پارت ۳
بعد از عمل در حد بیست دقیقه تو ریکاوری بودم بعد منو بردن تو اتاقم که همسرم و خانوادم توش منتظرم بودن.
بعد از یک‌ربع هم نی نی رو اوردن تو اتاق و به همسر وخانوادم نشون دادن. نمیدونم روتین دیدار مادر و فرزند با خانواده چجوریه ولی این‌مدلشون جالب بود.
اتاقم دو تخته بود و با دادن کلی رشوه به پرستارا تونستیم اتاق خصوصی رو به دست بیاریم‌😂 و قرار شد ظهر که یکی از اتاقا خالی شد منو ببرن اونجا.
خدمات دهیشون عالی بود. دائما سر میزدن و آموزشای لازم‌ رو میدادن و تعویض بچه و شست و شوش هم با خودشون بود. هر تعداد که درخواست میکردی بهت مسکن تزریقی و شیاف میدادن. ساک مادر و نوزادشون کامل بود فقط بنظرم پوشک بچه و سرجی فیکس مادر کم‌ بود که اگر درخواست میکردی باز بهت میدادن.
از درد بعد عمل چیزی بهتون نمیگم چون تجربه من بعد از اولین فشار رحمی تو اتاق و اولین راه رفتن به خاطر جراحی کیستم خیلی وحشتناک بود و واقعا زجر کشیدم. اما همه دردا بیشتر تو ناحیه جراحی کیستم بود پس قرار نیست بقیه هم تجربه منو داشته باشن.
هزینه ها هم هنوز وقت نکردم دقیق نگاه کنم‌ اما به صورت تقریبی از لحظه ورود تا ترخیص، با اتاق خصوصی و پمپ درد، بدون تزئینات و فیلمبرداری ۴۰ و خرده ای شد.( اتاق وی آی پی گرون تره)

۷ پاسخ

ممنون ازتوضیحاتت عزیزم ایشالاه قدمش براتون مبارک باشه ❤❤

عزیزم ایشالله که قدمش پر از خیر و خوشی باشه

وای دقیقا درد جایی کیست از خود سز بیشتر بود برای من چون با رشد رحم اومده بود بالا کیستم رفته بود کنار کلیم تا یکماه درد کلیه داشتم🤦‍♀️

ب هرحال مبارکت باشه عزیزم❤️

دکتر بعد زایمان دوباره اومد بهت سر بزنه یا رفت؟و اینکه تو ساک بیمارستان ک دادن چیا بود چون میخوام ساک جمع کنم میپرسم ممنونم

مرسی گلم از دکتر سعیدی راضی بودی ؟بخیه هات چجوریه؟واقعا حرفات استرسمو کم کرد

ومن ک هییی حرف مردم گوش دادم طبیعی زایمان کردم واقعا وحشتناک بود زایمانم بچم هم نفسش خیلی پایین بود بخاطر اینکه طول کشید تا بدنیا بیاد وتا مقعدم بخیه خوردم 🤦‍♀️بعدهم کل بخیهام باز شدن 🥲

ولی برای من برعکس بود شیفت پرستارایی ک بودن بد اخلاق بودن 🥲 اتاق خصوصی ندادن بهم گفتن پره هرکاری کردم اسمم حتی نوشت تو لیست بعدش منم همه اینارو داشتم تو نیکان ولی فاکتور من با پول دکتر شد ۵۵ میلیون اونم اتاق دو تخته 😐 چجوری من خار داشتم ؟

سوال های مرتبط

مامان محمدجواد ومیراث مامان محمدجواد ومیراث ۸ ماهگی
پارت دوم
اتاق عمل نیم ساعتی طول کشید ، من چندثانیه حالت تهوع گرفتم فقط که سرم رو به پهلو کج کردن خوب شدم ، بعد از اتمام هم بچه رو اوردن دیدم و سریع من رو بردن ریکاوری و بچه رو بردن بخش نوزادان ، اون روز شلوغ بود و من تا سه ساعت توی ریکاوری موندم بعد از دو ساعت تونستم حرکت بدم کمی پاهامو ، یکمی سردم سد که بهشون گفتم و برام بخاری اوردن و خوب سد ، همونحا درخواست پمپ درد کردم ، دکترم بعد از یک ساعت اومد و معذرت خواهی کرد که میدونم درد داره اما به نغع خودته و رحممو فشار داد ابنجا واقعادرد داشت و حیغ کشیدم بعد از سه ساعت آوردن منو بردن بخش تو اتاقم و بچه رو هم بعد از نیم ساعت آوردن دردام داشت سروع میسد اما پرستارا زود زود سروم میزدن و شیاف میذاشتم و قابل تحمل بود سختیش این بود که نباید سروگردنمو تکون میدادم و نباید خرف میزدم تا ساعت هشت شب ، شب که شد دکتر گفت با نسکافه و چای شروع کنم و کاچی و سوپ هم خوردم و بهم کفتن باید راه برم فقط چند قدم اولش سخت بود و بعدش برام راحت شد
مامان ماهانا مامان ماهانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۳

