۵ پاسخ

عزیزم شغلت چیه

اخ منم
روز شنبه عصر ساعت پنج رسیدم خونه از صب انقد حرف زذه بودم ک که دیگه اصلا نداشتم
پناه تا منو دید قهر کرد و راهشو کشید و رفت
منم با سردرد بردمش پارک ک تاب بازی کنه چون اگه نمیبردمش میمردم از عذاب وجدان

چجوری کار میکنید واقعا؟!
من که خانه دارم واقعا وقت کم میارم برا کارای خونه🙄بچه همه وقت آدمو پر میکنه هیچی تایم خالی ندارم حتی به خودمم نمیتونم برسم 😑

وا سودا این چه حرفیه
خسته ای برا همین ناراحت شدی
چه اشکال داره
اصلا شاغل نباشی مگ آدم نیسی خسته باشی
توام حق استراحت داری
بچه هم دنبالت افتاده اون خودش ی باری بوده
خسته شده خابیدع
ن اون تموم شده ن تو
ن زمان
الهی همیشه شادی باشه سلامت باشید
فک میکنی خانه دار ها همیشه در اختیار بچن
بخدا همه خسته میشن هیچکس اونقد کامل برا بچه وقتش نمیشه

این حجم عذاب وجدان نداره

بخاب
فردا سرحال باشی

سوال های مرتبط

مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۴ ماهگی
الان یاد پارسال افتادم
تو بیمارستان بعد زایمان نخوابیدم اون شب
فرداش هم که رفتیم خونه تو برگه های بیمارستان دیدم دکتر سونو نوشته برای کلیه دخترم تا صبحش از استرس پلک رو هم نذاشتم فقط بلند بلند گریه میکردم که چرا بچم دو روزه جیش نکرده 😓نگو بنده خدا بخاطر مسکن هایی که به من تزریق میشد فقط میخوابیده و چهار پنج ساعت یبار شیر میخورد و وقتی هر دوساعت به زور بیدار کردم شیر دادم و سونو رفت فهمیدیم از کم ابی جیش نمیکرده
خلاصه شب سوم بعد زایمان هم رسید و من هنوز نخوابیده بودم و از شدت فشار بی خوابی احساس ضعف داشتم و نمیتونستم سرمو نگه دارم میفتاد
زنگ زدن اورژانس اومد و خلاصه همه چیو چک کرد گفت هیچیش نیس هر کاری کردیم یه ارامبخش نزد من بخوابم 😢شلید باورتون نشه چهار صبحش از شدت خستگی قش کردم و یه نیم ساعت بعد دوباره پا شدم نمیتونستم بخوابم😓و نمیتونستمم بیدار بمونم آخرش شوهرم منو بغل کرد تا تونستم بخوابم یکم🥱
چقدر روزهای اول استرس های بیخودی داشتم چقدر گریه و بیخوابی و بیحالی کشیدم
چقدر مادر شدن با سختی همراهه
ولی خداروشکر که گذشت