پارت پانزدهم
بعد از اینکه جنسیت بچه ام معلوم شد مدام برادر شوهرام تیکه مینداختن که پسر خوبه و پسر شیرین و از این حرفها
و تمام طول بارداریم مادرشوهرم میگفت فلانی گفته تو که نوه ات هم بدنیا بیاد عروست نمیزاره ببینیش خدا میدونه درمورد من چی گفته که اونم اینجوری گفته منم گفتم والا الان که باردارم هرروز اینجایی اخه این چه حرفیه
بعد که دخترم بدنیا اومد شروع کرد که اره یکم بزرگ شه بده به من خودت یکی دیگه بیار و گفت خواهرم رفته پیش دکتر بچه دومش پسر شده توام برو 😒من واقعا موندم همینجوری هیچی به ذهنم نرسید
حتی قبل از عروسی هم میگفت خدا کنه علی بچه هاش مث بچه های من پسر بشن از کجا بیاره پول جهیزیه بده (این برای اون زمانی بود که فکر میکرد من جهاز نمیارم ولی کاملا ضایع شد)
خلاصه که الان بچمو دوس دارن ولی من یادم نمیره حرفاشونو که چقدر هی تو بارداری میگفتن خداکنه پسر باشه و فلانی میگه پسره و علائمت همه مث پسره و .....
ما خودمون داداش نداریم ولی بابام وقتی فهمیدی دختره گفت خداروشکر خدا یه دختر دیگه هم بهم داد
ولی مادرشوهرم سه تا پسر داره همه میگفتن تو دختر نداری باید خوشحال باشی که نوه ات دختره و به من میگفتن خیلی عزیز میشه براشون چون دختر ندارن ولی هیشکی نمیدونست که اینا چقدر خداخدا کردن پسر شه که حتی من یه جایی تو بارداریم به شوهرم گفتم خدا کنه دختر شه اینا دیگه یدفعه خودشونو جمع کنن و دخمل هم شد الهی دورش بگردم من
خلاصه که انقدر بارداری بهم فشار روحی وارد کردن و استرس دادن که من اواخر بارداری دچار پنیک شدم 😔

۳ پاسخ

من پدرشوهرم زنگ زده بود میگفت برو دکتر ببین بچه سالمه دست و پاش سالمه بعد که به دنیا اومد شوهرم عکس دست و پای بچه رو گرفت برد نشون داد

کاش خدا ی نظر هم ب من بکنه ناشکر نیستم بابت پسرام شکر هزار مرتبه اما ما دختر می‌خواستیم کاش دختر دار بشم در آینده 😔💔

دقیقا مثل پدرشوهرمن بامادرشوهرم پدرشوهرم مثل فتنه هامیمونه خاله زنک میخواستم زایمان هم کنم میگفت بچت پسر شوهرم میگفت نو دکتری مگه آرزو سونو داده دختر تومیگی پسر منتظرن یه پسربیارم بشینه تابیارم مگه دست من وتو که بچه چی باشه هرچی خداداد

سوال های مرتبط

مامان مبین یاسین🤎🧸 مامان مبین یاسین🤎🧸 ۲ ماهگی
سلام مامانای گل من اومدم

امروز وقت آنومالی داشتم و خداروشکر با دعای دوستای گلم همه چیز نرمال و خوب بود
جنسیت نی نی هم پسره🩵🧿💙
برای همسرم اصلا فرقی نداشت که جنسیت چی باشه
هر موقع هم ازش می‌پرسیدم میگفت" خدایا مرا آن دِه که آن بِه "
ولی خودم دوست داشتم پسر باشه
چون از وقتی یادم میاد جزء آرزوهام بود پسر دوقلو داشته باشم
حالا که دوقلو باردار نشدم گفتم خدایا اول سالم و صالح باشه بعد اگه بهم لطف کنی پسر باشه 🩵👼

از اول ازدواح هم به همسرم گفته بودم اسم پسرهارو من انتخاب میکنم،اسم دخترها با خودت ☺️
ایشونم قبول کرد

از وقتی باردار شدم به گفته همسرم به طرز عجیبی این بچه روزی داره و همش میگفت دختره
معامله های که یه دفعه براش مشتری میومد
زمینی که سالها قفل شده بود و این چندوقت مدارکش درست شد
و...خیلی اتفاق های دی.ه که مطمئنم پا قدم این بچه بوده و روزی زیادش...🥹
به خاطر همین تصمیم گرفتم اسمش رو بزارم آقا یاسین

