دردودل...
از وقتی ازدواج کردم همیشه تو رویاهام وقتی زمانی رو تصور میکردم که بچه دار شدم یه دختر میومد تو نظرم ،همیشه تو رویاهام دختر میخواستم ، همیشه از خدا دختر میخواستم چون خواهر نداشتم و با مامانمم خیلی صمیمی نیستم ، همیشه دلم دختر میخواست تا بتونم براش مثل یه دوست هرکاری که برا خودم ارزو بوده رو بکنم...


قبل بارداری ۳ماه رژیم دختردار شدن گرفتم ، تو سونوی آن تی بهم گفت احتمالا دختره چقدر خوشحال شدم ، چقدر دنبال اسم دخترونه بودم ، چقدر تو اینستا لباسای دخترونه رو دیدم و ذوق کردم
تا اینکه سونوی ۱۸ هفته رفتم گفت زیاد مشخص نیست اما احتمالا پسره ، حتی یه درصدم فکر نکردم داره درست میگه و مطمئن بودم اشتباه کرده دوباره یجا بهتر نوبت سونو گرفتم میخواستم بشنوم که دختره تا اینکه اونم گفت پسره
چقدر ناراحت شدم انگار تموم ارزوهام خراب شدن اما برو خودم نیاوردم نخواستم بچم بفهمه من ناراحتم و چقدر شوهرم باهام حرف زد که پسر خیلی خوبه....


اما الان خیلی خوشحالم که بچم پسره و خداروشکر که پسره
تو جامعه ما حق با پسره حتی اگه حق با پسر نباشه ، همیشه زن مظلوم و ضعیفه حتی اگه رو پا خودش وایسه ،حتی اگه یه زن قوی باشه بازم تو جامعه ما ضعیفه ، حتی تو اکثر خانواده هام زن ضعیفه و قدرتی نداره حتی اگه اون خانواده مخالف نابربری حق زن و مرد باشن بازم مرد قویتر میشه

خدایا کمکم کن پسرم رو طوری تربیت کنم که اگه روزی ازدواج کرد تو خونه اش هیچوقت حتی برای یبارم که شده مردسالاری نباشه ، درکنار زنش با حق برابر زندگی کنه و هیچوقت زنش برا یه لحضه هم نگه کاش ازدواج نمیکردم ، کاش شوهرم منو درک میکرد ، کاش زورم به شوهرم میرسید و هزارتا کاش دیگه...

۴ پاسخ

دقیقا منم خیلی دوست دارم دختر داشته باشم اما وقتی به این جامعه نگاه میکنم یااینکه فکر میکنم یه عمر دختر رو بزرگ کنم بزارم لای پر قو ولی بدمش دست کسه دیگه که حتی نمیگم بد ولی بهش اخم کنه عصبی میشم وبیخیال میگم پسر هرچی که باشه درست تربیت بشه تواین جامعه آزادتره😏😏😏😏😏

بیا ببین زنایی ک حقشون و از حلقوم شوهر ک هیچ خانواده شوهرم میکشن بیرون.باید دختر جسور و نترس و پسر منصف و در کل انسان تربیت کنیم.

چ قشنگ گفتین آخرش منم همین آرزو دارم در مورد تربیت پسرم و نگاهش ب زن ب عنوان جنس مکمل

اینجوری خیلی بده که تو خونه مرد سالاری باشه وزن حق اعتراض یا حتی بیان عقیده هاشو نداشته باشه و مرد هرچی گفت همون بشه

