پارت ۴سزارین
بعد از اینکه بچه گرم شد اوردن دیدمش وای دلم براش رفت گذاشت رو سینم یکم شیر خورد بردنش حدود ۲۰دقیقهم بخیه زدن طول کشید و چند بار شکممو فشار دادن محکم که اصلا هبچی حس نکردم و عملم تموم شد منو بردن ریکاوری که حدودا یک ساعت و نیم اونجا بودم که لرز بدی گرفتم که گفتن عادی بعد دیدن درست نمیشم یه امپول زدن لرزم افتاد و منو بردن بخش

۲ پاسخ

عزیزم بعد عنل تا چندساعت تکون نخوردی، مراقبتهای بعد عملت چی بود که میگن کمردرد و‌سردرد نگیریم

خببببب ادامههههه

مقالات مرتبط

آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
کاری که هرگز نباید بعد از ورزش انجام دهید
چند کاری که هرگز نباید بعد از ورزش انجام دهید!❌
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه

سوال های مرتبط

مامان دلونا مامان دلونا ۷ ماهگی
وقتي عمل تموم شد تو يه ريكاوري به شدت ميلرزيدم كه دندونام بهم ميخورد همش ميخواستم ازشون بپرسم كه بچم ميره تو دستگاه يأنه چون من هفته ٣٦بودم نگران بچم بودم اما انقد لرز داشتم كه نميتونستم بگم اونا رفتن يه هيتو برام اوردن يكم لرزم افتادواينكه بعدش منو بردن سمت بخش
مامان گومبولی مامان گومبولی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۹


همونجا ک لرز کردم بهم یه آمپولی زدن ک یکم خوابم گرفت و صدام بزور میومد دکترم بعد بخیه زدن اومد بهم توضیح داد کی برم حمام و چیکار کنم و بعدش پانسمان ک تموم شد از تخت جابجام کردن رفتم ریکاوری اونجا دخترم کنارم بود و دستگاه نبض و فشار وصل بود تو اتاق عمل یبار شکمم رو فشار دادن و تو ریکاوری ۲بار فشار دادن بعد ماما اومد دخترم رو سینم گذاشت تا شیر بدمش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یاسین❤️ مامان یاسین❤️ ۶ ماهگی
پارت دوم تجربه زایمان.
ساعت 6:50 صبح، روز 3/3/20 پسر نازم دنیا اومد😍❤️😍❤️
بعد از تموم شدن عملم منو بردن ریکاوری، اونجا پسرم و اوردن گذاشتن رو سینه ام و لباسم و یه کمی پاره کردن ک بشه شیر داد.
ولی چون من بیحس بودم و حال نداشتم خودشون نوک سینه ام رو گذاشتن دهن یاسین، اونجا بود ک واقعا حس عجیبی بهم دست داد🤩🤩
دوست داشتم همون لحظه بخورمش، با اون طرز میک زدن و سر صدایی ک ایجاد کرده بود.
بعدش ازم جداش کردن بردن لباس بپوشونن و واکسن زدن و رفت واسه قد و وزن❤️منم همچنان تو ریکاوری تماشا میکردم.
بعد از اینکه لباس پوشیدن. رفتن شوهرمو صدا زدن ک ببینه یاسینو.
بعد از دیدن همدیگه اومدن منو آماده کنن منو ببرن.
داشتن منو میبردن بخش ک دیدم شوهرم با یه لبخندی بالا سرم داره منو همراهی میکنه و خیلی خوشحاله .
رفتم بخش گفتن 7،8 ساعت باید ناشتا باشی.
از شانس منی ک رو گرما حساسم بعد جایی از اتاق افتاده بودم که اصلا اون قسمت باد کولر نمیومد
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۳ ماهگی
بعد از اینکه رایان رو نشونم دادن و روسینم گزاشتن یه آمپول بهم زدن تا بخوابم که من فقط یک ربع تونستم بخوابم بیدار که شدم بخیه هام تموم شده بود خانم دکتر گفت بخیه هات جذبی هستش و نیازی به کشیدن نیس بعد گفت با دستگاه رحمت رو هم خالی کردم و ماساژ رحمی نداری خلاصه من رفتم ریکاوری و یک ربع بعد منو بردن تو بخش😍
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان امیر مامان امیر ۱ ماهگی
پارت ۳

