراتتون😊منتظرم زودی این لحظه برسه و منم تجربه اش کنم😍

از شوق فقط گریه میکردیم و بهترین لحظه ی زندگیمون بود و هست 😍

بهترین لذت دنیا 💙💙💙

اولین باری که دیدمش تودستگاه ی بچه۱کیلونیم خیلی ریزه میزه وخوشگل بودالهی قربونش برم

بهترین لحظه زندگیم

تروخدا برای منم دعاکنید تجربه کنم این حس 😔 یه هفتس سقط کردم دلم خیلی گرفته خوشحالیم یک هفته بیشتر دووم نداشت😭

وای چشمم که به چشم پسرم افتاد انگار هیپنوتیزم شدم دنیا واسم وایساد و بعد از اون لحظه دنیام شد این پسر ، باباشم طفلی همون موقع غش کرد و از اطاق عمل بردنش بیرون

اولین بار اون گریه کرد منم باهاش گریه کردم......
دعای ک ته دلم کردم...زن عموم بود بعد ۱۶ سال باردار شد با دعای من .....

اولین باری که دیدمش یه حالی بودم انگار بین خوابو بیداری بودم میدیدمش گریشو میشنیدم حسش میکردم ولی انگار خواب بود وشیرین ترین خواب دنیاس

واقعا یه لحظه ایه که نمیشه توصیفش کرد بدنیا اومد گریش که شروع شد صداشو شنیدم منم گریم گرفت یه گریه ای از سر خوشحالی و شور و شوق گذاشتنش رو بدنم اون گریه میکرد و منم تند تند گریه میکردم پرستارا میگفتن خیلی حس خوبیه نه .؟ گریه نمیزاشت حتی حرف بزنم واقعا خیلی حس شگفت انگیزیه برا همه دختران سرزمینم آرزو دارم اون لحظه قشنگو.خدایا شکرت

نمی دونم والا چرا بشتن من اصلا ارومم بودم انقدر که نمی تونستم حرف بزنم

اولین باری که دیدمش ..چون ازصبح تا ساعت ۴ونیم صبح ک دنیااومددرد زیادداشتم ..خسته بودم وخوابم میومد..اما روز بعدش دیوونش شدم همه دنیام شد ..شدیدبهش وابسته شدممم

من سرزایمانم خیلی عذاب کشیدم ازصبح ساعت هشت درد کشیدم تانصف شب ساعت یک داشتم بامرگ دست وپنجه میزدم همش فشارم میفتاد نفسم نمیومد بادستگاه اکسیژن موندم ولی وقتی پسرمودیدم صداشوشنیدم تنم لرزید فراموش کردم که چقدر عذاب کشیدم وقتی بغلش کردم تازه فهمیدم مادرشدنو ادم نمیشه باچیزی عوض کرد

متاسفانه اولین باری که دیدمت مامانی دچار آمبولی و تنگی نفس بودم و نتونستم لمست کنم و از هوش رفتم ولی الان تموم زندگی منی نفسم به نفست بنده

وای پیامارو میخونم دارم اشک میریزمو بغض کردم یعنی چه حسی پیدامیکنم وقتی کدچدلومو ببینم😍😍😍😍😍😭😭😭

وای اولین بار که دیدمش فکر کردم کل دنیا ما من شده اولین تماس پوست به پوست که دادن الانم وقتی فکرشو میکنم گرمیشو رو صورتم احساس میکنم خدایا هزاران مرتبه شکرت

اولین باری که پسرم رو لحظه فارق شدن دیدم برای اولین بار تو عمرم با همه وجودم چندبار گفتم عزیزم....

تا دیدمش گفتم دور سرت بگردم عزیز دل مادر ...
بعدم که بغلش کردم فهمیدم چقدر شبیه باباشه ...❤😍🙈

دنیا مال من بود بهترین بود

باباش ازش عکس انداخته بود چون بعد ۶ساعت دیدمش اشک توچشام جمع شد

من وقتی سزارین شدم باور نمیکردم بچه خودمه توبیمارستان که بودم باور نمیکردم هیچ حسی نداشتم امدم خونه کم کم عاشقش شدم طاقت دوریشو ندارم خدا بچه ها رو حفظ کنه واسه پدر مادر ها بچه منم سالم صالح بهم ببخشه

من سزارین بودم با بیهوشی،وقتی بهوش اومدم همسرم گفت پسرمون خداروشکر صحیح وسالم,وقتی در آغوشم گذاشتن ،انگاردنیارو بغل کردم♥️⁩حس وصف ناشدنی....

بدون شک شما مادر خوب و نمونه ای هستی عزیزم

واااایییی چقدر ذوقش کردم چقدر نگاش کردم
تنها چیزیه ک قابل توصیف نیست

من اینقدزایمان وحشتناکی داشتم که اصلاهیچ حسی بهش نداشتم ولی الان عمرمه جونمه عشقمه نفسم به نفسش بنده میمیرم براااااااش🤩🤩🤩😍😍

خدا خدا میکردم قیافه خوبی داشته باشی ب بعضی ها نکشی.

وااااای خدا چقدر خوشبختی بهمون داد🙏🙏🙏🙏⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩

اولین باری ک دیدمش عکسش بود آخه تو خفه شده بود موقع ب دنیا آمدن تو شیشه بود خیلی گریه کرد تا بعد 6روز بغلش کردم حس کردم تازه دارم طعم واقعی زندگی رو می‌چشم

اولین بار که دیدمش توبخش nicu بود باورم نمیشد بچه من باشه 😄😄

اولین باری که دیدمش گریه کردم وازته دلم ذوقش کردم وقربون صدقش رفتم ایشالاهمه اونایی که منتظرن این لحظه روتجربه کنن

فقط خداروشكر كردم كه تونستم ديدمش وبوش كنم❤️

من اولین لحضه که پسرمودیدم فعمیدم کاملترین وخوشبخترین ادم روی زمین هستم

راستش من اصلا حس خاصی نداشتم ولی الان عاشقشم

وای من تا قبلش هیچ حسی نداشتم بهش
به محض دیدنش شد همه وجودم
حسش رو‌ نمیشه توصیف کرد

چقدگریه کردم

آااخخخخ چه لحظه ای بود... من پر درد بودم و جونی به تنم نمونده بود فشارم افتاده بود شدیدا و نفسم بالا نمیومد همین جوری یکسره قربون صدقه اش می رفتم دکتر میگفت خودت نا نداری اون وقت داری قربون اون میری؟ هی می گفتم یعنی واقعا اومدی بیرون مامانی؟گذاشتنش رو سینم دهن کوچولوشو باز کرد و دنبال شیر می گشت یه کم بهش شیر دادم و بوسش کردم گرم بود تنش ازم که گرفتنش دوباره زد زیر گریه ❤️ همه ی وجود منه محیا... خداروشکر می کنم با تموم دردایی که کشیدم تونستم طبیعی زایمان کنم که همون لحظه بچه مو تو بغلم بگیرم... به حق همین شب که شب حضرت رقیه ع است هر کی که دلش میخواد خدا بهش یه فرشته بده

اولین باری که پسرمو دیدم اصلا باورم نمیشد که این فرشته ی کوچولو از وجود من اومده ، تا الان تو شکم من بوده. اصلا حس قابل وصفی نیست ...

بعد 12سال انتظار نمیدونستم گریه کنم بخندم فقط دستام میلرزید و بالارا نگاه میکردم اصلا یه حسی داشتم بخدا نمیدونم چه حسی بود

شکر خدا که بهم فرشته ایی داد و منم مادر شدم....خداوند به همه ما این لحظات زیبا بده...خدا رو هزاران مرتبه شکر🌺🌺🌺

من اولین بار که صدای گریشو شنیدم تو اتاق عمل یه لحظه اشک شوق ریختم و بعد دیدنش خیلی خوشحال شدم.

لحظه ایه که نمیشه تعریفش کرد.اون لحظه انگار تمام دنیارو بهم دادن باورم نمیشد این بچه ی من باشه

اشک شوق ریختم

انگار دنیارو بهم دادم و تمام استرسام تموم شد

واقعا بعداون همه درد شدیدی که کشیدم ارزشش رو داشت که دردهاروفراموش کنم واشک شوق بریزم.

بهتریننننننن حس جهان الهی دورشون بگردممممم

وای عزیزم احساس کردم یه فرشته هستی از خوشحالی نمدونستم چی بگم خدارو چگونه شکر کنم واسه همچین فرشته ای احساس خوشبختی وعشق واقعی بهش پیدا کردم ازهمون لحظه اول

فکر نمیکنم بشه حس کرد واقعا.....

فقط میتونم بگم بهترین حس😍 وقتی بغلش میکنی بوش میکنی الهی بهترین حس نصیب همه بشه🙏

وای من فقط قربون صدقه اش میرفتم و میگفتم جانم عزیزم گرمای بدنش وقتی گذاشتنش روی سینه ام بهترین لحظه ی عمرم بود

نمیدونم حس عجیبی بود قابل توصیف نیست انگار مغزم خالی بود خودم مامان شده بودم واقعا

عاشقت شدم💋

فقط بغضضضضض، البته لحظه به دنیا اومدن نشونم ندادن، پرسیدم چرا گفتن یادمون رفت ، بعدش که رفتم بخش دیدمش. اولین جمله ایم که به زبونم اومد این بود، بیا ببینمممم😭😭

اولین بار که دیدمش دونستم این همه درد که کشیدم فدای یه تار موش بره عشق زندیگمه🥰

صورتشو چسبوندن به صورتم لحظه قشنگیه اشک ریختم

پر از استرس بود.. فكر اينكه اين موجود رو من بايد بزرگش كنم و چقدر مسئوليت سنگينيه

اولین باری که دیدمش اصلا باورم نمیشد که بعد از ۹ ماه انتظار دیگه اومده تو بغلم
اون شب بهترین شب زندگیم بود

قابل توصيف نيست
فوق العاده حس لذت و خوشبختي داري

بهترین حس دنیا رو داشتم وقتی پسرمودیدم وشد ارامش کل زندگیم
😍😍

من هنوز تجربه اش نكردم ولي بي صبرانه منتظرشمممممممم

من که وقتی دخترمو گذاشتن تو بغلم همه دردام فروکش شدو یادم رفت که داشتم چقدر درد میکشیدم حتی موقعه بخیه شدن با اینکه بحسی روم اثر نداشت ولی با جون و دل داشتم به صورت ماهش نگاه میکردم و باورم نمیشد این بچه،ثمره عشق من و همسرم باشه،و چقدر هم باباش اشک شوق ریخت از دیدن این فرشته کوچولو ناز،خدایا شکرت
هم بخاطردخترم و هم بخاطر اینکه باز یه پسر کوچولو داری بهم میدی

من 48 ساعت تمام درد وحشتناک کشیدم تا دخترم به دنیا بیاد اما اون لحظه که گذاشتنش رو شکمم تموم اون دردا از یادم رفت..در این حد شیرینه اون لحظه

چقدر خدا منو دوست داره که به من دختر داده. خدایا به من نیرو وقوت بده تا این امانتت رو مواظبت کنم وسپاسگزارتم.
این جمله ها تو سرم میچرخید

قابل وصف نیست 😍😍
اینقدراین لحظه قشنگ وشیرین
مثل بوکردن گل که نمیتونی بگی حستو اینم همینجوری بود

میدونی اصلا قابل توصیف نیست من چون زایمانم طبیعی بود همون لحظه که دیدمش فهمیدم دنیا هم میتونه قشنگ باشه تمام غم هام رو فراموش کردم و به این فکر کردم که چرا مامانم رو اذیت کردم و اونقدری که لایقش هست ستایشش نمیکنم .😍😍😍کارن زیبای خدا رو بهم نشون داد

با چشمام دیدم که قلبم بیرون بدنم میتپه ❤️

اولین باری که دیدمش بغض عجیبی داشتم و یاد مامانم افتادم کاش بود و نوه ی نازنینشو میدید

اولین باری که دیدمت انگار کل دنیا مال من شد فقط خدا و شکر کردم به خاطر داشتن تو

وای اولین بار ی حس قشنگی بود باورم نمیشد اصلا اشکام میومد اونم داشت گریه میکرد

وای‌خدا
قلقلی‌بود

من زایمانم اورژانسی شد،خداروشکر انقدر همه چیز سریع و خوب پیش رفت،من لحظه ای که دخترمو دیدم به این آیه ان مع العسر یسری ایمان بیشتر آوردم،آری بعد از هر سختی آسانی است.

