استرسی که توی بارداری میکشیم رو فکر نکنم هیچ کسی بتونه درک کنه
ماه های اول تهوع
آزمایشات و غربالگریا
دستمال توالتی که هی زل میزنیم لکه ای خونی توش نباشه
وسط خواب بیدار میشی میبینی داری میترکی از فشار مثانه
یا مثلا لگدایی که گاهی حس نمیشن و وای وای سرتاسر استرسن
دردای واژن که با بالاتر رفتن وزن بدترم میشن
دردای کمر
صبح بیدار میشی زل میزنی دستات ورم نداشته باشه
بعدشم درد زایمان و بعدم استرس سالم بودن بچه و کافی بودن شیر و وزن و دستشویی وگردن گرفتنش و نشستنش و راه رفتنش و حرف زدن بچه و هزارتا چیز دیگه
خوش خیالی محضه یکی فکر کنه بعد بارداری دوباره میشه مثل سابق زندگی کرد
واقعا جون میخواد اینهمه استرس رو تحمل کنی قدرخودتونو بدونین

حرفای چرت مردمم وسطش هس

نه هیشکی من بارسوممه دارم له میشم زیر بار مسئولیت ،بزرگترین فداکاری مادر شدنه ،الان میفهمم مامانم چی کشیده تا مارو بزرگ کنه حتی الانم مسئولیتاش تموم نشده...💔

دقیقا همینطوره

من که امروز دیگه از همه این فشارها کلی گریه کردم

👍👍👍👍

دقیقا همینه
چرا پس به سریع میگن دوران شیرین بارداری؟؟؟؟
چرا یه سریع میگن دلت تنگ میشه واسه این روزا ؟؟؟
شاید خیلی بی خیالن !!!

دغدغه ی سرکلاژی ها خیلی بیشتر از این حرفاس🤌🏻😑

من که هی گهواره رو پاک میکنم و دوباره نصب میکنم
از بس استرس به آدم میدن اینجا

فکر کن وسط این همه استرس منی که همیشه روحیم رو نگه داشتم یه هفته اس از هر بیمارستانی میام گریه میکنم امروزم نور علی نور
یه دکتر سگ بگه بچت بریچه که بریچه
طبیعی با امپول فشار میاری
روال کار همینه فوقش یکم زایمانت سخت میشه بیشتر برش میخوری
میگم برای بچه خطر نداره میگه پروتکل بیمارستان همینه
زیبا نیست☺

من و فکر سلامتی نی نی میکشه همه دردا بجون خودم فقط نی نی سالم باشه