( پارت ۳ ) تجربه زایمان طبیعی 👶🏻💙
و بلاخره آقا میران ساعت ۹:۱۰ دقیقه ۶ اسفند بدنیا اومد 😍🧿🥰
من ۳۵ تا بخیه داخلی و ۵ تا بخیه بیرونی خوردم ک ۱ ساعت و نیم طول کشید بی حسی زیاد روم اثر نکرده بود و اذیت شدم با وجود این همه درد ک کشیدم بعد از زایمان وقتی پسرمو دیدم و ماما گذاشتش تو بغلم یه حس خیلی خوبی بهم دست داد و احساس سبکی کردم اون لحظه دردام فراموش کردم و همینطور باورم نمیشد ک من این فرشته کوچولو رو بدنیا آوردم راستی اینم بگم ک اون لحظه ک درد داشتم برای همه‌ دعا کردم بیشتر هم برا خانومای باردار ک‌ راحت و بسلامتی زایمان کنن
و اینکه از اونجایی ک ماما بخیه هامو بد زده بود منم ک بافت بدنم نرم و پوستم حساس بود بخیه رو پس زده بود من بعد از ۱ روز ک مرخص شدم همش درد و سوزش داشتم وقتی با آینه چک کردم دیدم ۲ تا از بخیه های داخلی و ۵ تا بخیه بیرونیم کلا باز شد با وجود اینکه هیچ فعالیتی نداشتم همش استراحت میکردم و تو رختخواب بودم ۲ بار هم تو آب و بتادین نشستم (در حد ۱۰ دقیقه) با سرم شست و شو و شامپو بچه هم خودمو میشستم قرص هامم سر وقت میخورم شیاف هم میزاشتم با اینکه این همه رعایت کردم بخیه هام یه ذره عفونت کرد بعد از ۴ روز دوباره رفتم بیمارستان و مجددا قسمت هایی ک باز شده بود رو با یه نخ دیگ ک مخصوص سزارین بود بخیه زدن و من دوباره درد کشیدم 😖

تصویر
۲۵ پاسخ

مبارکه با هم بودیم تو یه روز.ببین اصلا تو آب و بتادین نشین بخیه هات بدتر عفونت میکنه ها اون قدیما بود میگفتن اینکارو کنین که اشتباه محض بوده.الان فقط خودتو بشور با آب خالی و خشک کن مرتب تا جوش بخوره زود.یه پمادم به من داده برا روی بخیه ها از روز سوم میزنم بهت نداده چیزی؟

چش بهم بزنی شده میران یکساله این درد هارو فراموش کردی شده جز خاطرات

چه همه بخیه خوردی
چند کیلو بود بچه

عزیزم چقد درد کشیدی🥲💔
دخترمن 34هفته بدنیا اومد با وزن2100گرم
6تا بخیه خوردم چرا اینقد زیاد بخیه خوردی:(

مبارک باشه عزیز دلم🥰
به جمع بی خوابان خوش اومدی😅😁

خداحفظش کنه🌹🌹❤️

عزیزممم خداحفظش کنه ❤️❤️ قدمش مبارک باشه 😍😍
طبیعی درد داره اما اون درد شدید دقیقا تا لحظه دنیا اومدن هست بعدا یهو انگار آب رو آتیش هست ❤️

اوووخی ماشاالله مبارک باشه ان شاءالله قدمش پرخیر وبرکت😍😍🥰

ای جانمممممم ،😍😍😍😍مبارک باشه قدم نو رسیده انشاالله قدمش پر خیر و برکت باشه براتون انشاالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه

مبارک باش اسمش چیه؟

مبارکه عزیزم خدارو شکر

۳۵تا داخلی چطور زدن کجا زدن😐😐😐😐😐😐😐😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫یا خداااا

خدا حفظ کنه پسر قشنگتوووو

نانازت خراب شد رفت پی کارش😂 کاش زایمان طبیعی وجود نداشت

مبارک باشه عزیزم
خداروشکر به سلامتی بغلش کردی
مرسی که وقت گزاشتی تجربه تو گفتی
خدا به همه کمک کنه خیلی سخته

