۱۴ پاسخ

وای خدااااا تو کی زایمان کردیییییی😍😍😍😍
مبارک باشه عزیزدلم خیلی خوشحال شدم🥹❤️

وای توروخدا استرس ندهههع😂😂🤦🏼‍♀️

ولی درکل تموم شد و الان بغلت بسلامتی باشه

عزیزم وزنش خوب بوده اشتباه وبدموقع زورمیزدی من بچه اولم وزنش همین بودخداروشکریکدونه بخیه هم نخوردم

مبارک باشه عزیزم 🩷💝
وییییی وزن بچه چقدر بود شاید بستگی به وزن هم داره یا نه🥴🥲

نه دومی راحته چون جابازکرده

باید اپیدورال انجام می‌دادی اصلااا اذیت نمیشدی یا زایمان طبیعی با روش هیپنو انجام میدادی ( این دوتا روش برای زایمان بی درد طبیعیه )

بعدی راحت تر هس ولی مطمین باش دوماه دیگه فراموش کردی درد رو هم من سزارین شدم موقع راه افنادن گفتم غلط کنم الان باردارم

سلام
منم طبیعی بودم
خیلی سخت بود اما اینکه بعدش راحت شدن و درد نداشتم بهم تسکین میده
و خب اونایی که طبیعی زایمان کردن میگن بعد یه مدت یادت میره دردی که کشیدی رو

مبارک باشه گلم
الان به فکر بعدی نباش فعلا فقط به فکر خودت و کوچولوت باش

مبارکه عزیزم به سلامتی نامدار باشه کوچولوت😍
شاید درست زور نمیزدی که اینقدر هم بخیه خوردی کلاس آمادگی زایمان رفتی؟ پیاده روی و ورزش چطور

زایمان دوم از زایمان اول خب راحت تره
زور زدنو بلد بودی ؟
قبلش ورزش اینا میکردی؟
نهایتش سر بعدی برو سزارین اگه خیلی اذیت شدی

عزیزم الان فکر بعدیو نکن نهایت سزارین میکنی

نگوو که منم مثل تو بودم
از بچه دوم و اینا متنفرم
اصلا دیگه نمیتونم به بچه دوم فکر کنم
نه سزارین ن طبیعی

سوال های مرتبط

مامان ˡⁱʸan💕🐣 مامان ˡⁱʸan💕🐣 ۸ ماهگی
مامانا من زایمان کردم دوروزه درد زایمان کشیدم خیلی ب سختی بود چون زایمانم طبیعی و خیلی سخت بود خدا از این پرستا نگذره ک پارم کردن با معاینهه کردن بعد ۴سانت شدم ماما گف بستری کیسه آبم پاره نشده بود دستشو کرد داخل پارش کرد نگم از درد واقعا مرگ جلو چشام دیدم بعد قسمت خیلی بدش میگف لگن و معاینت عالیه ولی همکاری نمیکنی واسه زور زدن من از بس این دوروز درد کشیده بودم اصلا قدرتی برام نمونده اخراش ک بچه میخاس بدنیا بیاد من نمیتونستم زور بدم اون لحظه تلخ ترینش بود چون هرکاری کردم نتونستم زور محکم بزنم ایقد رو شکمم زدن مقدع و رودم نابود کردن گفتن بچت خفه میشه همکاری نکنی ولی خلاصه هرکاری کردم نتونستم زور بدم بی حال و بی جون افتاده بودم رو تخت دیگ گفتم تموم میکنم همش بفکر بچه بودم چجوری میاد من قدرت زور زدن نداشتم اصلا جون نداشتم دیگه خلاصه نم چجوری زور زدم درحد توانم و. کمک خدا بود بچه بدنیا اومد ایقد گریع کردم😭خیلی زیاد بخیه خوردم خیلی زیاد درد کشیدم ولی خداروشکر بچم سالم بدنیا اومد ولی برام خیلی دردناک بود خیلی سخت خیلی حتی الان نمیتونم رو باسنم بشینم ایقد پارم کردم بخیه زیااد خوردم
مامان ساحل مامان ساحل ۵ ماهگی
مامان آرتا 💙👣 مامان آرتا 💙👣 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت هشتم