با صدای گریش گریم گرفت و خداروشکر کردم

فردا صبح تجربه میکنم😁

قشنگترین لحظه تو عمرم💙💙💙

کل دردام یادم رفت 😍

اولی نباری ک دیدمش بعدزایمان طبیعی بعدازکشیدن دردا دیدن قیافه خوشگلش بهم امیددادبغلش کردموگریه کردم

با دیدنش خداروشکر کردم وهمه دردامو فراموش کردم😍😍

بخدا قشنگترین لحظه عمرم بود انگار رو زمین نبودم رو هوا بودم صورتش داغ بود صورتمو گرم کرد نفساش.با اینکه زایمان بدی داشتم و بسیارسختی کشیدم تا ۴ماه ولی بازم حاضرم بخاطر اون لحظه برگردم عقب.خدا انگار این صحنرو نقاشی کرده

خیلی خوشحال شدم خیلی

قشنگ ترین لحظه عمرم انگار دنیارو بهم دادن بهترین لحظه عمرم

ای جونم یادش بخیر
بااون‌چشای مدل ژاپنی همچین نگام میکردا دوس داشتم قورتش بدم
اشک ریختم بخاطراینهمه شکو وبزرگی خدا

اولین بارکه دیدمش گفتم چقدر زشته اینقدر درد داشتم که به بچه زیاد حس نداشتم برای بچه دومم همون لحظه که دیدمش خیلی دوسش دارم الانم که هر دوشون عشقمن کلا حسم برای دوتاش متفاوت بود

من از بس زور زدم نیمه بیهوش بودم.فقط حس کردم یه جسم خیس داغ رو گذاشتن رو سینه م.چشامو باز کردم دیدم داره نگام.میکنه😍اصن یه حس وصف نشدنی بود.چشماش همه دنیام شد.بچم از همون اول فضول بود.گریه نمیکرد فقط نگا میکرد😁بعدش صدا قلبمو ک اشنا بود شنید خوابید نیم ساعت بعدش من فقط داشتم اشک میریختم و قربون صدقه میرفتم.پاهامم بالا و دکتر داشت بخیه میزد😁کلا همه بدنمم ک در معرض دید عموم😁کلا لحظات عاشقانه معمولا ادم لباساش خیلی کمه😂نیم ساعت بعدش گردن کوچولوشو بلند کرد دنبال سینه میگشت.دستاش تو دهنش بود و ملچ ملوچ میکرد😁من خندم گرفته بود😂

گفتم خدایا شکرت سالمه خوشگله یه دختر معصوم بهم دادی فداتشم

خخخخخ من ترسیدم آخه یهو انداختنش تو بغلم ولی خدایی چشماشو که دیدم دلم براش رفت

قشنگ ترین لحظه زندگیم 😍😍😍

اولین باری ک دیدمش دنیا رو بهم دادن خیلی خوشحال بودم طوری ک تا صبح خوابم نبرد همش نگاش میکردم بهترین هدیه خدا خیلی دوست دارم دخترم

بیهوش بودم اصلاتماس مادرفرزندی نداشتم خیلی ناراحتم

اولین باری که دیدمت با تمام دردی که ۸ساعت تمام کشیدم فقط آرزوم این بود که توروتوی بغلم بگیرم وهرگزولت نکنم آخه توزندگی جدید منی😍😍

از خدا میخوام با ارامش و شادی این لحظه رو ببینیم

اولین باری ک نی نی ام رو دیدم باورم نمیشد ک مال من باشه ی حس خیلی خوبی داشتم

بهترین لحظه عمرم بودچون خیلی انتظارشوکشیدم تمام دردام یادم رفت منتظربودم تاببرنم توبخش بگیرمش بغل بوش کنم

راستش برای اولین باری که دخترمو دیدم هیچی حسی نداشتم چون حاملگیم ناخواسته بود و فقط منتظر بودم زودتر زایمان کنم و تموم بشه. حتی همیشه فکر میکردم دخترم بدنیا که اومد بسپرمش به مامانمو مادرشوهرمم.
ولی از روزی که بدنیا اومد و تا ۳ روز شیر نداشتم که بهش بدم و میدیم یه نی نی کوچولو داره گریه میکنه دلم کباب میشد حتی بعدش کلی گریع کردم و که چرا اینقد ناشکری کردم
از اون روز، روز به روز به دخترم وابسته تر شدم و الان حتی طاقت گریه کردنشو ندارم .
همیشه هم حتما باید جلوی چشمم باشه وگرنه استرس میگیرم🥺

ای واااای من بعد از کلی درد کشیدن وقتی ستیلارو دیدم فقط گریه کردم همه میگفتن چرا گریه میکنی من گفتم اخه فکرشم نمیکردم بتونم زایمان طبیعی کنم چون تنگی رحم داشتم سرش تا جلو میومد اما بت دنیا نمیومد دوازده ساعت درد کشیدم اخر با وکیوم به دنیا اومد اما خدارو شکر که بچه سالم و سلامتی دارم 😍😍😍🤗😍🤗

گفتم آخیش بلاخره بعداز کلی درد راحت شدم اخه طبیعی زایمان کردم یادمه گفتم بچه اومد ؟

بهترین لحظه دنیا ینی هیچی تو دنیا بیشتر از این لذت بخش نیس😍😍😍

اصلا باورم نميشد ديدم ي گردالى سفيد خوشگل با دوتا چشم سياه درشت اينور اونورو نگاه ميكنه اصلا باورم نشد اين بچه منه تو دلم گفتم عه اين كيه از كجا اومده

روزاول ک از بیمارستان اومدبم خونه صبح ک ازخواب پاشدم کنارم توتختش دیدم باور نمیشد این پسر این فرشته کوجولو مال من باشه حس عالی بود

توهمین لحظه اول بی نهایت عاشقت شدم دخترم

احساس کردم دوباره عاشق شدم

وای اولین بارک دیدمش مثل این بود ک دوباره به دنیا اومدم خیلی خیلی خوب بود حسشو نمیشه توکلمات وجملات گفت

اولین باری که دیدم دخترمو اشک توچشام جمع شد باورم نمیشد بهترین لحظه اززندگیم بود لحظه شماری میکردم الهی قربون دخترم برم نفس منووباباشه😍😍😍😍😍😍

انشاالله بسلامتی تجربش کنی گلم بهترین حس دنیاس

فقط از خوشحالی گریه میکردم😍😍😍شیرین‌ترین لحظه ی عمرم

وای چ لحظه ای بود شیرین وبهترین لحظه عمرم وقتی گذاشتنش روبدنم فقط با اشک شوق میگفتم خدایاشکرت
وبعدازاون بهترین لحظم موقعی ک از زایشگاه اومدم بیرونو شوهرمو بالبخند دیدم لبخندی ک هیچ موقع ازش ندیده بود ازته ته دلش

خیلی بخیه هام درد میکردم یادم‌نمیادت

اولین باری که دیدمت انگار کل دنیا رو بهم دادن چون به من خوده دکتر به صورت غیر مستقیم گفت که زیاد رو بچت حساب نکن بخاطره شرایطش مهم سلامتی خودته

همش میگفتم فدات بشم بمیرم برات پسرم

وقتی که دیدمش دردعمل ونه ماه بارداری یادم رف انگاردنیاروبهم داده بودن غرق درشادی

بهترین لحظه زندگیم بود قربونش برم الهیی😍😍

مگه میشه وصف کرد اون لحظه رو😍😍جزو بهترین لحظات زندگی ماماناس❤️

کلی گریه کردمممم🥺🥺

میتونم بگم عشق هیجان خوشحالی تعجب و چندین حس متضاد که عشق و محبت درش برتری داشت

خوشحالترین بودم چون مادر توشدم دلبندم

قشنگترین لحظه زندگیم هیچوقت یادم نمیره

نیهان دخترم با پسرم نیما 14 اختلاف سن دارن اولش دیگه بچه نمیخواستم پسرم میگفت نمیخوایم ولی شوهرم خیلی میخواست جوری بود گاهی بد خلقي می‌کرد بعد 14 سال بچه دار شدیم تصميم گرفتم که ی بچه دیگه بیارم وقتی بی بی چک انجام دادم و فهمیدم باردارم اصلآ اخلاقم فرق کرد رو دخترم وقتیم به دنیا که آمد اصلا ی جور دیگه شدم انگاری دختر نیهان شده هستیمون پسرم انگاری نفسمون با وجود دوتاشون من و همسرم داریم زندگی میکنم اگر نباشن انگاری ی چی از زندگی مون نیست یا ما نیستیم 😍😊

اولین باری که دیدمش بعد از ۳۵ ساعت درد کشیدن و بعد سزارین شدن تو اتاق عمل فقط و فقط لحظه ای که صدای گریشو شنیدم قلبم و روحم رو ربود وقتی دیدمش بوییدم و بوسیدمش تمام دردم فراموش شد عشق بی پایان

بی صبرانه منتظر چنین لحظه ای هستم

وقتی بغلش کردم هیچ دردی رواحساس نمیکردم قلبم تندتندمیزدبهترین حسی بودک تجربش کردم😍😍

وای من اصلا باورم نمیشد که یکی از تووجودمن باشه..ولی عشق مادر به فرزند توصیف نشدنی هست..

من اولین بار تو ریکاوری دیدمش بعدزایمان دکتر فقط خوابونده بودش رو شکمم تا نبینم ک پسرم بندناف دور گردنش صورتشو کبود کرده.زایمان سختی بود اما وقتی گرمای بدن و موهای نازشو دیدم تمام دردامو یادم شد و بجاش یه لبخند عمیییق رولبام نشست خداروشکر خدا تورو برام نگه داشت و خوشبختانه بعد ۴۰ روز کاملا کبودی صورتش ازبین رفت. اگه میدونستم انقدر دیدنت و داشتنت شیرینه زودتر ازخدا میخواستمت پسر نازم.برام هیچ حسی شبیه تو نیس کنار تو درگیر ارامشم مث روز اول نفس مامان

وای خدا من ک اصلا باورم نمیشد هم خوشحال😍 اصلا انگار دنیارو بهم دادن خدایی نمیشد ادم از بچش جدا بشه یه ساعت ادم دور میشه از بچش دل ادم هزار راه میره پر پر میشه انگار

اولین باری که دیدمش فقط گریه میکردم و میگفتم خدااا جون عاشقتم خدا جون مرسی

اولین بار دیدمش باور نمیشد فرزند من است انگار دنیا رادادندبه من بعد هفت سال انتظار

وای وقتی دکتر درش اورد و بهم نشون داد نمیدونستم چکارکنم حس خاصی بود خیییییلی خوب بود وقتی صورتشو گزاشتن رو گونم خدای من از پنبه صدبرابر نرم تر بود خدایا شکرت

😍😍اصلا قابل توصیف نیست بهترین حس دنیا بود و قطعا بهترین لحظه ی زندگیم

من سزارین شدم بعد دو سه ساعت ک دیدمش گفتم وااااای خداد چقد ریزه من چطوری بزرگش کنم😐

من فقط گریه مکردم از خوشحالی

اولین بار صورتمو زدم ب صورت گرمو نرمش بعد بردن ک لباس بپوشن تنش . فراموش نشدنیه وهمین الان گریم گرفت .خدا واس هررکی چشم انتظاره این لحظه رو برسونه و هرکی نداره خدا دامنشو سبز کنه ب حق این روزای عزیز🙏🙏

بهترین لحظه بود،فقط گریه میکردم⁦❤️⁩غیر قابل توصیفه واقعا،انگار توو رویایی،
همسرم که فقط جیغ میزده از خوشحالی😊

ای جانم اولین باری ک دیدمش همه دردهامو یادم رفت

اولین باری که دیدمت شروع کردم باهات حرف زدم و تو نگام میکردی و گوش میدادی قشنگ ترین و ناب ترین لحظه زندگیم بود

من بیهوش شدم وقتی گذاشتنش رو سینم. بعدش که به هوش اومدم فکر میکردم خواب دیدم

واي تا ديدمش عاشق كپليم شدم اخه ماشالا كپل بود

اولین باری نبود ک میدیدمش قبلا تو سونوگرافی سه بعدی وچهاربعدی شکل ماهشو دیده بودم ولی اولین یاری ک لمسش کردم باورم نمیشد چنین موجود زیبایی توشکم من بوده..

من اولین بار که دیدم با خودم گفتم خوب شبیه خودمه😂😎

زایمانم طبیعی بود و خیلی اذیت شده بودم وقتی دنیا اومد انگار یه انرژی عجیب کل وجودم و پر کرده بود.نمیدونستم با اون لبای کوچیکش چطور میخواد شیر بخوره .شب ب دنیا اومد اما پدرش صبح با یه دسته گل اومد دیدنمون و رفتیم خونه.

