مامانا لطفا راهنماییم کنید منو شوهرم امروز جلو بچه باهم دعوا کردیم و همدیگه رو هل دادیم و صدامون رو برا هم بلند کردیم علتش هم این بود که همیشه بهش میگم جلو بچه ازش طرفداری نکن و منو زیر سوال نبر بچه لجباز گوش نگیر دو تربیته و خیلی چیزایه دیگه میشه که اگه منجر به دعوا پدرومادرش هم بشه به دنبالش اضطراب و احساس ناامنی میاد سراغش ولی تو گوشش نمیره وامروز برای بار هزارم دخالت کرد ومنو زیر سوال برد ومنم دیگه تحمل نکردم چون سام وقتی باباش خونه هست نمیشه تو بهش بگی میزنه زیر گریه ودلیلش هم همینه حالا ازاین حرفا گذشته من امشب که سام از مهدکودک برگشت چه جوری ازدلش دربیارم و اضطراب و این حس هایی که بعداز دعوای منو باباش اومدسراغش بهتر شه؟

این ساعت مهد هست هنوز
چقدر دیر؟

تا زمانی ک خود بچه اظهار نگرانی نکرد مساله رو بولد نکن‌فقط خودتو همسرت باهم خوب باشید مجدد کنارش یادش میره.بعدا میتونی در قالب داستان براش تعریف کنی ک گاهی پیش میاد هرچند ک رفتار درست نیست

شوهر منم جور دیگه اینجوری مثلا میگم هوا گرمه اون میگه هوا سرده میخان بگن توی مادر ببخشید هیچی نمیفهمه تو همچی میخان دخالت کنن اینا مرد نیستن خاله زنکن

دقیقن عین این اتفاقو دعوا با همین جزییات برای ما هم پیش اومد دارا خیلی ناراحت شد مبگف دوسندارم کسی مادرمو بزنه😞اگه حرفی زد از دعوا بهش بگو ماهمدیگرو دوسداریم گاهی پیش میاد ادم بزرگا باهم دعوا کنن

دلیلی نداره به روش بیاری ، بعدشم حتما بچه لجبازی کرده به دعوا رسونده شمارو دیگه از دلش دربیارم چه صیغه ایه؟

بهش گفتم فکر میکنی اگه من یه چیزی به بچه ازسرعصبانیت بگم اسیب میزنه بهش یادعوای پدرومادر و دادوبیداد بشنوه اسیب میزنه ولی کو عقل و شعور که شوهر من نداره متاسفانه