ده ثانیه درد خیلی شدید میومد سراغم باز در حد یک دقیقه درد نداشتم اون یک دقیقه رو از شدن خواب بیهوش میشدم و با درد بعدی از خواب میپریدم اینجا دیگه ماما رو اذیت مردم و همکاری نمی‌کردم میگفتم تو رو خدا بذار فقط بخوابم نمی‌خوام زایمان کنم دیر نمیشه🤣 با درد که پا میشدم دیگه گریه ام در اومد هم از درد هم از اینکه نمیذاشت بخوابم... بخوام دقیق بگم وحشتناک ترین تایم دردها ۷ سانت تا ۱۰ سانته..‌. یه دختر دیگه که همزمان با من بود ماما همراه نداشت طفلک خیلی داشت اذیت میشد التماس میکرد یکی بیاد ماساژش بده ولی هیچکی طرفش نمی‌رفت میگفتن به ما چه دردات و بکش تا وقتت بشه اما من جیغ بیهوده نمیکشیدم
تا فکر کنم شدم ده سانت که دیگه گفت زور زدن و شروع کن آماده بودم ولی سر بچم عقب بود می‌گفت اینجا به بعد فقط به خودت بستگی داره خوب زور بزن وقتی دردت میگیره وقتی درد نداری فقط نفس بکش منم خوابم میومد شدید اصلا نمی‌تونستم زور بزنم و می‌گفت از زورات اصلا راضی نیستم و بچه ات و داری اذیت میکنی از کی کیسه پاره شده و بچت تو خشکی باید زور بزنی
بدجور احساس مدفوع داشتم میگفتم بهش می‌گفت اشکال ندارم تو زورت و بزن مدفوعت باید بیاد پشت سر اونا بچه اومده دیگه گلاب به روتون خرابکاری زیاد کردم رودهام‌ پر بود اما اونقدر درد زیاد بود که دیگه خجالت اینا حالیم نبود
زور زدنا هم خیلی وحشتناکی بچه ها چشمام از حدقه در میومد هر کی رد میشد می‌گفت اوه چقدر عرق کرده هی می‌پرسیدم سر بچه رو می‌بینی می‌گفت نه هنوز زور بزن داره دیر میشه
می‌گفت حالت سجده شو زور بزن یا حالت دستشویی بشین رو تخت سر بچه زود میاد ولی اصلا قابل انجام نبود می‌گفتم فقط بذارید دراز بکشم
سخت ترین دقایق سپری شد
مامان دلارامسدود شد😅 مامان دلارامسدود شد😅 ۵ ماهگی
مامان لیمو مامان لیمو ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دو
از ۶سانت با ورزش و کمک ماماهمراه با کلی درد و زجر شدم ۹سانت
اتاق زایمان پر بود همونجا زور میزدم فقط سه زور می‌تونستم بزنم چون خیلی درد داشتم
ماما می‌گفت سر بچه رو میبینم دوتا زور دیگه بزنی میاد
اما نمی‌تونستم خودم حس میکردم تو لگنمه اما فقط سه زور می‌تونستم بزنم
وقتی ۶سانت شدم قرار شد برام آمپول بی حسی بزنن اما تموم شده بود ولی از ۶سانت زود شدم ۹سانت
بعد از کلی زور زدن ک نیومد بردنم اتاق زایمان چند بار دیگه زور زدم نیومد برام آمپول برشم زد چند تا زور زدم اومد بیرون
ولی کل درد کمر و شکمم همون ثانیه ک اومد از بین رفت
دیگه شکممو ماساژ دادن دوبار
بخیم زدن
کل درد هام همون ثانیه از بین رفت
تا روز بعد هم درد بخیه نداشتم اما الان فقط بخیه هام درد میکنن
بعضیا بعد از ۴سانت درداشون شروع میشد راحت تر بودن من از ی سانت درد داشتم بیشتر بخاطر اون اذیت شدم
ولی خب طبیعی خوبیش اینه همین ک اومد دیگه راحتی اما خب بخیه یکم درد داره
میتونی ب پهلو راحت بخوابی شیر بدی ولی راه رفتن و نشستن سخته
کلا هر دو زایمان سختی های خودشونو دارن
زود نرید بیمارستان اصلا
ماما همراه بگیرید خیلی خیلی کمکمه ماما من عالی بود خواستید معرفی کنم بهتون
پد بهداشتی بزرگ با خودتون زیاد ببرید شرت یک بار مصرف من چندتا تو بیمارستان مصرف کردم چون خونریزیم زیاد نبود
زیاد برای وزن بچه ها خودتونو اذیت نکنید بچه من ۲۸۰۰بود اذیت شدم درسته ریزه ولی خب بچه ریز هم خیلی نازههههه
مامان 💙آیهان🥹💙 مامان 💙آیهان🥹💙 ۱۱ ماهگی
وقتی به مرحله ی آخر رسیدم دردام غیر قابل تحمل بود گفتن باید زور بزنم تا سر بچه بیاد بیرون انقدرم استرس داشتم کل بدنم رو لرزش بود اصلا نمیتونستم استرسمو کنترل کنم ولی مجبور بودم هرموقع دردام میومد زور میزدم تا بچه بیاد بیرون آخه شنیدم خانم دکتر گفت اگه تا ساعت هفت زایمان نکردم مجبورن عمل کنن منم تمام قدرتمو جمع کردم تا بتونم تا اون زمان زایمان کنم هی زور زدم هی زور زدم و بالاخره خداروشکر با زورام سر بچه اومد پایین تر تا ساعت شیش و بیست دقیقه سرش اومد پایین کلا یه زور دیگه زدم که سرش بیاد لبه واژنم و اومد که تیغ زدن و بهم گفتن از این به بعد یه زور بزنم یه نفس عمیق تا پاره نشم که بچه بدنیا بیاد😂  منم زور میزدم و یه نفس عمیق سه چهار تا زور زدم بعدش تیغ زدن تیغ که زدن با دوتا زور بچه تا شانه اومد بیرون یه زور دیگه زدم و بالاخره ساعت هفت صبح نفسم بدنیا اومد و با دیدنش کل دردام فراموش شد فقد تو فکر این بودم که کی بیارنش بغلم و اصلا انگار هیچی نشده بود دردام به کل از ذهنم رفت سرتون درد نیارم جفتش مونده بود که اونم با یه چیزی عین چاقو داخل هی دور میدادن با دستشم معاینه میکرد تا جفت اومد بکشش بیرون جفتمم اومد بیرون آمپول بی حسی زدن بخیه هامو هم زدن و بچه رو تمیز کردن دادن دستم تا بهش شیر بدم واقعا نمیتونم بگم چه  حس خوبیه و چقدر مادر شدن شیرینه😍😍😍