کبیشتر از زمانی که فقط حسش می کردم عاشقش شدم الانم که همه زندیگیمه❤

همون لحظه یی ک گذاشتنش رو سینه ام فقط گریه کردم و کلی قربون صدقه اش رفتم🌺🥰همسرمم گریه کرد😍بهترین حس دنیاااااااااست

اولین باری ک دیدمش تموم دردام فراموش کردم.فقط بوسیدمش.وای ک چه حس خوبی بود❤😘

به افرینش خدا وعظمت مقام مادر پی بردم

واقعا یه حس بی نظیره وقتی بغلش کردم همه ی دردام تموم شد

اولین باری که دیدمت انگار دنیا واسه یه لحظه استپ کرد .باورم نمیشد تو از وجود منی و شدی نفسم
خدایا همه بچه ها رو واسه خانوادشون حفظ کن

قشنگترین زمان زندگیم بود

بی صبرانه در انتظارم ♥

خیلی خوب بود فقط نگاهش میکردم میگفتم مگ زیباترازاینم هست چطور خوشگلی تاسه شب اول اصلا نخوابیدم شب چهارم بزور شوهرم بردم ک خوابیدم

کاملا یخ بودم 😒

خیلی خیلی خیلی منتظر اون روزم

همش بلندبلندمیگفتم خدایاشکرت و گریه شادی داشتم طوری که پرستاربالاسرم دعوام کردگفت ارومتر سرمونوبردی😅😅😅😅😅😁😐همسرم هم فیلمشو دیدم خیلی خوشحال بودوهمش میخندیدو محو تماشافرشته کوجولومون بود

اولین بارکه دیدمتون انگار دوباره عاشق شدم چون قبلش عاشق یه اقای جنتلمن شدم حالا عاشق بچه هامون شدم ولی میتونم بگم اولین باری بود ک واقعا اشک شوق ریختم.خیلی لذت داشت.

اولین باری که دیدم گفتم وای این بچه چقده کوچولوعه

وای این عکس منو دقیقا یاد اون لحضه انداخت،همین کلاه و پارچه قنداق.فندق بود.دنیا رو گذاشتن تو بغلم.

اولین لحظه که دیدمت فقط خداروشکرمیکردم باورم نمیشد یه فرشته به این نازی تو وجووودم بوده،بااینکه کنارم بود ولی دلتنگش بودم برا لحظه هایی که تویه وجودم بود😍😍😍

عین من منم ۵تا همیمورویید ۲۰تابخیه

اونقد منگ بودم گزاتنت روم گفتم نمیتونم نگهدارم برت داشتن😑

عاشقش شدم با تمام وجودم

اووووونقد گریه کردم که خدا میدونه

من خیلی سخت زایمان کردم و بعده زایمانم افسردگی گرفتم اصلا دیدمش دوسش نداشتم ولی الان زندگیمه🤩

من واقعا بعد چن روز سختی کشیدم تا دنیا اومد وقتی دنیا اومد خدا را شکر کردم و براهمه دعا کردم و واقعا خوشحال و خوشبخت ترین ادم دنیا هستم که خدا بهم دختر داده و مادر شدم خدایا شکرت به خاطر همه چیز

اولین لحظه ای که دیدم دخترمو بااون همه دردی ک داشتم تحمل میکردم انگار یه لحظه زمان وایساد،ساعت از حرکت ایستاد تامن با دقت دخترمو ببینم و بوسش کنم خیلی به جزئیات صورتش دقت کردم تمام صورتشو نگاه کردم تا یادم بمونه به خاطر کی دارم تحمل میکنم دردارو
ازخدا ممنون برای دادن فرشته اش به من

من طبیعی میخواستم نشد بعد ۱۲ ساعت درد کشیدن بردنم اتاق عمل و بیهوشم کردن
حسرت اولین حس نفس کشیدن و گریه اش موند رو دلم
ولی بعدش که اوردنش اتاق بهترین حس دنیا بود❤

تا دیدمش گفت الهی این که کپه باباش شده همچین نگاه میکرد گریه نمیکرد گفتم خداروشکر اهل گریه نیست. یه ۲۴ ساعت ابروداری کرد بعد کولیک و ... شروع شد

زیبا ترین وشگفت انگیز ترین لحظه عمرم... باورم نمیشد بوسش کردم برای اولین بار...

ای عزیز تر از جانم انگار دنیا رو بهم دادن

اواین باری که دیدمش تمام دردهای زایمان یادم رفت حس کردم خوشبخت ترین ادم روی کره زمینم که خداهمیچین موجودزیبایی روبمن بخشیده

الهی قربونش برم اولین بار که دیدمش فقط گریه میکردم آخه خدا بعد هشت سال و بعد دو تا سقط بهم داده. قشنگ مادر نفس مامان و بابا الهی قسمت همه بشه

بار اول ۱۸ سالم بود که باردار شدم دخترمو عاشقانه بغل کردم و فقط گریه میکردم چون قشنگترین حسی بود که تابه اون روز تجربه کرده بودم ❤🤩 واما......🤣دومین بارداریم ۳۸ سالگی بود تازه فهمیدم عشقای قبل جانیار همه سوءتفاهم بود 😅البته هنوزم اولویت با دخترمه و هردوشونو عاشقانه دوست دارم

اولین باری که دیدمت فقط خدارو شکر کردم اشکم بی اختیار اومدبزرگترین نعمت بود

دعا کنین انشالله این لحظه قسمتم بشه

بهترین حس دنیارو داشتم والان که سه سال و چهارماهشه میفهمم که هیچ موجودی شیرین تر و دلسوزتراز دختر پیدا نمیشه🥰

قشنگ ترین لحظه زندگیم بود

بیشتر از بیشتر ایمان آوردم که خداوند نقاش ماهری هست

وای هنوزم فکر کردن بهش همون حس و بهم میده
خیلی خوب بود ی موجود کوچولو ک حالا شده بود همه ی وجودم
واقعا خداروشکر میکنم و امیدوارم همه خانما این حس و تجربه کنن

من ۱۲ ساعت درد طبیعی رو کشیدم و بعدش سزارین شدم اما وقتی نیلارودیدم همههههه دردهارو فراموش کردم 😍😍😘 همون شب توی بیمارستان از هیجان خوابم نبرد تاخودصبح بیدار بودم گاهی بهش خیره میشدم 😎

من اولین باری ک دیدمش اول گریه کردم بعد کلا دردم یادم رفت...بهترین حس دنیا اون لحظس

واقعا حس وصف نشدنی ای بود فقط هم می پرسیدم سالمه

یه صلوات فرستادم و گفتم خوشبخت بشی پسرم و این دنیا برات پر از شادی باشه همراه با گریه

اولین باری که دیدمش دیوونه وارعاشق رادینم شدم 😍😍😍

همه‌ی دردهای که داشتم فراموش کردم

اولین باری که دیدمش تمام دردام یادم رفت باورم نمیشد که نی نی به این خوشگلی مال من باشه چقدر اون لحظه خدارو شکر کردم که سالمه عشق دل مامان و باباشه ❤

اولین بار که دیدمش حس کردم خوشبخترین ادم رو زمین.تو پایانی بود به تمام استرسهای ۹ماهه ام .ارامش رو اوردی تو زندگیم.تو معجزه خدا بودی چون اگه تو اون شرایط بد روحیم نمیومدی و مرحم دردم نمیشدی بی شک نمیتونستم دووم بیارم.دخترم تمام دنیامه❤❤❤

اولین بار واقعا یه حسی بود باورم نمیشد مال منه😍پسرم چهار روز تو ان ای سی یو بود و من نتونستم ببینمش موقعی که دنیا اومد هم ندادن ببینم خودم اولین بار که بلندم کردن تونستم برم ببینمش همونجاهم حالم بد شد و شکمم داغ کرد،بهترین حسه دنیاست خیلی خوبه وقتی اولین بار میبینیش اولین بار بغلش میکنی اولین بار شیر میدی بوسش میکنی عالیه

هنوز پاره ی تنم و ندیدم و بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهش هستم

اخ کی میرسه اون روز خدا😍اگ همسرمم کنارم باش جفت عشقام پیشمن

اصلا اون لحظه رو نمیشه توصیف کرد،به زبون نمیاد واقعا...
من فقط برای همه کسایی که تجربش نکردن آرزو میکنم🙏

اولین باری که پسرم رو دیدم؛ بعد از دو روز تلاش برای بدنیا آوردنش کلیییییی خداروشکر کردم.
ضمنا انقدر شبیه شوهرم بود که به اسم شوهرم صداش کردم.😍

ای جانم من وقتی برای اولین بار دختر گلم دیدم از ستدی و خوشحالی فقط میخندیدم و قربون صدقش میرفتم و خدارو شکر میکردم خیلی حس خوبی هرچی هم به زبون بیارم بازم نمیتونم اوجش رو بگم همسرمم که من ندیدم ولی خانواده میگن خیلی ذوق داشت اشک شوق ریخت🤩🤩🤩

اولین باری که دیدمش رو نمیتونم توصیف کنم یه خوشحالی بیش از حد🤩🤩🤩🤩🤩

تو اتاق عمل بودم اول صدای گریه شو ک شنیدم کلا یادم رفت تو چ وضعیتی هستم و از شدت هیجان ضربان قلبم خیلی بالا رفت و وقتی پرستار اوردش کنار صورتم و صورت کوچولو و ماهشو دیدم انگار رفتم تو اسمونا،یه حس وصف نشدنی اشکام بی اختیار میریخت و پیشونیشو میبوسیدم
دیگه دل تو دلم نبود سریع تربیارنم بیرون بتونم بغلش کنم
اولین باری ک گذاشتنش تو بغلم صورتشو نوازش میکردم،چقدر خوشحال بودم ک این فرشته کوچولو مال منه
وقتی بار اول بهش شیر دادم دنیا مال من شد
خدایا بینهایت شکر

بهترین حس بود برام خیلی خوب بود

معنی اشک شوق فهمیدم

باورش غیرممکن بود،تمام دردام یادم رف،خدا ی موجودبهشتی بهم هدیه داده بود

عاشقش شدم شدهمه زندگیم از اون لحظه هزار بار امیدوارتر به زندگی

بهترین روز و بهارین لحظه عمرم بود موقع زایمان که صورتشو چسبوندن به صورتم داشت از خوشحالی نفسم بند میرفت که بردنش و وقتی از اتاق عمل رفتم بیرون همسرم ازش عکس گرفته بود و بهم نشون داد و از خوشحالی داشت پرواز میکرد و بعد چند دقیقه آوردنش پیشم تو اتاق فقط اشک شوق میریختم و تا همین الان هنوز خنده از رو لبام نرفته با وجود این رحمت خدا ممنونم ازت خدایا😍😍

منکه وقتی دیدمش فقط یه دهن دیدم که داشت ونگ میزد دست و پاشم جمع کرده بود تو خودش 😅😅😅 خانم دکتر گفت چقدر مردونه اس😅😅 ولی برا دومین بار که دیدمش انگار یه ارامشی تمام وجودم رو گرفت و احساس کردم تو این دنیا یکی هست که انگار خودمه😊

ارامش گرفتم خیلی حس خوبی بود

وقتی صدای گریه سام اومد منم همزمان شروع کردم به گریه کردن...پرستار که آورد گذاشت روی گونه هام صورتشو حس کردم دیگه همه دنیا مال منه.....حتی یادآوری خاطرش انقدر لذتبخشه الان که دارم مینویسم بازم داره اشکم میاد...خدا این لحظه رو قسمت همه اونایی که بچه دوست دارن بکنه....همونطور که داشتم لذت میبردم یهو حس کردم گردنم داغ شد....به پرستار گفتم فکرکنم سام جیش😂😂😂😂😂😂😂کرده روم....نگاه کرد و خندید....گفت ببرمش پتوی دورش خیس شده....اینم از سام و لحظه ورودش به دنیا

با اینکه بارداری دومم بود باور نمیکردم صدای گریه دخترمو

من اولین بار ماما گزاشتش رو قفسه سینه م از خوشحالی انقدر گریه کردم ک نگووو.بعد داشتن بخیه م میزدن درد داشتم تکون میخوردم ب ماما گفتم پسرمو بردار میفته گفت نه من کنارتم نمیفته از همون ثانیه اول نگرانش بودم😅

اولین باری ک دیدمش باور نمیکردم مادر شدم خدا خییییییلی خیییییلی بزرگه بی‌نهایت مهربونه

قشنگ ترین اتفاق زندگی 😍

من بوسش میکردمو اون گریه میکرد گرمای وجودش روی صورتم بهم‌ هیجان و قدرت میداد یادش بخیر

گفتم توتمام هستیمی

قشنگترین حس دنیا

من اولین لحظه ای که بعداون همه درد کشیدن دیدمش و لمسش کردم از شوق و خوشحالی گریه کردم و فشارش دادم تو بقلم تا هیجانمو آروم کنم تو دلم فقط خداروشکر کردم که همچین فرشته ای مارو لایق دونسته بهمون داده،شوهرمم دیدش فقط نگاش میکردو باورش نمیشدباباشده و بچه انقد عزیزه،اصلا بچه داشتن وصفش سخته عشق به فرزند بنظر من یه حس وصف نشدنیه،من هرلحظه که به دخترم نگاه میکنم خداروشکر میکنم بخاطر داشتنش،دخترمم همش میخنده بعد شکر کردنای من

اولین باری که دیدمش همه دردی که برای زایمان کشیده بودم، یادم رفت. عشق دنیا رو کردم با دیدنش. با لمش گرمای تنش که دکتر گذاشتش روی شکمم.
ولی نگرانش بودم، مدفوعش رو خورده بود، تا معدشو شستشو دادن و نفسش بهتر شد و از کبودی در اومد، مردمو زنده شدم.
ولی چسبییییییییید بهم طعم مادری از همون اول. الحمدلله

عاشقانه در آغوش کشیدمت و آن نگاه معصومانه و مهربانت را هرگز از یاد نخواهم برد پسر عزیزم

واااااای قشنگ‌ترین لحظه ی زندگیم

با بیهوشی گفتم ای جاااااانمممم قربوووونت برررررم واز حال رفتم البته اینارو برام تعریف کردن منو خودم یادم نیس چی شد

اولی باری که دیدمش خیلی گریه کردم...بچه ی من تو ۳۵هفته و باوزن ۱۹۰۰دنیا اومد...خیلی کوچیک بود و خیلی ناراحت بودم براش...خدابهمون کمک کرد و الان خداروشکر خوبه😊

پسرم وقتی به دنیا آمد من نمیدونستم که به دکتر گفتم شکم باز نکنی من هنوز حس دارم دکترگفت
بچه به دنیا آمده صورتشو آورد به صورتم چسبوند
صورت گرم و نرمش
تمام دنیا رو بهم دادن
وقتی بردنش بخش نوزادان بی صبرانه منتظر بودم
سریع بخیه تموم شه برم بغلش کنم خیلی حس خوبی بود خیلی.

