تجربه زایمان ۳
معاینه کرد گفت ۴ ۵ سانت بازی لباس بیمارستان داد گفت لباسایه خودتو در بیار تا نوار قلب بگیریم تا لباسامو عوض کردم رفتم دراز کشیدم برا نوار قلب باز اومد معاینه کرد گفت ۶ سانتی دستگاه رو وصل کرد ک دوباره ترشح اومد ک گفتن بچه مدفوع کرده معاینه کرد ۷ سانت شده بود همه تعجب کردن چجوری اینقدر سریع پیشرفت دارم خلاصه نوار قلب گرفتن ک ضربان قلبش ضعیف شده بود🥲
تجربه زایمان ۲
اول هر ۳ دقیقه یکبار بود ک مث درد پریودی بود ولی از ساعت ۱ ب بعد هر دو دقیقه یکبار شد خیلی هم شدید تر شد (از اونجایی ک میگفتن خونه درد بکشی بهتره من همچنان مقاومت میکردم شوهرمو بیدار کنم)دیگه از ساعت ۲شب هر یک دقیقه یکبار شد طوری بود ک توان حرف زدن هم نداشتم سریع رفتم شوهرمو بیدار کردم ساک بچه هم برداشتیم رفتیم بیمارستان
تجربه زایمان ۴
گفتن باید سز شی دیگه بردنم اتاق عمل تا دکتر بیهوشی اومد از شدت دردی ک داشتم داشتم بی هوش میشدم دیگه طاقت نداشتم خلاصه دکتر اومد تا آمپول رو زد پا هام داغ شد کم کم اومد بالا گرما ک راحت شدم انگار نه انگار دو دقیقه قبل داشتم درد می کشیدم بالاخره انتظار تموم شد دخترم ساعت ۴ صبح ۲۳ مرداد بدنیا اومد 😁❤
اخیه عزیزم
آخی عزیزم به سلامتی
دکتر بهتون گفت روغن کرچک بخورید از چند هفته روغن کرچک خوردید خطر نداره برای بچه
اینقد زود پیشرفت داشتی کاش طبیعی زایمان میکردی
ای جانم عزیز دلم 😍😍😍😍
قدمش پر خیر و برکت.
کدوم بیمارستان زایمان کردی؟
دکترت کی بود؟
اع عزیزم اسم دخترت عوض کردی
آخه نوشته بود النا
خیلی مبارکه♥️حیف کاش بااینهمه پیشرفت طبیعی زایمان میکردین ولی خداروشکر دخترت سالم اومده بغلت 😘
عزیزم به سلامتی انشالله ❤️ با این اسم و فیس قشنگن 😍❤️ امیدوارم شاهد موفقیت ها و شادی هاش باشی🍀🧿
بنظرت اگه قرار بود طبیعی بیاد طاقت داشتی دردشو با اینکه تقریبا روند باز شدنت سریع بوده؟
الان که سزارین شدی حالت چطوره درد و اینا داری؟ میتونی راحت بچه رو شیر بدی؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.