منو بردن ریکاوری تا چشمام گرم میشد صدام کردن 😅 اومدن باهام حرف زدن انقدر منگ بودم یادم نییس چی میپرسیدن تا دوباره چشام گرم شد دیدم ماهانا رو اوردن گذاشتن رو سینم شیر بخوره همونجوری بودیم که دیگه اومدن بچه رو بردن منم اتاقم آماده بود منم اومدن ببرن بعد از رو تخت جا به جام کردن

❌ از خوبیای بی حسی هیچ دردی نفهمیدم ولی زایمان قبلیم بیهوشی بودم با هر بار جا به جایی میمردم و زنده میشدم ❌

بعد خانم اومد گفت یکم فقط فشار میدم چون چسبندگی داشتی خیلی نباید فشار بدم فقط یک دور دست کشید گفت خوبه من دستشو حس کردم اما درد هیچی ❌ اینم از خوبیای بی حسی بود تو بیهوشی ماساژ شکمی خیلی درد داره ❌

منو بردن تو اتاق ، اونجا متوجه شدم اتاق وی آی پی اوکی شده جا به جام کردن و رفتن من که گذاشتن تو اتاق گفت سرتو میتونی چپ و راست کنی اما بلند اصلا نکن دروغ چرا دو سه بار حواسم نبود بلند کردم بچه رو هم آوردن تو اتاق