هر روز برام مثل لحظه تولدشه به خودم میگم وای یعنی من واقعا مامانشم هر روز میمیرم براش داره یه سال میشه که من هر روزم از اول تولد دوباره شروع میشه

اولین باری که دیدمش قلبم به تپش افتاد تمام دنیا برام بهترین شد و همون لحظه خوشبخت ترین انسان روی زمین بودم من اولین لحضه ای که دخترم بدنیا اومد چون ده سال منتظر این لحظه بودم بدنیا که اومد خانم دکتر انداخت رو صورتم صورتشو واای هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه رو خدایا شکرت

😍😍😍😍😍منتظرتم

بهترین روز عمرم بود بعد از ده سال ،خدا دوتا فرشته بما داده بود ،دستهام زیر سرم بود،ماسک اکسیژن داشتم ،وقتی دکتر صورت ماهشون رو نشونم دادفقط گریه کردم ،بخاطر مشکلی که داشتم ۴ ساعت ریکاوری بودم یادم نمیره دلم میخاست بغلشون کنم ،ببوسمشون،چقدر زود گذشت

اینقددردداشتم نیاوردن پیشم ببینم فقط گفتن سالمه وبردن بخش منم بعدعمل رفتم دیدمش ک اولش هیچ حسی نداشتم اما وقتی خودم توبغلم میگیرم شیرمیدم واقعااحساس خوبی دارم

قشنگترین حس دنیاست،قابل توصیف نیست

م حالم خیلی بد بود صداشو شنیدم اروم شدم بعد تو اتاق ریکاوری خیلی اذیت شدم رفتم اتاقمون دادنش بقلم شیر بهش بدن اصن حالشو نداشتم گفتم ببرینش تا بعد پریدن سریم یادم میفته حالم بد میشه

باورم نمیشددددد،،،،،خدایا صدهزار بار شکرت

واااای بیصبرانه منتظر این لحظه ام😘😘😍😍

وای خیلی حس خوبی بوداصلا وصف نشدنیه .من کلی قربون صدقش رفتم گریه میکرد میگفتم گریه نکن مامانم .😊.همسرمم تو فیلم وقتی خانم ماما بچه رو برده بود ببینه خیلی ذوق کرده بود یادش رفته بود شیرینی بده😁 خواهرم داشت فیلم میگرفت بهش گفته بود .خیلی لحظه خوبی بود واسه همه کسایی که دوست دارن بچه داشته باشن اون لحظه رو ارزومیکنم .😍😍😍

اولین لحظه که دیدمت از ته دل وجود خدارو کنارم حس کردم بیشتر به بزرگیه خدا پی بردم و هزاران بار شکر کردم

فقط میتونم بگم حسش رو با هیچ کلمه ای نمیتوان بیان کرد فقط باید تجربه کرد

وقتی برای اولین بار صدای گریه موجودی که ۹ ماه با اشتیاق و اضطراب تو وجودم پرورش میدادم رو شنیدم، انگاری کل دنیا تو اون لحظه فقط دو نفر بود یکی من و یکی پسرم که حالا دنیام شده بود
دنیایی که اونقدر قشنگ بود که هیچ چیز دیگه ای برام اهمیت نداشت
ولی تو همین حس و حال یاد مادرم افتادم و با تمام وجودم خواستم بغلش کنم و بابت همه چیز ازش تشکر کنم بابت کل دنیایی که به من داد
و چقدر خوشحال شدم که خدایی دارم که همه این حس های قشنگ رو مدیونش هستم

ووووای اولین بار ک دیدمش باورم نمیشد ک منم میتونم مادربشم ب منم همچین مسئولیت سنگینی واگذارشده

بلافاصله بعد بهوش اومدنم ک هنو هزیون میگفتم گرررررریه میکردم صداش میکردم میخواستمش ک بیارینش همه گرریه میکردن
موقعی ک گذاشتنش تو بغلم واااااااااای چ حسسسسی بود اصصلا نمیتونم بزبون بیارم معرکه انگار رو ابرا بودم

قشنگترین و بهترین لحظه زندگیم بود

دنیا مال من بود بفکر سالم بودنش بودم باورم نمیشد این همون فندوقیه که تو شکمم بود هر موقع بغلش میکنم دعا میکنم واسه همه که دامنشون سبز بشه

ای وای فداش بشم وقتی دیدمش اونقدر گریه کردم بهترین حس روداشتم جوری ک نمیتونم وصفش کنم تمام وجودم پسر عزیزمه 😙

من اولین باری که بهم دادن گفتم چرا این شکلیه🤣🤣🤣ترسیدم

اولین باری که دیدمت اون لحظه ای بود که دکتر وارونه رو هوا دادت دست ماما.هنوز اون لحظه و موهای مشکی مشکی و بلندت تو نظرمه

آخه من سزارینی بودم و نمیتونستم تکون بخورم ولی وقتی صدای گریه ش رو شنیدم ناخودآگاه اشکام میریخت اصلا دست خودم نبود اونلحظه همش برا سلامتیش دعامیکردم وای هنوز صورت عین پنبه ش که لحظه ای کوتاه چسبوندن به صورتم یادمه چ حس قشنگی بود چقدر قشنگ وقتی بردش حداقل 5 ساعت طول کشید تا بیارنش خیییییلی دردداشتم ولی بارها به همراهم که خواهرم بود میگفتم نمیارنش هرچی میگفت تو استراحت کن اصلا نمیتونستم از درد زار میزدم ولی همش میخواستم بیاد 1 بامداد بدنیا اومد بعد کلی انتظار ساعت 5 بغلش کردم چ حس قشنگی حس مادری
بدنیا نمیدمش خدا بحق وحدانیتش حافظ نینیامون باشه

اولین باری که دیدمش قلمبه توی دسته ماما بود و پشتش بود کمرشو می دیدم و حالا که روز ب روز بزرگ شدنش رو می بینم یه لحظه اون صحنه میاد جلو چشمم که چقدر ناز و کوچولو بود آروم اومد تو زندگیمو همه ی دنیام شد

اولین بار که ریدمش واقعا توی یک حس عجب بودم انگار هنوز باورم نمی شد مادر شدم.انگار باورم نمی شد این فرشته کوچیک رو از شکم من اوردن بیرون ولی فکرکنم بخاطر بی حسی نخاعی یکم احساساتم قطع شده بود ولی بعدش که اوردنم بیرون تا صبح یک لحظه هم چشم روی هم نزاشتم همش نگران بودم نکنه بخوابم و اتفاقی براش بی افته تا صبح دستش توی دستم بود.همش میگفتم خدایا ممنونم بابت این همه نعمت

فقط گریه کردم

وقتی صدای گریشو شنیدم دلم لرزید قند تو دلم آب شد و وقتی صورتش رو گذاشتن رو صورتم آرامش عجیبی گرفتم🥰

اولین باری که دیدمت معنی اشک شوق رو فهمیدم،فهمیدم عشق هیچ کدوم از چیزایی که قبلا دیدم و داشتم نیست و فقط تویی عشق من،اولین باری که دیدمت ندادنت بهم که بغلت کنم اما من تو قلبم فشردمت،برای جاودانه ترین حس زندگیم اشک ریختم

خیلی گریه کردم 😢 اصن باورم نمیشد منم بچه دارم 😍

اونقد زیبا بود که خستگی ۹ماهه از تنم درومد

میخاستم بخولمش😋😋😋😋

اولین باری که دیدمت بهترین حسو حالو داشتم تو دلم پر از شادی و خوشحالی بود وقتی صورت نازشو به صورتم چسبوندن خدارو به خاطر دادن همچنین هدیه ای شکر کردمو الانم ممنونم که منو لایق مادر شدن دونست انشاالله که بتونم مادر خوبی باشمو فرزند خوبی تربیت کنم به امید خدا. عاشقانه دوسش دارم😘

گفتم خداجون شکرت که یک فرشته کوچک به من دادی اصلأباورم نمیشدکه منم مادرشدم بازم خداروشکرمیکنم

وقتی دیدمش از ذوق گریه ام گرفت فدات بشم امید مامان

sssssssdss

وقتی با تمام دردایی که کشیده بودم دخترم به دنیا اومد اونم در صبح روز جمعه ساعت ۸با پخش صلوات خاصه امام رضا معصومه رو گذاشتن رو شکمم انقدر ناز بهم نگاه میکرد و میخندید منم از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم فقط گریه میکردم و گفتم خدایا شکرت.خیلی روز خوبی بود.حالا هم داداشش رو باردارم آقا رضا.دعا کنید انشالله همین طور که راحت دخترم به دنیا اومد پسرمم سالم و سلامت به دنیا بیاد.🙂

وای ناب ترین لحظه زندگیم بود

تموم دردام یادم رفت خیلی خوشحال بودم احساس غرور میکردم مامان فداش بشه پسر خوشکلما❤

بهترین لحظه زندگیم بود.خیییلی شییرین. همه دردام یادم رفت. انگار یه تیکه از وجودمو دارم میبینم 😍از اون روز به بعد حتی یک لحظه هم بدون دخترم نبودم❤

من که سزاریین بودم تو اتاق عمل گذاشتن تو بغلم اصلا چهرشا ندیدم بدنم لرز داشت
فقط از تو شکمم درآوردن گریه کرد صداشا شنیدم خیلی ذوق کردم لبخند زدم.

حس های مختلفی داشتم شوق عشق هیجان ترس ، شوق مادر شدن ، عشقی که هر روز از وقتی فهمیدم‌ باردارم تو وجودم بزرگ و بزرگتر شد تا هیجان بغل کردن‌ و بوییدنش و در کنار همه اینها ترس اینکه بتونم تکیه گاه محکم و خوبی برای این موجود معصوم و زیبا باشم همسرم‌هم دقیقا همین حس و حال رو داشت و الان هم که پسر عزیزم دو ماهشه هر روز این حس ها قوی تر میشه

اولین بار که دیدمت گریم بند نمیومد اونم بصورت هق هق و بلند بلند،تو تا صدای مامانو شنیدی ارووووم شدی باورم نمیشد تو دختر منی ،پراز ارامش بودی عشق مامان

به معنای واقعی معجزه رو دیدم

بعداز یک روز تونستم قند عسلم رو ببینم چون وقتی به دنیا اومده بود مدفوع خورده بود و سریع منتقل شد بخش کودکان و من تنها در اتاق مادران طفلی صداشم در نمیومد ولی وقتی رفتم پیشش بغلش کردم فقط گریه کردم و باهاش حرف میزدم که بچم به این دنیا اومد امااون لحظه مادرشو ندید

اولین لحظه که دیدمش چون عمل خیلی سختی داشتم و فکرنمیکردم زنده بمونم ، فقططط بوسش میکردم و گریه میکردم از ذووق دیدنش .و اگه یه ثاااانیه نباشه من و باباش میمیییرم⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩🧿🧿🧿

کلی گریه کردم و برای همه دعا کردم پرستار بچمو اورد نزدیک و لبشو چسبوند بهم پسرمم گریه میکرد باورم نمیشد بچه ی منه😍😍ولی حسی ک بهش دارم رواونموقع خیلی کمتر بود چون همه حواس شوهرم رفته بود پیش بچع😥😂

خیییییلی خوشحال بودم گفتم خدایا چقد خوشگله

خداروشکر کردم دلم لرزید برا کوچولو عشق خودم. باباش هم اصلا باورش نمیشد

من هنوز ب دنیا نیومده اما قطعااااا اشک شوق میریزم♥

من اولین باری که بعداون همه درد گریه دیدم اشکم ریخت بوسیدمش خداروشکر کردم

خب خیلی خوشحال بودم و نگران
چون زود به دنیا اومده بود
ولی از دیدنش سیرنمیشدم

اولین باری که دیدمش انگار تمام خستگی هایی که به خاطر داشتنش تحمل کرده بودم از تنم ریخت
یه پسر سفید قرمز که گریه هم نمیکرد ازلحظه تولدش مهربون بود عشق جان

ای جانم انگاردنیاروبه من دادن عزیزدلم

هنوزندیدمش

اولین باری که دیدمش درد هامو فراموش کردم و اشک هام جاری شد

الهی هر که مادر نشده زودتر قسمتش بشه

ای جااااان بهترین لحظه بود از خوشحالی اشک میریختم انگار خدا دنیارو به من داده

قشنگترین لحظه دنیا همینه فرزندت ببینی ....