بعد شوهرم برام از ی بیمارستان دیگه دارو آورد بهم تزریق کردن بعد نیم ساعت کهیرا رفتن ساعت ۱۲ شد که اومدن سوند وصل کردن اصلا درد نداشت فقط حس ادار گرفتم بعد وصل کردن منو نشوندن رو ولیچر منو بردن اتاق عمل بعد چند دقیقه دکترم اومد منو نشوند رو ی صندلی بعد ی اقایی اومد پداتین زد بعد الکل بعدشم آمپول بی حسی که اصلا حسش نکردم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمدجواد ومیراث مامان محمدجواد ومیراث ۹ ماهگی
پارت دوم
اتاق عمل نیم ساعتی طول کشید ، من چندثانیه حالت تهوع گرفتم فقط که سرم رو به پهلو کج کردن خوب شدم ، بعد از اتمام هم بچه رو اوردن دیدم و سریع من رو بردن ریکاوری و بچه رو بردن بخش نوزادان ، اون روز شلوغ بود و من تا سه ساعت توی ریکاوری موندم بعد از دو ساعت تونستم حرکت بدم کمی پاهامو ، یکمی سردم سد که بهشون گفتم و برام بخاری اوردن و خوب سد ، همونحا درخواست پمپ درد کردم ، دکترم بعد از یک ساعت اومد و معذرت خواهی کرد که میدونم درد داره اما به نغع خودته و رحممو فشار داد ابنجا واقعادرد داشت و حیغ کشیدم بعد از سه ساعت آوردن منو بردن بخش تو اتاقم و بچه رو هم بعد از نیم ساعت آوردن دردام داشت سروع میسد اما پرستارا زود زود سروم میزدن و شیاف میذاشتم و قابل تحمل بود سختیش این بود که نباید سروگردنمو تکون میدادم و نباید خرف میزدم تا ساعت هشت شب ، شب که شد دکتر گفت با نسکافه و چای شروع کنم و کاچی و سوپ هم خوردم و بهم کفتن باید راه برم فقط چند قدم اولش سخت بود و بعدش برام راحت شد
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فراز مامان فراز ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۵

تموم که شد دوتا اقا اومدن با یک تخت
یک پارچه بزرگ زیرم پهن بود از اون گرفتن بلندم کردن و گذاشتن روی تخت دیگه و بردنم ریکاوری
اونجا حدودا یکساعت نگهم داشتن توی این مدت که ریکاوری بودم لرز شدید گرفتم که اصلا قابل کنترل نبود و کل بدنم میلرزید و با پتو انداختنم رفع نشد و دکتر برام دارو زد بعد دارو لرزم بهتر شد اما باز حالت تهوع شدید گرفتم و دوباره دارو برای تهوع بهم زدن و بهتر شدم توی این مدتی که ریکاوری بودم دوبار اومدن شکممو فشار دادم اما من بیحس بودم و هیچی نفهمیدم
بعد از یکساعت بردنم بخش
تختمو جا ب جا کردن و یه خانمی اومد چندتا پوشک گذاشت زیرم و لباسمو عوض کرد اما من همچنان بی حس بودم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۷ ماهگی
بعدش که بخیه رو زدن تموم شد منو بردن ریکاوری اینم بگم واقعا آدم حین عمل متوجه هیچ دردی نمیشه ولی من اون بی حسی پا و سنگینیش و اصلا دوست نداشتم تو ریکاوری هم بدنم بی اختیار میلرزید مثل وقتی که ادم خیلی سردشه ولی خیلی شدید زودم از ریکاوری منو اوردن بخش ملاقاتیم زیاد داشتم جلو اونا انقدر لرزش داشتم اصلا دوست نداشتم ترجیح میدادم لرزش بدنم قطع میشد بعد منو میاوردن بخش ،ولی تمام این اذیتا به شیرینی دیدن اون لحظه ای که ادم بچشو میبینه میارزه من بیمارستان آرمان سزارین شدم تا الان که خیلی راضی بودم از رسیدگی و خدماتشون تنها ایرادی که میتونم بگیرم اینه که با اینکه نوسازه ولی شیک ساخته نشده و خیلی دلگیره
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ککل مامان ککل ۶ ماهگی
تجربه‌ی زایمان
من سزارین دوم بودم. به گفته‌ی دکتر از ساعت ۱۲ شب قبل ناشتا بودم. ساعت ۸/۵ شام سوپ خوردم(البته سه تا بشقاب)😁. ساعت یازده و نیم هم مخلوط شیر و سویق و شیره خوردم که تا فردا گرسنه نشم.
ساعت ۷ بیمارستان بودم و تا ۸ کارهای پذیرش رو انجام دادم. ۸/۱۵ سرم و سوند گرفتم.تا اومدن جواب ازمایش و دکتر یک ساعتی طول کشید و ۹/۵ رفتم اتاق عمل که ده دقیقه‌ای اونجا معطل شدم. خداروشکر اتاق عملم خوب بود و ساعت ۱۰ پسرکم به دنیا اومد. بهم نشونش دادن و بردن. یه ربع به یازده عملم تموم شد و رفتم ریکاوری. اونجا یکم لرز کردم که پتو انداختن. ۱۲/۵ رفتم بخش .‌ بچه رو اوردن و شیر دادن. از ساعت یک و نیم تقریبا درد هام شروع شد. پرسیدم چرا شیاف نمیدن که گفتن تو اتاق عمل گذاشتن و باید چند ساعت بگذره. یه نفر اومد و شکمم رو کمی فشار داد و معاینه کرد(کلا سه بار تاشب، چندتا فشار دریافت کردم) درد داشت ولی خب طوری نیست که ادم نفسش بره. تا چهار و نیم درد داشتم که شیاف گذاشتن و اروم شدم تا حدودی. پیچش شکم داشتم. انگار رحم داشت جمع میشد و فشار میاورد. ساعت ۸ شب، یه لیوان چایی خوردم و بعدش یه لیوان اب گلابی.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یاشار مامان یاشار ۵ ماهگی
و پارت آخر زایمان طبیعی

