۳ پاسخ

منم دقیقااااا مثل شما بودم😂

شوهر منم تا فهمیدیم باردارم گفت پسره مطمئنم ولی من دختر دوست داشتم انتی رفتیم باهم گفت احتمالا پسره ولی همه‌ی حالاتم ویارم خوردخوراکم به دختر میخورد کل اطرافیانم گفتن دختره منم خوش خیااااال
انومالی رفتم باز گفت پسره گفتم آقای دکتر میشه با دقت نگاه کنید ؟ شاید دختر باشه ها خندید گفت ایشالا بعدی
دفعه قبلم بهت گفتم پسره باور نداری هنوز گفتم آخه همه چیم به دختر میخوره انقد پکر بودم اومدم بازار لباس دخترونه دیدم بغض کردم . ولی خودمو سریع جمع کردم که پسرم حس نکنه ناراحتم از بودنش ولی الان میمیرم برا پسرم

حالا من دوست داشتم دختر بشه ولی از همون انتی تا اخرین لحظه بهم میگفتن صد درصد پسره خاطرت جمع🥴😅

سوال های مرتبط

مامان دخترم 💖✨ مامان دخترم 💖✨ ۱۵ ماهگی
اون موقع من رستا رو حامله بودم آنتی بمن احتمال پسر داده بود با ی خانومی ت گهواره دوست شدم اون ی دختر داشت و مجدد باردار بود و همش تاپیک میرد دعا کنید پسر باشه پسر باشه شوهرم فلان می‌کنه خلاصه من رفتم انومالی و گفت دختره اون‌خانومم خبر نداش ک من‌دواا پسر دارم بمن گفت اخی عزیزم پسر نشد ک عیبی ندارع غصته نخوری ها من رفتم دکتر گفت پسره برا من گفتم خب مبارک باشه بعد با خنده گفت شوهرم همش میک پسر مثل انگشتر حضرت سلیمان ت انگشت هر کی نمیره بعد گفت شوخی میکنم منم گذشتم
دیشب داشتم تاپیک ها رو می‌دیدم شانسی اون خانوم‌دیدم رفتم توی پست هاش دیدم بله پسرش مریضه ن‌میتونع راه بره همش ت بیمارستان و هی گفته خدایا کاش اینم دختر بود من ک میدونستم ولی مطمعن شدم نباید چیزی با زور از خدا بگیری چون اینجوری میزارع ت کاست عکس می‌گفت خدا آک میخواد بزرگیشو نشونم بده ی پسر بده خیلی براش ناراحت شدم
همیشه میگم ت جنسیت آدم بسپار دست خدا هر چیزی که اون صلاح می‌دونه بده ب آدم بخدا چیدمان اون بهتر برای ما خواستم برم زیر پستش بنویسم من همونم ک اون حرف زدی ببینم الان داری با پسرت کیف میکنی گفتم ولش کن اون خدا زدع با ناشکری هاش
مامان گوجه سبز🍈 مامان گوجه سبز🍈 ۱۴ ماهگی
بچها میخوام بگید حق با کیه
من یه پسره سه ساله دارم و یه یک ساله بعد بچه ی سه سالم دوستی نداره بعد هووی خواهرم یه پسر ۶ ساله و یه دختر ۸ ساله داره بعد پسرم دوسداره با پسره هووی خواهرم بازی کنن بعد دیشب رفتم خونشون چون شوهرم هفته یبار میاد بچمم بهونه خونه اونارو می‌گرفت خلاصه به شوهرم گفتم میرم خونه ابجیم گفت برو بعد رفتم رسیدم خونشون پسرم که سه سالشه شروع کرد بازی خب بچه ی منم چون کسی تو خونه نداره که بازی کنه باهاش میره اونجا خیلی شاد میشه و خلاصه دوسداره کشتی بگیره و باهاشون شوخی کنه بعد اون پسره ۶ ساله ی هووی خواهرم هی سربه سر پسرم میزاره تا لجشو دراره پسره منم گریه و ناله و کلا باهاش لج میکرد بعد من به پسره اون گفتم لجشو درنیار اونم گوش نمی‌کرد آخر بچه ی منم شروع کرد زدن اون بعد خواهرم اومده پسرمنو میگه چرا میزنیش منم گفتم خوب آبجی اون لجشو درمیاره بعدشم اون بزرگه این کوچیک این نمی‌فهمه بعد خواهرم میگه نباید بچه ی تو ضعف نشون بده 😐 گفتم خواهر من مگه بچه ۳ ساله میتونه ضعف نشون نده چه انتظاری داری من آوردمش اینجا چون دوسداره با پسره هووت بازی کنه بقران کلی خوراکی گرفتم هی با پسره اونا مهربونی میکردم که اذیت نکنه بچمو اما انگار نه انگار خواهرم میگه پسره هوومم بچس نباید بچه ی تو اذیت کنه شوهرشم هی جلو همه به بچه ی من میگه پا کوتاه هی میگن بچت ترسویه ترسوندینش هی میگه حرفاش مفهوم نداره منم به خواهرم گفتم من میرم دیگه ام نمیام خونت تو هم نیا چون بچم اذیت میکنه بچه ی تو خوبه بچه ی سه ساله ی من بده با اشک تو چشم اومدم بقران مجید پسرم دست خالشو گرفت گفت خاله ما میریم پارک 😭😢😭 به خواهرم گفتم ببین اون بچه ی سه ساله حتی دعوای منو تورو هم نمی‌فهمه با خوشحالی بهت میگه میریم پارک
مامان مبین یاسین🤎🧸 مامان مبین یاسین🤎🧸 ۱ ماهگی
سلام مامانای گل من اومدم