از همون لحظه انگار به عشق دیرینم رسیدم وقتی گذاشتنش که ببوسمش انگار همه چیز مثل فیلم گذشت برام،و وقتی که دیدمش فهمیدم انتظار چقدر میتونه شیرین باشه و خداروشکر کردم

اولین باری که دیدمش داد زدم گفتم وااای این چقدر خوبه😍

بهترین لحظه عمرم دیدن دخترم بود

وقتی اولین بار دیدمش باورم نمیشد فقط نگاش کردم و لبخند زدم ولی وقتی اولین بار بغلش کردم جونم به جونش بند شد
مهرسا دنیای منو و باباشه😍

همش میگفتم خدایا شکرت

اولین بار که دیدمش وجودشو لمس کردم انگار خداوند همه آرزوهامو بهم داده بودخدااااااایا شکرت

بهت زده بودم نمیدونم واقعا چه حسی داشتم.گریه نمیکردم ولی حس رهایی داشتم

وای قابل توصیف نیست میخواستم بخورمش سیر دلم بوسیدمش 😍😍😍اصلا باورم نمیشد مادر شدم

عاشقت شدم

اولین باری که دیدمت واقعا بهشت رو زیر پاهام احساس کردم دستت رو گرفتم و بوسیدم محو تماشات شدم دلم نمیخواست اصلا دستت رو ول کنم مثل یک فرشته بودی تو اومدی و جانی دوباره ب من بخشیدی وقتی دیدم همه ی دردام یادم رفت فقط توی ریکاوری تصویرت جلوی چشمم بود و ب پرستار میگفتم کی میرم توی بخش دیگه عجله داشتم برای دیدنت برای بوسیدنت برای لمس کردنت دختر قشنگم من عاااااشقتم

بهترین حس دنیا رو اون لحظه تجربه کردم انگار دنیاتو دستام بود 😙😙❤❤

۶/۶ تجربش میکنم😍😍😍

خیلی منتظرش بودم وقتی دیدمش انگار دنیام عوض شد 🥰

از خدا می خوام بچه من هم صحیح و سالم ب دنیا بیاد .برام دعا کنید ک این حس قشنگ درک کنم

آخی من همچین عکسی دارم. بعد از اون همه درد واقعا ارزششو داشت همچین فرشته‌ای پاشو تو این دنیا بزاره وقتی دیدمش باورم نمیشد خیلی لحظه جالبی بود برام خیلی ناز بود ولی کل شب خوابم برد

از خوشحالی گریه میکردم

زیباترین لحظه زندگیم
اولین باری که دخترنازمودیدم انگاردنیاروبهم دادن❤️

وقتی صدای گریه ش اتاقو پر کرد باورم نمیشد بعد اونهمه سختی دارم صحیح و سلامت میبینمش. دوتا بوس آبدار از صورت گرمش کردم و از اون به بعد عاشقترینشم

اولین باری که دیدمش خوشبخترین مادر دنیا خودمو دونستم من بودم و خودش😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘قربونش بشم

اولین بار که دیدمش لحظه ای بود که صورت کوچولو و معصومش و رو صورتم گذاشتن .. این حس و این لحظه رو هیچ کس نمیتونه وضع کنه.. خیلی لحظه قشنگیه.. اشک ریختم و خدا رو به خاطر هدیه قشنگش شکر کردم .. و اون لحظه خدا خواستم این حس قشنگ و به همه اونایی که انتظارش و می کشن هدیه کنه

نرم ترین موجود دنیا صورت شو بمن چسبوند و من غرق بوسه ش کردم🥺🥺

فقط گریه گردم اون لحظه

گریه کردم از شوق

انگار تمام دنیا شد مال من

فقط میگفتم خدایا شکرت سالمه خدایا شکرت سالم اومد بغلم اصلا یه حس عجیب با هیچ‌چیزی تو دنیا قابل مقابسه نیست نمیشه بیان کرد اصلا

اولین باری که پسرمو دیدم کلی گریه کردم و گفتم سلام مامانی😍
خیلی درد و سختی کشیدم موقع بارداری و قبل زایمان اما موقع زایمان خوشحال بودم اصلا فکر نمیکردم یک موجود زنده در بدن من اینقدر زیبا رشت کرده خیلی خدارو شکر کردم
خدایا ممنونتم
خدایا هرکی آرزوی بچه داره به ارزوش برسونش🙌❤

خیالم راحت شد انگار سبک شدم

من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون اولی لحظه ای که دیدمت عاشقانه عاشقت شدم عزیزه دل مامان

خدارو حس کردم

پسرم رو شکمم جیش کرد😂

من برای زایمان ایران نبودم و فرسنگ ها از خانوادم دور بودم لحظات بارداری سختی را گذروندم؛اولین لحظه بعد از زایمان وقتی پسرم و گذاشتن بو قفسه سینم با بینیم پوست صورتش را لمس کردم و از خوشحالی اشک ریختم🥺🥺🥺🥺🥺خیلی لحظه ی خاص و نابی بود به کل یادم رفت ک جز همسرم کسی کنارم نیست

فقط گریه کردم اشک شوق بود

اولين باري كه گذاشتنش رو صورتم فكر ميكردم دارم خواب ميبينم هميشه خواب اين لحظه رو ميديدم اصلا باورم نميشد وقتي ديدمش فهميدم خوشبخترين ادم دنيام همسرم فقط نگاش ميكرد و ميگفت باورت ميشه اين بچه ماست 🥰

وقتی دیدم سالمه فقط خداروشکر کردم بعدش چشامو بستم تو دلم غش میکردم براش

اولین باری که دیدمش باورم نمیشد که من مامان شدم و تو دلم خوشحال بودم و میگفتم این کوچولو بچه ی منه 😍

به محض اینکه بغلش کردم فقط خداروشکر کردم،و قربون صدقه اش رفتم خیلی حس خوبی بود وقتی بعد از نه ماه انتظار دیگه میتونستم لمسش کنم بوش کنم چهره واقعیشو ببینم نه عکس های سونوگرافیش رو ،اونقدر اون لحظه رو دوست داشتم و دارم که روزی نیست به یادش نیوفتم،واکنش شوهرمم خیلی باحال بوده اول عکسشو نشون دادن که بی تابش کنن بعد آراد رو نشون دادن خیلی خوشحال شده بود منکه خودم نتونستم این صحنه رو ببینم و خیلی افسوسش رو میخورم ولی خوشحالم که با اومدنش رنگی دیگه به زندگیم داده خدایا ممنونم ازت

خیلی حس خوبی داشتم اصلا قابل توصیف نیست حس و حالم یه جور ناباوری یه جور شگفتی یه جور حس ناب پسر من دقیقا موقع اذان دنیا اومد حالم خیلی عالی بود

گریه ام نگرفت. هیجان زده و گیج بودم. دوست داشتم تو بغلم باشه و نبرنش برای لباس و تمیز کردن. گریه که میکرد دلم میرفت. آخ که چقدر دوستت دارم مامان. ❤

فكر نميكردم خدا همچين فرشته اي بهم داده

وقتی بدنیا اومد اوردنش کنار صورتم و بااینکه نمیتونستم راحت نفس بکشم همینجور اشکام سرازیر شد... باورم نمیشد مادر شدم....باورم نمیشد این فرشته زمینیه منه.... یه حس خاصی بود خیلییی خاص بود... و وقتی بردنش از اتاق بیرون تا شکم منو بخیه بزنن خیلییی ناراحت شدم اصلا دوس نداشتم یه لحظه از خودم جداش کنم... وقتی رفتم تو بخش و پسرمو اوردن تا زمانی که مرخص شدم چشم رو هم نزاشتم...حتی همراهم خوابید اما من شب تا صبح فقط نگاهش میکردم... صبح که گفتن باید راه برید همه خیلی درد داشتن اما من با همه وجود سعی کرذم و پاشدم خیلی درد داشت اما دوست داشتم پسرمو بغل کنمو راه برم... و بغلش کردم... راه رفتم و راه رفتم انقذر توی اتاق و بخش گشتم که همه میگفتن بشین اما هم دوس نداشتم بزارمش زمین و هم خیلی سخت بود دوباره اون درد نشستن و پا شدنو احساس کنم

یک دل نه صد هزاران دل عاشقش شدم😘 ممنونم خدا جون بابت کادوی خوشگلت اونم روز تولد خودم چی بهتر از این اخه💜💜💜

واس من انقدر هول هولکی شده بود
فقط ب این فکر میکردم چطور ازین شکم ب این کوچیکی ی دختر تپل مپل اومده بیرون
کلا تو هنگ بودم😂
هی نگاش میکردم چ تپله.. چ سفیده.. چ خوشگله
انگار همه چیش برام عجیب بود

از همه دنیا و ادما و دردا و غصه ها از همه چی یادم رفت وقتی دیدمش با اون چشمای کوچولوش منو نگاه میکرد حاضر نبودم زمان بگذره

خیلی لحظه قشنگی بود😍😘

اولین باری که دیدمش چون نارس بدنیا اومده بود تو ان ای سی سو برده بودنش و انجا دیدمش پر از بغض بودم و فقط اشک میریختم که چرا زود بدنیا اومده که حالا باید اینجا باشه وااای که چقدر سخت بود فقط مامانایی که بچه ی نارس دارن میتونن درک کنن

حس عجیبی بود توصیف ناپذیره از خدای مهربون واسه همه ی زنهای سرزمینم این حس ناب و خواستارم🤩

قشنگترین لحظه عمرم بود که گرفتمش بغل

وای اولین بار وقتی صدای گریشو شنیدم و اوردنش کنار گفتم چقد زشته😀ولی از همون موقع عاشقش شدم

اولین باری که دیدمش نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم

آخ که وقتی از بیهوشی دراومدم و برای اولین بار دیدمش بغلش کردم و کلی بوسیدمش و از خوشحالی گریه میکردم
برای تمام زنانی که به دلیل و دلایلی باردار نمیشن آرزوی همین لحظه رو میکنم که هیچ لحظه ای شیرین تر از این لحظه نیست🥰🥰🥰

وقتی توی اون همه درد دیدمش از خوشحالی روی ابرا بودم باورم نمیشد از شکمه من اومده ،،جفتم نمیومد به خاطر همین دردم ادامه داشت ولی توی اون همه درد به صدای گریش میگفتم جااانم،جاااان
بعدشم گفتم تو ک به عمت رفتی زشتو
ولی خداروشکر الان کپی خودمه 😁

انقددردکمر داشتم ک نگو ولی وقتی دیدمش حتی حس نکردم دارم بخیه میخورم اونم واژینال فقط دوست داشتم بغلش کنم

ده روز دیگه پسرمو میبینم😁😁😁😁😍😍😍😍

منتط رم در آغوشش بگیرم

وقتی صدای گریه دخترم و شنیدم قشنگترین و بهترین حس دنیا رو تجربه کردم و وقتی دیدمش کل دنیارو بهم دادن و دردام تموم شد.باباشم اشک شوق تو چشماش جمع شده بود و فقط خدارو شکر میکنیم بابت این هدیه زیبا و قشنگگگ.

