یک هفته بنایی داریم اومدم خونه مامانم گفتم حداقل یزره استراحت میکنم کوچیکه یکسره درحال شیرخوردن واینور اونور رفتن من دنبالش بزرگه هم حدگزرونده یکسره فوش میده توله سگ پدرسگ بمیر دهنتوببند خاک توسرت‌.اصلا ما این حرفارو نمی‌زنیم هیچ کجا هم نمیگه ها میاد خونه مامانم میگه.بعد مامانمم حساس اینجور نکن اونجور نکن دخترم میخادبره طبقه بالا دستشویی مامانم میگه سرامیک سرده بغلش کن ببر بچه ۵ساله میگم وا سرد کجابود میگه نه سرامیک یخ میکنه دلدردمیشه بچرو کول میکنه میبره دستشویی میاره.دخترمم لوس کرده آخ دلم آخ پام حوصله ندارم هی الکی گریه میکنه سر سفره خونه خودمون میخوره تموم میشه اینجا مامانم هی میگه دهنش کن اونم نمیخوره آنقدر نمیخوره تا مامانم بیاددهنش کنه اعصابمو خراب کردن ۵نفر آدم بزرگ میخان فیلم ببینن این بچه میگه بزن کارتون بعد نمیبینه هم میگه فقط بزن پویا من برم بگردم بازی کنم ماخونمون این چیزا نداریم کارتن فقط صبح .اینجا همه‌چی زدن زیرش.درسته بچس باید تعادل نگه داشت اما کارهاش آزار دهنس همه صداشون درمیاد مامانمم گوش نمیده

۹ پاسخ

یه جوری از بچه شکایت کردی انگار ۵۰ سالشه عزیزم اینا همه اقتضای سنسشه

دقیقا دختر من با وجود خانوادم همین شکلی میشه مارو میزنع جیغ میزنع داد میزنی کارای عجیب غریب حرف بد

حرف های ک زدی انگار من گفتم و من هستم
من بخاطر این کارا و رفتار ها اصن نمیرم بمونم اعصابم خورد میشه دخترم هم لوس وشیطون میشه

بیخیال پگ چی میشه چند روزه دوباره خونه خودتون نظم بر قرار میشه منم مادرم و مادر شوهرم میگن هر کار میکنه بزارش من بعضی وقتا دعوام میشه با مادرم بعدش پشیمون میشم میگم مگ چی میشه بی خیال

مادر شوهر من من قانونامو گفتم بهش با ۷۵ سال سن فهمید
مامانم اصلا شوته به تمام معنا. میگم خونمون من اینجوری میکنم تو نکن همون کارو انجام میده. میگم شکلات روزی یه دونه. یهو ۳ تا میده. یا مثلا روزی که بستنی بخوره دیگه شکلات خبری نیست ولی میاد اینجا کلا سرکش میشع

سلام. فقط اون بچه ست🙃 این کاراش هم جلب توجه.
آروم باش
بچتو سرخورده نکن.
اوناهم باهاش راه میان
غذا میریزه؟ خب یه چیزی پهن کن زیر پاش
دختر منم همینه دقیقا
بقیه دیگه یاد گرفتن چکار کنن باهاش
ولی خودم عصبی میشم
اونا فقط سن شون کمه😍

اگه خونه مادر شوهرت نزدیکه
دو روز هم اونجا بمون
یا در طول روز یکی دو ساعت بگو همسرت بیاد بزرگه رو ببر بیرون

دلوین هم پدرسگ رو یاد گرفت انقدر گفت ما اهمیت ندادیم بیخیال شد،سخت نگیر بیخیال شو قشنگم

بنظرم بزن ب بیخیالی تا خودشون برسن بهشون ای چن روز فقط بچسب ب کوچیکه من ک خونمون نصف روز به زور سر میکنم همش میگن بکن و نکن

مقالات مرتبط

آموزش توالت رفتن کودکان
آموزش توالت رفتن کودکان | زمان و روش مناسب آموزش دستشویی ر...
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان

