سلام سلام
پارت اول زایمان
من شب قبلش یه حالت ها عجیبی داشتم بعد سه باز انقباض پشت هم ولی. فک نمی‌کردم ک در حال باز شدن باشه ولی چون ول کرد دیگ گفتم درد کاذبه دو روز سردرد داشتم روز قبلش کمتر و روز بعدش بیشتر بود
و با سردرد و سرگیجه و کمردرد از صبح تا غروب تحمل کردم غروب ب شوهرم زنگ زدم گفتم دیگ نمیتونم مبرم بیمارستان گف برو من با اتوبوس رفتم چون کسی نبود ببره منو رسیدم فشارم ی بار رو ۱۶بود یه بار رو ۱۲
ولی بیمارستان گفت ما شیش ساعت میخوابونیم سنو آزمایش و نوار قلب میگیرن گفتم باشه مشکلی نیس کارا پذیرش کردن و رفتم داخل
و نوار قلب گرفتن و انقباض داشتم داخلش آزمایش گرفتن و فرستادن سنو
سنو آب دور جنین از ۲۷اومده بود رو۱۰ و وزنش هم ۳۵۲۰بود .و سفالیک بود
و رفتم بالا ماینه هم کردند گفتن ۳سانت بازی و بستری کردند البته چون هفتم بالا بود و سه روز دیگ باید زایمان میکردم دیگ بستری کردند
یعنی ۳۹هفته ۳روز بودم بعدش گفتن بگو همراه بیاد کارا بستری بکنه که بستری بشی

۲ پاسخ

دختررررر بالاخره راحت شدی
تبریک میگم بهت،قدم نو رسیده مبااارک
گل پسرت خوبه؟

ای زودتر بزار ک منتظرممممم

سوال های مرتبط

مامان پاشا💙 مامان پاشا💙 ۲ ماهگی
پارت ۲ زایمان
و بستری کردن و گوشی همه چیز ازم گرفتند لباس دادن پوشیدم رفتم زایشگاه من و تو یه اتاق تنها بستری کردند
و شب تا صبح بدون گوشی داشتم دیونه میشدم کسی نبود انگار کمپ اعتیاد بود برام بدون گوشی 😂🤦
از ۹شب. که بستری بالا شدم بعد نوار قلب وصل میکردن همش ورزش میگفتن بلند شو بکن هیچ تغییر نکردم یه میگفتن دو یا میگفتن سه سانتی
بعد یه قرص زیر زبونی دادن بهم یه کوچلو درد داشتم ولی خیلی کم بود با قرص زیر زبونی دیدن بازم تغییر نکردن با قرص زیر زبونی
بعد ساعت چهار بود ک اومدن سرم بهم وصل کردند ولی خیلی کم میومد بهم
ولی خب هر قطری ک می‌رفت بهم یکم درد داشتم ولی کم بود و باز اومدن ماینه کردند و گفتن همون سه سانتی واییی من اصلا گفتم ۲۴ساعت دیگ میخوان نگه دارند پیش خودم بعد دیدم صبح ساعت ۷و۸بود تقریبا که اومدن کیسه آب من ترکوندن و همچنان رو سه سانت بود و هیچ فرقی نکرده بودم با سرم دیگ بعد ک کیسه ترکوند و یه آب زیاد ازم خارج شد و گرم بود
و بعدش درد ها شروع شد و خون آب همه چیز بعدش باز حس میکردم که ازم خارج میشد و باز اومدن ماینه یه یه ساعتی بازم همون سه سانت بودم
مامان mahbod مامان mahbod روزهای ابتدایی تولد
مامان افرا❤️ مامان افرا❤️ ۶ ماهگی
منم زایمان کردم دخترا 😍
واس اب دور جنین دکتر بهم گفته بود یه هفته وقت داری یعنی ۳۹ هفته باید ختم بارداری بشی ولی هر دو روز باید بری برای نوار قلب منم پنجشنبه رفتم نوار قلب بیمارستان نوار قلب گرفتو دکتر گف به نظرم همین امروز باید بستری بشی واس زایمان منم بستری شدم بدون هیچ دردی فقط یه سانت بودم رفتم بستری شدم هی میومدن مایعنم میکردن سرم زدن ساعت ۵ بستری شدم ساعت ۱۰ شب هی شکمم سفت میشد درد میکرد هی کمرم درد میگرفت کم کم شدید میشد تا ساعت ۲ که شدم ۴ سانت دردام هی زیاد شدن باز اومدن مایعنه ۲ نیم ۳ دیگه خیلی شدید شد صدام در اومد گفتم بی حسی بیار گف یه سانت دیگ مونده گف برو زیر دوش اب گرم به زور رفتم و با مایعنه کیسه ابمو پاره گرفت خیلی بد بود دیگ نمیتونستم تحمل کنم جیق میکشیدم که دکتر بیحسی اومدم امپولو زدو دیگ انگار اب رو اتیش شد خیلی عالی بود دیگ درد نداشتم و راحت زور میزدم بچم هم ۵ نیم دنیا اومد ۹ هم رفتم بخش و الانم خداروشکر حال دوتامون خوبه
گفتم تجربمو بگم شاید به دردتون خورد❤️
انشالله همتون بسلامتی زایمان کنید
مامان نخود🩵 مامان نخود🩵 ۱ ماهگی
سلام دوستان
از زایمانم اومدم بگم ((پارت یک))
۱۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۳۰ صبح رفتم بیمارستان که بستری بشم چون ۴۰هفته و ۲ روز بودم ولی دهانه رحمم هنوز باز نشده بود دکتر گفته بود که دیگه برم بستری بشم اینم بگم دو روز قبل باز اومدم بیمارستان چون درد کشاله ران داشتم دل درد و کمر درد اینا روز دوم که رفتم ترشح خونی داشتم ولی گفتن بخاطر معاینه بوده و بستری نکردن دیگ قرار بر این شد که حتما ۱۹ مهر بستری شم دیگ لباسامو عوض کردم و رفتم اتاق LDR اونجا معاینه کردن دهانه رحمم گفتن نیم سانت واسم سرم اینا زدن یه آمپول زدن داخلش که فک میکنم کمک میکرد دردا شروع شه دیگه ماما یه سری ورزش‌ها بهم داد معاینه تحریکی کردن دائم وضعیت بچه چک میکردن nstمیگرفتن دیگ دردام بیشتر شده بود تا دو سانت مثل درد پریودی بود قابل تحمل بود برام دیگ دردا بیشتر بیشتر شد ساعت یازده ظهر اینجوریا به سه سانت رسیده بودم کیسه ابم پاره کردن دیگه رفتم جکوزی خیلی خیلی کمک بود دردامو آروم میکرد دو تا یکساعت ونیم از جکوزی استفاده کردم گفته بودم برام اپیدورال استفاده کنن