اولين باري كه ديدمت
معني عشق در يك نگاه رو فهميدم
تا حالا چيزي رو انقددددر عاشقانه و مالكانه دوست نداشتم
از اون لحظه فهميدم نفسم به نفست بنده 🌸🤍🌸🤍

اولین باری که دیدمش تازه فهمیدم عشق یعنی چی و از اینکه سالم بود هزار مرتبه خدارو شکر کردم

مگه با احساس تر وناب تر از اون لحظه هم داریم ...نرمی صورت نازش وموهای مشکیش که دلمو حسابی برد وگرمیاون لپ کوچولوش که به صورتم چسبید هزار بار خدا رو شکر کردم😊😊😊

اولین باری که دیدمش فقط گریه میکردم خیلی حس قشنگیه خدایا شکرت بابت فرشته کوچلوم

اولین باری که دیدمش فهمیدم عشق دریک نگاه وجود داره

من بعد زایمانم انقد گریه کردم از شدت شوق فقط اشک میریختم اخه همه بم میگفتن نمیتونی بچه بیاری جون نداری ولی بچمو زود دنیا اوردم.خیلی حس نابی بود..😢😢😢

اولین باری که دیدم پسرمو تموم دردایی که کشیدم فراموش کردم ۶ ساعت درد شدید کشیدم تاگل پسرمو دیدم گذاشتن رو شکمم فراموش کردم بعد بردنش وبخیه زدنم وبعد یکساعت دیدمش

وقتی بهوش اومد اولین حرفی که زدم بچم کجاست تا این حد منتظرت بودم😘🥰

با صدای بلند فریاد زدم از خوشحالی گفتم جانم مامان اولین گریه بچم اشک چشمام جاری شد وخدارو بابت نعمتی که به من داد شکر کردم

انگار کل دنیا رو بهم دادن

این حس نه گفتنی که من بگم نه شنیدنی که شما بشنوین.. فقط یه مادر میتونه این حس رو از ته دل درک کنه ....فقط عشششششق واقعی♥️

بی صبرانه منتظرروی نازشم ان شالله ۶شهریور

کی میرسه این لحظه خدا جونم😍😍😍😍

هنوز نیومده واسم قابل توصیف نیست احساس میکنم از خوشحالی از حال میرم😍😍😍😍

بهترین و زیباترین لحظه تمام زندگیم بوده اولین باری که دیدمت، باهاش حرف زدم و خوش آمد گفتم به نفسم

اولین باری ک دخترمو دیدم نیم ساعت بعد از متولد شدنش بود بنظرم زیباترین دختر روی زمین بود،به همسرم پیام دادم دخترمون خیییییلی خوشگله،دوس داشتم زودتر بلند و بتونم بغلش کنم و ببوسمش.

یه حس توصیف نشدنی داشتم خیلی خیلی عالی مخصوصا وقتی بغلش کردم

اولین بار که پسرم دیدم و بغلش کردم شیرش بدم تو چشماش نگاه کردم گفتم دوستت دارم

اولین باری که دیدمش اینقدر گریه کردم چون به موقع و سالم دنیا اومده بود انشالله قسمت همه مادرای باردار و همه خانومهاییی که ارزوشو دارن بشه به حق این روزهای عزیز

سریع ب صورتم لبخندزدی؛باورنمیشد ک بهم خندیدی مامانی

امیدوارم همه مامانت این لحظه زیبا رو تجربه کنن.واسه بار سوم باردار میشم اما از خدای مهربون و به حق شهید کربلا امیدوارم که این بار بتونم طعم زیبای مادر شدن رو بچشم.تو را به حق ابالفضل واسم دعا کنید این بار بتونم مادر بشم و فرزند سالم و صالحی رو به دنیا بیارم.

باورم نمیشد منم مادر شدم اخه خیلی زود بود هیچوقت فکر نمی کردم منم بتونم مث مادرا از خوشی هام از همه چیزم بخاطر دخترم بگذرم و حتی غصه اشم نخورم فقط بفکر یه نفر باشم واسش هرکاری بکنم هنوزم باورم نمیشه من همون ادمم

گیج بودم,فقط نگاش میکردم

اولین باری که دیدمت باورم نمیشد که من مادر شدم و پسر کوچولوم رو تو بغل میگیرم خیلییییی لذت بخش بود

اولین باری که دیدمش همه ی دردام آروم شد فقط زل زده بودم با خوشحالی بهش باورم نمیشد ماله منه 😍

از همان ابتدا که در بیمارستان دیدمش بسیار دوستش داشتم تا الان که هشت ماهشه دوست داشتنش دو صد چندان شده باورکردنی نیست....

بی صبرانه منتظر اون روزم

لبخند رو لبام غنچه کرد باور نمیکردم بچه هام انقد شیرین باشن

یه حس غریبیه، انگار تو این دنیا نیستی یه جایی مثل بهشتی اصلا آدم نمیتونه حس اون لحظه شو با کلمات بیان کنه ، امیدوارم همه این حس رو تجربه کنن
من فقط خداروشکر میکردم که پسرمو سالم دیدم

سلام اولین باری که پسرمو دیدم خیلی گریه کردم از خوشحالی واقعا یادش بخیر خیلی زود گذشت... ❤️

خیلی باحال بود با اینکه بخیه میکردن ولی اصلا برام مهم نبود فقط دخترمو نگا میکردم

اولین باری که دیدمش داشت گریه میکردطاقتشونداشتم ارزومیکردم پرسنارابلندش کنن تا گریه نکنه

هم زمان با بارداری من خالم بعد از ۱۶ سال باردار شد ولی توی هشت ماه سقط شد بچش ....اولین بار که بچه خودمو دیدم از عمق وجودم دعا کردم خدا به همه اونایی که بچه نداره بچه بده به خاله منم بده....الان خدا روشکر بچش ۶ ماهشه‌‌‌.....

اولین باری که مهدیارمو نشونم دادن توی اتاق عمل بود اما من این لحظه اصلا یادم نیست 💔
قلبم میشکنه وقتی به این قضیه فکر میکنم.
دکتر پرسید بچتو دیدی خوشحال شدی؟ گفتم من ندیدمش
گفت ولی من نشونت دادم 💔

خیلی خوشحال بودم،وقتی دیدمت،هنوزم وقتی میبینمت باخودم میگم یعنی این پسرمنه یعنی از وجود منه وهمیشه به خاطر این معجزه خدا رو شکرمیکنم

ماشالله همه حساشون خوب بوده جز من..خیلی قیافش برام عجیب بود میگفتم چه زشته چرا سیاهه چرا چشماش رنگیه صورتش اینقد لاغره البته کلی قربون صدقش میرفتم ولی الان عشششقه تغییر کرده شده شبیه خودم

چه حس عجیب و خوبی بود باشکوه ترین لحظه عمرم بود ❤

اولین بار ک دیدمش انگار کل دنیا رو ب من داده بودن و من خوشبخترین زن دنیام.لحظه خیلی خیلی قشنگیه 👶🏻😘

اولین بار که دیدمش تپش قلب گرفتم عشق منه نفسم

دوست دارم برگردم اون روز بهترین روز زندگیمه ک اگ هروز تکرار بشه بازم دوست دارم

اولین باری که دیدمت تازه فهمیدم دنیا هنوز قشنگیاشو داره،الهی این حس قشنگ و همه زنان سرزمینم تجربه کنن

اونقدر دلم برای اون روز تنگ شده من ک اولین بار دیدمش گریم گرفت 😢😢😢😢

ثنا خیلی منو اذیت کرد چندین بار بیمارستان رفتم انقدر ازش عصبی بودم ولی وقتی به دنیا امپ نشونم دادن همه عصبی بچدنم نبدیل شد به گریه کردن من چهره ثنا دیدم ارام شدم خیلی لحظه زیباییی برای من بود😍😍😍😍😍😍

گریه شدید خوشحالی

واااای من زایمانم طبیعی بود درد داشتم خیلییییی بچم که دنیا اومد اشکام خود ب خود میومد و میخندیدم و گریه میکردم بغلش ک کردم انگار هیچ دردی ندارم بهترین حس بهترین عشق عااااشق اون لحظم خیییلی بود 😍😍😍😍

قشگترین لحظه زندگیم😍😍😍😍

وقتی دنیااومد پرستار بردش تمیزکنه اونطرف من میدیدمش بعدگفتم بچم سالمه گفت آره که سالمه اورد گذاشت رو صورتم باورم نمیشد این پسر منه مادرشدم خدا قسمت همه خانوما بکنه.

اولین باری که دیدمش احساس کردم بوی بهشت رو میده خیلی معصوم و پاک
اینقدر حس ناب و خاص نمیدونم چه کلمه ایی استفاده کنم اشکای منو همسرم واینمیستاد همین ❤❤

یه حس وحالی داشتم که از اونموقع جلو چشمامه اون لحظه ی دنیا اومدنش و گریه هاش که منم تنم لرزیدددد و اشکام سرازیر شدن وقتی واسه اولین.بار بغلش کردم بهش شیر بدم حرارته دهنش به سینم خورد دلم یه آن ریخت خیلللللی خوب بودددددوقتی توبغلم حرارته بدنش دلمو میلرزوند و سعی داشت چشاشو ب زور باز کنه ک یه بوی خاصی ام داشت همش دوسداشتم بغلم باشه ولی این اجازه رو ندادن بهم 😔همشم دلتنگش میشدم.میرفتم.ببینمش نمیذاشتن .

اولین باری که دیدمش تموم فکرم این بود که پاچنبری نبوده باشه. بهترینم بود عزیزترینم شده بود ولی دل دیدن پاهاشو نداشتم.. 😤

اولین بار که دیدمش اصلا باورم نمیشد مال منه وقتی گذاشتنش روسینه انگاری ارامش کل دنیا مال من بود😍عاشقشمممم...خدایاشکرت

من طبیعی زایمان کردم وقتی پریزاد رو کشیدن بیرون گذاشتن روسینم خیلی ترسیدم یهو یه موجود داغ رو گذاشتن رو سینم فقط دستامو با فاصله اینور اونورش گرفته بودم که لیز نخوره بیوفته.ولی بعدش که تمیزش کردن گذاشتن رو سینم فقط گریه میکردم از خوشحتلی

الهی بگردم پدرمنودراوردن کامل بیهوشم کردن نتونستم بچموببینم به دنیااومد

خیلی حس قشنگیه باوجودی خیلی درد داشتم ولی خیلی حال دلم خوب بود وقتی دیدمش خدایاممنونتم

اولین بار ک دیدمش انگار دنیارو بهم دادن هیچ وقت چشمای نازش ک بهم نکاه میکرد یادم نمیرهههه

قشنگترین لحظه زندگیم وقتی بود که گذاشتنش کنارم و صورت ماهشو به صورتم چسبوندن و داغی تنش عاشقتر از قبلم کرد نسبت به خودش واقعا لحظه شیرینی امیدوارم روزی تمام زنان سرزمینم بشه🥰🥰👄👄😘😘

😂😂😂من گفتم یعنی واقعاً این فسقلی تو شکم من بوده؟؟؟؟ همه زدن زیر خنده. موقعی به دنیا اومد گذاشتنش تو بغلم یه چیزایی سفید ژله مانندی رو بدنش بود هنوز ولی ایقد اروم اروم بود که اصلا یادم نمیومد درد کشیده باشم زل زده بود نگام میکرد

اولین باری ک دیدمش با اینکه داشتم از درد میمردم ولی عاشقش شدم عاشق اوم صورت کوچولو و چشای پف کردش عاشق اون موهای مشکیه فرفری عاشق صورت گرد و کوچولوش اون دستای کوچولوش ک میترسیدم دست بزنم بهش

خیلی خیلی منتظر بودم که ببینمش چون من غربالگریم ریسک داشت و باوجود جواب اوکیه امنیوسنتز ولی کلی سختی و استرس کشیدم تاببینمش..یه مادر خسته بودم که بایه ازمایش دلم شکست ونتوستم لذت بارداری ببرم واما وقتی دیدم سالمه تمام خستگیام رفت...خدایا ممنونم❤

هیچی قشنگتر ازین نیس که بعد کلی درد یه فرشته تو بغلت باشه من دو تا دختر دارم و خیلی خیلی از خدا ممنونم که مادر شدم

خيلي دلم ميخواد زودتر ببينمش نميدونم عكس العملم چي ميخواد باشه😶😶😶🥰🥰🥰👼👼👼

وقتی دکتر تو اتاق عمل گفت می خوای دخترت ببینی گفتم آره وقتی نشونم داد دوست داشتم بلند شم بغلش کنم

اولین باری که دیدم بلند گفتم کپ باباشه و پرستارا خندیدن و‌گفتن انگار همه دردات از یادت رفت،،😁

از طرفی خیلییی خوشحال بودم از طرفی هم شوکه شده بودم میگفتم یعنی این دختر منه 😍
از شدت خوشحالی دلم میخواست گریه کنم و بغض تو‌گلوم بود
اصلا حالم اون لحظه واسم قابل وصف نیست
اولین باری که بغلش کردم
نگاش کردم
بوسیدمش
فقط بهش میگفتم عاشقتم عاشقتم خیلی دوست دارم بهت قول میدم خوشبخت ترین دختر دنیا بشی هیچی واست کم نمیزارم از عشق و محبت و دوست داشتن

شوهرمم که خنده از رو لباش نمیرفت 😂😂😂
فقط قربون صدقه من میرفت و ازم بخاطر به دنیا اوردن فرشته ی کوچولوش تشکر میکرد
بعدم که از پیش دخترش تکون نمیخورد


خدایااااااا این لحظه هارو نصیب همه کن
همه طعم قشنگ مادر و پدر شدن رو بچشن

تموم زندگیم شد همه ی غم وغصمه مو فراموش کردم

اولین بار که دیدمش تمام دردایی که قبلش کشیده بودم فراموش شد، باورم نمیشد این پسر منه، تو وجود من رشد کرده، اولین جمله ای که درموردش به خودم گفتم این بود که چقدر شبیه خودمه😁😁😁

اون موقع تازه حس کردم مادر شدم

اولین باری ک دیدمش سرم بهش وصل بود رو تخت بود سردش بود بدن ضعیفش میلرزید اخه نارس ب دنیا اومد ۲۲ روز بستری بود فقط دلم سوخت و گریه کردم وقتی دیدمش