سوال های مرتبط

مامان م بانو 💜 مامان م بانو 💜 ۵ سالگی
مامانا
میدونم حق با مامانمه بچه گاهی اذیت میکنه
ولی لحنه مامانم بده و با دعواست
کلا مامانم اعصاب نداره،سر بچه داد میزنه
میگه من میگم این بچه آدم نیس. دست میزنه ب این پنکه کوچولو
دست نزن
بزار زمین
اخم و دعوا
پشیمون شدم رفتم برگشتم
خواهرم میگه مامان بزرگشه بزار بگو
گفتم آخه اینجوری بچه ک ب حرفش گوش نمیکنه لج میکنه با لحن مهربون بگه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان قلب های من💙🫀 مامان قلب های من💙🫀 ۳ ماهگی
با بچه ای که همیشه اذیت میکنه جیغ میزنه وسروصدا میکنه آدمو بی دلیل محکم میزنه باید چیکار کرد یک هفته خونه مامانم بودم مارو بیزار کرد یکسره یا فوش میداد یا مامانم رو میزد هرکی بچه منو داشته باشه یک ساعت نمیتونه تحملش کنه اینقد که اذیت میکنه نه نقاشی دوست داره نه با اسباب بازی سرگرم میشه فقط سروصدا میکنه پارک هم میبرمش فقط جیغ وداد میکنه بازی نمیکنه اصلا علاقه به پارک نداره
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
داستان جدید شروع شده دختر کوچیکم شبا یزره شیر میخوره دیگه نمیخوره میگه منو بزار سرجام خودم بخابم با عروسکش بازی میکنه بعد میخابه.ولی دختر بزرگم یکسره گریه میکنه مامان تروخدا شیرش بده مامان تروخدا بزار روبات هرچی میگم شیر نمیخاد میخاد خودش بخابه هر ۵دقیقه گریه میکنه آبجی بیداری مامان بیداری هی کوچیکه میخابه هی صداش میزنه آبجی خوابی اونم بیدارمیش هی من خوابم میبره منو صدا میزنه مامان تروخدا نخاب شیرش بده دیشب ساعت ۳تصف شب آخرش دعواش کردم خابیده.باز امشب همه خابیدیم بیدارمون کرده هی به خواهرش میگه تروخدا شیر بخور شوهرمم بیدارکرده باریه بابا مامان شیر نمیده.هرچی هم میگیم باز حرف خودش میزنه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
دیونه شدم از دست بچه هام دراز میکشم میاد میگه ممه بده میرم کار انجام بدم میگه بغلم کن میشینم رومبل یکیشون میاد روتردام میشینه اون یکی میگه بغلم کن حالا همین که نیست هی میرن پایین میان بالا هی میگه منو بزار زمین بزار بالا منم کتفم گرفته جون میدم بغلش میکنم میشینم زمین میان میشینن روپام.تلوزیون روشن میکنم میگن بزن پویا. گوشی دست میگیرم گریه میکنن بده به ما.بخدا یک جا نمیتونم ۱۰دقیقه راحت بشینم.دیگه کفرم دراومده
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مهدی مامان مهدی ۴ سالگی
میخوام بدونم فقط پسرمن اینجوریه یا بچه های دیگم اینطورن؟
من جرئت نمیکنم خونه مامانم برم چون ب همچیز اونجا کارداره یخچالشون بازمیکنه کابینت رو بازمیکنه با قاشقها بازی میکنه یا چیز پرت میکنه رو یخچال و میخنده باخودم‌میگم کی این بچه بزرگ میشه
اصلا خونه مامانم نمیتونم ی لحظه بشیم همش باید مراقب پسرم باشم ک خرابکاری نکنه بچه های شمام اینجورین؟؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
خانومایی دختر دار بچه هم سن من دخترای شما هم ۱جا نمیشینن
دائم رو مبل میپره منم عصبی شدم هی میگم نکن بدتر میپره حالا رفته سر شیشه ترشی دست میزنه کوچیکه میترسم بریزه فرش آشپز خونه واقعا اساس ها هم آسایش ندارن زده شبکه پویا نمیبینه منم حوصله کارتون ندارم کی ساکت میشن یا دیگه تلوزیون نیبنن.


