۳ پاسخ

به من گقته بودن سرش کوچیکه چقد گریه میکردم ولی کاملا نرمال بود واقعا زهرمارم شد دو ماهه اخر بارداریم همش ب گریه گذشت

من دیشب تو اینستا ی پست دیدم. به یکی تو غربالگری گفته بودن.. نی نی معده نداره 😐بیچاره مادرش تا سونو مجدد بره چی کشید.. اتفاقا بچه معده خوبی هم داشت.

به من گفتن سر بچه ۴ هفته بزرگه
والله این اندازه ها میلی متریه ما فقط بیخودی استرس میکشیدیم

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی ۶ ماهگی
#پارت_هفتم


از شبی که اومدیم خونه درد جسمی یه طرف درد روحم یه طرف دیگه.مدام دلشوره داشتم و به در و دیوار نگاه میکردم گریه میکردم به پسرم نگاه میکردم اشک میریختم حس میکردم زندگیم تموم شده ۹ماه بارداری منع رابطه بودم و بعدشم که درد سزارین و خون ریزی…حس میکردم دارم از همسرم دور میشم و کلا زندگیم از دست رفته
همسرم هردفعه که در اتاقو باز میکرد من یه گوشه در حال گریه بودم و قطعا برای هر مردی سخته زنش رو تو این حال ببینه و نتونه براش کاری کنه.نمیتونستم غذا بخورم و کلا با آب و ابمیوه زنده بودم.غذا میدیدم حالم بد میشد و هیچ تشت‌هایی نداشتم
و اونجا بود که فهمیدم بله من افسردگی بعد زایمان گرفتم و داشت منو از پا در میاورد.
یه شب میون گریه هام ساعت ۳صبح بود که دست کشیدم رو شکمم و دیدم یه چیز قد فندوق زیر پوستمه و حسابی دردناکه و دقت که کردم دیدم اون تیکه زرد شده
زدم اینترنت و دیدم یه کسایی بعد زایمان تجربه منو داشتن و اصلا چیزایی خوبی ننوشته بودن یکی میگفت عفونته و مجبور شده بخاطر همین یک هفته تو بیمارستان شکمش رو پاره کنن و باز بزارن تا خوب شه.من بعد خوندن اون مطالب دیگه از ترس نمیتونستم بخوابم...