وقتایی که میخواستم بچه شیر بدم پرستار میومد میذاشت رو سینم چون من که نمیتونستم سرم بلند کنم نمیدونم همین فکر کنم خیلی موثر بود که باعث شد ماهانا بعدا سینمو خیلی خوب بگیره چون من سر قبلی پرستارا کمک آنچنانی نمیکردن بچه سینمو نمیگرفت و … ولی ماهانا انگار یاد گرفته بود خوب میگرفت
مامان پرنسا مامان پرنسا ۸ ماهگی
سلام من شنبه سزارین شدم بیمارستان قمر
میخواستم تجربه زایمانم رو بگم
من برای تشکیل پرونده رفته بودم که دکترم تماس گرفت گفت همون لحظه بستری بشم برای زایمان اولش خیلی استرس داشتم کارامو انجام نداده بودم و خیلی هنگ بودم ساعت ۱۲ و نیم ظهر رفتم اتاق عمل و یک و ده دقیقه بچه به دنیا اومد رسیدگیشون خیلی عالی بود واقعا پرسنل خیلی خوش اخلاق و مهربونی داشتن من اتاق خصوصی و پمپ درد هم گرفتم تنها چیزی که خیلی درد داشت اولین باری که دست و پاهامو روی تخت تکون دادن و دو بار هم شکمم رو فشار دادن که واقعا درد داشت من آستانه دردمم پایینه واقعا دردم شدید بود ساعت های یک شبم اومدن خودشون رام بردن که پمپ دردم تموم شده بود و دردم زیاد بود برام دو تا شیاف گذاشتن و دردم کم شد بعدش چندبار دیگه راه رفتم که باعث شد دردام کمتر بشه ساعت تقریبا ۱ ظهر هم مرخص شدم در کل من از بیمارستان قمر خیلی راضی بودم همه ی کارها رو خودشون انجام میدادن و پرسنلش با رفتارشون باعث میشدن آدم احساس خوبی داشته باشه
مامان nazi&nora مامان nazi&nora ۲ ماهگی
تجربه زایمان ۲
آخه میخواستم دکتر خودم منو عمل کنه
اما ساعت ۳نصف شب دردام شدید تر شد و خودم رفتم به پرستارا گفتم وچون زایمان پیشرفت کرده بود اورژانسی منو اتاق عمل بردن و من از درد داشتم میمردم و با بدترین حالت آماده برای سزارین شدم درحالیکه دکتر شیفت میخاست عملم کنه و من با درد شدید بودم خلاصه رفتم رو تخت عمل امپول بی حسی در مقابل اون دردا برا من اصلا درد نداشت من بی حسی تو پاهام رو حس کردم و دردام آروم شد ولی لرزش دستام که نمیدونم به خاطر ترس بود یا بی حسی داشتم که دکتر بی هوشی گفت طبیعیه بعد دو سه دقیقه صدای دخترم رو شنیدم که تو اون شرایط از ته دل خندیدم و خوشحال شدم که سالمه و صورت زیباش که همه ی پرستارا ازش تعریف میکردن عمل تقریبا یه ربع طول کشید ومنو تو ریکاوری بردن اونجا صدای همسرم رو می شنیدم که حالمو از پرستار میپرسه ولی من لرزش شدید داشتم تااینکه داشتن منو به بخش انتقال میدادن که دخترم و خواهرم وهمسرم رو دیدم که همه خوشحالن .
تجربه زایمانم خوب بود ونمیدونم که چه حکمتی بود که به خاطر ۳تا۴ساعت دکتر خودمم عملم نکرد و این ناراحتم میکنه .
مامان نورا مامان نورا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت اول
من در طول بارداری مبتلا به دیابت شدم که دکتر برام آمپول انسولین توصیه کرد و من ۶واحد هر شب تزریق میکردم
طبق توصیه دکتر قرار شد که ۸ابان ماه در هفته ۳۷و۶روززایمان کنم و سزارین اجباری بودم بیمارستان پیامبران
ساعت ۵ونیم با همسرم سمت زایشگاه بیمارستان رفتیم ترس عجیبی منو گرفته بود بابت عمل و درد های بعدش ولی از طرفیم از اینکه استرس های بارداری تموم میشد و میتونستم از این سنگین بودن خلاص بشم ودخترم ببینم خوشحال بودم خلاصه من رفتم و یه سری امضا ها گرفتن از من و همسر گرفتن گام عمل دادن و لباس بچه
دکترم قرار بود ساعت۹عمل کنه ساعت ۸و‌ربع دکتر اومده بود و سریع منو آماده کردند و رفتیم سمت اتاق عمل
تا اونجا با ویلچر بردنم ...به اتاق عمل که رسیدیم گفتن برم روی تخت دراز بکشم
تنها صحنه ای ک می‌دیدم سقف بالا سرم بود و اتاق های پشت هم که واردش می‌شدیم ...خدا می‌دونه چه استرسی گرفت منو اط طرفیم دوس داشتم قبل عمل همسرم ببینم ولی متاسفانه براش کار پیش اومده بود و رفته بود ...ولی پشت اتاق عمل منتظرم بود...
مامان ماهنی🩷 مامان ماهنی🩷 ۳ ماهگی
