۲۱ پاسخ

عزیزم دور و بر بچتو خیلی شلوغ کردی پتو هم روشه وقتی میخوابی خیلی مراقب باش چیزی نیفته رو صورتش خدایی نکرده

عزیزم خونه آن ساس داشتی زرفتن؟

خوب طبیعیه تا سه ماهگی تمااام زن های دنیا همینن بعد سه ماهگی حتی بعداز ۴۰ روزگی کلییی بهتر میشع

هممون همینیم
همه
فقط گذر زمان درست می‌کنه اوضاع رو
تنهایی با بچه ۱۵ روزه ؟ خیلی سخته که 🥺

ولی خب حق داری عزیزم
خیلی سخت انشالله بچت اروم بشه
بتونی به شوهرتم برسی
خسته میشی
حتما از بقیه کمک بگیر
چیز بدی هم نیست ، کمک بگیر استراحت کنی یکم

ی جا دیدم دکتر گفت اگر بچه سه چهار ساعت شیر میخوره زیرسینه ،نباید اونهمه مدت سینه بمونه دهنش
چون بیشتر بازی میکنه یا شیر سیرش نمیکنه
میگفت این جوری مادر نابود میشه

پسر منم همین بود و دیر فهمیدم همش از کرسنکیشه و باید بهش شیر خشک هم میدادم 😢😢

ماهم مثل تو عزیزم

اونا گریه الکی نیستا ی مشکلی هست مادر باید بگردی پیداکنی ببینی بچه چشه.طبیعیه ولی این روزام میگذره همه این روزارو گذروندیم مادرقوی

بنظرم الان این حسو حال طبیعیه ،به خودت فرصت بده ،تازه فارغ شدی ،یکمم هورمونا تا بیاد سر جاش ادم گیجو احساس خستگی و بیحوصلگی داره،بزار یک ماه بگذره درست میشه 🤗نگران نباش

عزیزم منم دقیقا مثل شمام..حالا من دوتا بچه دیگه هم دارم.خسته و کلافه..ولی چ‌ میشه کرد..یکم بزرگتر بشن درست میشه

خب هنوز15روزگذشته بیشتربچه هااینجورین وکم کم خب میش خدابرات حفظش کنه

بعضی بچها تا چهل روزگی خیلی اذیت میکنن

شیر کافی داری اندازه ش؟
شاید گرسنه باشه، یا دل درد داشته باشه شکمشو با روغن زیتون ماساژ بده رو به پایین

تا40روز بعضی از بچه هاهمینطوری هستن بعد خوابشون تنظیم میشه

میفهممت کاملا
دختر منم رفلاکس داره همش میخاد زیر سینه باشم بعدشم بالا میاره باز شیر میخواد
به خودم که وقت ندارم برسم هیچ به خونه و غذا و اینام نمیرسم😅الانم انقد گریه کرد گذاشتمش زیر سینه اروم شد ولی بازم میدونم وضعیت همینه

همش میگذره خدا بگذره چه میشه کرد مادر شدن خیلی سخته درکت میکنم اما باید برای داشتن یه همچین فرشته ای خداروشکر کنی اگه زیاد گریه میکنه و بی قراره حتما ببرش دکتر شاید قطره ای داد اروم بشه

وضع همه همینه🥹
منی که دیشب کم اوردم گذاشتمش دو دقیقه به حال خودش اون گریه میکرد منم فقط تو سر خودم میزدم الان عذاب وجدان دارم دیشب چ مامان سنگدلی شده بودم

عزیزم هیچ بچه ای الکی گریه نمیکنه حتما چیزی ناراحتش کرده پیش متخصصی چیزی ببر معاینه کلی انجام بده شاید کولیکی چیزی داره

عزیزم منم شرایط تو رو دارم تو تنها نیستی،شیرت سیرش میکنه؟؟؟دل‌درد نداره؟دختر من با شیر خودم سیر نمیشد شبا بهش شیر خشک میدم میخوابه فقط 1بار بیدار میشه واسه شیر پوشک هم همون موقع عوض میکنم دل‌درد هم داره که دکتر قطره داره بهتر شده

