تورو خدا جواب تاپیک قبلیمو بدین خوابم نمیبره
اخلاقم بده تنها دلخوشیم پسرمه سی و هشت سالمه یدونه همین بچه رو دارم از خدا هیچی نمیخام فقط ارازمو میخام که سالم و تندرست و با شعور و عاقل کنارم باشه
دلم گرفته یحورای عذاب وجدان دارم احساس میکنم در حق بچم کوتاهی کردم که ایننجوری شده وقتی حامله بودم خیلی گریه کردم و استرس کشیدم میترسم رو بچم اثر منفی گذاشته
یا زیادی کاچی زعفران خوردم بچم زردیش زیاد شد
نمی‌دونم هزار جور فکرو خیال تو سرم می‌چرخه نمیزاره بخوابم کاش بی تجربه و بی عقل نبودم کاش مامان عاقلی بودم
دعام کنید حال دلم خوب بشه

ببین من با تو همدردم. حالا این وسط جیییغ و گریه و زدن. و پرت کردن. بهش اضافه کن.
صافی کف پا و انحراف پاشنه پا بهش اضافه کن
دست تنهایی. و بدبختیم بهش اضافه کن
روانی شدم. مغزم کشش ندارم
هرچی میبینه میگه چرا اینجوری میکنه

بگیر بخواب مامان آراز با اینکارا بدتر بچه رو از خودت دور میکنی به یه سنی میرسه میگه مامانم وسواس فکری داره ازت دوری میکنه من خودمم عین توام بخدا ولی جدیدا خیلی رو خودم کار میکنم میگم خدا هست و مراقب بچمه هر چی صلاحمه خدا میدونه به خدا اعتماد کن قلبت آروم میگیره خدا خیلی خوبه

بگیر بخواب بابا

سلام دختر بگیر بخواب چرا فکر و خیال الکی میکنی دنبال چی جز اینک به خودت آسیب بزنی و همه‌چیز بدتر کنی
خودتو آروم کن خداروشکر بچه سالمه
مطمئن باش تا الان مادر خیلی خوبی بودی هواست خیلی هم جمعِه اما بخای ایینطور فکر کنی نمیشه. منم تو بارداری خیلی اذیت و گریه استرس اما دست خودم نبود چیکارکنم..گذشته ها گذشته به فکر حال و آینده باش❤️دعا میکنیم انشالله کامل خوب شی اما همه ب اینا تلقین به خودته بیخیال باش

عزیزم بخدا نگران نباش داره روی نمودارش رشد میکننه ی بخدا پسر خواهر شوهر من این هفته میره تو دوسال ۳تاکلمه بیشتر نمیگه والا مامانش یجوری با اعتماد ب نفس بالا میگه پسرا دیرتر زبون باز میکنن چون بنیتا هم کلمه زباد میگه هم جمله اینجوری میگه ک کم نیاره اصلا ناراحت نیس ک پسرش ۳تا کلمه میگه
عمه اب دده همین