اتفاقی این کلیپ رو تو اینستا دیدم
سرش گریه‌م گرفت
خانم پرستار یا ماما یا هرکوفتی ک هست از صدای ی خانم هنگام زایمان طبیعی فیلم گرفته و میگه این صداها رو مخه!
واقعا ناراحت شدم
یاد زایمان خودم افتادم با بچه ای ک ۴۱۰۰ وزنش بود دور سرش ۳۸!!! توقع داشتن طبیعی زایمان کنم
از ساعت ۸ شب تا ۸ و نیم فرداش مثل خانم تو فیلم داد و هوار کردم
داشتم جون میدادم...تا پنج سانت باز شدم و بعد اون قفل کردم..مامانم هنوز میگه دلم نمیخواد اون شب و یاداوری کنم...ی پرستاری دلش سوخت زنگ زد مامانم ک تروخدا اب دستته بذار زمین بیا براش کاری کن داره جون میده ببرش حموم اب داغ بگیر کمرش ماساژش بده دردش اروم بشه
ولی حاضر نشدن با اون حجم از درد ببرن سزارین
میگفتن باااااید طبیعی زایمان کنی اخرش دکتره گفت شانس اوردی پارتی داری وگرنه بازم باید میموندی
خدا لعنتتون نکنه ک انقدرم شاکی اید
دکتر دیو...ثم پرونده رو نگاه نکرده بود ک ببینه وزن بچه بالاس ...طلب کارم هستن
فقط قیافشو نگا ادم حرصش میگیره

تصویر
۱۸ پاسخ

با این قیافه شخمیش🤣


واییییییییییی چطوری ۴ کیلو باور سر ۳۸ طبیعی آوردی خدالعنتشون کنه

همون اول سزارین میشدی وای خدا قلبم درد گرفت

موقع زایمان منم پرستاره میگفت اروم‌یه کم‌جیغ نزن گفتم وجدانن تو خودت طبیعی میاری با این وضع یا فقط به من‌میگی‌ صدات درنیاد گفت مگه خرم این چیزا و دردا رو میبینم طبیعی بیارم‌من خودم سزارین کردم
بعد به ما میگن طبیعی خوبع

خدا لعنتشون کنه بامنم همین کاروکردن ولی من باوکیوم آوردن دیگه نبردن سزا ولی یه سال درد داشتم آخرش مجبور به عمل رحم شدم امسال خداازشون نگذره به خدا یادم میافته گریه میکنم

منم درد طبیعی کشیدم رفتم سزازین من فول بودم سر بچه بالا بود دست پاهاش پایین اینو دکتر خرم نفهمیده بود بعد کلی درد برد سزارین اونجام که به کشتنم دادن بعد یه هفته از کما اومدم یادمه منم انقدر از درد جیغ زده بودم گلوم پاره شده بود از یه طرفم بخاطر شرایطم دستگاه بهم وصل بود یکی از دستگاها یه لوله بود که کامل تا پایین گلوم بود وقتی بهوش اومدم تا یه ماه گلوم زخم متورم بود سرفه میکردم میرفتم اون دنیا برمیگشتم

اینکار خودشون چی رو مخ هست یا چون ما مریضیم حق اعتراض نداریم؟!
خیلی راحت میان با جون مریض بازی میکنن زبونشونم درازه

آخه بگو این قیافه تخمی خودت که بیشتر از همه چی رو مخه

منم به هر بدبختی بود رفتم سز اختیاری
اصن به هیچ عنوان تصورشم نمیکنم تو موقعیت طبیعی قرار بگیرم 🫣🫣🫣

منم این فیلمو دیدم خیلی ناراحت شدم.
آخه خودمم 6ساعت درد کشیدم خیلی داد میزدم اما پرستارا چیزی نگفتن

وای خدا الهی فدات شم خواهر
من چرا اینجور پرستار یا دکتر میبینم ک اصلا مریض رو درک نمیکنن میخام زنده زنده بندازم چرخ گوشت واقعا متاسفم
ولی خدا وکیلی دم دکتر من گرم انصافا هر چی پول گرف حق حلالش دکتر عادله افکاری بود گفتم اصلا طبیعی نمیتونم قعبول کرد نامه داد رفتم بیمارستان سفارشم کرده بود ک سوند اینا وصل نکنن هیچی ازم نپرسیدن ک خودت سز میخای نامه و پرونده رو دادم امادم کردن برا عمل جوریم از عملم راضیمممم اصلا بعد عمل راحت خودم راه رفتم بدون کمک

منم زجر کشیدم تا راحت شدم خیلی سخت بود خییییییبیلی

طاقت ندارن چرا پرستار شده ،معلومه هیچی حالیش نیست منی که دوتا طبیعی آوردم صدای درد وهمین الان حس کردم خیلی سخته مادر شدن بودن

اخه طبیعی بیاری که هرسال بزایی مال اونه مردم پاره بشن فقط اینا این جمعیت عزیزشون زیاد شه