مبارک باشه خوش قدم،آبجی اهل کجایی؟؟

مبارکه خوش قدم باشه

ب سلامتی عزیزم
کدوم بیمارستان زایمان کردی؟؟

چقدرسختی کشیدی،انشاالله بزرگ میشه جبران میکنه

سلام عزیزدلم مبارکت باشه مبارک خودت شوهرت الهی خیرشوووووووو ببینید ♥️🧿♥️ الهی همیشه شاهد موفقیت هایش باشی از طرف من ببوسش

ای جان خوش قدم باشه 😘😍مبارککک

ای جان دختر منم ششم. ۹ و ۶ دقیقه بدنیا اومد🤩

خداببخشه بهت

خدارشکر بسلامتی فارق شدی عزیردلم سلامت باشه جوجه
ماماخصوصی داشتی؟یا ورزش لگنی انجام میدادی؟

مبارک باشه ماشالله به جونش

سوال های مرتبط

مامان لیامی مامان لیامی ۲ ماهگی
پارت هشت⭕❌⚕️
الان یازده رو از اون روزی ک لیامم رو گذاشتن رو سینم گذشته و من روزای اول حالم خیلی بد بود و شبا از شدت درد گریع میکردم ک تونسم با شیاف اروم کنم دردمو،تا دو روز مدفوع نکردم چون ب شدت میترسیدم بلخره با ترسم کنار اومدم و بخیه هامو نگاه کردم و ترسم ریخت تو دستشویی هم ب حالت ی پایی وایمیسادم و دستشویی میکردم گلاب ب روتون تا یکم درد بخیه هام بهتر شد تونسم راحتر تو دستشویی بشینم،از روز اول هروز با شامپو بچه بخیه هامو میشستم و در اخر با سروم سدیم کلراید خودمو میشستم،کپسول اناهیل و سفالکسین هم می‌خوردم،دوسه روز اول عسل هم ب بخیه هام میزدم،هربار بعد دستشویی هم خودمو با گاز استریل خشک میکردم،ی هفته بعد زایمان هم پمادی ک ماما همرام گفته بود رو خریدم ک خیلی بخیه هامو بهتر کرد،اسم پماده نیکاست،همچنان همین روتین مراقبت از بخیه رو دارم و خداروشکر بخیه هام کم کم داره خوب میشه،و روز چهارم بعد زایمانم رفتم ماما معاینه کرد گفتش ک بخیه داخلی هات خوبه بیرونی ها هم عفونت نداره و خوبه،،خداروشکر ک‌تونسم از پس حاملگی و زایمان و مشکلات بعدش بر بیام و الان شکر خدا حالم بهتره حال پسری هم خوبه،هزار بار دعا کردم ک الهی این حالو هوا قسمت همه چشم انتظارا بشه و همه باردارا هم ب سلامت بارشونو زمین بزارن❤️🤲🏻🌱ببخشید ک خیلی حرف زدم دوست داشتم کامل و جامع براتون توضیح بدم تا حتی شده یکم آگاه تر برین برا زایمان و مثل من نباشین😅😑
مامان رستا مامان رستا روزهای ابتدایی تولد
مامان ماه سو🌙❄️ مامان ماه سو🌙❄️ ۲ ماهگی
سلام من اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم من سشنبه ساعت حدودا ۱ بود یهو دیدم کیسه آبم پاره شد کلی اب ازم اومد ب ماماهمراهم خبر دادم گف برو بیمارستان رفتم و اونجا معاینه شدم دیدم میگه ۵سانتی خیلی خوبه منم هنگ بودم پس چرا درد نداشتم بعد تا کارامو برسن و بستری بشم ۳ شد دوباره تو زایشگاه معاینه شدم گفتن ۴سانتی دیدن کیسه ابم خوب پاره نیس خودشون پاره کردن ک درد خاصی نداشت سر بچه خوب تو لگن نچرخیده بود اول دوتا سرم قندی برام زدن و ضربان قلب و حرکات بچرو چک کردن ماماهمرامم کلا بالاسرم بود ضربان قلب بچرو چک میکرد بعد نمیدونم ساعت ۴ بود یا ۵سرم فشار