۹ پاسخ

همه بچه ها تمرکزشون‌پایینه
چیزهای مختلف حواسشو پرت میکنه بزرگتر که بشن خوب میشه نگران نباش
من پارک ک میرم ب بچه ها توجه میکنم اکثرا همینجوری هستن

شاید قبلش خیلی در موردش باهاش صحبت کردی و بچه استرس گرفته

بعدم این چه مربی بوده که در عرض نیم ساعت فهمیده بچه تو چکارست

اصلا ناراحت نباش که دخترتم متوجه میشه و این باعث میشه همیشه این استرس باهاش همراه باشه

کنکور که نبوده اینجوری میکنی

بخاطراین گریه 😶
بچه ها با ریزترین چیزی هواسشون پرت میشه و هرکسی باید اینو بدونه
اگرم نگرانشی باید بازیای تمرکزی باهاش انجام بدی
منم پسرم یجا بند نیس نگرانم برای دوسال دیگه سنجش😁

بخاطراین گریه 😶
بچه ها با ریزترین چیزی هواسشون پرت میشه و هرکسی باید اینو بدونه
اگرم نگرانشی باید بازیای تمرکزی باهاش انجام بدی
منم پسرم یجا بند نیس نگرانم برای دوسال دیگه سنجش😁

وای آخه چرا گریه می‌کنی ، اصلا کی ارزیابی رو انجام داده یا اصلا صلاحیت داشته انجام داده ! بعدم از همه چی با قانون بوده باشه وگیریم که صلاحیت انجام ارزیابی رو هم داشته بوده شاید شرایط اون لحظه دخترتون اکی نبوده یا استرس گرفته یا هر چیز دیگه ای عزیزم بی خودی خودت رو اذیت میکنی

نقص توجه و بیش فعالی باهم هست بعد خودشم ۷ سالگی به بعد قابل تشخیص هست اونم توسط روانشناس اصلا نگران نباش بچه ها از رو بازیگوشی و پرت شدن حواسشون جواب سوالارو ندادن

معلومه که درست نیست عزیزم نگران نباش

شاید شما اشتباه برداشت کردی تو این سن نمیشه تشخیص داد تازه اگه اولین بار کلاس می‌بری صد در صد طبیعی بوده رفتار بچه

اینم بگم تو خونه باهاش خیلی چیزا کار میکنه سریع یاد میگیره و حتی اصرار خودش هست برای کار کردن کتاب کار یا بازی یا کتاب خوندن و واقعا توجه میکنه
موندم چرا امروز اینجوری بود 😭😭

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
امروز دخترم دوتا دستشو مشت کرده بود جلو من گرفت گفت مامان کدومشه ؟؟می خواست گل یا پوچ بازی کنه باهام زدم رو دست رچپش گفتم اینه خندید گفت نیست 😀دست راستشو باز کرد گفت اینه و خندید باباش گل یا پوچ یادش داده من خبر نداشتم ای بگردم برات مادر آخه چرا میگن تو هوشت ضعیفه آخه چرا 😭😭😭دختر من باهوش ترین بچه ی دنیاست دختر من تو این دنیا با این سن کمش خیلی درد کشیده درسته به قول مامان رایان خیلی هم نباید به نتیجه ی تست اهمیت داد ولی از اون طرف میبینم دیگه چیزیه که دیدم و شنیدم و این دکتر نفر ۵ و ۶امه که بهم میگه بچت ضعیفه نفر اول نیست که بگم از خودش در میاره یا در و دکانه به قول معروف من خودمم متوجه شدم تا حدودی ولی مادرم چه کنم نمی تونم قبول کنم نگاش می کنم قلبم جیگرم آتیش میگیره 😭😭با این سن کمش چه چیزا که تجربه نکرد این بچه 🥺😥یواشکی گریه می کنم که نه شوهرم بفهمه نه بچه هام راه خیلی سختی رو در پیش دارم باید یه نذری براش بکنم بلکه معجزه بشه 😥امروز با مشاورش که استادش همین دکتر ماهاینه صحبت کردم گفت دو به دو سریع درمانش رو شروع می کنیم خانوم دکتر رفتاردرمانی و کاردرمانی ذهنی و منم رو دقت و تمرکزش کار می کنم گفت یه تست نبوده ۴ و ۵ نوع تست بوده ببخشید شمارو هم با تاپیک هام اذیت می کنم چون به هیچکس نگفتم هیچکس خبر نداره فقط من و شوهرم البته شوهرمم میگه خرجش می کنیم درمانش می کنیم ناراحت نباش ولی من بازم نگرانم دست خودم نیست گفتن سالی یه بارم تست گرفته میشه ببینند ضریب هوشیش چقدر بالا رفته قرار شد از دلوینم پیش مشاورش تست بگیرم خدا کنه اون دیگه موردی نداشته باشه که من دیگه میمیرم 😭😭
درسته خداروسکر که ۴ ستون تنشون هم سالمه جلو چشمم دارن بزرگ میشه مثل همه ی بچه های دیگه ولی اینم کم مشکلی نیست
مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
سلام مامانم میاد صبح دخترمو نگه می داره تا ظهر من میرم سر کار میخواستم بزارم مهد امسال چون اصلا اخلاقم با مامانم نمی سازه همش بحث داریم نزاشت گف بچه فلان میشه مریض میشه دیوونه شدی بزاری مهد و...دخترمم خیلی دوست داشت بره چون مامانم بلد نیس بازی کنه از صبرتا ظهر بچه حوصلش سر می‌ره تا من میرسم بی حوصله و گرسنه هست شروع به بهانه آوردن و گریه می کنه مامانم هم دایم میگه از صبح گریه نکرده همش تورو می بینه بچه را باعث گریش می شی شوهرم بعد من میاد خونه رو مبل دراز کش به اون تیکه میندازه پاشه کار کنه نمی دونه که بیشتر باعث میشه شوهرم لج کنه و اصلا کمک نکنه چون مادرم بهش میگه همش سرت گو شیه و فلان بعد غذا هم اکثرا خودم میام می پزم اما مامانم تا عصر خونه ماهست پدرم چند ساله فوت کرده بعد مامانم تو خونه کل حرفا و حرکتهای منو می پاد یه دفعه هم نشده ها ازم تعریف کنه همش غر زدن و طعنه زدن و سرزنش کردن که تو غذات بد شد با بچه حرف زدی بعد میگه به شوهرم پاسو با بچه بازی کن خلاصه اعصابم خرد میشه امروز دخترم گریه می کرد که مامان نخواب منم خیلی خسته بودم گفتم بزار نیم ساعت بخوابم گوشی دادم نگرف هرچی گفتم قبول نکرد همش ظهرا میگه نخواب بقیه روزا حرفش گوش میدم امروز اما حرصم گرفت گفتم برو بازی کن عصر باهات بازی می کنم همش زر زر گریه کرد محل ندادم مامانم از اتاق اومد سر کن غر زد که پاشو بچه هرچی گف بکن چرا اذیت می کنی منم عصبی شدم گفتم مامان خواهشاً تو ظهر ا برو خونت منم بفهمم چی کار کنم با بچم شوهرم گف درست حرف بزن اسیر شدم به خدا خسته شدم دیگه الان هم عذاب وجدان گرفتم که مامانم ناراحت شد تو کل زندگیم همش منو سرزنش کرده یه بار نگف فلان کار کردی خوب شد