لرز شدید داشتم بچم رو گذاشتن رو سینم بعدش بردن که تمیز کنن منو بخیه زدن اما خونریزی داخلی داشتم و قط نمیشد مجبور شدن بخیه ها رو پاره کردن از نو بخیه زدن و من همچنان درد داشتم و بلاخره ساعت دو شب تمام دردای زایمان پایان یافت
اینم از ۲۳ ساعت دردی که من کشیدم
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان Hanis👼🏻🍭🍼 مامان Hanis👼🏻🍭🍼 ۲ ماهگی
ادامه🥰
زنگ زدم و گفتن نوبتت ساعت ۱۰ هست
از ۱۲ به بعد هیچی نخور حتی آب
منم تا تونستم میوه و کیک و آب خوردم😂
اون شب تا خود صبح من از استرس چشم روهم نذاشتم
صبح وسایل رو گذاشتیم تو ماشین و رفتیم دنبال مادرم و رفتیم بیمارستان و بهم لباس دادن و رفتم پوشیدم اومدن آنژیوکت برام وصل کردن و بعدش سوند زدن برام که فقط سوز میزنه و اصلا درد نداره،نیم ساعت رو تخت دراز کشیدم بعد اومدن گفتن آماده شو باید بری اتاق عمل اینجا بود که استرسم بدتر شد با آسانسور رفتم طبقه بالا و بردنم داخل اتاق عمل ۵ دقیقه اونجا نشستم و گفتن دکترت اومد
منو بردن تو اتاق و گفتن‌ رو تخت بشین و رفتم نشستم حدودا ۱۰ دقیقه بعد دکتر اومد و آمپول بیحسی زد به کمرم که دردش اندازه نیش پشه بود
یواش یواش پاهام گرم شد و کلا بیحس شدم و یه پرده زدن جلو صورتم و حالت تهوع گرفتم میخواستم بخوابم که نذاشتن
پرستار آمپول ضدتهوع زد تو سرم که حالم بهتر شد
و بعد از ۵ دقیقه صدای دخترم اومد
گفت دیدی هیچی نبود گفتم میشه بری ببینی شبیه من هست یا ن
که رفتم‌نگاه کرد و اومد گفت کپ خودته😂
بعد آوردنش نشونم دادنش و شیر خورد و بردنش👶🏻
بعد منو بردن ریکاوری نیم ساعت اونجا بودم
ادامه دارد....😀
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دریا مامان دریا ۲ ماهگی
بعد اوردن کنار صورتم و صورتشو بهم چسبوندن انقد ناز بودو حس خوبی داشت که نگم 🥺🥰یکی دودقیقه بودش بعد بردنش که لباس بپوشونن براش
بعد مون حین عمل حالت تهوع گرفتم و دلشوره😑😑سریع به پرستار گفتم دارو زد داخل دستم و حالم خوب شد بعد چند دقیقه پشت سرم خیلی درد گرفت دوباره گفتم بهشون باز مسکن زدن و سربع خوب شدم یه دستگاه فشارم که به دستم وصل لود هر چند دقیقه فشارمو میگرفت دستمم که به کنار تخت رو دسته ها بایه کش اروم بسته بودن
