منم اونجوری بودم شوهرم چیزی میگفت ازش بدم میومد گریه هم میکردم وای یک ماه اول خیلی برام بد گذشت🥺
وااای منم بعد زایمان تا ۱۰ روز کلا افسرده بودم و یواشکی گریه میکردم هر چند مامانم پیشم بود، و اینکه همش دلم برا شوهرم تنگ میشد با اینکه خونه بود اصلا دوس نداشتم بره بیرون، بعد ۱۰ روزم اومدم خونه مامانم تا امروز ک چهلم بچمه حالم خیلی بهتر شد
بعد ٢٠روز خوب ميشي عزيزم
قوي باش
از پس همه چي برمياي
والا من همش گریه میکردم
همه باهام دعوا کردن گفتن بچه چ گناهی داره
آروم آروم روال شدم
رفتم بیرون
آتلیه
خرید
بچت چندهفته بدنیااومدچقدردستگاه موند
منم خیلی از همسرمو وخانوادش متنفرشدم البته خیلی اذیتم کردن اصلانمیتونم خشمو تنفرمو ازش مخفی کنم همش دعواداریم اونم کاری نمیکنه بتونم ببخشمش واقعامغزم کارنمیکنه حتی دیشب انقدر دعواداشتیم میگفت فردادرخواست طلاق میدم طلاقت میدم بچه و وسایل و همه چیتومیدموفقط بروتااین حد دعوامیکنیم نمیدونم چیکارکنم وقتی دعوامیکنیم دلم خنک میشه ولی بعدش پشیمون میشم
به پزشکم گفتمچرامن اشتهاندارم گف نهایتاتا۴۰روزهمینجوری ای تاثیرداروهاست
ک واسه من ب۴۰روزنرسیدبعد۲۰روزاشتهام برگشت
بعد۲هفتع اززایمان ک بگذره عموماهورمونهافروکش میکنن و حالتون خوب میشه اگه خوب نشدید یعنی جدی تر شده افسردگی تون برامن۲هفته طول کشید عصرکه میشد میزدم زیر گریه پسرمم اصلا دوس نداشتم و حسی بهش نداشتم بعدچون سزارینی ام بودم اشتها هم ابدا نداشتم صفر مطلق بوداشتهام امابعد کم کم که هورمن ها فروکش کرد خبری نبود از بی اشتهایی و گریه ها و خوب شدم شمام به خودت زمان بده روزهای پراسترس و پر تنشی رو گذرونی خوب میشی عزیزم نگران نباش
من الان دارم چ برسه بعدش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.