تاب کودک خریدم بچه رو میزارم داخل تاب اینجور وقتا که بی قرار یه پستونک هم بزار دهنش زودتر آروم میگیره تو همون تاب تکونش میدی میخوابه بگیر راحت میشی

دقیقا منم مث توام دیگ کم آوردم

سوال های مرتبط

مامان معجزه خدا مامان معجزه خدا ۲ ماهگی
این بچه داری چقد سخته خصوصا اگه دست تنها باشی منی که سزارین بودم بعد بیمارستان دو روز فقط خوابیدم بعد که بخاطر زردی پسرم تو بیمارستان بستری شد و تمیز کاریش اینا با خودم بود از اول الانم داشتم شام می‌پختم واسه خودم که پسرم گریه کرد اومدم بهش شیر میدم دوباره گوشیو ول کردم پسرمو دادم به شوهرم رفتم بقیه شامو درست کردم یکم ظرف شستم بعد پسرم دوباره گریه کرد الان اومدم پسرم بغلمه و الان دارم می‌نویسم با خودم فکر می‌کنم وای که چقد روز های سختی گذروندم نه این که تنها باشم نه اتفاقا خواهرم‌ طبقه پایین من زندگی میکنه ولی یه بار نیومده تو خونمون شام بپزه من بخورم فقط سه چهار بار تو خونشون سوپ پخته و آورده همین وسلام باور می‌کنی لباس‌های بیمارستانمو دیروز شستم انداخته بودم تو ایوون مونده بود خواهرم می‌دونستا لباس هست ولی مادرم و اینا نمی‌دونستن اونم نمی‌شست اگه شوهرم کمکم نمیکرد من الان خیلی وقت از پا در اومده بودم ان شاءالله خدا همیشه نگه دارش باشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه
مامان آراد مامان آراد ۲ ماهگی
سلام خانوما خوبین؟🌹❤️
بچه ها من یه مامان اولی ام که از وقتی بچه م دنیا اومده خونه مامانم هستم و هنوز نرفتم خونه خودم، ایشالله یه چند روز دیگه میخوام برم، میدونم خیلی تو خونه م دست تنها بهم سخت میگذره ولی دیگه چاره ای ندارم و باید برم چون هم شوهرم اونور تنهاست و هم چون مامانم یکم ناخوشه خودم حس میکنم مزاحم شدم و دیگه باید برم با اینکه نه زیاد از بچه داری سر در میارم و نه تجربه ای دارم ولی خب چاره چیه...
حالا سوالم از شما دوستای با تجربه اینه که زندگی با یه نوزاد کوچولو که فقط هم از شیر خشک تغذیه میکنه چطوریه؟ من تو این حدودا 20 روزی که بچه م دنیا اومده کلا کارم شیر درست کردن و پوشک عوض کردنه، هر یکی دو ساعت گرسنشه شیر میخواد، نیم ساعت هم هر بار طول میکشه تا شیر بخوره، حتی شب هم درست خواب ندارم، یک ساعت که چشامو میبندم که بخوابم با صدای گریه ش یهو بلند میشم، صبحا با سردرد از رخت خوابم بلند میشم تازه با وجودی که خونه خودم هم نیستم فعلا و مسئولیت زیادی ندارم تازه کمکم هم هستن کم و بیش
چطور برنامه ریزی کنم که به جز بچه به زندگی هم برسم؟چه موقع غذا درست کنم که دیر نشه تا شوهرم ظهر از سر کار میاد؟ چطوری برنامه ریزی کنم بتونم به خودم برسم بازاری ارایشگاهی جایی برم؟ مهمونی رفتن هم پیشکش نخواستم.... حس میکنم از این به بعد قراره زندگی خیلی سخت بشه