واااای منم دیدم فیلمشو یاد خودم افتادم
یک روز و نصفی درد کشیدم کیسه آبمم هنون اول پاره شده بود التماس میکردم منو سزارین کنید کثافتا محل نمیدادن
هعی سوزن فشار میزدن آخر یه پرستار جوون به دادم رسید به دکتر زنگ زد که بچش تو خشکی میوفته خطر داره بگین ببرنش سزارین
آنقدر خسته بودم از درد که زیر تیغ عمل یه یک ربعی خوابیدم خستگیم در بره
خیرشرشووووون خصوصی هم بود

خدایی از گاوم گاوترن بیشرفا خدالعنتشون کنه

طبیعی بچه آوردن دل میخواد خیلیا ندارن دلشو اینم ک نکشیده بفهمه چیه ولی خدا میاره سرش

آخرش طبیعی زایمان کردی؟؟ توی سونو مگه وزنش رو نشون نمیداد؟؟ بالای ۴ کیلو نامه سز میدن

عزیزم خودت مگه نمیدونستی بالای ۴ کیلو سزارینه؟

اینا خودشون تو بهترین بیمارستانا سزارین میشن

خب یکم هزینه میکردی میرفتی سز اختیاری

سوال های مرتبط

مامان 🌛ماهلین خانم مامان 🌛ماهلین خانم ۱۵ ماهگی
یه سوال ذهنم رو درگیر کرده من زایمان کرده بودم یه خانومی هم بود سزارین کرده بود نمی‌توانست بشینه شیر هم نداشت من طبیعی بودم زایمانم افتضاح بود ولی باز سرپا تر بودم شیر هم فرواون داشتم
خلاصه بچه اش خیلی گریه کرد مامانم اومد گفت بهش شیر بده
من قبول نکردم ☹️ بخاطر اینکه شیر برا دخترم نمونه نهااا بخاطر اینکه دور از جون شاید من مریضی داشته باشم انتقال بدم
بعد بچه ک دنیا میاد کلی میکروب تو دهنش هست مخصوصا زایمان طبیعی کلی آب آمونیاک خورده دو تا بچه ها هم امکان مریض شدن داشتن
خلاصه گفتم نه ولی با شیر دوش میدوشم از دکتر بپرس بعد بده
منم شیرم اون موقع آغوز بود دوشیدم زرد بود داد ب خانومه اونم نمیدونم نداد یا نخورد بچه نفهمیدم
ولی بنظرتون اشتباه کردم ندادم ؟
ابجیم هم زایمان کرده بود یه خانومی پیشش دو قلو داشت ابجیم هم شیرش زیاد بود سه شب بیمارستان رو ابجیم هی دوشید داد بچها خوردن
آخر ک ما مرخص می‌خواستیم بشیم اونا باز موندن
بابای دوقلو ها خیلی مذهبی بود اومد به شوهر خواهرم گفت حلال کنید خانومتون شیر داد به بچهام
شوهر خواهرم گفت اشکالی ندارع نوش جونت 🤣😁
من یکی زدم با دستش فهمید چی گفته 🤣😁😁
گفت نوش جون بچهاتون حلاله 🤭😁
مامان دخترم🌱🌈 مامان دخترم🌱🌈 ۱۶ ماهگی
اون موقع من رستا رو حامله بودم آنتی بمن احتمال پسر داده بود با ی خانومی ت گهواره دوست شدم اون ی دختر داشت و مجدد باردار بود و همش تاپیک میرد دعا کنید پسر باشه پسر باشه شوهرم فلان می‌کنه خلاصه من رفتم انومالی و گفت دختره اون‌خانومم خبر نداش ک من‌دواا پسر دارم بمن گفت اخی عزیزم پسر نشد ک عیبی ندارع غصته نخوری ها من رفتم دکتر گفت پسره برا من گفتم خب مبارک باشه بعد با خنده گفت شوهرم همش میک پسر مثل انگشتر حضرت سلیمان ت انگشت هر کی نمیره بعد گفت شوخی میکنم منم گذشتم
دیشب داشتم تاپیک ها رو می‌دیدم شانسی اون خانوم‌دیدم رفتم توی پست هاش دیدم بله پسرش مریضه ن‌میتونع راه بره همش ت بیمارستان و هی گفته خدایا کاش اینم دختر بود من ک میدونستم ولی مطمعن شدم نباید چیزی با زور از خدا بگیری چون اینجوری میزارع ت کاست عکس می‌گفت خدا آک میخواد بزرگیشو نشونم بده ی پسر بده خیلی براش ناراحت شدم
همیشه میگم ت جنسیت آدم بسپار دست خدا هر چیزی که اون صلاح می‌دونه بده ب آدم بخدا چیدمان اون بهتر برای ما خواستم برم زیر پستش بنویسم من همونم ک اون حرف زدی ببینم الان داری با پسرت کیف میکنی گفتم ولش کن اون خدا زدع با ناشکری هاش