ان شاءالله که خدا به حق این روزهای عزیز و دعای مادرهای باردار،دامن همه چشم انتظارهارو سبز کنه 🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۵ ماهگی
پارت یازدهم
ما بدلیل اینکه تو فامیل مورد داشتیم که بچه هاشون به دلیل فامیلی عقب مانده ذهنی بودن باید حتما ازمایش ژنتیک میدادیم
من افسردگی گرفته بودم و هیچ جا نمیرفتم و هیچی نمیخوردم انقدر شرایطم بد بود که مامانم وقتی منو دید مدام غصه داشت که چرا به این روز افتادی و بریم خونه خودمون بمون حواسم بهت باشه که گفتم نمیشه من اینجا رفتم متخصص و پرونده دارم و مدام داره چکم میکنه تو ماه اول از شدت افسردگی پنج کیلو کم کردم و همیشه بدی مادرشوهرمو گفتم از خوبیش هم بگم
تو تایم بارداری من هر روز از خونشون برام غذا میاورد و میومد کارهای خونه کمکم میکرد و چون من تمام علائمم شبیه پسر بود البته طبق گفته اونا هرروز یه اسم پسرونه هم انتخاب میکرد و خداییش تا سه ماهگی هوامو داشت همه جوره منم گفتم خدایا شکرت که با وجود بچم اینا درست شدن تا اینکه چهارده هفتگی رفتم سونو تشخیص جنسیت دکتر گفت دختره و من هیچی نگفتم تا انومالی که دکتر صددرصد گفت دختره ما هم رفتیم یه جعبه شیرینی صورتی خریدیم رفتیم خونه مادرشوهرم و دیگه اونموقع خیالم از بابت بچه راحت بچه که تو تمام غربالگری ها گفتن سالمه وقتی پرسید بچه چیه گفتم در جعبه رو باز کن میفهمی که تا دید صورتیه یه جور یخ گفت دختره؟! گفتیم اره و خیلی سرد گفت مبارکه ایشالا سالم باشه برگشتیم خونه من همش انگار یه چیزی رو دلم سنگینی کرد
مامان ~حا❤️ميم~ مامان ~حا❤️ميم~ ۱ سالگی
خدايا ازت ممنونم كه شب تولدم و سالگرد عقدمون خوشحال ترينمون كردي🙏🏻

ممنون از همه كسايي كه صلوات فرستادن 🥰 خدا هزاران برابر ثوابش رو بهتون بده❤️

خداروشكر ورم كليه حاميم خوب شده 💃🏼

واقعا توي اين ٤ ماه ، از وقتي كه فهميدم سنگ كليه داره بعدشم ورم كليه هرررر روووزش رو استرس داشتم و فكر و خيال هاي چرت و پرت اعصابم بهم ميريخت 🥲 و جز اينجا و با خدا ديگه به هيچكس نميگفتم كه چقدر سخت ميگذره روزام 🥲

خداروشكر كه تموم شد🥹🙏🏻

البته دكتر گفت يكسال ديگه هم ببر سونو و بيارش باز كه ديگه مطمئن مطمئن بشيم .

چند روز پيش سونو آنوماليم ديدم .. از همون اول پسر من ورم كليع داشته و دكتر زنان و زايمان احمق من حتي سونو مجدد منو نفرستاده بوده و كاملا يادمه كه گفت اصلا موردي نداره و حتي نگفت كه بعد از زايمان پسرم ببرم چكاب🙂

فكر ميكنم درسته كه دكتر خوب و مشهوري هست اما دكترايي كه سرشون خيلي شلوغه وقت كافي براي بيمار نميزارن…


خلاصه كه من الان خوشحال ترينم🥰 باباش هم همينطور❤️
مامان دخترم 💖✨ مامان دخترم 💖✨ ۱۵ ماهگی
اون موقع من رستا رو حامله بودم آنتی بمن احتمال پسر داده بود با ی خانومی ت گهواره دوست شدم اون ی دختر داشت و مجدد باردار بود و همش تاپیک میرد دعا کنید پسر باشه پسر باشه شوهرم فلان می‌کنه خلاصه من رفتم انومالی و گفت دختره اون‌خانومم خبر نداش ک من‌دواا پسر دارم بمن گفت اخی عزیزم پسر نشد ک عیبی ندارع غصته نخوری ها من رفتم دکتر گفت پسره برا من گفتم خب مبارک باشه بعد با خنده گفت شوهرم همش میک پسر مثل انگشتر حضرت سلیمان ت انگشت هر کی نمیره بعد گفت شوخی میکنم منم گذشتم
دیشب داشتم تاپیک ها رو می‌دیدم شانسی اون خانوم‌دیدم رفتم توی پست هاش دیدم بله پسرش مریضه ن‌میتونع راه بره همش ت بیمارستان و هی گفته خدایا کاش اینم دختر بود من ک میدونستم ولی مطمعن شدم نباید چیزی با زور از خدا بگیری چون اینجوری میزارع ت کاست عکس می‌گفت خدا آک میخواد بزرگیشو نشونم بده ی پسر بده خیلی براش ناراحت شدم
همیشه میگم ت جنسیت آدم بسپار دست خدا هر چیزی که اون صلاح می‌دونه بده ب آدم بخدا چیدمان اون بهتر برای ما خواستم برم زیر پستش بنویسم من همونم ک اون حرف زدی ببینم الان داری با پسرت کیف میکنی گفتم ولش کن اون خدا زدع با ناشکری هاش