بچه های شما هم اینجورین ،؟
بدبختی شوهرم شبکاره خوابیده اینم صدای منو درمیاره
بعد شوهرم میگه ۱ بچه دیگه بیاریم خداکنه از ذهنش پاک بشه خدایا کمک😬😬😬😬😬😬😬😬😔😔😔😔🥺🥺🥺🥺😫😫😫😫😫😫😫😫😫
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان باران مامان باران ۴ سالگی
مادرا کسی مثل من هست؟من هنوزم باران و باشامپووصابون فیروزحموم میکنم بعدم میارم پودر میزنم کالاندولا میزنم مامانم میگه نکن بزرگ شده خودم نمی‌دونم درسته یانه
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
اونایی که ۳تا بچه ۲تا بچه دارید چجوری بچه کوچیک میخابونید.من دیگه کم آوردم ما خونمون ۶۵متر وکوچبکه کلن یه اتاق خواب داریم.من ظهرا به دختر بزرگم میگم برو اتاق بازی کن خواهرت خابید میام پیش تو هی میپرسه میای میگم آره.دیدم نه هی میره اتاق میاد صدامزنه مامان بیا.منم گفتم بیا گوشی بگیر برو اتاق کارتون ببین یه یک هفته خوب بود میموند اتاق اینم میخایید یک ساعت بعد یک هفته یکدفعه گفت من ازاتاق میترسم نمیرم تنها میخام پیشتون کارتون ببینم گفتم باش پیشمون دراز میکشه اما هی حرف میزنه مامان این چیه مامان این چی گفت مامان مامان هی من میگم بعدا حرف می نیم بزار بخابه اما انگار نه انگار‌.دختر کوچیکه هم یک هفته لج کرده نه ناهار میخوره نه صبحانه ظهرم خوابش میاد گشنشه هی سینه میخوره اونم فقط یه سینه سیر نمیشه هر نیم ساعت بیدارمیشه گریه میکنه من یا دارم روپا میخابونم یا سینه دهنشه تا یک ساعت بخابه.بزرگه هم هی میره میاد میره میاد مامان مامان. بخدا کوچیکه نخابه پدرم درمیاره دیگه نمیمونه زمین میگه فقط بغلم کن راه برو‌.منم آرتروز گردن دارم یزره بغل میکنم دیگه نمیتونم دستم وگردنمو تکون بدم.هرمدل بگید بزرگه رو گل میزنم.امروز کوچیکه خابید رفتیم اتاق خواب داشتیم بازی میکردیم که بیدارشد کفتم بمون ادامه بازی بکن من خواهرت خابید میام همین که اومدم بیرون اومد واستاد دم اتاق هی آروم گفتم یا برو اتاق یا بشین رومبل هی صدا میزنه مامان مامان ۵بار حرفمو تکرار کردم یا برو اتاق یا بشین رومبلی دختر کوچیکه هم به اون نگاه می‌کرد آخر دادزدم چرا هی صدامیکنی یا بیا بشین یا برو دیگه نمیفهمی مگه.کوچیکه هوشیار شد تازه ۱۰دقیقه خابیده بود
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
سلام ب همگی خوبین
چه چیزایی میبینم خاله من آویزون مامانم اینا بود ماشین داره رانندگی هم بلده
یه بار مادرم گفت بریم خونه دختر خالش با اون یکی دختر خاله بیا خاله منم گفت ب من چه من سوارش کنم حالا سر رفتن خونه دختر خاله مادرم با ما قهر کرده امروز مامانمو تو خیابون دیده سلام نکرده واقعا که اخلاقش داغون فقط تو جم منو پدرمو مسخره میکردن که چاقین چقدر میخورین حالا با ماقهر کرده من اخلاقش گنده با شوهرش تو طلاقن همیشه کاراش،با مامانم بود تو خونش میرفتیم جا نبود بشینیم انقدر که شلخته بود وقتی لاغر کرد بادستگاه ۲۰ کیلو کم کردم ۴ ماه پیش. بینیش رو عمل کرد همه اسیر بودیم مامانم بچه هاشو نگه داشت و من تا ۱۰ شب اسیر بودم که عمل کنه
بعد دختر عمه ش دماغ عمل کرد هی،میگه خودشو میگیره بابا توام خودتو میگیری لاغری با دستگاه عمل بینی واقعا همچنین آدمایی هستن ب مامانم گفتم اصلا دیگه محلش نده مامانم دختر بزرگه هست واقعا آدم خواهرشو ببینه بیرون باید روشو برگردونه احمق
