۱۷ پاسخ

عزیزم انشاالله راحت ترین زایمان رو داشته باشی

نترس عزیزم ان شاالله بسلامتی زایمان کنی
از جیغو دادای اونجا هم نترس خیلیا الکی جیغ میزنن

همه یه روزی میرن...خدا بهمراهت

اخه اصلا درد ندارم بخاطر فشاره بالا و تنفس بچه منو دادن ازایشگاه حالا نمیدونم طبیعی هست یا سزارین

ماما همراه بگیر ورزشت میده یک ساعته زایمان میکنی

نترس عزیز ترس نداره
اگه سزارین هستی استرس بخودت نده
صلوات بفرست وایت الکرسی بخون
بران ایت الکرسی میخونم

عزیزم ایشالا زایمان خوب و راحتی داشته باشی آره فضای زایشگاه خیلی بده 😓😓😓😓😓

ب این فک‌کن ک چن ساعت دیگ‌بچه بغلته،درکت میکنم هممون گذروندیم این راهو و استرس رو عزیزم

عزیزم آیت الکرسی بخون

فقط اگه طبیعی هستی جیغ نزن نفس عمیق بکش
چون داد و بیداد انرژی آدم و خالی میکنه

ماماهمراه یا دکترت نگفتی بیاد؟

نترس عزیزم
توکل کن بر خدا

برو خدا به همرات...دیگه همینه زایمان استرسش هزار برابره توکلت به خدا باشه...نفس عمیق بکش برا معاینه هم خودتو شل بگیر که اذیت نشی

گوشی میزارن مگه زایشگاه؟

چه خبره طبیعی جیغ میزنن

نمیدونم ولی فشارم بالا و تنفس بچه م ضیفه

طبیعی؟

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۴ ماهگی
تجربه زایمان #پارت هشتم
بعد نیم ساعت اومدن منو موقتا بردن بخش زایمان تا یه اتاق تو بخش زنان خالی بشه و منو ببرن. تو این حین تقریبا ساعت ۱ بود که به پرستار گفتم بچم رو بیارید و بچم رو اوردن و مثل یه فرشته خوابیده بود و پرستار گفت میخوای پیش خودت بذارمش گفتم معلومه که میخوام😍 و اونم گذاشت کنارم و خودشم اونجا ایستاد که اگه کاری داشتم بهش بگم
یهو دیدم تلفن کنارم داره زنگ میخوره و پرستار گفت خانم گوشی بردار که مامانت تا الان ۲۰ بار زنگ زده و گوشی رو برداشتم که مامانم با نگرانی گفت حالت خوبه بچت خوبه کجایی چرا نمیارنت تو بخش نکنه مشگلی داری😂 که گفتم مامان ارومتر بخدا هم من هم ماهان خوبیم و فقط بخش جا نداره که بیارنمون و احوال شوهرم پرسیدم که گفت اونم اینجا همش داره خبر میگیره که کِی میارنت و الان بهش میگم خوبی و تلفن رو قطع کردیم. کلا من تو بخش زایمان نیم ساعت بودم تا برم تو بخش زنان که مامانم ۲۰ بار زنگ زد و احوالم پرسید(مامانه دیگه واقعا الان حالش رو درک میکنم که نکران بچش بوده)
مامان . . . . مامان . . . . روزهای ابتدایی تولد
#زایمان طبیعی دوقلو
#پارت سوم
خب جونم واستون بگه که اومدم خونه و با گل پسرم آقا یاسین خداحافظی کردم و گفتم واسه مامان و داداشیا دعا کن🥰❤️
بعدش با همسرم رفتیم بیمارستان آتیه و با دستور بستری ای که داشتم،رفتم پذیرش و پرونده رو تشکیل دادم و رفتم بخش زایمان
اونجا از همسرم خداحافظی کردم،چون اجازه نمیدادن بیاد داخل...
هیچی دیگه رفتم داخل بخش و دکترم رو دیدم که گفت چرا پرونده تشکیل دادی؟خیلی زوده واسه زایمانت که....اگه پرونده نداشتی مرخصت میکردم...دکتر شیفت قبل چرا گفته بستری بشی آخه؟!!!!!
بعدم گفت حالا که پرونده تشکیل دادی دیگه نمیشه کاری کرد؛برو تو یکی از اتاقا بخواب تا ازت ان اس تی مجدد بگیرم....
وقتی ان اس تی رو واسم انجام دادن،دکترم به همکارش گفت نوارش نانِ....بهتره که سونو گرافی اورژانسی بشه....همونجا واسم سونو انجام شد که دکترِ سونو گفت شرایط جنین ها خوبه...وقتی برگشتم بخش زایمان و دکترم سونومو دید به همکاراش گفت امشب رو بستریش کنیم اگه زایمان کرد که هیچی؛اگه نه که فردا مرخصش می کنم....
خلاصه همسرمو که پشت در بخش بود،صدا کردن که بره و واسم پرونده ی بخش تشکیل بده...(البته تو این فواصل همسرم به پدرم زنگ زده بود و اون بنده خدام مادرمو آورده بود بیمارستان و مادرمم پشت در بخش بود.)
خلاصه پرونده ی بخش رو واسم تشکیل دادن و منو از بخش زایمان به بخش زنان انتقال دادن...
ادامه در تاپیک بعدی...