بچم که یاعتای12و35دقیقه تقریبا دنبا اومد من دیگه بعدشو نفهمبدم انگار خواب افتاده بودم ساعت حدود یک و ده دقیقه من بیدار شدم و گفتن تمومه از دکترم و پرستارا تشکر کردمو منو بردن ریکاوری بعد چند دقيقه انقد لرز گرفتم گفتم پتو اوردن برام و بعدم بجرو آوردن که شیرش بدم🥺❤️
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آوین مامان آوین ۸ ماهگی
تجربه زایمان پارت3
منو بردن ریکاوری یک ساعت ک گذاشت کم کم داشت بی حسی میرفت
و حدود 4 ساعت ریکاوری بودم کم کم بی حسیم رفت و بهم مسکن میزدن
بهم پمپ درد وصل کردن
پمپ درد رو بگیرید واقعا عالیه
دکترم آمد شکممو فشار داد و رفت اون موقعه هنوز بی حسی تو بدنم بود زیاد حس نکردم
یک ساعت بعد وقتی میخاستن منو انتقال بدن به اتاقم دوباره فشار دادن وای خیلی درد داشت جیغ میزدم از دردش
منو انتقال دادن اتاقم و پسرمو آوردن
بهم یاد دادن چطور بهش شیر بدم
و ساعت ۱۱ شب اجازه دادن فقد مایعات بخورم
ساعت ۱ شب گفتن سوپ بخورم
روز بعدش دکتر آمد بخیه هامو دید
گفت امروز برات چسپ ضد اب میزنم برو حموم فردا
چسپ رو بکن و قشنگ با شامپو بشور و با سشوار خشک کن
و گفت مرخصی
واکسن نی نی رو زدن و من مرخص شدم
از حال الانم بگم بخیه هام درد داره میسوزه
ولی خداروشکر زیاد اذیت نشدم
انشاالله همتون سالم نی نی هاتونو بغل بگیرید ❤️😘
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۳ ماهگی
پارت(۷) زایمان طبیعی
وقتی بخیه تموم شد برای اینکه جفت و خونای توی رحمم بیاد بیرون شکممو فشار میدادن یکم درد داشت دو ساعت منو تو زایشگاه نگه داشتن و اونجا به بچه شیر میدادم بخیه هام اول هنوز بیحسی بود یکم درد داشت بعدش منو ساعتای ۹ونیم ۱٠ بود که بردن بخش اونجا بستری بودم پرستارای خوبی داشتن و اینکه شب بود یکی اومد باز معاینم کنه ببینن گاز نمونده تو رحمم چون خطرناکه یکم ترسیدم چون درد داشتم از طرفی هم برای بخیه هام میترسیدم تحمل کردم درد داشت ولی زود تموم شد برای سرویس رفتن از اولش رو خودم اب میگرفتم تا سوزش ادرار رو زخمم رو حس نکنم یکم نشستن سخت بود

ادامه دارد...
مامان برسام مامان برسام ۴ ماهگی
تجربه زایمان ۱
سلام مامانای گل
من ۱۷ مرداد که میشد ۳۸ هفته و ۶ روز ساعت ۶ صبح رفتم بیمارستان کارای پذیرش نیم ساعت طول کشید بعد اومدن منو با ویلچر بردن بخش من اتاق خصوصی گرفته بودم اتاقمو تحویل دادن گفتن یه همراه آقا و یه همراه خانوم بیاد پیشت
مشاهده ۶ پاسخ دیگر