۱۱ پاسخ

تو هم میری خونش اسباب بازی بچشو بیار که بفهمه چه حالی داری

وقتی میاد خونت تمام اسباب بازی رو جمع کن یکی دوتا بذار دم دست با همونا بازی کنن..
ب بچه اتم بگو ب این دلیل استب بازیاتو جمع کردم.....
بعدشم اگه بچه خاهرت چیزی برداشت خاست ببره سریع ب بچه ات بگو که ازش بگیره

بگو بچه. منم گریه می‌کنه
برا بچه خودت خوبه هرچی دلش میخواد نمیشه ببره تربیتش کن
هر موقع هم اومد هیچی جلو دست نزار

چون ایشون مهمانی نمیاد،انگار واسه خرید اومده😉😉

من پسر خواهرم اینطوری بود
ی چند بار ک تنها اومد بهش گفتم خاله جون با وسایل ایلما بازی کن ولی نباید ببری خونتون چون باباش میاد در خونتون دعوا راه میندازه😎😁😁
اونم ترسید و دگ هیچوقت نبرد

تو هم رفتی خونش بذار بچت ی وسیله بردارع تا بفهمه

عجب خواهری هستش
والا من اشک بچه هام در بیاد نمیزارم چیزی از خونه کسی حتی خواهرم بیاره آخه بابا خونم کوچیکه پر شده از اسباب بازی

چ خواهر سمی

عزیزم میدونی میخاد بیاد چند تا اسباب بازی بزار بیرون بعد در اتاق رو قفل کن ...
بعدم بگو این ک درست نیست هر دفعه میای یک چیزی بچت باخودش میبره پسرم دفعه پیش خیلی گریه کرده شوهرم دعوا کرده گفته دیکه چیزی نبره تا حساب کار دستش بیاد...
مگه وقتی داشت از خونتون میرفت ندیدی داره اسباب بازی میبره باخودش ؟؟؟؟
همون موقع میخاست ازش بگیری یک دفعه ک اینکارو بکنی دفعه بعد تکرار نمیکنه...

هر وقت اومد موقع رفتن حواست باشه بگیر ازش بگو این اسباب بازیها برا خونه ماست و بیرون نمیره

من خیلی کم میرم خونش ولی اون هفته ای یک یا دو بار میاد

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
سلام خانوم ها من خواهرشوهرم یه پسر داره که الان نه سال داره قبلا که پنج یا شیش سالش بود اصلا نمیتونست تو موقعیت ها از خودش و وسایلش دفاع کنه و همیشه تو جمع دوستانه ، دوستاش ازش سواستفاده میکردن ، مثلا دوچرخه اش میگرفتن باهاش بازی میکردن اما اسباب بازی هاشون اصلا بهش نمیدادن ، خوهرشوهرم هم خییلی از این بابت ناراحت بود کلا شروع کرد بهش یاد دادن که نباید وسایلت هات بدی کسی ، وقتی پسرم یک ساله بود ، اصلا به کسی اجازه نمی‌داد که به پتو و وسایلش نزدیک بشن ، بعد هیییی خواهرشوهرم پسرش علیه پسرم می‌کرد، ببین آرن نمیده تو هم نده، خلاصه خیییلی رابطه اشون بد شده بود ،جوری که اصلا نمی‌رفتم خونه مادرشوهرم( خواهرشوهرم طلاق گرفتن و با مادرش زندگی میکنه) اما پسرم خیلی عمه و پسر عمه اش دوس داره ، همش دوس داره بره پیششون ، اما هر وقت میره چه پسرش خونه باشه چه نباشه ، اسباب بازی هاش از پسرم قائم میکنه ، یا مثلا ماشینش رو کمد باشه ، و پسرم داره میبینه که رو کمد ماشین هست میگه نه ماشین نداریم هییی بچهدام میگه عمه نیگا اینجاست ، هی اون اصرار میکنه چیزی رو کمد نیست ، خلاصه من اصلا پام اونجا نمیزارم از دست خودش و پسرش اما خانوم همیشه آخر هفته پسرش می‌فرسته خونه ام ، بنظرتون واکنشی باید چه جوری باشه