رو زدن و بهم توپ داد روش نشستم گف هروقت حس کردی درد داری تند و محکم رو توپ بپر منم همینکارو میکردم چنتا ورزش دیگه انجام دادم تا سر بچه خوب بچرخه پایین دیگه کم کم بهم زورمیومد از ۷ونیم دردام شروع شد بیشتر ورزش کردم ماساژم میدادن ک زودتر دردام شروع بشه حالا ماما میگف هروقت حس زور داشتی زور بزن تو چنتا حالت مختلف زور میزدم تااینکه دیگه کم کم فول شدم منو بردن رو تخت زایمان چند دقیقه نشد ۱۰:۲۰دقیقه بچرو گذاشتن بغلم اینم بگم یه لحظه برام سوند زدن خالی کردن ک اصلا متوجه نشدم بعدش تا برام بخیه بزنن حدودا۴۰دقیقه طول کشید بی حسی زده بودن درد نداشت ولی متوجه میشدم اخرش فقط دردم اومد ک اسپری بی حسی زد واسم بیشتر موقع بخیه زدن کلافه شده بودم یکمم حس لرز داشتم ک کم کم خوب شد خداروشکر خوب تموم شد بعدش دیگه تو زایشگاه بودم گفتن باید ادرار کنی بعد بری بخش کمپوت اناناس خوردم و ابمیوه و یکم آجیل بهم سرم هم زدن ضربان قلب و فشارمو چک کردن بخیه هامو خونریزیمم چک کردن ادرار ک کردم بعد دوسه ساعت منو بردن بخش اونجا هم یه دور معاینه کردن بخیه هامو
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی3
بعد اون از ساعت 4 تا اخر هییییچ دردی نداشتم این وسط سه بار هم اومدن و برام شارژ کردن ساعت 5 معاینه کردن 6 سانت بودم و بهترین قسمتش این بود ک دیگه معاینه هم دردی نداشتم بعد ساعت6 هشت سانت بودم اما سر بچه هنوز بالا بود تا ساعت 7 شب ک دیگه حس مدفوع و فشار داشتم بهم پوزیشن سجده دادن و گفتن هروقت بهت زور اومدن محکم زور بزن و منم همینکارو میکردم تا دیگه فول شدم بعد یه ماما اومد کمک و گفت پاهاتو بگیر و چونتو بچسبون ب سینت و زور بزن خودشم کمک میکرد منتها من حس نداشتم نمیفهمیدم چیکار میکنه🙄 تا ساعت 8 زور زدم ک دیگ گفت بسه و منو بردن اتاق زایمان اونجا هم دکتر اومد و باز زور زدنا ادامه داشت تا ساعت 8:20 ک فشار سر بچه رو حس کردم ولی چون خیلی خسته شده بودم یه ماما هم اومد کمک و همراه با زورای من وزنشو مینداخت رو شکمم ک یهو دخترکم و دیدم ک دکتر آویزون گرفته بودش و گذاشتنش رو شکمم 🥺😍اون لحظه قشنگترین لحظه زندگیم بود انقدر اشک شوق ریختم و برای همه چشم انتظارا دعا کردم انشالله این حسو تجربه کنن❤بعدم دکتر شروع کرد بخیه زدن ک از طولانی بودن تایمش فهمیدم اوضاع خرابه بپرسیدم ک دکتر گفت من یه برش کوچیک زدم ولی پارگی های دیگه هم داشتی و درکل انقدر ک سر بخیه هام اذیت شدم سر زایمانم نشدم البته من استراحتم نداشتم و بعد ک اومدم خونه بخاطر زردی دخترم سه شب دیگه هم مجبور شدم بیمارستان دست تنها باشم ولی در کل بخام بگم زایمانم خیلی عالی بود بهتر ازون چیزی ک فکر میکردم توصیمم ب مامانا اینه ک اپیدوال یا بی دردی ک مناسب میدونین و حتما بگیرین واقعا ارزششو داره روز زایمان ک بهترین روز زندگیته رو درد نکشی و خاطره تلخی برات نشه❤