اولین باری که دیدمش باورم نمیشد این جوجه از بدن من متولد شده، داشت گریه میکرد، باهاش حرف زدم گفتم خوش اومدی مامان جون، لپو زدم به لپش، گریه‌ش قطع شد، و تا زمانی که آوردنش پیش من یا آروم بود یا خواب بود، هیج وقت اون روز رو فراموش نمیکنم، امیدوارم هر مادری این لحظه شیرین رو تجربه کنه🥰

چه لحظه خوبی بود بعد از کلی انتظار و درد....الهی همه این لحظه رو تجربه کنن....بغلش کردم فقط دوست داشتم نی نی زودتر به همسرم نشون بدم....❤❤❤

من میترسیدم از دستم بیوفته چون خیس و خیلی کوچولو و لاغر بود هر چی از ماماها هم خواهش میکردم بگیرنش ، نمیگرفتن . و بخاطر فشار زیادی که بهش اومده بود خیلی پوستش سیاه شده بود . گفتم وای چرا انقد سیاهه بچم ؟ 😂

من ک با دیدنش گریه میکردم،خداروشکر میکردم ک سالمه

وقتی صورتشو ب صورتم میکشیدن داغیشو حس میکردم اروم میشدم همسرمم ک دید مرتب میگف وای چه نازه

من خیلی بی حس و حال بودم نتونستم خوب ببینمش ولی همش میپرسیدم سالمه .دست داره پا داره .سوراخ مقعد داره و.... اخه تو بارداری خیلی از ازنجور چیزا میترسیدم

هیچ وقت اولین باری که دیدمش فراموشم نمیشه حتی وقتی گذاشتن صورتشو روصورتم اون نرمی صورتش وای فوق العاده بود غرق لذت میشم بهش فکر میکنم😍

وااای گفتنی نیست واقعا بهترین حسی بود که تا حالا تجربه کرده بودم ،به حق شش ماهه اباعبدلله هرکی آرزوشو داره شیرینیش رو بچشه😍
همسرم با اشک شوق گفت سحرجان دخترمونو ببین 😍😭

انگار بهت دنیا رو میدن دردت یادت میره اخ چقدر لحظه ای خوبیه 😍😍

واقعا نمیدونم چجوری این حس قشنگ‌و توصیف کنم بی‌نظییییییییییییر ترین دیدنی بود ک تا بحال چشمام دیده بودن😍😍😍😍😍😍❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

اولین للاری که دیدمش اولین حسی بود که تا به حال تجربه کردم قابل وصف نیست واقعا فک نمیکردم در عرض چند ثانیه اینجوری عاشق یه نفر بشم

لحظه شماری میکنم❤❤

اولین باربی صبرانه منتظرش بودم وفقط به دکترمیگفتم ببینمش دختردومم رودیدم اینقدرخوش حال شدم وگریه کردم که بعدش بیهوش شدم تاتواتاق ریکاوری دیدمش

بهترین حس دنیاس هرچی دردبود فراموشش کردم

لحظه زیبا قشنگ شیرین....و کلی حسای قشنگ که با زبان قابل توصیف نیست .امیدوارم خدا دیدن این لحظه زیبا و غیر قابل توصیف رو نصیب و قسمت و روزی تمامی زنان سرزمینم بکنه.🥰🥰🥰
اینقدر لحظه قشنگیه که هر چی درد تو این ۹ماه کشیدی هرچی درد موقع زایمان کشیدی یادت میره.😍😍
خدایا ممنونتم❤❤

استرس زيادي داشتم هيج وقت يادم نميره بعدش كه بردنت تو دستگاه همش با چشام دنبالت ميگشتم

من اين لحظه رو دو بار تجربه كردم بار اول رو يادمه انگار دنيا رو آوردن و چسبوندن به صورتم، اما بار دوم اصلا چيزى يادم نيست، فيلمش هستا ظاهرا بيدارم و دخترم رو بوسيدم اما اصلا يادم نمياد!!!

انقدر حساتون قشنگه وازته دل ک دلم میخواد روزا زودتر بگذره منم تجربه کنم

گفتم اول خودم بوسش میکنم ب باباش ندین😆باباش هی میومد ب پرستارل میگفت بیارینش

بهترین و نابترین لحظه عمرم بود😚خدایا شکرت

منتظرم روز موعود فرا برسه و منم برای اولین بار روی ماهشو ببینم😍

اولین باری که دیدمت باورم نمی شد من یک مادر شدم و تو پسر منی😍حس عجیبی داشتم از خدا ممنونم که تو رو بهم هدیه داد🙏

اولین باری که فرزند اولم رو گذاشتن رو سینه ام براش دعا کردم که انشاءالله همه دوست داشته باشن و مهرت به دل بشینه و فرزند دومم دعا کردم که خوشبخت بشه قدمش روشن باشه

اولین باری که دیدمش باورم نمیشد بچه منه قشنگ ترین حس دنیاس مگه میشه توصیفش کرد

وقتی گل پسرمو دیدمش انگار بهشت و بهم دادن

میخوابیدم میترسیدم خواب باشه

وقتی واسه اولین بار ماهور رو دیدم روز اربعین بود یکسر خدارو شکر میکردم واز امام حسین تشکر میکردم که واقعا کمکم کرد.

اولین بار که دخترم دیدم گریه کردم و باهاش حرف زدم

اولین باری که دیدمش تمام دنیام شد،۲۴ روز زودتر به دنیا اومد و بین مادر شدن و بی مادری خودم بودم آخه دوروز قبل از تولد پسرم مادر جوانمو بدون هیچ عارضه و مریضی از دست دادم😔بین شادی و غمم گم بودم؛کلی برنامه ریزی کرده بودم اما همه چی به یکباره رو سرم آوار شد

😅من داشتم از دردگریه میکردم

ده بار گفتم خدایا شکرت و پاشدم ازش عکس گرفتم 😄😄😄😄

من‌سزارین اورژانسی شدم داخل اتاق وقتی بچه رو گذاشتن بغلم لخت بود دورش یه پارچه سبز پیچیده بودن هنوز لباس نداشت .دور سرشم همون پارچه سبز بود همین که دیدم به پرستاره گفتم موهاش پرپشته .پرستاره میگفت اره اول بچه رو ببین بعد نگران موهاش باش

اولین بار ک دخترمو دیدم درد داشتم ولی بادیدن اون همه درد زایمانم یادم رفت انگار ک اصلا زایمان نکردم خیلی حس قشنگیه خدایا شکر بخاطر این همه بزرگی و تواناییت

اولین باری که دیدم دخترمو اشک شوق ریختمو قربون صدقه اش میرفتم.❤❤😍صورت گرم و نرمشو چسبوندن به صورتم و گفتن بوسش کن..😙 آخ که چه شیرین بود و لذت بخش اولین بوسه به دختری😙😍
خدا تورو برا من و بابایی نگه داره دختر قشنگم💜💟👨‍👩‍👧
خدا همه بچه هارو نگه داره و زیر سایه پدر و مادر و بزرگترا باشن❤❤❤👪👨‍👩‍👧💑

زیباترین لحظه ی عمرم بود وقتی دخترمو گذاشتن رو سینم با تمام وجودم بوسش کردم💋💋💋💋💋💕💕💕💕

وقتی دیدمش همه دردام و فراموش کردمو گریه م گرفت و وقتی دای گریشو شنیدم قربون صدقش میرفتم بعدم چه شیرش دادمو واقعا حس عالی بود انشالا هر کی نداره بهش خدا بده و این لحظه ی نابوو تجربه بکنه

پاهام شل شد و قلبم لرزید😍😍😍😍

عجب حس زیبایی دوست دارم بازم تکراربشه اون لحظه

اولین باری که دیدمش سه بار بلند از ته دل خدا رو شکر کردم

اولین بار که دیدم نی نیمو انگار تمام دردام تموم شده بود فقط گریه میکردم

اولین باری که دیدمش،نمیتونم توصیف کنم.انقدر که اون لحظه زیبا بود.

خیلی لحظه دوست داشتنی بود.... من همش اینور اونورو نگاه میکردم ببینمش.سزارین بودم ولی چون بیهوش نبودم اوردنش گذاشتن صورتشو ببوسم.الان یادم میاد اشکم درمیاد.خیلی احساس خوبیه.خدا قسمت همه کسایی که دوس دارن مادر شن بکنه.

الهی فداش بشم بااون چشای نازش ک بهم نگاه میکرددلموبرد

فقط می تونم بگم الهی به حق این روزای عزیزهرکی که دلش بچه میخوادخدایه بچه سالم وصالح بهش بده تمام لحظات بی نظیییییره🥰🥰🥰

خیلی دوست دارم هر چ زودتر این لحظه رو ببینم⁦❤️⁩💞😘🥰🧿🧿🧿

اولین باری که دیدمش انگار یه فرشته بود تو ز
بغلم باورم نمیذ

وقتی به دنیا اومد ازخوشحالی فقط گریه..وقتی گذاشتنش رو سینه ام از بالا سرش یه ساعت نگام میکرد،نمیدونم شاید منو درست میدید.خیلی حس خوبیه.خدا به همه بچه سالم بده.

اصلا نمیتونم بیان کنم احساسمو😍 از ذوق و خوشحالیم هرچی بگم کم گفتم 😍 با اینکه بارداری خیلی بد و سختی داشتم اما دیدن گل پسرم همه چی و از یادم برد😍 تا آخر عمرم میگم قربون خدایی که همچین گل بهشتی بهم داده😍

من اصلا باورم نمیشد فقط اشک میریختم

اولین بار خیلی باحال بود خندیدم وگفتم چقدر شبیهه پدر شوهرمه..ولی بعد قیافه اش عوض شد کپ خودم شد

اشک شوق

تو اتاق عمل وقتی آوردنش یه صورت تپل سفید بود به صورتم چسپوندن فقط گریه میکردم چشای مشکیشو باز کرده بود و باهاش حرف زدنی آروم میشد😍😍😍😍😍😍

بهشت تو دستای من بود.بهترین حس دنیا وای خدا هنوزم بهش فکر میکنم قلبم تند میزنه.چقدم گوگولی بود بچم همش می ترسیدم زشت باشه😂😂

فقط قربون صدقش میشدم و خدارو شکر میکردم

وای اولین بار ک دیدمش فقط از شوق گریه میکردم انگار دنیارو بهم دادن و الانم خوشبخترینم باهاش

وای بهترین لحظه های عمرم بود
که خدا بهم دوبار هدیه داد
دوتا فرشته کوچولو زیبا
واقعا از ته دلم دعا میکنم کسانی رو ک حسرت داشتن این لحظه رو دارن خدا بهشون هدیه بده

اوخ خدا گفتم چ نازی تو جوجه 😍😍😘😘

منکه تا چند روز باورم نمیشد این نوزاد مال منه ولی الام دوتا فرشته کوچولو دارم ک زندگیم و نفس کشیدم بخاطراین دو فرشته س

اولین باری ک دیدمش هم میخندیدم هم اشکام سرازیرشدن یه حس ناب بود یه حس خاص ک نمیشه توصیفش کرد😍😍😍😍😍😍😍

اولین بارتواتاق عمل وقتی بدنیااومدداشتن میبردنش دیدمش یه لحظه داشتم بیهوش میشدم فقط دلم میخواست زودترببینمش ازنزدیک تابردنم بخش اوردنش خدایاانقدکوچولوبوداشک توچشمام بودفقط تونستم دستشوبوس کنم تاصبح توبغلم بودفقط خیلی رویایی بود

وای چه لحظه شیرینی بود یادش بخیر فقط نازش میدادم و قربون صدقه ش میرفتم و میگفتم دورش نکنید بذارید تو بغلم

اولین بار که چسبوندنش به صورتم انگشتمو محکم گرفته بود

کاش همه ی دکترها این آگاهای رو داشتن که اولین تماس پوستی بعد از تولد رو با مادر برقرار کنن من خیلی منتظر اون لحظه بودم که تناس پوستی برقرار بشه چون بسیار اهمیت داره به لحاظ روانشناختی اما از بالای سرم نشونش دادن و سریع بردن دستامم بسته بود نمی تونستم خودم بگیرمش
و تا ابد از ذهنم پاک نمیشه، چون زایمان زودرسم بودم تو شوک بودم یه مقدار تمام مدت عمل نمی تونستم حرف بزنم یا چیزی بخوام این وطیفه ی مهمیه که به عهده ی پزشک هست بعنوان آگاه ترین فرد در اتاق عمل

وای کی من این لحظه ببینم فقط روزا میشمارم.

واااااى هيچ واژه اى رو براى وصفش پيدا نميكنم ،اولين بوسه اى كه به لپش زدم عالى بودددد

لحظه اولی که بچه ام رو دیدم گفتم چقدر قیافه اش آشنا هست ، بعد فهمیدم به خاطر چشماشه که شبیه خودمه .

