۶ پاسخ

چه خوب....انشاءالله بقیشم خوب پیش میره.....
بنظرتون بدون پمپ درد خوب نبود؟ من بگیرم؟

راستی چن ساعت دقیقا بی حرکت بودی حرفم نمیزذی؟؟حوصله ادم سر نمیره؟؟... بعد چن ساعت چیزی خوردی ؟؟چیا خوردی شیاف هم میزارن یا پمپ درد کافیه؟؟؟تونستبگی اینارو بگو گلم

الهی شکرررررر عزیزم 😍تبریک میگم لطفا بیشتر از تجربه ات بعدا تونستی تعریف کن

منم همینطور واقعا
خیلی منو میترسوندن ولی اصلا درد نداشت و همچی خوب بود
فقط به زایمانم فکر میکنم کل دردام یه طرف... اون سوند یه طرف...اصلا رو مخم بود
البته بعد بی حسی بهتر شد ولی خب بعد بی حسی بازم برگشت

خوب کردی سوند و بعد بی حسی زدی
درد نداره هااا ولی یه حس چندشی داره

بسلامتی ان شالله
فردا بهتر میشی
سخت ترین قسمت همون اولین بلندشدن بوده ک گذروندی
روز ب روز بهتر میشی

سوال های مرتبط

مامان آیلا مامان آیلا ۲ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد
مامان لیانا💕 مامان لیانا💕 ۳ ماهگی
تجربه سزارین من ۲ 🤱

نمیدونم چرا اصلااااا استرس نداشتم ،شاید چون یهویی شد یا اینکه تاثیر سوره عصر بود که از روز قبل زیاد خونده بود.... سوند وصل کردن اصلا اصلا درد نداشت ، سرم زدن و رفتیم اتاق عمل ، من خیلی انرژی داشتم با همه با لبخند و خنده سلام علیک کردم و تعریف کردیم .... نشستم رو تخت ، بی حسی رو زدن که اونم اصلا به عیچ وجه درد نداشت ، بعد از چند ثانیه پاهام شروع کرد به داغ شدن، کم کم بی حسی بیشتر شد ، پرده رو کشیدن و مجدد شیو کردن چون قبل اتاق عمل یه خانومی شیو کرد شکممو اما باز مو مونده بود ... من با یه خانومی سره این مسئاه ک هنوز حس دارم و بی حس نشدم حرف میزدم ،ایشونم سوزن اروم میزد به بازوم بعد میزد به کنار سینه ام که فرقش رو متوجه بشم و باهام شوخی میکرد که یهو صدای دخترم اومد🥺🥺🥺🥺 درصورتیکه فکر میکردم هنوز شروع نکردن....بقیه کارارو انجام دادن و ماساژ شکمی رو فهمبدم انجام دادن اما بی حس بودم درد نداشت
پمپ درد هم گرفتم خییییییلی عالی بود ، شیافم کلا ۲ تا گذاشتم ، اونم زمانی ک بی حسی داشت از بین میرفت دوتا باهم پرستار گذاشت ، شب هم تا صبح کلی راه رفتم تو بیمارستان که خیلی برام خوب بود
بلند شدن برای بار اول سخت بود اما نه در حدی که میگفتن 🙂
مامان 🌸دلوین 🌸 مامان 🌸دلوین 🌸 ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
من کرج بیمارستان تخت جمشید با دکتر اکرم هاشمی آشتیانی عمل کردم
اول اینکه دکتر سزارین اختیاری انجام میده دستمزد هم نمیگیره
فقط هزینه بیمارستان آزاد بدون بیمه مبلغ 23 تومن میشه با هزینه های جانبی رو 26 تومن اینا میشه
۶آذر ساعت 2 ظهر رفتم بیمارستان بستری شدم تا نوبتم بشه دکتر ساعت 3عصر اومد بعد از 3ساعت نوبت به من رسید اومدن سوند وصل کنن بهم که خیلی میترسیدم از این مرحله چون شنیده بودم درد داره ولی واقعا هیچ دردی نداشت و یه لحظه حس سوزش ادرار گرفتم و بعدش اوکی شدم بعد بردنم اتاق عمل دکتر بی حسی اومد و اولین آمپول رو زد نشد دومی رو زد یه ذره کوچولو درد داشت بعد سریع خوابوندنم از کمر به پایین داغ شدم یهو دکتر اومد و شروع کرد هنوز ده دقیقه نگذشته بود که حس کردم میخوام بالا بیارم اما هیچی نیومد و بعد اوکی شدم ساعت 6:20 دقیقه بود که دختر قشنگم بدنیا اومد کلا 20 دقیقه طول کشید صداشو اول شنیدم بعد آروم شد تا بخوان تمیز کنن بیارن کنارم مردمو زنده شدم فکر کردم چیزی شده که دیگه صداش در نمیاد بعد اوردنش گذاشتن کنار صورتم قشنگترین حس دنیا بود اون لحظه بعددیگه بردنش برای چکاب و آزمایشا دکتر هم مشغول بخیه زدن شد، از درد زایمان سزارین بخوام بگم واقعا دردش قابل تحمله برای من که خیلی راحت بود خیلی زود سرپا شدم بخیه هامم دکتر انقدر خوب زده که یه خط باریکه کلا تنها دردی هم که داشتم لحظه اول سرپا شدنم بود که اونم با کمک پرستارا تونستم پاشم و بعدش خودم همش پا شدم راه رفتم بهتر شدم هر هشت ساعت یه دونه شیاف هم استفاده کردم که خیلی خیلی دردمو اروم میکرد در کل اصلا اونقدری که میگن سخت وغیر قابل تحمل نیست واقعا هم دکترم خوب و عالی بود هم بیمارستان
مامان فرحناز 😍♥ مامان فرحناز 😍♥ ۱۰ ماهگی
تجربه زایمانم
29تاریخم بود رفتم بهداشت نامه گرفتم بعد 30 ساعت 6عصر رفتم بیمارستان اول معاینه کردن گفتن 1سانت ولی بچه پایینه خیلی وریزه زود زایمان میکنم یعنی بستریم کردن اول بهم امپول فشار وصل کردن دردام کم کم شروع شد من هم فقط درد کمر حس میکردم دیگه حالم داشت بد میشد یه دوتا خانم باهام بودن ساعت 2شب زایمان کردن من موندم بعد درد کشیدم کیسه رو پاره کردن بهم گفتن 3سانت شدی خوب دارب پیشرفت میکنی ولی من خیلی حالم بد بود نتونستم تحمل کنم از اتاق زایمان فرار کردم رفتم دم در همرو دعوا کردم فقط میگفتم سزارین کنید قبول کردن خیلی خیلی کمر درد میکرد حس میکردم داشت از هم جدا میشد 2روز کامل درد کشیدم روز دوم دیگه خود به خود زور میزم انگار زور از خودش میومد بعد ساعت 12شب زاییدم اماخیلی خیلی تجربه بدی بود برام اما خوشحالیش وقتی دخدرمو بهم دادن زیاد هم بخیه خوردم اما خیلی وحشتناک بود اصلا اصلا دیگه به طبیعی فکر نمی کنم حالم به مرگ رسید اما خدا نجاتم داد واقعا خدارو شکر الان یکم خوبم ودخترم خوبه خدارو شکر ♥