زایمانم طبیعی بود و راضی بودم خداروشکر نمیگم راحت بود سخت بود درد زیاد کشیدم ولی الان راحت میتونم پاشم راه برم❤️


تولد آیهان جونم 1402/12/17😍❤️


ببخشید طولانی شد
مامان حلما گلی😘 مامان حلما گلی😘 ۲ ماهگی
زایمان طبیعی ۵
دوباره گفتن به حالت دستشویی بشین منم وقتی درد داشتم میتونستم بشینم ولی وقتی درد میومد سراغم دیگه نمیتونستم شروع میکردم ب داد زدن وای انگار خواب بود تو گهواره خونده بودم وقتی درد داری نفس عمیق بکشید دردت کمتر میشه ولی من وقتی درد میومد سراغم دیگه نمیتونستم نفس بکشم اصلا یه وضعی بود انقد اومدن دورم معاینه ام کردن هی میگفتن زور بزن سر بچه پیدا هست داره میاد دیگه میگفتن وقتی درد نداری زور نزن منم هرچی زور میزدم فایده نداشت خودم کشتم میگفتن همکاری نمیکنی زورم میومد از ای حرفشون
میگفتن من با گلو زور میزنم نه به شکم
انقدر زور زدم که بلاخره ساعت۳نیم آقا آرین بدنیا اومد انگار از آسمون افتادم پایین فقط دیگه باورم نمیشد که زاییدم اونم ۸ساعت
بچه رو بردن لباس برش کردن آوردن منم یه مشت ذوقش کردم ماما گف تو که نمیخواستیش گفتم اون موقع نمیخواستمش الان میخوامش انقدر زور زدم نخوام 😑😅یه مشت سر ب سرم گذاشتن و رفتن بچه رو باباش ببینه.گفتن بچت ماشالله درشت بوده برای این زایمانت سخت بوده و آفرین به تو مادر قوی۰💪💪
بخیه زدن اصلا حالیم نشد فقط یه دوتا که گفتن داخلی هس یه خورده درد گرفت که در برابر دردی ک کشیدم هیچی نبود ۵تا بخیه خوردم که خدا رو شکر میتونستم راحت بشینم و بلند شم ..برای بچه اولم گفتن تا مدفوع نکنی مرخص نمیشی .برای این گفتن تا ادار نکنی بخش نمیری ..بچه هم تا ادار و مدفوع نکنه مرخص نمیکنن اینم از زایمان ما .انشالله همه ی مادارن عزیز به راحتی زایمان کنن۰۰❤❤❤🤍🤍🧡💛اینم عکس آرین جان که فردا یک ماهه میشه امروز ماهگرد گرفتم براش چطوره