چندتا نکته هم بگم شاید ب دردتون خورد
زایمان من چون اورژانسی شد اصلا ب ذهنم نرسید پمپ درد بگیرم پس هیچ تجربه ایی ازش ندارم
ولی اگه نگرفتید حتما دیدید دردتون داره شروع میشه شیاف بذارید قبل اولین راه رفتم حتمااا بذارید من نمیدونم چرا ب ذهنم نرسید با اون درد بلند شدم راه رفتم بعد که کم اوردم شیاف گذاشتم🤦‍♀️😑
حتما اولین چیزی ک میخورید شیرین باشه مث کمپوت گلابی که شکمتون زود کار کنه
من نوار بهداشتی برداشته بودم و کافی بود ولی وقتی گذاشتنم رو تخت گفتن باید از این پوشک بزرگا باشه زیرم چندتا بذارن همین در کل اون پوشکا فقط همونجا استفاده شد و من همش نوار بهداشتی استفاده کردم چون پوشکا چسب نداره و تکون میخوره و لباس زیرتونو کثیف میکنه
شورت هم لازم نیست یکبار مصرف بخرید ۴یا ۵تا از شورتایی ک دیگ نمیخوایید بردارید که اگ خونی هم شد بندازید بره
من خون ریزیم جوری نبود ک شورتام خراب بشه فک کنم کلا یکی انداختم رفت بقیش اصلا کثیف نشدن چون تو هربار دستشویی رفتن نوار عوض میکردم
حتما اگ دیدید شیرتون کمه سریع ب بچه شیرخشک یا قند داغ بدید ک هم ادرار کنه هم مدفوع چون اگه نکنه داستان دارید
من عقلم نرسید مامانم هی گفت قند داغ بدیما من نذاشتم و سر همین موضوع بچم ۳ روز بستری شد حالا اگ دوست داشتید بگید اونم تعریف کنم

۸ پاسخ

خیلی عالی گفتی منم بهش دادم قند اب. چون اگ دست سویی نکنه. نگهش میدارن. هزار تا درد سر داره

منم مامانم از روز اول اب و نبات ب دخترم دادن تا دسشویی کنه
خودم میگفتم نمیخواد ولی وقتی یه روز دستشویی نکرد دیگ راضی شدم تا آب و نبات هم دادن یکم بعدش دستشوییش اومد
هنوز هم گاهی اوقات بهش میدم

چند وقت خونریزی داشتید ؟

چند وقت خونریزی داشتید ؟

خیلی عالی 👏👏👏

پمپ درد نیاز نیست اصلأ
شیاف جوابه
برای من که تا قبل پا شدن زیرم یه زیر انداز پهن بود بعدشم پوشک بزرگ گذاشتم که نوار بهداشتی سایز بزرگ هم جوابه شرت یکبار مصرف هم عالیه برا من از جنس لباس های اتاق عمل بود با هر نوار بهداشتی ک تعویض میکردم پاره میکردم بغلش و مینداختم دور نیاز نبود حالا با بخیه و درد خم شم درش بیارم

پمپ درد نیاز نیست اصلأ
شیاف جوابه
برای من که تا قبل پا شدن زیرم یه زیر انداز پهن بود بعدشم پوشک بزرگ گذاشتم که نوار بهداشتی سایز بزرگ هم جوابه شرت یکبار مصرف هم عالیه برا من از جنس لباس های اتاق عمل بود با هر نوار بهداشتی ک تعویض میکردم پاره میکردم بغلش و مینداختم دور نیاز نبود حالا با بخیه و درد خم شم درش بیارم

آخه ی مادری همین الان نوشت اشتباه نکنید آب قند ندید ، می‌گفت خودش اینکار کرد بچه اسهالی شد و درگیر دکتر شدن کلی😥