امروز وقت آنومالی داشتم و خداروشکر با دعای دوستای گلم همه چیز نرمال و خوب بود
جنسیت نی نی هم پسره🩵🧿💙
برای همسرم اصلا فرقی نداشت که جنسیت چی باشه
هر موقع هم ازش می‌پرسیدم میگفت" خدایا مرا آن دِه که آن بِه "
ولی خودم دوست داشتم پسر باشه
چون از وقتی یادم میاد جزء آرزوهام بود پسر دوقلو داشته باشم
حالا که دوقلو باردار نشدم گفتم خدایا اول سالم و صالح باشه بعد اگه بهم لطف کنی پسر باشه 🩵👼

از اول ازدواح هم به همسرم گفته بودم اسم پسرهارو من انتخاب میکنم،اسم دخترها با خودت ☺️
ایشونم قبول کرد

از وقتی باردار شدم به گفته همسرم به طرز عجیبی این بچه روزی داره و همش میگفت دختره
معامله های که یه دفعه براش مشتری میومد
زمینی که سالها قفل شده بود و این چندوقت مدارکش درست شد
و...خیلی اتفاق های دی.ه که مطمئنم پا قدم این بچه بوده و روزی زیادش...🥹
به خاطر همین تصمیم گرفتم اسمش رو بزارم آقا یاسین

ان شاءالله که خدا به حق این روزهای عزیز و دعای مادرهای باردار،دامن همه چشم انتظارهارو سبز کنه 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مامان delin مامان delin ۲ سالگی
دیروز مهمونی بودیم خونه مادرشوهرم همه همسرمم دعوت بودن بعد یه بچه سه ساله داره یه دختر ۲۰ ماهه .... دلین خیلی رو وسایلش حساسه یعنی اسباب بازیاشو میشناسه بعد پسره امد اسباب بازی دلین و از دستش کشید و دلین و هولش داد عقب 🙂 من داشتم از دور نگاه میکردم دلینم سعی کرد ازش پس بگیره بعد برگشت سمت من منم دست دلین و گرفتم گفتم الان میریم پس میگیریم وسیلتو رفتم با مهربونی بهش گفتم داداشی چرا دلین و هول دادی اون از تو کوچولو تره ماشینشو بده بهش باهم بازی کنید بعد یهو مامانش امد گفت چرا از دست بچم میگیری این الان تو دوره لجبازی بچه تو نمیفهمه و بچه من تو سنیه که میفهمه اصلا ما از این به بعد جایی که دلین باشه نمیایم منم جواب ندادم ولی تو دلم گفتم به جهنم والا نیا مگه من عاشق قیافتم .....ولی حالا خدایی این رفتارش درسته دختر من از الان همش بهش میگم باید وقتی وسیله ایی برای تو نیست از صاحبش اجازه بگیری حتی وقتی میخاد دست بزنه به قمقمه اب عمه اش صداش میکنه دست نمیزنه
مامان امیرعباس وتودلی مامان امیرعباس وتودلی ۱ سالگی