سلام خانوما من دو‌روز پیش سزارین شدم و خداروشکر دخترم و من حالمون خوبه فقط یکم دخترم ریز به دنیا اومده که ایشالا درست میشه اونم و اگر تجربه خودم رو بگم اصلا اتاق عمل خیلی راحته اصلا ادم هیچی نمیفهمه من حتی سوندم رو بعد از بیحسی بهم زدن هیچی نفهمیدم ولی برای من بعد از ریکاوری دیدن هنوز خونریزی دارم و شکمم رو فشار دادن که توی تمام عمرم همچین دردی رو تجربه نکرده بودم ،اگر فشار رو تو همون ریکاوری که حس نداشتم انجام میدادن شاید اینهمه سخت نبود،در کل برای راه رفتن هم برای من سخت نشد چون شیافو مسکن ها نمیذارن زیاد درد بکشی
در کل تجربه ام از سزارین خوب بود به شرطی که اون فشار دادن شکم تو اتاق عمل یا قبل از برگشت حس به پاهاتو باشه
من بیمارستان گاندی بودم کادر مهربونی دارن حتی کادر اتاق عملشون،ولی ظاهر اتاق هاشون و جنس تخت هاشون افتضاح بود یعنی یه روز بیشتر میموندم پشتم تاول میزد بس که سفت بود تخته،در کل گاندی دیگه انتخاب من نمیتونه باشه
مامان آیلین‌ و لیان🌱 مامان آیلین‌ و لیان🌱 ۲ ماهگی
سلام مامانا
من از عصر گوشیمو تحویل گرفتم ولی الان وقت کردم بیام سر گوشی🫠
امروز بیمارستان خیلی شلوغ بود متاسفانه...
بیمارستان عرفان سعادت آباد زایمان کردم
و چون خیلی شلوغ بود نشد اتاق خصوصی بگیریم و کلی تو اتاق ریکاوری نگهم داشتن تا تخت خالی شه...
تخت بغلیم خداروشکر آدم خوبیه و سر و صدا نداره
زایمانم با دکتر مریم موسوی بود و از خوبیشون هرچی بگم کم گفتم بشدت عمل راحتی داشتم پمپ درد ام گرفتم...
اخلاق پرسنل هم خیلی خوبه خداروشکر
همه چی عالی بود فیلمبرداری هم کردن ازم...
فیلم لحظه بیحسی زدن، لحظه در آوردن بچه از شکم، لحظه دیدار من و لیان و لحظه دیدار شوهرم و لیان همرو برام فیلم گرفتن از خودشون و افراد اتاق عمل هم برام عکس گرفتن❤
خلاصه از همچی راضیم...
خودشون به بچه همچی دادن به خودمم همچی دادن دیگه ساک نبردیم بالا...
اولین چیزی که خوردم آبجوش و عسل بود بعدشم آب کمپوت گلابی شامم سوپ دادن بهم...
بچه تاحالا شیرخودمو نخورده چون بخش نوزادان بود همش بهش شیرخشک دادن منم چون دوتا دستم سرم زدن نمیتونم بغلش کنم خونم برمیگرده🥲
راستی سزارینم هم بیحسی بود
سوالی داشتین در خدمتم🥰
اینم عکس دخترم و دکتر نازنین
مامان اورهان 👼🏼💙 مامان اورهان 👼🏼💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت چهار
که لحظه شیرینی بود و به همه مانانای باردا و همه کسایی که بچه دار نمیشن از ته قلبم آرزو میکنم ، و بچه رو دادن بیرون و منو بردن ریکاوری و چون هنوز بیحسی داشتم اومدن شکممو تمیز کردن که من به شدت نگران اینم بود زیاد نفهمیدم فقط چون از زیر دلم داشتن فشار میدادن اون اذیتم میکرد که از اونجا به بعد دردام شروع شد که با شیاف کاملا قابل کنترل بود سخت تمرین بخشش فقط راه رفتن و بلند شدن بود ولی تجربه من این بود که هر چقدر که میتونید راه برید چقدر بیشتر راه برید همون قدر زود بهتر میشد چون یه نفرم با من سزارین شده بود من با کلی درد راه میرفتم ولی بعد راه رفتن بهتر میشدم من چهار بار پیاده شده بودم اون فقط یه بار و تا صبح کلی درد کشید و این که منتظر شیاف نباشین که هر هشت ساعت یه بار بیمارستان بده خودتون هر کجا که دردتون گرفت یدونه استفاده کنید خیلی کمک بود و من متاسفانه همون سر دردی که تو اتاق داشتم بعد از سه روز بازم همچنان دارم و این به شدت اذیتم می‌کنه درسته همینقدر سخت بود ولی بازم خدارو شکر که بچمو تونستم صحیح و سالم بغل بگیرم و برای شما هم این حس رو آرزو میکنم
مامان دوقلوها 😍 مامان دوقلوها 😍 ۲ ماهگی
پارت ۲
بعد بردن ریکاوری ، اونجا هم اصلا صحبت نکردم سرم رو تکون ندادم ، بعد اومدن فشار دادن شکم که واقعا سخت بود ،سه بار تو اتاق عمل ، و چند بار هم تو بخش این کار رو انجام دادن که خیلییی دردناک بود 🥲
بچه ها از اتاق عمل رفتن دستگاه به خاطر اکسیژن گرفتن و اینکه زود به دنیا اومده بودن.

پارت ۲
آوردن بخش و دارو زدن و شیاف اینا گذاشتن ، لحظات اول از اتاق عمل خیلی سخته واقعا دردناکه، بعدش کم کم بهتر میشه ، گفتن ۸ ساعت چیزی نخورم بعدش هم من با نسکافه اینا شروع کردم خداروشکر سردرد اینا نگرفتم، راه رفتن بعد عمل اولش خیلی سخته ولی خب با کمک همراه تون سعی کنید راه برید من لیوان آبمیوه رو گذاشتم رو میز هی یه کوچولو میخوردم که فشارم نیفته و هی آروم آروم با کمک مامانم از تخت اومدم پایین و راه رفتم خودشونم شربت دادن برای مدفوع و من مشکلی نداشتم😁
حتما ساک تون رو به موقع جمع کنید الخصوص دوقلوها ،من هنوز جمع نکرده بودم😅 و ااخر سر خواهرم جمع کرد و آورد.
روکش توالت فرنگی و نسکافه و خوراکی و آبمیوه حتما بعد عمل همراه داشته باشین
موهاتون رو ببافید اینجوری راحتره
باز سوالی دارین بپرسید اکه چیزی یادم رفته😅
مامان رستا مامان رستا ۲ ماهگی
دوستان من چون خودم خیلی پیگیر بودم تجربه خودمو از سزلرین تو نیکان حکیمیه اینجا مینویسم
من سزارین اختیاری بودم ولی چون خونریزی داشتم قبل ازموعد سزارینم اورزانسی شد . واقعا پرسنل از لحطه ورود تا لحظه ای که وارد بخش بشم عالی بودن هم ازنظر کمک روحی و هم از لحاظ تسریع تو انجام کارها و بنظرم بهترین انتخاب بود برای من . اتاق عمل و پرسنل بیحسی و جراحی هم خیلی از هرلحاظ خوب بودن و تمام توضیحات لازم زو قبل از انجام هرکاری میدادن و خیلی مراعات حال مراجع کننده رو داشتن و توریکاوری هم همه حواسشون بود که مشکلی پیش نیاد من حدود دوساعت و نیم ریکاوری بودم اصلا اذیت نشدم
موقع ورود به بخش هم پرستارا معمولی بودن و یک ماما هر دوساعت باید میومد سرمیزد اما مثلا مامایی که من داشتم و حتما باید میرفتی صداش میکردی ولی تخت کناری ماماش خیلی زود به زود میومد و چک میکرد همه چی ولی درکل بازم پاسخ دهیشون خوب بود و تازمان ترخیص مشکل خاصی نبود
و اینکه تخت کناری من زودتر مرخص شد و من دیدم که چقدر بادقت همه جا ضدعفونی و تمیز شد تا نقر بعدی اومد .
مامان عروسک مامان عروسک ۴ ماهگی
تجربه سزارین 1:
صبح بستری شدم، اولش nst گرفتن ازم،بعدش سوند وصل کردن،
بنظر من مسخره ترین قسمت زایمان همین سوند وصل کردن بود!
خودتون رو کاملا شل بگیرید ک اصلا متوجه درد نشید،من درد نداشتم چون خودمو شل گرفتم،فقط بدیش این بود سوزش داشتی،بخصوص تا یک ربع اولش!سوزش و احساس فشار ادرار!!!
بعدش بردنم اتاق عمل! اصلا اونجوری ک فک میکردم ترسناک نبود!چون من خیلی ترسوعم!دکترم سریع اومد صحبت کرد جو اتاق عمل خیلی خوب بود و شوخی میکردن!آمپول بی حسی اصلااااااااا درد نداشت با اینکه چهار بار برام زدن!
بعدش سریع پاهام سوزن سوزن و داغ شد و عمل انجام شد!وقتی نی نی رو میزارن رو صورتت واقعا همه چیو فراموش میکنی!ی صورت نرررم و داغ و کوچولو🥺
بعدش همون موقع شکم رو فشار دادن هیچی حس نکردم!
من لرزش شدیددددد داشتم تا دو ساعت بعد عمل تو ریکاوری!دومین فشار رو توی ریکاوری دادن،دردش افتضاح بود!
سومین فشار رو توی اتاقم دادن ک خیلی کم بود دردش!
بعدش اینکه بنظرم هرچقدم نخواید هزینه کنید،ولی اتاق خصوصی بگیرید،خیلی خوبه،راحت و خوب بدون شر و صدای اضافه!نی نی هم اروم میخوابه بیدار نمیشه با صدای دیگران!
اولین راه رفتن هم اصلاااااااا اذیت نشدم واقعا!فقط یکم نفس کشیدن سخت بود! حتما پمپ درد بگیرید عالیع!
موقعی ک میخواید راه برید اول یکم بشینید رو تخت بعد اروم پاشید ب کمک همراه!
من حتی تنهایی رفتم سرویس و اوکی بودم!
بیمارستانم خصوصی بود و پرستارا همه کارای منو کردن(شیاف،تعویض پوشک و …)اصلا ب همراه نگفتن کاری کنه!
هرچی هم تو ساک واسه خودم برده بودم استفاده نشد و بیمارستان خودش داد.