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۴ سالگی
سلام مامانا، پسرم ۴ سال و ۵ ماهش هست ولی هنوز جیشش رو نمیگه، مدام تو شرت و شلوارش جیش یا پی پی میکنه، شب ادراری نداره اصلان ولی در طول روز بیچارمون کرده، یکسره باید ظرف بگیرم زیرش یا بفرستمش دستشویی، وقتی هم میره دستشویی ایستاده جیش میکنه و میاد بیرون، هر چی باهاش حرف میزنم تشویق میکنم جایزه میخرم فایده نداره، بهش میگم خوب نیست تو شرتت پی پی کنی همش میگه نمیتونم برم دستشویی یا حمام پی پی کنم بلد نیستم، واقعان دیگه نمیدونم چکار کنم آیا کسی لچه اش مثل من هست یا فقط بچه من اینطوریه، نکنه مشکل داره، شوهرم هی میگه ببریم دکتر
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد طاها مامان محمد طاها ۴ سالگی
ما هفت تا خواهر برادریم شش تامون ازدواج کردیم یه برادرم خونه س مجردها خیلی هم توقش از بقیه بالاس بعد بابام بستری بیمارستان من دوقلو نوزاد دارم خواهرم بچش شیر میخورع این دوتا داداش نوبتی شبا میرن پیش بابام روزا هم مامانم می‌ره بعد اومده اینجا ناهارش خورده میگه چرا شوهراتون نمیرن شبا پیش بابا خیلی توقش بالا
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان گل پسرا مامان گل پسرا ۴ سالگی
خانما من دو تا بچه دارم که کوچیکه یه ماه دیگه داره بشه دو سالش هر هفته مادرشوهرم میگه یکی دیگه بیار هی میگم ما بچه نمیخواییم هی تکرار میکنه عصبی شدم دیگه از دستش. چکار کنم بی اهمیتم هستم باز میگه .
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سامیار مامان سامیار ۵ سالگی
خانما دخترم از دیشب هی میگه پی پی دارم ،نمیتونست پی پی کنه فقط باد شکم داشت تا الان هی گریه می‌کنه میگه پی پی دارم تابردمش دستشویی اول یه کم آبکی بعد پی پی سفت ،دوسه بار الان بردمش همین طور بود وحین پی پی کردن گریه می‌کنه چیه کم خون تو مدفوعش بود معذرت می‌خوام که ایطور گفتم بگین چشه چیکار کنم اینم بگم تقریبا دوهفته پیش سرما خورد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آوا مامان آوا ۵ سالگی
مامانا یه راهنمایی.دخترم خیلی اذیت می کنه همش میگه باهام بازی کن من تو روز حتما یکی دو ساعت بازی می کنم باباش هم حتما شبا یه ساعت باهاشبازی می کنه ولی این اصلا سیرمونی نداره میگه همه کارتو ول کن کلا با من بازی کن اصلا بلد نیست خودش بازی کنه نه کارتون میبینه نه تو گوشی بازی می کنه همش میخواد با یکی بازی کنه.خسته شدم به خدا صبح تا شب هیچ تایمی برای خودم ندارم🥺کارام همیشه تو هم گره میخوره.یه راهکار بدین خسته شدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
مامانهای عزیز دخترم چند وقته هی میگه مامان چرا ادب (آلتش منظورشه) آراد ۲ تاست😂😂
چی جوابشو بدم؟ اکثرا میگم اره دوتاست دیگه
ولی دو سه بارم از مامانم پرسیده مامانم هیچی نگفته
نمیدونم چه جوابی بهش بدم که نه دیگه کنجکاو بشه هم جواب سوالشو بگیره
میترسم بگم همه پرها همینطوری هستن بعدا میگه مال بابا هم همینطوریه؟ مال عمه ، دایی جون... همینطوری میره تا اخر بعدا پیش یکی میگه آبروریزی میشه بدتر چون میشناسم میدونم جوابش اینهس
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر