تجربه زایمان طبیعی (پارت چهار)
وقتی ک درد داشتم و 2 سانت بودم نفسم به زور بالا میومد و هی نفس عمیق میکشیدم و دم و بازدم جوری ک اینو یادتون باشه کسایی ک طبیعی زایمان میکنید *جوری* دم و بازدم انجام بدید انگار دارید یه چیزی رو بو میکنید و بعدش انگار ی چیزی رو فوت میکنید همینی ک میگن انگار گل بو میکنی شمع فوت
اینکار خیلی خوبه ولی خیلی عمیق انجام بدید من ته گلوم خیلی خشک میشد زود زود
لبه ی تخت رو گرفته بودم موقع انقباض و دردام خیلی زور میدادم چون بچه دقیقا زیر معده م بود
چندین بار زور دادم میگفتن سرشو دیدیم بعد ک انقباضم میرفت بچه هم باز سرشو میبرد بالا چندین بار واسم تکرار شد ولی خب انقدر زورای زیادی زدم ک گفتن ببریم فول شده
دیگه با اون حال وااای کسایی ک طبیعی بودن میفهمن چی میگم وقتی سرش اومده اون قسمت به زور منو بردن یه اتاق دیگه و بازم زورای زیادی زدم و بعدش برشم زدن و تا چشم باز و بسته کردم یک لحظه دیدم صدای دخترم اومد و گذاشتنش روی شکمم با اون خون روی بدنش فوری دست بهش زدم🥹🥹...
تجربه زایمان طبیعی (پارت دو)
دوش اب گرم گرفتم و به شوهرم گفتم درد دارم و تقریبا منظم بود ولی گفتم تا فردا نمیخوام بریم بیمارستان ک اذیت نشم شب تا صب من درد داشتم اما قابل تحمل بود
صبح ک بیدار شدم از خواب صبحانه خوردم ناهار درست کردم کلا آب ازم میومد تاپیک هم گذاشته بودم بهم گفتید چند نفر کیسه ابت پاره س و واقعا سوراخ بود و اب کیسه اب بود فک میکردم ترشحه
به شوهرم گفتم شاید کیسه ابم سوراخ باشه بیا بریم بیمارستان دیگه ظرفارو شستم و رفتیم ک معاینه کردن یک سانت بودم و گفتن کیسه اب سوراخه
ساعت حدود یک و نیم اینایی بعدازظهر بود ک بستری شدم و بهم امپول فشار زدن چند ساعت یکبار میومدن معاینه میکردن...
تجربه زایمان طبیعی (پارت هفت)
و یک چیز دیگه اینه ک من موقعی ک زایمان کردم بعدش آغوز داشتم ولی فرداش خیلی کم شد و اصلا دخترم سیر نمیشد مجبور شدم شیرخشک ببلاک 1 بگیرم واسش و کل نوک سینم زخم شده اما شیرمو بهش زدم و زیاد سینمو میدم بهش مک بزنه چون وقتی سینتون رو بهش ندین سینتون سفت و سنگین میشه ک حتی نمیتونین دست بزنین
الان یکم شیرم بهتره و خیلی کمتر به دخترم شیر خشک دادم امروز ک دوشنبه س و من قطره شیرافزا هم گرفتم ک فک کنم از اونه شیرم اومده و توی چاییم رازیانه میریزم و نبات میخورم هم دل دردم کمتر میشه هم واسه شیر خوبه هم خرما میخورم و شوهرمم واسم جگر و پفی و .. گوسفند گرفت مامانم درست کرد خوردم چون خیلی خون از دست دادم و سرگیجه هم هنوز دارم اما یکمی بهتر شدم
برنج نمیخورم نون خیلی کم بخاطر اینکه توی دسشویی کردن اذیت نشم چون نمیتونم بشینم روی توالت و چوم بخیه دارم اصلا نمیتونم زیاد دسشویی برم
به ناف بچمم هیچی نزدم الان یکمی خشک شده شاید یک هفته دیگه خودش بیوفته به نظرم
و اینکه قنداقش میکنم خیلی راحت تر میخوابه و کمتر دستشو تکون میده
نمیدونم چیزی مونده بگم یا ن اگر سوالی داشتید بپرسید توی تاپیک اگر جواب ندادم یعنی ندیدم و توی پی وی ببینم حتما جواب میدم
خیلی فراموشکار شدم فقط به فکر اینم دخترمو سیر کنم پوشک عوض کنم اروغ بگیرم هنوز بعد زایمان یک بار به زور کمی وقت داشتم ک یکبار موهامو شونه زدم الانم باز خیلی شلخته شدم و معلومه ک وقت واسه هیچی ندارم و بیشتر به فکر دخترمم چون به من احتیاج داره و باید من پیشش باشم
ببخشید اگر چیزی یادم رفته اگر چیزی مونده بگم بپرسید میگم 🙏
تجربه زایمان طبیعی (پارت ششم)
من اولای زایمان خیلی استرس داشتم ک کاری کرد دیرتر بچه بدنیا بیاد و موقعی ک واقعا استرسم رفت و میخواستم زودتر بدنیا بیاد واقعا بدنیا اومد بعد حدود دو سه ساعت
ساعت یک و نیم بستری شدم و ساعت 11ونیم شب بچه م بدنیا اومد
اصلا استرس نداشته باشید واقعا استرس خیلی بده سعی کنید هرجوری ک هست خودتون رو اروم کنید چون لحظه های قشنگی رو بعد بدنیا اومد بچتون خواهید داشت
چند روزه ک دخترم بدنیا اومده نتونستم دو ساعت رو بدون اینکه بیدارشم بخوابم
کلا ده دقیقه میخوابم بعد بیدار میشم حتی اگر خواب هم باشه من بیدار میشم ک نکنه اذیت بشه بیدار شده باشه ک پیشش باشم
بی خوابی دارم به زور غذا اینا میخورم نمیتونم بشینم زمین بخاطر بخیه هام و فقط میتونم به سمت چپ دراز بکشم دسشویی نمیتونم برم مثلا روی توالت بشینم اصلاااا ولی خب درعوضش دخترمو دارم🥹خداروشکر🤲
و من موقعی ک دسشویی داشته باشم اصلا نمیدونم کی دسشوییم میاد هنوزم نرفتم دکتر بخاطر اینکه دخترم خیلی نوزاده و فقط بغل خودم ارومه و نمیخوام ببرمش مطب اذیت بشه پیش مامانمم زیاد اروم نمیشه ولی بغل خودم خیلی ارومتره
تجربه زایمان طبیعی (پارت پنج)
بچم ک بدنیا اومد بعدش تا نافش رو بریدن و گذاشتن روی شکمم چند ثانیه ای برداشتن و بردن واسه وزن و اینا و پاک کردنش حدود شاید دو سه دقیقه ای جفتمم بیرون اومد و حتی گفتم جفت رو نشونم بدین
کلا یه تیکه گوشت و خون و رگ بود یک ثانیه ای برداشتن جلوی چشمم و دیگه ماما شروع کرد به بخیه زدن ک سه تا امپول بی حسی برام زد و بازم من تمام بخیه هارو احساس میکردم ولی خب صدای دخترم میومد هر چند دقیقه یکبار میگفتم کی تموم میشه
خیلی اذیت شدم ولی باور کنید اینو از خیلیا توی گهواره هم شنیدم ک میگن وقتی بچه رو میدن بهت یادت میره
درسته اون روز و سختی و دردها از یاد نمیره ولی اون لحظه توی درد زایمان فقط به فکر اینی زور بزنی و بچه بدنیا بیاد
موقع بخیه زدن هم به فکر اینی زودتر بری و بغل بگیری بهش شیر بدی
من خیلی میترسیدم و هی از اونایی ک طبیعی کردن میپرسیدم ک موقع بخیه درد هست یا ن احساس میشه یا ن دردت چجوریه
درد زایمان دقیقا دردای پریودیه ولی خیلی شدید ک نفس به زور بالا میاد (البته برای من اینجور بود و بدن با بدن فرق داره من حتی تا لحظه اخر باور نمیکردم بتونم طبیعی بیارم)...
تجربه زایمان طبیعی (پارت سه)
خب دیگه چندین بار معاینه کردن هربار گفتن شدی 2 سانت بعد شدی 4 شدی 6 شدی 8 و بعد دیگه من در طول درد هی دسشویی میرفتم و میگفتم نکنه هنگام زور زدن مدفوع کنم چندین بار رفتم دسشویی و درد شدید هم داشتم حتی من سه هفته قبلش برنج و اینا نمیخوردم
بعد ک 8 سانت رو رد کرده بودم ماما همراهم هی بهم میگفت ک وقتی ک درد داری زور بده
من ماما همراهم اون شب رفته بود استان و یک ماما دیگه بود ک خیلی مامای خوبی بود و از 2 سانت پیشم بود حتی گذاشت مامانم بیاد تا اخر لحظه زایمان طبیعی کنارم بود،
من از دو سانت هم دردایی داشتم ک احساس میکردم دارم میمیرم خیلی واسم سخت بود و درد زیادی داشتم...
مبارک باشه گلم دختر نازت چند کیلو بود
من دخترم وزنش بالاس میترسم از طبیعی
عزیزم مبارک باشه قدم نو رسیده
بسلامتی عزیزم از کدوم بیمارستان زایمان کردی؟
منم ۱۷ سالمه خیلی میترسم خیلی درد داشتیی؟
کدوم بیمارستان کرمانشاه بودی عزیزم
بسلامتی ایشالا خدا برات نگهش داره
خدارو شکر گلم راحت شدی واسه ماهم دعاکن
خداروشکر که جفتتون سلامت هستید🥰🧿
عزیزم منم دخترم رو دقیقا زیر معدم حس میکنم یک ماهم هست که دوسانتم و سرش بالاس سربچن شماهم تو لگن نبود؟
عزیزدلم ممنونم از اینکه تجربه ات رو باهامون در میون گزاشتی
ان شاالله ک ماهم بتونیم بچه مونو سالم و سلامت بغل بگیریم برا منم دعا کنین زودتر زایمان کنم خسته شدم دوس دارم بچه مو زودتر ببینم
واقعا روزای سختیه
ممنون بابت همه توضیحاتت. عالی بودن. ♥️خدا سلامتی بده ب هردوتاتون....
ببخشید اگ وقت داشتی نکاتی ک ورزشی هس رو بگی... من کلاس زایمان نتونستم برم، مثلا همین طرز نفس کشیذن برام سوال بود ک عالی گفتی.... ورزش های حین درد کبیشترباز بشه دهانه رحم چیا انجام دادی؟ خودشون کمک میدادن ک یادت بدن؟؟ نفس کشیدن اینجوری رو توی درد فقط انجام میدن یاهمیشه؟؟؟
خیلی خوب و کامل بود خداروشکر که بسلامتی دخترنازت و بغل گرفتی ان شاءالله قدم دار باشه کوچولوت عزیزم
این شرایطم بالاخره میگذره و عادت میکنی و بهتر پس بقیه کارا برمیایی .درست میشه.
برای همه و من دعا کن بتونیم زابمان های خوبی داشته باشیم
قدمش مبارک باشه عزیزم..فقط یه سوال زور زدن موقع درد تاثیر داره؟اینجا خیلیا رو دیدم تجربه اشون رو ک گذاشته همینو نوشته بودن..ینی منم دردام شروع شد زور بزنم؟مشکلی پیش نمیاد؟
عزیزم خداروشکر جفتتون خوبید🥰🌸
الهی عزیزم 🥺😍 مبارکت باشه به سلامتی 😍
بسلامتی عزیزم خداروشکر که گذشت و سالم بغلته
منم دعا کن وقتی شیر میدی
بین سزارین طبیعی موندم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.