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۹ ماهگی
خب بریم سراغ وسایل ساک‌ مادر:لباس داخل بیمارستان چون بیمارستان من لباس نمیداد دو دست برداشتم یه نخی راحت که خونی شد و عوض کردم یه دست لباس خوشگل تر هم برای عکس داشتم اونو پوشیدم دقت کنید که حتما جلو دکمه دار باشه واسه شیر دادن،نوار بهداشتی و اگه بتونید از این پوشکای ادرار که‌واسه مریضا و سالمندا استفاده میکنن بگیرید خیلی راحت تره اصلا پس نمیزنه حتما شورت یکبار مصرف بردارید راحت وقتی کثیف شد بندازید دور داخل بسته هاش ۵ عدد هست،مسواک و خمیر دندون،برس،یه کیف کوچولوی لوازم آرایش،سوتین شیر دهی شیر دوش اگه دارید ببرید من استفاده کردم کیسه برای لباسای کثیف داخل ساک‌ بزارید کش مو و کلیپس بردارید چون موهاتون رو جمع کنید راحت تر شیر میدید مدارک شناسایی پول و شارژر تا جایی که یادمه نوشتم براتون امیدوارم چیزی رو از قلم ننداخته باشم
به جز اینا حتما حتما فلاسک نسکافه و قهوه ی بدون شیر خرما و نبات هم بردارید بعد از عمل دکتر ازتون میخواد که قهوه و نسکافه بخورید آهان اینم بگم‌که خیلی از این چیزایی که نوشتم رو بعضی بسمارستانا میدن قبلش حتما بپرسید و اینکه خیلیا الان ممکنه به نظرشون اضافه بیاد خیلی از این چیزا اما من همشو استفاده کردم شما براساس نیاز خودتون بازم کنترل کنید چیز اضافی نبرید امیدوارم به دردتون بخوره😘
مامان Adrian مامان Adrian ۷ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
37هفته بودم ک باید بخاطر دیابتی ک داشتم هر هفته میرفتم دوبار nst میدادم صبح شنبه با همسرجان رفتیم ک هم بیمارستان رو ببینم هزینه ها رو بپرسم و هم nst بدم. نوار قلب ازم گرفتن و دوتا انقباض کم داشتم ک ب تشخیص دکترم من رو معاینه کردن. (بزرگترین اشتباهم این بود ک اجازه دادم معاینه کنن) همین شد افتادم ب خونریزی. شب خونریزیم شدید شد، باز رفتم نوار قلب گرفتم و معاینه شدم با 4سانت دهانه رحمم بازشده بود. ک گفتن تا صبح زایمان طبیعی میکنی، ولی من میخواستم سزارین اختیاری بشم. با دکتر هماهنگ شد و گفتن تا نیم َساعت دیگه میری اتاق عمل، ب همین سرعت و یهویی، منم کلی گریه ک نمیخواستم زایمان کنم چون هفتم پایین بود. موقع سوند زدن بشدت چندش آور بود. درد نداشت اصلا ولی حس بدی بود. و با بی حسی سزارین شدم. بی حسی اصلا درد نداشت.تا بهم گفتن پاهات بی حس شده و من جواب دادم آره بعد کمتر از چند دقیقه صدای بچم اومد وای خدا چ حس قشنگییییی بود.......
بعدشم حدود یک ربع بخیه زدن. و شکمم رو همونجا فشار دادن ک اصلا نفهمیدم. بعد تو ریکاوری ی نیم ساعت زمان برد ک پاهام حس پیدا کنن. بعدم ک رفتم تو بخش، با پمپ درد، دردام در حد خیلییییی کم حس شد کمتر از پریودی، من زیاد سرم رو تکون ندادم ولی بعدش دو روز سردرد وحشتناک داشتم ولی قابل تحمل ک با نسکافه قهوه خوب شد، اولین راه رفتنم اونطور ک میگفتن سخت و وحشتناک نبود. اذیت شدم ولی اونطور ک میگن نه. موقعی هم ک مرخص شدم تا ی هفته سرم سنگین بود، گوشم گرفته بود و دوروز سردرد داشتم در حد نیم ساعت.
خلاصه بسیار راضی و خرسندم از سزارین....
مامان فراز مامان فراز ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۷

به هزار بدبختی بلند شدم و نگم از راه رفتن بعدش
یعنی من مرگو جلوی چشمم دیدم از بسسس ک درد داشتم
فاصله ی من تا سرویس بهداشتی حدودا دو متر بود و این دو متر یکساعت طول کشید ک من رفتم
وقتی راه میرفتم سمت راست بخیه هام احساس سوزش شددددید میکردم انگاری ک چندتا ذغال داغ گذاشتن اون قسمت
خلاصه که بعد یکساعت اومدم دراز کشیدم
و بگم که شکمم کار نداد و الکی رفتم دستشویی و همش توهم بود و اصلا دستشویی نداشتم🤦🏻‍♀️
خلاصه که شب شد و تخت بغلی من حدودا بعد از ۱۴-۱۵ ساعت بلند شد ک راه بره و اصلاااا دردی ک من کشیدمو اون نکشید و خیلی راحت رفت دستشویی تازه وزن اون ۱۱۰ کیلو بود و من ۸۰ کیلو
و اونجا فهمیدم هرچی دیر تر راه بری دردت کمتره
اون شب گذشت و فرداش من بلند شدم برم دستشویی و اصلااا درد دیشبشو نداشتم و خیلی دردم اروم شده بود جوری ک بدون کمک کسی چندبار پاشدم راه رفتم
اما پرستار اومد و گفت باید پانسمانتو عوض کنم😭😭
حسابی با بتادین و پنبه روی بخیه هارو کشید و بعدشم محکم با گاز استریل تمیز کرد اونجا دردشو تحمل کردم گفتم اشکال نداره حداقل عفونت نمیکنه
اما نگم از بعدش که اومدم راه برم دوباره همون درد دیشب اومد سراغم و حسابی درد کشیدم
مامان آقا کیان💕👑 مامان آقا کیان💕👑 ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت #۱

سلام بچه ها بذارین تجربه زایمان طبیعیمو بگم بهتون من ۳۸ هفته و ۲ روز بودم روز قبل مامام ک معاینم کرده بود ۲سانت باز بودم سر بچه هم پایین بود لکه بینی هم داشتم و کمی درد پریودی و کمی هم کمر درد
خلاصه ورزشامم از ۳۶ هفته انجام میدادم اما هر هفته سنگین تر و تعداد ست هامو بیشتر میکردم باید بگم ک تا قبل اون اصلا فشار زیادی به خودم نمیووردم فقط در حد انجام کار های روزمره
خلاصه در ۳۸ هفته و۱ روزگی با آبجیام ساعتای ۱۰شب رفتیم پیاده روی اطراف خونه بابام تو راه برگشت یهو احساس کردم لای پام خیس شد( باید بگم ک من قبلا ب خاطر فشار روی مثانه شدید چند بار دچار بی اختیاری ادرار شده بودم برای همین اولش گفتم حتما ادرار کردم چون واقعا فشار روی مثانم بود بعد چند قدم دیگه که راه رفتم بازم اومد )به ابجیام گفتم ب گمونم این سری فرق داره😁
زنگ زدم ب مامانم گفتم داستانو دیگ از جام تکون نخوردم با ماشین اومدن دنبالم منم تو راه پیام دادم ب ماما همراهم گفتم گف برو حموم دوش بگیر بعد فوری برو بیمارستان چکت کنن خلاصه من سریع رفتم بیمارستان و گفتن برو دراز بکش تا دراز کشیدم حجم
مامان آوین کوچولو🩷 مامان آوین کوچولو🩷 ۳ ماهگی