سوال های مرتبط

مامان فاطمه ضحی مامان فاطمه ضحی ۱۳ ماهگی
از اول اقدام به بارداریم سر نمازم که از خدا یه بچه سالم و صالح میخاستم در کنارش میگفتم خدایا برا من فرقی نمیکنه که بهم پسر بدی یا دختر فقط سالم باشه قدر دان باشه
یوقتایی آهنگ پسرم رو میذاشتم و باهاش حس میگرفتم شکمم رو ناز میکردم
یوقتایی هم آهنگ دخترم رو گوش میدادم با بچم حرف میزدم کلا برام فرق نمی‌کرد تا اینکه بخاطر طول سرویکس زودتر از سونو آنومالی دکتر بخاطر دردام یه سونو نوشت نمیدونم اون روز چرا همش لا خودم میگفتم الان که برم داخل میپرسم بچم چیه حتمن حتمن میگه پسر با کلی ذوق رفتم و کلی هیجان و آستری خدایا بچم چیه جنسیتش
من دوم نشد بپرسم چون دکتره مرد بودطول سرویکس هم عالی بود
بودن که اومدم دیدم نوشته بچه دختر
نمیدونم واقعا نمیدونم چرا اون لحظه قلبم تن تن زد دلم لرزید یهو یه حس نه خوش بهم دی
دست داد اصن اون آدم من نبودم منی که تو اقدام هم بودم همیشه میگفتم فرقی ندارع و همیشه با شوهرم بحث میکردم میگفتم بچه دختره چون ضربان قلبش بالاس اونم میگفت شاید پسر باشه
دقیقن وقتی جواب رو برا شوهرم خوندم بازم گفت شاید پسر باشه تو چه میدونی این حرفش باعث شد بدتر حالم بد شد بعدش اومدم خونه تا ۱۸ هفته صبر کردم تا مطمعن بشیم که اشتباهی نشده تو ۱۹ هفته و ۲ روز رفتم و دکتره گفت بچه دخترع هیچ خنده ای به صورتم نیومد نمیدونم شاید تاثیر حرف شوهرمم بود مدتی گذشت تا اینکه دیدم که دوباره حس شادی در من زنده شد و ازون بع بعد بود که قصه ما آغاز شد هر روز بیشتر عاشقش میشدم خدارو شکر میکنم برای هر ثانیه که کنارمه برا هر یکدونه نفسی که میکشه خدایا شکرت 🥺🥺🤲🤲🥰🥰❤️❤️
مامان آدریَن🧸 مامان آدریَن🧸 ۱۴ ماهگی
سلام خوشگلا عزاداری هاتون قبول🌱
مامانا شنبه روز حضرت علی اکبر هستش یا یکشنبه؟
ماه آخر بارداریم چون آدرین iugr بود احتمال داشت بره nicu نذر کردم اگه نره nicu روز حضرت علی اکبر لقمه نون پنیرسبزی پخش کنم
خداروشکر حاجتم برآورده شد 🥲
عکسم برای روزای آخر بارداریم بود که تو بیمارستان بستری بودم
از یه طرف چون محدودیت رشد داشت حالم بد بود از یه طرف بهم میگفتن مایع دور بچه زیاده احتمالا تو صورتش ناهنجاری داره میگفتم آنومالی دادم گفتن سالمه گوش نمیکردن روزی 3 بار میفرستادن سونو گرافی ولی آقا آدرین پستشو کرده بود بهمون خودشو نشون نمیداد چقدر گریه میکردم 😢 آخرش گفتم انقدر ازم سونو نگیرید حتی اگه تو صورتش ناهنجاری هم داشته باشه اون بچه ی منه نمیتونم بُکُشمش که 😭 قربون خدا برم خداروشکر که بچم بدون هیچ مشکلی بدنیا اومد 🥺 تو صورتش ناهنجاری نداره که هیچ...ماشاالله همه میگن چقدر نازه 😍غریبه ها باور نمیکنن پسره همه میگن این دختره اشتباه شده امکان نداره کسی ببینتش نگه چه دختر نازی😍🥲
مامان آیهان و ویهان مامان آیهان و ویهان ۱۱ ماهگی
پارت اخر

من با دکتر صحبت کردن حتی توان راه رفتن و حرف زدن هم نداشتم مثه ادمی بودم که در عرض سک هفته کل زندگیش زیر و زو شده دکتر برام توضیح داد که قل کوچیک ترم نتونسته ریه اش دستگاه و تحمل کنه و ریه اش خونریزی کرده و در اثر خونریزی ریه از بین رفته و من حتی نتونستم صورت ماه پسر کوچولوم و ببینم و سپردمش دست خدا و برای همیشه داغ ویهان کوچولوم رو دلمه ….
از وقتی تو شکمم بودن اسمشون و گذاشته بودم و صداشون میکردم
منو بردن nicu برای اولین بار میخواستم پاره تنم و ببینم وقتی دیدمش بند بند وجودم میخواست بغلش کنم انقدر کوچولو بود که باورم نمیشد همش خودمو مقصر میدونستم که نتونستم نی نی هام و تو دلم نگه دارم و آیهان من پسر کوچولوم که با وزن ۱۵۰۰ بدنیا اومده بود ۲۳ روز تو nicu بستری بود و واسه زندگی جنگید تا بشه همه ارزو و امید مامان و باباش اگر بخوام بگم که چقدرهرروز که پسرم بیمارستان بود چالش داشتم یا بگم چقدر ۲۳ روز با شکم که هفت لایه بریده شد حتی یه روز هم نخوابیدم همش بیمارستان بودم کنار پسر کوچولوم چقدر سخت بود اصلا تو کلام نمیگنجه فقط از خدا میخوام هیچ پدر و مادری و بچه اش امتحان نکنه و همه زایمان راحتی داشته باشن و بچه شون بغل بگیرن و لذتشو ببرن
الان هفت ماه میگذره من هنوز به خودم نیمدم روزی نبوده گریه نکنم و نشکنم دلم پر میکشه برای ویهانم ولی چه کنم که دست تقدیر و خواست خدا با دل من یکی نبود میدونم جای پسرم خیلی خوبه و سپردمش به خدایا بزرگم و اینو میدونم که حکمت خدا بالاتر از هرچیزیه ….
و هرروز خداروشکر میکنم که به من و همسرم رحم کرد و آیهانم بهم بخشید ما اندازه موهای سرمون نذر کردیم و هنوز بعد از هفت ماه دارم نذرایه پسرمو میدیم ……
از خدا میخوام خودش نگهداره همه نی نی ها باشه