عزیزم تو اتاق عمل وقتی بهوش اومدم اومدن شیر خودم دادن هنوز درست بهوش نیومده بودم تار میدیدم ولی وقتی دیدمش خیالم راحت شد بعد اوردنش جلو صورتم گفتن این بچته میبینیش گفتم آره . خدارو شکر میکنم بخاطر نعمتاش 😍😍😍😍

هرچه دردکشیدم بخداتابدنیااومدگذاشتنش توبغلم یادم رفت انگاردنیابهم دادن..حالابخدابرااین ک بچم ببینم بی صبرانه منتظرزایماننم اصلادیگ ترسی ندارم..

حس عجیبی بود

هنوزم دوس دارم ده تارو یجا داشته باشم

بنظر من احساس اون لحظه غیرقابل وصف

باورم نمیشد برای منه 🤦‍♀️😭😍😋

انگارهمه دنیاروبهم داده بودن فقط خداروشکرمیکردم که سالمه

روز شماری میکنم واسه این روز که بهترین روز زندگیمه 💜💜

گریه شوق کردم

عاشقش شدم

اولین بار که گذاشتنش روی صورتم باورنمیکردم ولی هردومون منودختملم گریه کردیم فداش بشم عشق مامان وباباش

اولین بار که دیدمت از خوشحالی باصدای بلند گریه کردم

من اولین بار که دیدمش لای ی پارچه سبز بود اوردن کنار صورتم منم بوسش کردم.اون موقع کرونا نبود

با هیچ حسی قابل قیاس نیست.نصیب همه مادرا بشه🙏

بی صبرانه منتظر این روز قشنگم🤗😍🤗

چه جالبه که همه لحظه رویایی داشتن و من هم حامله که بودم همش منتظر این لحظه بودم ولی واقعیت اینه که اینقدر درد کشیدم که وقتی به دنیا اومد و بهم دادنش خیلی حس خاصی نداشتم و فقط خوشحال بودم که تونستم به دنیا بیارمش و تموم شد. البته الان جونم به جونش بنده ولی خوب حس خاصی مداشتم اون موقعه

اولین بار ک دیدمت گریه کردم و بوست کردم...باورم نمیشد اون لحظه رو انگار خواب بود.

اولین بار که فرشته کوچولومو دیدم اینگار دنیارو بهم دادن حس خیلی قشتگی بود

منکه هنوز ندیدمش ولی خیلی منتطرم همش تو ذهنم تصورمیکنم اولین بارو ولی اولین عکس سونو رو که دیدم بال دراوردم چه برسه به خودش و دیدن اون صورته ماهش قوربونش برم

از خوشحالی اشک میریختم و لحظه شماری میکردم زودتر بیارن که بغلش کنم

من ک اولین بار دیدمش بعد بیهوشی بود
اما بعد ریکاوری یهو انداختن روم ک شیر بخوره
چهرش ندیدم.
ولی داخل اتاقمون دیدمش
حسی ک نداشتم بهش. فقط خوشحال بودم که سلامته.
قبل از من همه بغلش کرده بودن و عکس داشتن😄

هرکارمیکردم چشمام باز بشه ببینمش بی صبرانه میخواستم ببینمش

زیباترین لحظه ی زندگی هر مادریه به نظرم.ی حس ناب ،من که باورم نمیشد

وای چه سوال قشنگی من و برد به خاطرات من سزارین بودم و خیلی درد داشتم یکمم هنوز هوشیاریم کم بود بچم رو خواهرم گذاشت کنارم که شیر بخوره انگار برق بهم وصل شد اصلا قابل بیان نیست خیلی حس قشنگی بود من مادر بودن رو تجربه کرده بودم اونم وقتی که خودم قلبا خواسته بودم همسرم فقط نگاه میکرد اصلا باورش نمیشد که بابا شده و یک موجود کوچولوی قشنگ رو تو بغل گرفته حالا همش میگه دوست دارم واسه بار دوم اون لحظه رو تجربه کنم اینبار میدونم چطور برخورد کنم مخصوصا اگه دختر خدا بهم بده

حس خییییییلییییییی خوبی بود کل دردام رو یادم رفت

منم موقع زایمانم زیاد درد کشیدم بعد ک پسرم دنیا اومد صدای گریه اش ک اومد خندم گرف گفتم خدایا شکرت
بعدشم ک اومدم بخش رفتم بچمو دیدم انقد پرمو بود ک نگو،، اونجا هم با شوهرم خندیدیم چرا این بچه انقد مو داره😂🤣

اولین بار که دیدمت حس کردم تمام دنیا ماله من بود

گریه کردم همون لحظه ازشکم صداش اومد باورنمیکردم ی موجودی زنده شکمم بوده ...درحال گریه کشیدن صورتش ب صورتم .خدایا حکمتت شکر قربونت برم

اشک توچشام جمع شد و خداروشکر کردم

اولین بار که دیدمش از خوشحالی گریه کردم

شیرین ترین لحظه عمرم بود هیچی ب این اندازه برام خوشحال کننده نبود دلم برای اون لحظه خیلی تنگ میشه

بی صبرانه منتظر این لحظه هستم.

باورم ننیشدبچه منه مادرشدم🤩🤩🤩🤩🤩

فقط هق هق گریه کردم وقتی بدنیا اومد و صدای گریه اشو شنیدم..اصلا هیچ درد و هیچ ترسی رو به یاد نداشتم و اگه داشتم همه دردام اون لحظه تموم شد.قابل توصیف نیست و باور نکردنیههه..ایشاله قسمت همه بشه

السا یک سالش است

بعد از اون همه درد وقتي ديدمش باورم نميشد اين دختر زيبا و تمييز واسه منه ...٩ ماه تو وجود من ريشه كرده بود و حالا تو بغل من بود خيلي حس نابي بود از شوق ديدنش گريه ام گرفته بود❤️❤️❤️❤️❤️

برای من خیلی جالب بود 🙂🙂🙂

اولین باری که دیدمش بلافاصله بعد از دنیا اومدنش دکتر گذاشتش روی سینم ... اصلا باورم نمی شد به دکتر گفتم واقعا این الان از تو شکم من در اومد😆😆😆 آنقدر بهم خندیدن😂

من اولين باري كه ديدمش كاملا گيج و سردرگم بودم ، باورم نميشد مال منه

ای جان اولین بار ک دیدمش همه دردهامو فراموش کردم

اولین بار که دیدم پسرمو همه دردایی که کشیدم به کل از یادم رفت اصلا نفهمیدم کی بخیه هامو زدن و تموم شد همش بهش نگاه میکردم باورم نمیشد

اولین بار ک دیدمت قلب خود رابیرون از سینه ب اغوش کشیدم😍😍

من آرزوم زودتر تجربه کنم چه حسی قشنگی بدونی سالم

مات و مبهوت و گیج....

شیرین ترین لحظه ی دنیا

به جرات میتونم بگم قشنگ تر از این لحظه وجووود نداره ای کاش میشد اون لحظه زمان رو متوقف کرد خیلی حس خوبی داره هنوز هم یاده اون روز میوفتم ضربان قلبم میره بالا 😍

انگار دوباره عاشق شدم.اخه یه بار عاشق باباش شدم حالا عاشق خودش.حس واقعا خواسته و گفتنی نیست.

اولین باری که دیدمش چون دوماه زودتر به دنیا اومده بود فقط پشت شیشه میتونستم ببینمش وگریه کنم

خیلی خوشحال شدم وراحت شدم ازدرد خداروشکردوتابچه سالم دارم

انگار قلبم بیرون بدنم میتپید

همسرم اشک شوق داشت.من هم در سکوت دوتاشونو نگاه میکردم.اون لحظه حس خاصی نداشتم،شاید از بی حسی نخاعی اپیدورال بود که حس هام ساکت شده بودن.یا شاید هنوز باورم نمیشد مادرشدم.بنظرخودم هنوز باورم نمیشد زایمان کردم.دلم میخواس بدون بی حسی زایمان کنم،اما شرایطم جور نشد.خیلی یهویی قرارشد برم بیمارستان.و ای کاااااش انقد زود نمیرفتم.زود که بری،انگشتای دراز پرستار جونتو به لبت میرسونه

وای خدا تمام دردام فراموشم شد،گرمی تنش چقد لذت بخش بود
قربون شکل ماهش بشم

من همش ب این فک میکنم ک اون لحظه یعنی باباش هس نیس دلم میخاد دیگ اونروز از زندان اومده باشه وگرنه ...

اولین باری که دیدمش پسرمو فردای بعداز عملم بود چون بچه تو دستگاه بود،گریه ام‌گرفت چون یه عالمه سرمو دمو دستگاه بهش بود😭😭😭

گریه گریه فقط گریه،وبا خودم زمزمه میکردم مامانی از دلم رفتی، و وقتی صورت داغش به لپم چسبوندن از خوشی مردم

من اصلا باورم نمیشد اینو از شکم من بیرون اوردن داشت گریه میکرد منم با بعجب نگاش میکردم خیییییلی خوشحال بودم شوهرم اشک تو چشاس جمع سده بود.فوق العاده بود اصلا قابل بیان نیست

اولین بار که دیدمت معنی اشک شوق رو خیلی خوب درک کردم

من اولین باری که دیدمش حسی نداشتم مثل ادمای خواب بودم ولی الان عاشقشم تحمل یه لحظه دوریش ندارم

اولین بار ک دیدمش اشک ریختم بوسش کردم خداروشکر کردم.بهترین حس دنیا رو داشتم چون ی فرشته مال منه

فقط اشکام مثل سیل جاری بودن

اولین باری که دیدمت بهترین حس دنیا نصیبم شد یهویی یه عالمه عشق تو وجودم سرازیر شد که با هیچی تو این دنیا عوضش نمیکنم زندگیه من ♥️

من انقد بعد زایمان خونریزی داشتم که وقتی بچمو گذاشتن رو سینم هیچ حسی نداشتم

اولین بار باورم نمیشد واقعا این بچه متعلق به من باشه انگار خواب میدیدم

اولین باری ک دیدمش بهترین لحظه زندگیم بود باورم نمیشد این بچه منه از وجودمنه دکتر داشت بخیه میزد من فقط چشمم ب دخترم بود خیلی لحظه شیرینیه

اولین باری ک دیدمت فکرشو نمیکردم اتقدر زیبا باشی 😍وقتی دیدمت اشک توچشام جمع شد و کل دردامو یادم شد و خدارو هزاران مرتبه شکر.کردم بخاطر داشتن تو بخاطر اینک خدا منو قابل دونست و منم مادر شدم 💜💛💚💙❤
وشیرین ترین حس دنیارو تجربه کردم وقتی بوسیدمت بوییدمت 😊
قشنگ ترین فرشته

قشنگ ترین لحظه تو. عمرممممممم😍

چقدر دلم میخواد زودتر این لحظه تجربه کنم

وای خدا وقتی اومد تو بغلم اصلا باورم نمیشد دارم لمسش میکنم همینجوری فقط نگاهش میکردم قربون شکل پسرم بشم دنیای منو باباشه😍😍😍😍😍

اولین باری که دیدم دخترمو فهمیدم خوشبخترین ادم دنیا هستم

از همون لحظه اول عاشقش شدم،باورم نمیشد این موجود بهشتی مال منه، البته هیچکس نمیتونه منکر بشه عشق مادر به فرزند روز به روز بالغتر و قوی تر میشه

بی صبرانه منتظر این لحظمممم

ای جانم اولین باری که دیدمش انگار دنیا رو بهم دادن

سوال های مرتبط

گهواره گهواره ۵ سالگی
به نظرتون پدرها و مادرها باید چه نکاتی رو توی واکنش به اولین پریود دخترشون رعایت کنن؟
شما دوست داشتین توی نوجوونی و اولین پریودتون چه رفتاری از پدر مادرتون ببینین؟

✅ هممون یادمونه که چه احساسی داشتیم وقتی برای اولین بار پریود شدیم، این احساس‌ها برای هر کسی متفاوته...
قسمت زیادی از خاطره‌ای که ما از اولین پریودمون داریم، واکنش مادر یا پدرمون به این اتفاقه. اینکه چقدر پذیرا بودن، چقدر کمکمون کردن و احساس ناراحتی، ترس و تعجب مارو درک کردن و چه دیدگاهی نسبت به پریود شدن داشتن.

✅ قاعدتا قسمت زیادی از حس ما به بدنمون و پریود شدن، به دیدگاه مادرمون در مورد این چرخه طبیعی بدن برمی‌گرده.
اینکه این اتفاق رو قسمتی از رشد ما می‌دونستن و برامون یه چرخه طبیعی توصیفش کردن، بهمون یاد دادن که بدنمون رو دوست داشته باشیم؛ یا اینکه برامون با شرم و خجالت یا حتی به عنوان اتفاقی کثیف و نجس توصیفش کردن!

توی این بحث روز شما از تجربتون برامون بگین!
آواتار مامان امیرحسین مامان امیرحسین امیرحسین ۲ سالگی
من خیلی کم سن و سال بودم دقیق یادمه کلاس چهارم بود ... ادامه پاسخ