۱۷ پاسخ

انشاالله سر زایمان برای تمام چشم انتظارا دعا کن دامنشون سبز بشه
برا بارداری پر خطرا دعا کن بسلامتی و دل خوش فارغ بشن
برای تمام مادرای بی کس و دست تنها دعا کن خدا کسشون بشه و راحت این ایام براشون بگذره

انشالله ب راحتی باشه برات کدوم بیمارستان میری پیش کدوم دکتری؟

ان شاءالله به سلامتی زایمان کنی و زایمان راحتی هم داشته باشی ..
اینقد راحت که همه تعجب کنن که چطور شد اینقد سریع شد 🤲😅💕

انشالله به سلامتی گلم نی نی تو بغل بگیری😍😍♥️♥️

ای جانم عزیزم ایشالا ب سلامتی زایمان کنی و گل پسرتو بغل بگیری❤️برای من خیلی دعا کن عزیزم

عع پس گل پسر شما چرخید دختر ما که لجش گرفته نچرخید جمعه وقت سز دارم

ان شاء الله بسلامتی زایمان کنی عزیزم
برای باز شدن دهانه رحمت حتما هر سری میری حموم یکم تو آب بشین باعث میشه زودتر باز بشه
برای ماها هم که هنوز اولشیم دعا کن بسلامتی بگذرونیم🤗

الهی که به موقع و بسلامتی با راحتترین حالت ممکن زایمان کنی و جوجه قشنگتو توی بغل بگیری❤️

به به انشاالله به سلامتی و دل خوش🤩🤩

الحمدلله ، ان شاالله به سلامتی

انشالله بسلامتی عزیزم❤

الهی😍😍
بسلامتی عزیزم....
خوشحالم برات که پروسه ی بارداری و به سلامتی گذروندی و مطمئنم پروسه زایمان و هم عالی میگذرونی...
تو یک مادر قوی هستی🤍

انشالله تن هر دو پسر و مادر سلامت باشه🥰

بسلامتی ان شاالله ❤
الهی آمین برای دعای قشنگت🤲

سلام الهی جونم
ان شاالله بسلامتی نینی تو بغل بگیری 😍💜
ببخشید وزنش چند بود؟

سلام برای زایمان راحت چ راهکارایی پیشنهاد میدید ز

شما پدرتون خودش هتل داره؟

سوال های مرتبط

مامان اَبرَک مامان اَبرَک ۲ ماهگی
مامان ماهان مامان ماهان روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم طبیعی - سزارین
دوشنبه صبح دکترم اومد معاینه تحریکی برام انجام داد چون فقط یک سانت باز شده بودم. تا حدود ساعت دوازده ظهر هرچی معاینم کردن فقط دو سانت دهانه رحمم باز شده بود در صورتی که دردهام پشت هم و شدید شده بود. هرچی هم بهشون گفتم برام ایپیدورال بزنین قبول نکردن چون به چهار سانت نرسید. با دکتر که تماس گرفتن گفت کیسه آبو پاره کنن، وقتی پاره کردن متوجه شدن بچه مدفوع کرده ولی همچنان اصرار داشتن به زایمان طبیعی. ماما که معاینم کرد گفت سر بچه هنوز بالاست ولی یه چیزی حس میکنم که نمیدونم چیه، به سر پرستارشون گفت اونم معاینم کرد گفت دست بچست که قبل از سرشه
دوباره ماما معاینم کرد، بعد دکتر شیفت رو صدا کردن اونم اومد معاینم کرد و گفت دستشو جا به جا کردم و زدم کنار.دوباره ماما معاینم کرد. با هر بار معاینه هم به هم دیگه میگفتن باید سزارین بشه ولی باز همچنان معاینه میکردن. من که دیگه از درد فقط جیغ میزدم و گریه میکردم. آخه فکر کن نیم ساعت در حال معاینه شدن باشی. انگار طبیعی زایمان کرده باشم. به دکترم خبر دادن گفت آمادش کنین برای سزارین.
مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۲ ماهگی
تجربه زایمان #سزارین 1

من وارد ۴۰ هفته شده بودم و کامل کامل آماده بودم برای زایمان طبیعی اما هیچ دردی سراغم نمیومد ، دهانه رحمم هم که هیچی باز نشده بود و ماما همراه گرفته بودم که یکبار معاینه تحریکی کرد و یکسانت باز شدم ، بازهم درد خاصی نداشتم دردی بود که قابل تحمل بود خیلی خیلی ورزش میکردم پله میرفتم که زایمان طبیعی راحتی داشته باشم ، ولی دیگه من چهل هفته بودم ، ماماهمراهم گفت باید هر روز نوار قلب بچه رو بگیری و یه سونو هم نوشت برام، سونو رو رفتم انجام دادم وزن بچه ام چهار کیلو بود ، حقیقتن اون شب خیلی از زایمان طبیعی ترسیدم و فقط گریه میکردم و میگفتم وزن بچه بالاست و من نمیتونم.
خداراشکر توی این راه خدا خیلی خیلی هوامو داشت و کمکم کرد ، عکس سونو رو فرستادم برای ماماهمراهم ، گفت وزن بچه بالاست چهار کیلوعه و قبلش هم که معاینه لگنی کردع بود گفت زیاد لگنت مناسب زایمان طبیعی نیست اگر بخایی طبیعی زایمان کنی احتمال اینکه سر بچه توی لگن گیر کنه خیلی زیاده و بعدش باز مجبوری سزارین کنی ، همون شب اینقدر من ترسیده بودم و گریه میکردم که همسرم گفت سزارین کنی بهتره و پیشنهاد دکترم و ماماهمراهمم سزارین بود، فردا صبحش ماماهمراهم بهم زنگ زد و گفت بیا بستری شو برای سزارین منم ساعت هفت صبح بیدار شدم و رفتم حموم موهای شکمم و کامل زدم ، البته کلی هم استرس داشتم و توی راه همش خدا و حضرت فاطمه زهرارو صدا میزدم نذر کردم از بغل زیاد سید مظفر هم مه رد شدم کلی گریه میکردم و دعا میکردم تا خلاصه رسیدم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفتن و دکتر کشیک معاینه کرد و نامه داد برای سزارین ، پرستارا هم اومدن من و آماده کردن که بفرستن برای زایمان